به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) عبدالحسین
خسروپناه، استاد تمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه
ایران به مقایسه الگوی پایه پیشرفت اسلامی با الگوی پایه انحطاط جریان تکفیری
پرداخت.
وی در خصوص علت انتخاب این موضوع گفت: برخی از روشنفکران، دیدگاه تکفیریها
را به انقلاب اسلامی نسبت میدهند و از طرف دیگر، گروههای تکفیری، انقلاب اسلامی
را متهم میکنند که پیرو جریان روشنفکری سکولار است؛ لذا انقلاب اسلامی از هر دو
طرف مورد اتهام قرار گرفته است در حالی که مبانی انقلاب اسلامی با مبانی گروههای
تکفیری و روشنفکری سکولار متفاوت است.
وی در بیان تفاوتهای این سه جریان گفت: در حوزه مبانی،
مبنای خداشناسی الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی بر خداشناسی توحیدی و توجه به سریان
علم و قدرت و حکمت الهی در هستی معتقد است. اما مبنای خداشناسی جریان تکفیری بر
خداشناسی غیرحکیمانه و غیرعادلانه مبتنی است؛ چراکه آنها سلفیاند و اعتقادی به
حکمت و عدل خداوند ندارند. روشنفکری سکولار هم اساسا قائل به غیبت خداوند در هستی
است. از منظر مبنای انسانشناسی، الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی انسان را دارای حیات
دنیوی و اخروی میداند و معتقد به حرکت اختیاری انسان در مسیر قرب الهی است. اما
در الگوی جریان تکفیری، انسان دارای حیات دنیوی و اخروی است اما حرکت جبری در مسیر
آخرت دارد. از نظر روشنفکران، انسان دارای حیات دنیوی است و حرکت جبری او در مسیر
نفوذ بر عالم و آدم است.
وی افزود: از نظر معرفتشناختی الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی
ابزار و منابع منظومهای حس و خیال و عقل و شهود و وحی الهی را به عنوان مبانی
معرفت شناختی به رسمیت شناخته است. در این الگو، حس و خیال ابزار مهمی است و از
مقوله هنر انفکاک ناپذیر است اما به صورت منظومهای و در کنار عقل و شهود مورد
ملاحظه قرار گرفته است. مبانی معرفتشناختی تکفیریها عبارت است از نقلگرایی سنتی
سلفی بدون اعتبارسنجی و عقلستیزی حداکثری؛ یعنی تکفیریها حتی اقوال پیشوایان سلف
خود را اعتبارسنجی هم نمیکنند. مبنای معرفتشناختی جریان روشنفکری نیز مبتنی بر
تجربه و عقلگرایی نسبیگرایانه است. مقصود از نسبیگرایی این است که معیاری برای
صدق و کذب معرفت قائل نیستند.
حجتالاسلاموالمسلمین خسروپناه در خصوص مبانی ارزش شناختی
جریان انقلاب اسلامی نیز خاطرنشان کرد: الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی بر پایه ریشه
داشتن ارزشهای انسانی در واقعیتهای ثابت و مطلق مثل حُسن عدالت و قبح ظلم استوار
است. این همان بحث حسن و قبح عقلی است که مورد قبول جریان فکری انقلاب اسلامی قرار
گرفته و تنها مصادیق حسن و قبحاند که تغییر پذیرند. این در حالی است که جریان تکفیری
حسن و قبح عقلی را انکار میکند و ارزشها را به نقلهای سنتی سلفی مستند میکند
آنهم بدون اعتبارسنجی. جریان سکولار هم به نسبیگرایی اخلاقی و داروینیسم اخلاقی
معتقد است؛ چراکه وقتی معیار معرفت شناختی وجود نداشته باشد، اخلاق هم نسبی میشود.
وی افزود: از نظر مبانی دینشناختی، الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی
قائل به جامعیت اسلام در مسیر سعادت دنیوی و سعادت اخروی است؛ یعنی به دنیای
حداکثری برای آخرت حداکثری معتقد است، چون اسلام جامعیت دارد و هم سعادت دنیا و هم سعادت
آخرت را تأمین میکند. در مقابل، تکفیریها دین حداقلی سلفی را باور دارند و دنیای
حداقلی برای آخرت حداکثری مورد نظر آنهاست. در جریان سکولار، آنهایی که دین را
قبول دارند بر این باورند که با توجه به عقلانیت خودمان دنیای حداکثری میسازیم
برای آخرتی حداقلی.
وی در ادامه گفت: در بعد روش شناختی، الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی
روش تجربی، عقلی و اجتهادی را قبول دارد اما تکفیریها فقط روش نقلی سلفی که غیر
عقلانی و غیر اختیاری است را به عنوان روش انتخاب کردهاند و برای عقلانیت و
اجتهاد ارزشی قائل نیستند. جریان سکولار هم مانند تکفیریها به نقل معتقد است اما
تفاوت آن با جریان تکفیری در این است که تکفیریها پیرو نقل جریان سلفی هستند اما
روشنفکران دیدگاههای متفکران غربی را دنبال میکنند. سکولارها یک استبداد معرفتی
به وجود آوردهاند و به کسی اجازه حرف زدن و نقد کردن نمیدهند و سخن کسی را هم
نمیشنود. الگوی سکولارها مانند تکفیریها جریان انحصارگرایی نقلگراست.
حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحسین خسروپناه پس از بیان
مبانی، به بررسی رسالت الگوی پیشرفت در سه جریان انقلاب اسلامی، گروههای تکفیری و
روشنفکران سکولار پرداخت. رسالت الگوی پیشرفت انقلاب اسلامی، تعهد آگاهانه و
عقلانی ملت و نظام و حرکت در جهت آرمانهای تجدید تمدن اسلامی-ایرانی است. در
مقابل، جریان تکفیری رسالت خود را در تشکیل دولت اسلامی سلفی یا همان داعش میداند.
رسالت جریان روشنفکر سکولار نیز تشکیل دولت غرب زده است، نه غربی. یعنی سکولارها
دنبال تشکیل دولت غربی نیستند بلکه در پی تشکیل حکومتی غربزدهاند.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان سخنان خود، در خصوص
نتیجه تحقیق خود اظهار کرد: نتیجه این تحقیق این است که الگوی انقلاب اسلامی نه
تنها با الگوی تکفیری و سکولار شباهت ندارد بلکه این جریان تکفیری و سکولار هستند
که با هم شباهتهایی دارند.