ماهان شبکه ایرانیان

وظیفه انسان در برابر هستی (۱۲)

در نوشتار پیش، با یکی از ویژگی های جهان هستی، آشنا شدیم. دیدیم که جهان بر صراط مستقیم است و انسان نیز که جزیی بسیار ناچیز از این جهان است باید بر صراط مستقیم باشد. اکنون با ویژگی دیگری آشنا می شویم.

جهان را پاس بداریم (2)

در نوشتار پیش، با یکی از ویژگی های جهان هستی، آشنا شدیم. دیدیم که جهان بر صراط مستقیم است و انسان نیز که جزیی بسیار ناچیز از این جهان است باید بر صراط مستقیم باشد. اکنون با ویژگی دیگری آشنا می شویم.

2. روزی برای همگان

بسیاری از مخلوقات این جهان، به گونه ای آفریده شده اند که دارای خاصیت تحرّک می باشند. این حرکت و تغیّر، ممکن است در ابعاد جسمانی و در اوصاف و کیفیات؛ و ممکن است به صورت انتقال از جایی به جایی و از وضعیتی به وضعیتی دیگر باشد. اینگونه تحرک ها، نیاز به انرژی دارد. تأمین انرژی لازم، از راه جذب مواد غذایی و آب، و دفع مواد زاید، صورت می گیرد. به علاوه موجودات حیوانی از راه مصرف در طبیعت، کارها و فعالیت هایی نیز انجام می دهند که قطعا برای ادامه حیات آنها لازم و ضروری است. اینها نیز نیازمند انرژی و تأمین آن از راه خوردن و آشامیدن و به طور کلی جذب و دفع می باشند.بنابراین، به جز جمادات، تمام نباتات و حیوانات، برای ادامه حیات خود، نیاز به جذب و دفع دارند. آنچه را آنها از عالم طبیعت جذب می کنند، همان رزق و روزی آنهاست.

خداوند متعال، نظام آفرینش را به گونه ای طراحی کرده است که هیچ جنبنده ای از رزق و روزی خود محروم نباشد. قرآن مجید در این باره می فرماید:

«و ما مِنْ دابَّةٍ فی الأرضِ إلّا عَلَی اللّهِ رِزْقُها و یَعلَمُ مُسْتَقَرَّها و مُسْتَوْدَعَها کلٌّ فی کتابٍ مبینٍ(1)».

«هیچ جنبنده ای در زمین نیست جز اینکه رزق و روزی او بر عهده خداست و او قرارگاهش را (در این دنیا) و امانت گاهش را (در رحم و پس از مرگ) می داند. همه اینها در مکتوبی روشن ثبت و ضبط گردیده است».

مقصود از «کتاب مبین»، لوح محفوظ است.

طبرسی می گوید: «دابّة، موجود زنده ای است که صلاحیّت جنبندگی دارد و در عرف، اختصاص به حیوان پیدا کرده است(2)».

او سپس در تفسیر آیه فوق می گوید: «هیچ جنبنده ای که بر روی زمین بجنبد، نیست، مگر اینکه خداوند، متکفل روزی اوست و او را به آنچه مقتضای مصلحت و حکمت است، می رساند. در این تعبیر قرآنی، تمام جن و انس و پرندگان و چارپایان و حیوانات وحشی و حشرات، داخلند(3)».

هرچند ممکن است در شمول آیه نسبت به نباتات، تردید شود، ولی بدون شک آنها هم به نحوی از صفت جنبندگی، برخوردارند. اگرچه مثل حیوانات، حرکت انتقالی ندارند، بلکه حرکات دیگری دارند. به علاوه آنها هم رزق و روزی خود را از زمین و هوا دریافت می کنند و به حیات خود ادامه می دهند. تردید نسبت به شمول آیه، هنگامی قوت می گیرد که در آیه دیگر می فرماید:

«و ما مِنْ دابّةٍ فی الأرضِ و لا طائرٍ یطیرُ بِجَناحَیْهِ إلّا أُمَممٌ أمثالُکُم...(4)».

«هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست و هیچ پرنده ای نیست که به دو بال خود پرواز کند، مگر آنکه امتهایی همانند شمایند».

بدیهی است که در مورد نباتات، «امّت» به کار نمی رود. اهل لغت، دابّه را به معنای راه رونده گرفته اند(5). در آیه زیر، دابّه در معنای اخص به کار رفته است:

«و مِنَ النّاسِ و الدّوابِّ و الأنعامِ مُختَلِف ألوانُهُ».

«برخی از مردم و جنبندگان و چارپایان به رنگهای مختلفند».

چنانکه پیداست در آیه فوق به غیر انسان و چارپایان، دابّه گفته شده است.

رزق و روزی، در مقابل حرمان و محرومیت است. به هر عطایی که از آن سود برند، روزی یا رزق گفته می شود، اعم از اینکه طعام باشد یا علم یا غیر آن(6). حتی خداوند به باران هم رزق گفته است. چنانکه می فرماید:

«و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِزْقا(7)».

«خداوند از آسمان برای شما روزی نازل می کند».

از نظر قرآن مجید، تنها روزی رسان، خداوند متعال است:

«إنّ اللّه هو الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتین(8)».

«خداوند تنها روزی رسانی است که نیرومند و استوار است».

چنین خدایی خود را ملزم و متعهد شمرده است که روزی رسان همه جنبندگان باشد و نیاز مادی و معنوی مخلوقات خود را برآورده کند و خوان نعمتش را آن چنان گسترده و بی دریغ سازد که هیچ گرسنه ای بی طعام نماند و هیچ تشنه ای از آب محروم نگردد. اعم از اینکه گرسنگان و تشنگان، گرسنه و تشنه آب و غذای مادی باشند یا معنوی.

وظیفه انسان در برابر بهره معنوی از روزی ها

اگر خداوند متعهد شده است که تمام امکانات مادی و معنوی را برای انسان و سایر جنبندگان فراهم کند و نظام طبیعت را به گونه ای بیافریند که هیچگونه کمبودی در آن احساس نشود، مسلّما از مخلوقات خود خواسته ها و انتظاراتی دارد که باید برآورده شود. نباتات و حیوانات، در خط فرمانبری و اطاعت تکوینی، حرکت می کنند و این انسان آزاد و مختار است که احیانا تخلّف و سرپیچی می کند. از این رو برای توجه دادن او به رزق و روزی گسترده الهی می فرماید:

«فَلْیَنْظُرِ الإنسانُ الی طَعامِهِ * انّا صَبَبْنَا الماءَ صَبّا * ثمّ شَقَقْنَا الارضَ شَقّا* فَأنْبَتْنا فیها حَبّا * و عِنَبا و قَضْبا * و زَیْتونا و نَخلاً * و حدائِقَ غُلبا * و فاکِهَةً و أبّا * مَتاعا لکم و لأنعامکم(9)».

«انسان باید به طعام خود بنگرد، که ما باران را فرو ریختیم، آنگاه زمین را شکافتیم و در آن، دانه انگور و زیتون و علوفه تر و نخل و باغهای انبوه و میوه و چراگاه، رویاندیم، تا وسیله تمتّع و بهره مندی شما و چارپایان تان باشد».

به راستی که اگر انسان به مراحل پیدایش باران، از زمانی که آبهای روی زمین، تبخیر می شود تا به صورت ابرهای متراکم درمی آید و با وزش باد و فراهم شدن شرایط لازم جوی به صورت قطرات آب یا دانه های تگرگ و برف، بر زمین می بارد و زمین مرده را زنده می کند، بنگرد و درباره آن به مطالعه دقیق و عمیقی که درخور یک موجود خردمند و اندیشمند است بپردازد، آیا احساس وظیفه و مسؤولیت نمی کند؟ آیا باور نمی کند که در این نظام قانونمند و هدفمند، بی هدف بودن و قانون شکستن و لاابالیگری، جز سرافکندگی و شکست و سقوط، نتیجه ای به بار نمی آورد؟

اگر انسان نگاهی -به دیده عبرت- به گیاهان و درختان بیفکند و مراحل تطوّر و تکامل آنها را مورد مطالعه قرار دهد و سرانجام تصدیق کند که هیچ جنبنده ای بی نیاز از نباتات نیست، چه آنهایی که گیاه خوارند و چه آنهایی که گوشت خوارند و چه آنهایی که از هر دو تغذیه می کنند، به چه نتیجه ای می رسد؟ آیا به خود نمی گوید:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

تأمل در روزی های معنوی

آیا انسان، تنها باید به همین غذاهای مادی به دیده عبرت و دقّت و حیرت بنگرد؟غذاهای معنوی چطور؟ آیا نباید به آنها نیز به دیده تأمّل و تعقّل نگریست و آیا آنها را نباید -دست کم- به اندازه نعمت های مادی و غذاهای جسمی، ارج نهاد؟ در روایت آمده است:

«فلینظر الانسان الی طعامه، أیْ الی علمِهِ الّذی یَأخُذُهُ عَمَّن یَأْخُذُهُ(10)».

«اینکه باید انسان به طعامش بنگرد، یعنی به علمش بنگرد که از چه کسی اخذ می کند».

درست است که انسان، حق دارد و باید از علوم دیگران استفاده کند و بر معلومات خود بیفزاید؛ ولی معمولاً رابطه شاگرد و معلّم به رابطه مرید و مراد می انجامد و اخلاق و رفتار و منش معلم در متعلّم تأثیر می گذارد و به همین جهت است که هرکس شایسته استادی و معلّمی نیست. به خصوص در علوم انسانی و علوم فلسفی و کلامی و علوم دینی. در سایر علوم، اگر شاگرد در حدی از رشد و استقامت باشد که تنها اخذ علم کند، نه اخذ دیانت و اخلاق، شاگردی کردن، پسندیده است ولی در علوم انسانی -به ویژه علوم دینی- شخصیّت و منش استاد را نباید در سنجش معیارها نادیده گرفت.

آیا انسان نباید نظری به دریاها و منافع بی شمار آنها بیفکند؟ آیا نباید بیندیشد که خداوند بر اساس تعهّدی که در تأمین رزق و روزی بندگان کرده است، چه نعمت های ارزشمندی در آنها منظور کرده است که اگر نبودند، زندگی انسان و حیوانات مختل می شد و روزگار هر دو به سیاهی و بدبختی می گرایید؟ خداوند متعال می فرماید:

«و هو الّذی سَخَّرَ البَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنهُ لَحما طریّا و تَسْتَخْرِجوا مِنهُ حِلْیَةً تَلْبَسونَها و تَرَی الفُلْکَ مَواخِرَ فیهِ و لِتَبْتَغوا مِنْ فَضلِهِ و لَعَلَّکُم تَشْکُرون(11)».

«اوست که دریا را رام کرد، تا از آن گوشتی تازه بخورید و از آن زیوری که به خود می پوشید، استخراج کنید و می بینی که کشتی ها (سینه) دریا را می شکافند تا شما بهره مند شوید و از فضل خداوند، طلب روزی کنید و سپاس گزار باشید».

و نیز می فرماید:

«و ما یَسْتَوِی البَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ و هذا مِلْحٌ اُجاجٌ و مِنْ کُلٍّ تأکُلونَ لَحْما طریّا و تَسْتَخْرِجونَ حِلْیَةً تَلْبَسونَها و تَرَی الفُلْکَ فیه مَواخِرَ لِتَبتَغوا من فضلِهِ و لعلّکم تشکرون(12)».

«و دو دریا یکسان نیستند، این یکی شیرین و دل نشین و نوشیدنش گواراست و این یکی شور و نمکین است و از هر کدام گوشتی تازه می خورید و زیوری که آن را می پوشید، استخراج می کنید و کشتی ها را می بینی که سینه دریا را می شکافند تا از فضل خداوند طلب روزی کنید و سپاس گزار باشید».

دریاها به اقیانوس ها راه دارند. دریاها و اقیانوس ها تقریبا سه چهارم کره زمین را می پوشانند و بیشتر آنها در نیم کره جنوبی قرار دارند. گفته اند: شوری دریاها به خاطر تخته سنگ های نمکینی است که در ته اقیانوس ها قرار دارند. بعضی از دریاها تا پانزده هزار متر عمق دارند. در زیر آب، دره هایی عمیق موجود است و شبیه دره های کوه های مرتفعی است که در روی زمین دیده می شوند. جزیره های کوچک و بزرگ، از کوه های مرتفعی که در اعماق دریاها وجود دارند، پدید می آیند(13).

در اعماق دریاها جانورانی گوناگون زندگی می کنند. گاهی زمین کف دریاها از گیاهان گوناگونی پوشیده شده است. همه اینها از روزی خواران خدایند. چنانکه گیاهان و حیوانات خاک زی هم از روزی خوارانند. خدا می داند که در اعماق دریاها چه اسراری نهفته است. اعماق دریاها از عجایب و شگفتی های بی شماری برخوردارند و علوم و دانش بشری چیزی در حدّ الفبای علوم دریایی است و هرچه بشر از لحاظ علمی، پیشرفت کند، به اسرار نوینی دست می یابد. اگر دریا نبود، باران نبود و اگر باران نبود، دریا نبود.

نریزد ابر بی توفیر دریا

نه بی باران شود دریا مهیّا

در دعاهای معصومین (ع) آمده است: «یا مَنْ فی البِحارِ عَجائِبُهُ(14)»: «ای خدایی که شگقتی های او در دریاهااست».

نعمت منعم چراست دریا دریا؟

محنت مفلس چراست کشتی کشتی؟

جالب این است که دریاها با همه نعمت هایی که در خود دارند و با همه شگفتی های بی شمار خود، از نظر شگفتی و اسرار حیرت انگیز، نه به قرآن می رسند و نه به امام. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

«انّ القرآنَ ظاهرُهُ أنیقٌ و باطِنُهُ عمیقٌ لا تَفنی عجائبُهُ و لا تَنْقَضی غَرائبُهُ و لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ إلّا به(15)».

«ظاهر قرآن زیبا و باطن آن شگرف است. شگفتی هایش فناناپذیر و غرائبش تمام نشدنی است. تنها به وسیله قرآن است که ظلمت ها برانداخته می شود».

آری دریاها به همراه همه شگفتی ها، فنا می پذیرند و خشک می شوند. قرآن مجید از پر شدن و انفجار دریاها، خبر داده است(16).ولی خودش دریایی است خشکی ناپذیر و فانی نشدنی و محوناپذیر و غیر قابل انفجار.

در بیانات ماندگار معصومین (ع) درباره مقام امامت، چنین آمده است:

«الأمامُ... عَجائبُهُ أکْثَرُ مِنْ عَجائِبِ البَحْرِ(17)»: «شگفتی های امام از شگفتی های دریا بیشتر است».

شاعری در وصف سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام چنین سروده است:

خواستم دست و دلش را ابر و دریا بشمرم

ناگهان آشفت عقل و گفت با من این چنین

ابرکی پاشید لؤلؤ تا نشد با ناله جفت

بحر کی بخشید مرجان تا نزد چین بر جبین

جالب این جاست که خداوند متعال در پایان هر دو آیه ای که درباره دریاها نازل کرده است، جمله «لعلّکم تشکرون» آورده است، تا خاطرنشان کند که خداوند، تنها در همین دریاها که احیانا بی تفاوت از کنار آنها یا بر آنها می گذرید، این همه نعمتها برای شما قرار داد و زمینه کسب روزی برای شما فراهم کرد، تا شما شکر کنید و وظیفه بندگی به جای آورید.

قرآن مجید با صراحت اعلام داشته است که باید دیده عبرت بین را گشود و به تماشای رام بودن آنچه در آسمانها و زمین است نشست و از غوطه ور بودن در نعمتهای ظاهر و باطن، آگاه شد و از جدال و ستیز با نظام آفرینش و ناظم آن، خودداری کرد. آیه زیر را با هم بخوانیم:

«ألَمْ تَرَوْا أنّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّمواتِ و ما فِی الارضِ و أسْبَغَ عَلَیْکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً و باطِ نةً و مِنَ النّاس مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغیرِ علمٍ و لا هُدیً و لا کتابٍ مُنیر(18)».

«نمی بینید که خداوند آنچه درآسمان ها و آنچه در زمین است، برای شما رام ساخت و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد و برخی از مردم، بدون دانش و هدایت و کتابتی روشنگر، درباره خدا به جدال و ستیز می پردازند».

جهان ستیزی نتیجه خداستیزی است. آنان که با جهان می ستیزند، با خدا می ستیزند و آنانکه با خداوند، سر ستیز دارند، جهان را هم به بازی می گیرند. چرا انسان از نعمتهای خداوند، بهره صحیح نگیرد و به روزی رسانی خداوند، اعتماد نکند و از شکر و سپاس و انجام وظیفه، سر باز زند و از خدمت به دیگران و روزی رسانی که کاری است خدایی و هماهنگی با نظام آفرینش خودداری کند؟

شخصی خدمت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: مرا فرزندان و خواهران و برادران و برادرزاده ها و خواهرزاده هایی است و معیشت ما اندک است. چه خوب است دعا کنید که خداوند روزی ما را توسعه دهد! پیامبرخدا صلی الله علیه و آله گریه کرد و آیه «ما من دابّة فی الارض...» را قرائت نمود و فرمود:

«مَنْ کَفَّلَ بِهذهِ الأفواهِ المَضْمونةِ عَلَی اللّهِ رِزْقُها صَبَّ اللّهُ عَلَیْهِ الرِّزْقَ صَبّا کالماءِ المُنْهَمِرِ إنْ قلیلٌ فقلیلاً و إنْ کثیرٌ فکثیرا(19)»: «هرکس کفیل روزی کسانی شود که خداوند رزق آنها را ضمانت کرده است، خداوند، همچون آب باران، رزق و روزی را بر او فرو می بارد. اگر کفالت روزی او کمتر، روزی خدا نیز کمتر و اگر آن بیشتر باشد، رزق خدا نیز بیشتر خواهد بود».

آنگاه در حقّش دعا کرد و حاضران «آمین» گفتند. او بعدها گفته بود: «از همه اطرافیان، نکوحال تر و از نظر مال، فزون تر شده است».


1. هود، 6.

2. مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 143.

3. همان، ص 144.

4. انعام، 38.

5. قاموس قرآن: دبّ.

6. قاموس قرآن: رزق.

7. غافر، 13.

8. ذاریات، 58.

9. عبس، 24 تا 33.

10. مجمع البحرین، طعم.

11. نحل، 14.

12. فاطر، 12.

13. لغت نامه دهخدا: دریا.

14. بحار الأنوار، ج 94، ص 391.

15. همان، ج 2، ص 284.

16. «و إذَا البِحارُ سُجِّرت» (تکویر، 7) و «و إذَا البِحارُ فُجِّرت» (انفطار، 3).

17. بحارالأنوار، ج 48، ص 70.

18. لقمان، 20.

19. تفسیر نورالثّقلین، ج 2، ص 335.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان