چکیده
شیخ شیر محمّد بن صفرعلی بن شیر محمّد جورَقانی (زاده 1302 ه . ق در قریه جورَقان واقع بر یک فرسخی همدان در گذشته 1390 ق در نجف) یکی از علما و أعلام بزرگ امامیّه است که عمر شریف خود را در پاسداشت میراث مکتوب شیعه و استنساخ و احیای آن مصروف داشت. وی مقدّمات و مبادی علوم را نزد شماری از علمای همدان آموخت. در سی و شش سالگی به نجف اشرف کوچید و در محضر عالمان آن روزگار نجف اشرف همچون آیة اللّه شیخ ضیاء الدین عراقی، آیة اللّه میرزا حسین نائینی، شیخ مهدی مازندرانی و.... حضور یافت و حظّی وافر از علوم دینی اندوخت و به درجه اجتهاد رسید. وی به رغم آنکه دانش آموخته فقه و اصول به شمار می رفت و در این دو فن دانش عمیق داشت، این علوم را وانهاد و به احیای میراث حدیثی و عقائدی پرداخت. شیخ شیر محمّد به درستی دریافته بود که در مفقود و نابود شدن کثیری از متون قدیم، عوامل مختلفی دخالت داشته و یکی از مهم ترین این عوامل، جمودِ حرکتِ استنساخ است. او با درک این موضوع به قصد حفظ و صیانت میراث علمی و حدیثی شیعه، به جستجوی نسخه های خطی ارزشمند می پرداخت و هر جا به چنین نسخه هایی باز می خورد، در صورت امکان، به استنساخ و تحقیق آنها دست می یازید. بدین ترتیب، افزون بر پنجاه سال از عمر شریف خود را مصروف بازجستن و رونویسی و احیانا مهیّای طبع ساختن کتب نفیس قدما و نسخه های خطّی نادر داشت. آثار شیخ شیر محمّد جورَقانی همدانی بر دو قسم اند: یک قسم آنچه خود تألیف کرده، و قسم دیگر آنچه به قصد حفظ و احیای میراث پیشینیان به دست خویشتن استنساخ کرده است.
کلید واژه: شیر محمد همدانی، استنساخ، تصحیح، میراث شیعه.
1. بسیاری از عالمان و اعلام امامیّه در پاسداشتِ میراثِ مکتوب شیعه و احیای آن کوشیده اند تا این میراث چونان پشتوانه ای توانگر و سرمایه ای سرشار، مسلمانان را در حال و آینده و در جوانب مختلف حیاتشان یار و مددکار باشد.
علاّمه نَسّاخه، شیخ شیر محمّد همدانی جورَقانی نجفی أَعْلَی اللّهُ مَقامَه الشَّریف ، یکی از این بزرگان است که عمر شریف خود را در این راه مصروف داشت و اوقات عزیزش مستغرق در تألیف و گزینش و استنساخ در حوزه تراث بود.
نام شیخ شیر محمّد جورقانی همدانی رضوان اللّه تعالی علیه را بارها در نوشتارهای تُراث پژوهانه علاّمه سیّد محمّد حسین حسینی جلالی أَدامَ اللّهُ إجلالَه دیده بودم، و خاصّه پس از آنکه شمّه ای از اوصاف شیخ فقید را مشافهةً از مشارٌ إلیه شنیدم مشتاق بودم نقد حالی از این خادم بزرگ و تقریبا پوشیده نام تُراث شیعه ببینم و بخوانم.
اینکه می گویم: «تقریبا پوشیده نام»، از آنجاست که هر چند خواصّ اهل فضل و فضیلت او را می شناسند و از مشارکت عظیم و مساهمت کم نظیر وی درصیانت و احیای متون قدیم شیعی باخبراند، با هزار افسوس و دریغ، أکثرهمنشینان قلم و قرطاس و غالب مدّعیان احیای تراث، از حقّ بزرگی که او بر گردن یک یک ما دارد، غافل، بل به کلّی از کار و بار و روزگار وی بی خبر هستند.
چون خوشبختانه پس از مدّت ها انتظار مقالتی ممتّع تحت عنوان «مُثابَرَة أعلام الإمامیّة فی حفظ و إحیاء تُراثِ الطائفة.. الشّیخ الهمدانیّ نموذجا»، به قلم فاضل گرامی، جناب شیخ محمّد باقر انصاری زنجانی دامَ فَضلُه ملاحظه شد که بر تفاصیلی درخور درباره حیات و خدمات علمی و تُراثی شیخ شیر محمّد جورقانی همدانی اشتمال داشت و علی الخصوص سیمای معنوی این تراث پژوه راست کیش را به نحوی دلاویز ترسیم می کرد،1 دریغ دانستم خلاصه گونه ای از آن را به فارسی تحریر نکنم و به خادمان صادق میراث و مکتوبات امامیّه أَعَلی اللّهُ کَلِمَتَهُم اتحاف ننمایم.
چون به بُستانی رسی زیبا و خَوش |
دامنِ خَلقان سوی بُستان بکَش |
2. شیخ شیر محمّد بن صفرعلی بن شیر محمّد جورقانی، به مولد، همدانی است، و به مسکن و مدفن، نجفی.
وی در محرّم سال 1302 ق در دیهِ «جورقان» که بر یک فرسخی همدان و بر سر راه تهران واقع گردیده است، زاده شد. در ربیع الأوّل سال 1338 ق به نجف اشرف کوچید و الباقی عمر را در آن سامان مقدّس به سر بُرد، تا سرانجام در 28 جمادی الآخره سال 1390 ق در 88 سالگی رخت به سرای بقا کشید. گاه در تاریخ وفات او سال 1381 ق آورده اند که صحیح نیست.
او از خاندانی معروف به نجابت و تصلّب در محبّت و ولای اهل بیت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بود و با یکی از خاندان های علمی شهر خود وصلت کرد. دو پسر حاصل این وصلت بود که هر دو در خُردی درگذشتند و لذا شیخ بلاعقب ماند. همسرش نیز بعد از وفات وی به ایران بازگشت و هشت سال پس از شیخ درگذشت.
شیخ شیر محمّد مردی میانه بالا بود، با محاسنی پُرپشت. در آخر عمر به ضعف بصر مبتلا شده بود. کم سخن می گفت. ازمردمان انزوا می جست وهمواره بدانچه راجع به احیای تُراث بود اشتغال داشت. از همین رو در مجالسی که به کتاب و میراث گذشتگان ربطی نداشت حضور نمی یافت و از دوستانش می خواست کسی را به خانه او نیاورند تا مزاحمتی برای اشتغال هماره اش پدید نیاید. این انزوا و گوشه گیری به هیچ روی شائبه گرانجانی نداشت. در دیدار با مردم فروتن و گشاده روی بود. با بشاشت با دیگران مواجه می شد و در سلام گفتن پیشقدم بود. سنّت شرعی مصافحه را ترک نمی کرد.
در همه کارهایش دقیق بود و جز با تکیه بر مبانی دینی و اعتقادی و اخلاقی به کاری اقدام نمی کرد. در گفتار و نوشتارش دقّت و ظرافتی ویژه داشت. خطّش نیکو و خوانا بود.
شیخ شیر محمّد مقدّمات و مبادی علوم را نزد شماری از علمای همدان بیاموخت. معالم و مُطَوَّل را برِ سیّد حسن شورینی خواند و قرائت سطوح را نزد شیخ محمّد هادی طهرانی و سیّد عبدالحسین فاضل دزفولی همدانی به اتمام رسانید. پس از آن در سی و شش سالگی، به همراه شماری از همروزگارانش چون شیخ محمّد انواری و برادرش شیخ حسین انواری و شیخ حیدر انصاری به نجف اشرف کوچید.
در نجف اشرف در محضر عالمان آن روزگارِ این پایتخت علم و اجتهاد شیعی حضور یافت؛ مردانی چون آیة اللّه شیخ ضیاءالدّین عراقی، آیة اللّه میرزا حسین نائینی، شیخ علی اصغر خطائی، سیّد محمّد فیروزآبادی، شیخ مهدی مازندرانی. همچنین هم در رجال و هم در فقه نزد سیّد ابوتراب خوانساری دانش آموخت. از این همه حظّی وافر اندوخت و به درجه اجتهاد رسید.
شیخ شیر محمّد همدانی در علم و تحقیق پایگاهی رفیع یافته بود. از حاملان قرآن و حافظان اخبار بود و در عقائد و اخلاق تبحّر داشت. به رغم آنکه دانش آموخته فقه و اصول به شمار می رفت و در این دو فن ژرفا روی کرده بود، فقه و اصول را وانهاد و مشتاقانه به احیاء میراث حدیثی و عقائدی پرداخت.
از فتاوی فقهی اوست: جواز تقلید ابتدائی از میّت، کفایت غسل های مستحب به جای وضو، عدم وجوب خمس در عصرغیبت، وجوب نماز جمعه، عدم جواز تصویر (صورتگری) حتّی با دوربین عکّاسی.2 وی دولت زمان خود را غاصب می دانست و لذا همکاری با دولت را ولو در وصل کردن برق و شناسنامه گرفتن ناروا می شمرد. با آنکه نان دولتی ارزان تر از نان بازاری بود و او نیز تنگدست بود، از خریداری نان دولتی اجتناب می کرد. دیگران را نیز به اجتناب از همکاری و هنبازی با دولت فرا می خواند و می گفت: اگر می توانستم از این آب که از قِبَلِ حکومت به خانه ها می آید استفاده نمی کردم. همین که شناسنامه نگرفت، برای او مشکلات عدیده ای پدید آورد. در سفر به ایران بدون گذرنامه از مرز گذشت. در هنگام دفن او نیز، نداشتن شناسنامه مشکل آفرین شد.
او خود می گفت: ما به نجف آمدیم تا پنج شش سال اشتغال علمی داشته باشیم و بازگردیم، ولی قضیّه حجاب و اتّحاد لباس در ایران از بازگشت منصرفمان کرد.
شیخ حتّی در امور جزئی مرد محتاطی بود. به خاطر چیزی که درباره اصل روغن نباتی شنیده بود، از روغن نباتی پرهیز می کرد.
تقوا و احتیاط شیخ سبب شده بود همگان او را مُعْتَمَد و محلّ اطمینان بدانند و حتّی اگر کسی می خواست مالی را به اولاد یا خویشان یا دوستان خود در نجف برساند، حواله را به شیخ می نوشت و او بود که پول را از حامل حواله می گرفت و به صاحبانش می رسانید.
مراجع بزرگی چون آیة اللّه حکیم، آیة اللّه سیّد عبدالهادی شیرازی و آیة اللّه خویی او را از مُعْتَمَدانِ خود قلمداد می کردند. مالکان نسخ خطّی هم با همه سختگیری های معمول و معهود برخی از ایشان با اطمینان خاطر نسخه های نادر را برای مقابله و استنساخ در اختیار او می نهادند.
شیخ شیر محمّد سخت مراعی تقوا بود. از کسانی بود که نه به دنیا روی می آورند و نه دنیا در دیده شان جلوه می کند. همواره نیز دیگران را به ترک دنیا اندرز می داد. با شیخ محمّد علی خراسانی که به تقوا و پارسایی نامبردار بود دوستی و صمیمیّت داشت.
در آغاز اشتغالش به کار علوم دینی امر معاشش را یکی از آشنایان متقبّل شده بود. خود وی برای دریافت شهریه اقدامی نکرد تا عاقبت یکی از دوستانش دریافت شهریه و رساندنش را به وی عهده دار شد.
خانه ای بس حقیر گونه داشت. چون پای همسرش رنجور بود و این رنجوری او را از راه رفتن باز می داشت، شیخ خود در کارهای خانه به او یاری می رسانید.
با آنکه خود تنگدست بود، در یاری رسانیدن به فقیران و ناتوانان مشتاقانه دست می گشود.
شیخ شیر محمّد همدانی روحیه ای معنوی داشت. شاکر بود و ذاکر. بر ذکر مداومت و بر زیارات و مستحبّات مواظبت می نمود و در اثنای نیایش و زیارت بسیار می گریست.
کتاب های حدیثی را ارج ویژه می نهاد و مانند مصحف شریف احترام می نمود و حتّی کتب حدیث را با تجوید قرائت می کرد.
در دوستداری خاندان نُبُوَّت علیهم السّلام قدمی راسخ داشت. هرگاه نام مولای ما، امیر مؤمنان علی علیه السّلام بر زبان می رفت، اشک او روان می شد و بسیار بر مظلومیّت آن حضرت می گریست.
هر بامداد خاضعانه امیرمؤمنان علیه السّلام را زیارت می کرد. وقتی داخل صحن شریف می گردید، چندان با امیرمؤمنان علیه السّلام راز می گفت که به کلّی از پیرامونیانش غافل می شد. در ایوان، مقابل ضریح مقدّس، می نشست و با حال خضوع و بکاء، به استغراق، زیارت أمین اللّه می خواند، آنسان که گذرندگان بر حال وی غبطه می خوردند.
هر شب آدینه برای زیارت سیّد الشهداء علیه السّلام به کربلا می رفت. عادت داشت هر سال سفری به کربلا و کاظمین و سامراء کند و در هر یک از این شهرها ده روزی بماند.
یک بار از راه بصره و آبادان، به زیارت مشهد الرّضا علیه السّلام آمد. در این سفر حضرت معصومه سلام اللّه علیها را نیز در قم زیارت کرد. سپس به همدان رفت و چند ماهی آنجا بمانْد. مردی کمْ سفر بود. توفیق حج نیافت.
هر روز به توصیه طبیب پیاده روی می کرد. عصرگاه از خانه بیرون می آمد و سبحه به دست دو ساعت و نیم قدم می زد. نماز می گزارد و پس از نماز باز پیاده برمی گشت. طول این مسیر به ده کیلومتر می رسید.
او در آغاز کار لُمعه درس می داد و به بحث خمس و نماز جمعه و حج اشتغال داشت. همچنین در درس خویش به وعظ می پرداخت. ماجرای وفات شیخ را همسرش اینگونه حکایت کرده است: شیخ نماز مغرب و عشاء را بر بام خانه گزارد. سپس فرود آمد. دست شست و بر سر سفره نشست. انگشت در نمک نهاد و گفت: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم». سپس بر زمین افتاد و دیگر هیچ تکان نخورد.
نخست شیخ محمود، پسر شیخ معراج شریفی را، از وفات شیخ شیر محمّد آگهی دادند. او شیخ علی اکبر همدانی و سیّد علی شاهرودی و سیّد مستنبط را باخبر ساخت. یکی از ایشان آن شب کنار جسد شیخ ماند. فردا صبح جمعی از علما به غسل و تکفین شیخ پرداختند. حدود سیصد نفر از خواص در تشییع وی حاضر آمدند. شیخ حسین انواری بر پیکر شیخ نمازگزارد و او را در وادی السّلام نجف، در مقبره ای که ویژه همین شیخ حسین انواری بود به خاک سپردند.
از جانب علما، به ویژه آیة اللّه خوئی برای او مجالس فاتحه گرفتند. آیة اللّه شاهرودی خبر وفات شیخ را به همدان تلگراف نمود و نامه ای نیز در همین خصوص به برادر همسر شیخ، شیخ ابوطالب دینی، نوشت.
شیخ شیر محمّد همدانی، از استادش سیّد ابوتراب خوانسای، و نیز از علاّمه شیخ آقا بزرگ طهرانی اجازه روایت داشت.
3. شماری از هم روزگارانش با تقدیر و احترام فراوان از او یاد کرده و دانش بسیار و تتبّع فراخ دامنه و پرهیز و پارسایی و وثاقت و کوشایی وی را در احیای تُراث یاد کرده اند.
علاّمه شیخ آقا بزرگ طهرانی گفته است: «عالمی پرهیزکار و فاضلی جلیل القدر است که از همه دروسش بهره اوفر برده، و همچنین از ثقات و نیکمردان نامبردار به عبادت و دیانت به شمار می رود».
علاّمه شیخ محمّد هادی امینی گفته: «عالمی فاضل و مجتهدی جلیل القدر و مؤلّفی جستجوگر و محقّقی پارسا و پرهیزکاری شایسته و یکی از ثِقات و نیکمردان نامبُردار به عبادت و دیانت و پارسایی بود».
علاّمه سیّد محمّد حسین حُسینی جلالی گفته است: «شیخ در زهد و پارسایی و بُردباری و پایداری در راه احیای تُراث شیعه، آیتی بود».
شیخ شیر محمّد همدانی، اهمّیّت نُسخ خطّی را در حفظ اصالت عقیدتی و اجتماعی امّت، با همه وجود دریافته بود، و به ثروت عظیم علمی و دینی و تاریخی مُدَّخَر در دستنوشت های پیشینیان وقوف کامل داشت و از همین روی حفظ و احیای میراث مکتوب گذشتگان را به دیده مسؤولیّت می نگریست.
وی علی الخصوص به برخی تألیفات حدیثی بس کهن نظر داشت که به سبب احتوا بر مأثوراتی از معصومان علیهم السّلام از منابع بنیادین عقیدت و شریعت به حساب می آمدند و رجوع به این مَصَنَّفات اصیل از برای بازْفَهمی و بازشناسی مذهب اهل بیت علیهم السّلام ضرورتی انکارناپذیر بود.
شیخ همدانی می دانست کثیری از کتاب های شیعه هنوز به چاپ نرسیده و در کتابخانه ها در اختیار عموم قرار نگرفته و همچنان درکنج گنجینه های کتب خطّی مانده است؛ حال آنکه محافل فکری و علمی و دینی و کتابخانه امّت اسلامی تشنه کام ظهور و حضور این متون و بهره گیری از آنهاست.
در نظر وی چاره این مشکل یک چیز بود: «کتابت». شیر محمّد همدانی این تنبّه را نه فقط از رهگذر عقل، که از راهِ نقل نیز حاصل کرده و در آن مرهون فرهیزش شیعی خویش بود.
در توحید مُفَضَّل از قول امام صادق علیه السّلام درباره «کتابت» می خوانیم: «بها تقیّد أخبار الماضین للباقین، و أخبار الباقین للآتین، و بها تخلد الکتب فی العلوم و الآداب و غَیرها... ؛ ولولاه لانقطع أخبار بعض الأزمنَة عَن بعضٍ...، و دَرَسَت العُلُوم، وَضاعَت الآداب، و عظم ما یدخل علی النّاس من الخلل فی أُمورِهِمْ...، و ما یحتاجونَ إِلَی النّظرِ فیهِ مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ، و ما روی لهم ممّا لایسعهم جهله...»3.
(یعنی: به وسیله کتابت، اخبار گذشتگان برای بازماندگان، و اخبار بازماندگان برای آیندگان، ضبط می شود، و به وسیله کتابت، در حیطه علوم و آداب و جز آن، نوشتارها ماندگار می گردد....، و اگر نباشد هر آینه اهل برخی روزگاران، از اخبار برخی روزگاران دیگر بی خبر مانند، و دانش ها ناپدید شود، و آداب نابود گردد، و به کارهای مردمان.... و آنچه در کار دینشان حاجتمند نظر در آن اند و آنچه از بر ایشان نقل گردیده و از دانستنش ناگزیراند، خللی عظیم رسد...)
همچنین در ترغیب به کتابت از امامِ صادق علیه السّلام منقول است که فرمودند: «اکتبوا فَإِنّکم لاتحفظونَ إلاّ بالکتاب»4 (یعنی: بنویسید که جُز با نوشتار حفظ نمی توانید کرد).
و نیز: «دَخَلَ عَلَیَّ أُناسٌْ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَة فَسَأَلُونی عَنْ أَحادیث وَ کَتَبُوهَا فَما یَمْنَعُکُمْ مِنَ الکِتابِ؟ أَما إِنَّکُمْ لَن تحفظُوا حَتیَّ تَکْتُبُوا»5 (یعنی: گروهی از اهل بصره برمن وارد شدند و درباره احادیثی از من پرسش نمودند و بنوشتندش. چه چیز شما را از نوشتار مانع می آید؟ هان! تا ننویسید هرگز حفظ نتوانید کرد).
شیخ همدانی به درستی دریافته بود که در مفقود و نابود شدن کثیری از متون قدیم عوامل مختلفی دخالت داشته و یکی از مهمترین این عوامل، جُمود حرکت استنساخ است. تعطیل یا ندرت استنساخ سبب می شد نسخه های قدیم، بی آنکه رونوشت تازه ای از آنها برداشته شده باشد، در معرض زوال و تَلَف واقع گردند و بدین ترتیب شماری از متن های کهن به مرور از میان بروند.
شیخ شیر محمّد همدانی با تنبّه بدین معنا و به آهنگ حفظ و صیانت میراث علمی و حدیثی شیعه به جستجوی دستنوشت های کِرامند می پرداخت و هر جا به چنین نسخه هایی باز می خورد در صورت امکان به استنساخ و تحقیق آنها دست می یازید.
بدین ترتیب افزون بر پنجاه سال از عمر شریف شیخ، مصروفِ بازجستن و رونویسی و احیانا مهیّای طبع ساختن کتاب های نفیس قُدَما و دستنوشت های نادر شد.
چه جای شگفتی؟!... که او پرورده مکتبی است که امام حسن مجتبایش علیه السّلام به فرزندان و برادر زادگان خویش فرموده است: «إِنَّکُمْ صِغارُ قَوْمٍ وَ یوشک أَن تَکُونُوا کِبارَ قَوْمٍ آخَرین فَتَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَمَن یَستَطِعْ مِنْکُمْ أَن یحفظَه فَلْیکتبه وَلیضعه فی بَیْتِهِ»6 (یعنی: شما خُردانِ قومی هستید و دیر نماند که بزرگان قومی دیگر شوید. پس دانش را بیاموزید. هر کس از شما می تواند حفظش کند پس باید آن را بنگارد و در خانه اش بنهد).
و امام جعفر صادق علیه السّلام فرموده: «احْتَفِظُوا بِکُتُبِکُمْ فَإِنَّکُمْ سَوفَ تَحتاجُونَ إِلَیْهَا»7 (یعنی: کتابهاتان را نگاه دارید که زودا بدان ها نیازمند شوید).
شیخ شیرمحمّد همدانی در روزگاری می زیست که صناعت چاپ حضور و ظهوری چشمگیر یافته بود، و کتاب چاپی با شمارگان معتنابه و نفوذ دامنه دارش در اجتماع، جلوه گری می کرد. در این اوضاع و احوال، لزوم استنساخ و تحقیق و آماده سازی منابع شیعی به نحوی که مهیّای طبع و نشر گردد، ضرورتی بود که شیخ همدانی بخوبی دریافت و آن را چونان مسؤولیّتی در قبال علوم و معارف مذهب اهل بیت علیهم السّلام بر دوش خویش احساس کرد.
خداوند مجاهدت کسانی چون شیخ شیر محمّد همدانی را که با همه توش و توان در راه نشر میراث اندیشگی مسلمانان کوشیده اند، اینگونه بر زبان پیامبر گرامی اش صلّی اللّه علیه و آله آفرین و سپاس گفته است:
«المُؤْمِنُ إِذا مَاتَ وَتَرَکَ وَرقَةً وَاحِدَةً عَلَیْهَا عِلْم، تکون تِلْکَ الْوَرقَةُ یَوْمَ الْقِیامَةِ سِتْرا فیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ، وَ أَعطاهُ اللّه ُ تَبارَکَ وَ تَعَالی بِکُلِّ حَرْفٍ مَکْتُوبٍ عَلَیْهَا مَدینَةً أَوْسَع مِنَ الدُّنْیَا سَبْع مَرَّات.»8
(یعنی: هرگاه مؤمن در حالی که بمیرد که یک برگه که بر آن علمی باشد بر جای نَهد، روزِ رستاخیز آن برگه میان او و آتش حائل گردد، و خدای تبارک و تعالی به هر حرف که بر آن برگه نوشته شده باشد، او را شهری عطا کُند که هفت بار فراخ تر از دنیا باشد).
همچین از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم منقول است که فرمود:
«... مَنْ کَتَبَ فَضیلَةً مِنْ فضائِل علیّ بنِ أبی طالِبٍ عَلَیْهِ السَّلام لم تزل المَلائکة تَسْتَغْفِر لَهُ ما بَقِیَ لِتِلْکَ الْکِتَابَةِ رَسْمٌ...، وَ مَن نَظَرَ إِلَی کِتابَةٍ فی فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِی اکْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ...»9
(یعنی: هر که فضیلتی از فضائل علیّ بن ابی طالب علیه السّلام را بنگارد، مادام که نقشی از آن کتابت بپایَد، پیوسته فرشتگان از برای وی آمرزش می خواهند، و هر که به مکتوبی درباره فضائل او بنگرد، خداوند آن گناهانش را که به نگریستن مرتکب گردیده است، بیامرزد).
و شیر محمّد جورَقانی همدانی یکی از فضائل نگاران مولی الموالی صلواتُ اللّهِ وسَلامُهُ عَلَیْه بود.
4. تراویده های کلک همایون شیخ همدانی بردو قسم اند: یک قسم آنچه خود تألیف فرموده و قسم دیگر آنچه به قصد حفظ و احیاء میراث پیشینیان به دست خویشتن استنساخ کرده است.
تألیفات شیخ با احتساب تحریر تقریرات و منتخبات و تعلیقات تألیفی وی از این قرار است:
1. کلمة الحقّ
دستنوشت این کتاب در دو مجلّد و بالغ بر هزار صفحه به خطِّ مؤلّف در کتابخانه سیّد محمّد نبوی در شهر دزفول است (و تصویر آن، هم در مرکز احیای میراث اسلامی در قم، و هم در کتابخانه تخصّصی امیرالمؤمنین علیه السّلام در مشهد هست).
موضوع کلمة الحق، فضائل امیرمؤمنان علی علیه السّلام ، و بیشترینه این فضائل منقول از طُرُقِ خاصّه است.
در مجلّدِ نخست آن، روایات مناقب تبویب نشده اند، لیک مجلّدِ دوم در ده فصل است از این قرار:
اوّل: درباره طُرُقِ حدیثِ نبوی «مثل أهل بیتی...».
دوم: درباره طُرُقِ حدیث نبوی «أعطاهم اللّه فهمی و علمی».
سوم: درباره طُرُق حدیث نبوی «إنّهم لایدخلونکم فی باب ضلال».
چهارم: در این باره که «أهل ذکر» أئمّه علیهم السّلام اند.
پنجم: در باب آنچه خدا و پیامبرش مبنی بر همراهی با امامان علیهم السّلام واجب گردانیده اند.
ششم: درباره بخشی از اخبار رسیده در باب ولایت امیر مؤمنان علیه السّلام .
هفتم: درباره شماری از اخبار رسیده در باب وجوب طاعت امامان علیهم السّلام.
هشتم: درباره شماری از اخبار شفاعت.
نهم: درباره شماری از اخبار رسیده در باب پیروان و امامان علیهم السّلام و معتقدان به امامت ایشان.
دهم: درباره شماری از اخبار رسیده در باب دوستداران اهل بیت علیهم السّلام.
2. تحریر تقریرات استادان شیخ در فقه و اصول
وی در اوائل ورود به نجف کتابی در بابِ حجّیّت ظنّ و استصحاب و خبر واحد نوشته و آن را به صورت «قال الأستاذ:...، أقول:...» مرتّب گردانیده است، لیک چون پس از آن اوقات خویش را بیشتر مصروف عقائد و حدیث و دستنوشت های متون کرده، این تالیف ناتمام و ناویراسته و بی تبویب بر جای مانده است.
3. حاشیه بر فهرست شیخ طوسی (رجال کتابشناسی).
4. حاشیه بر رجال نجاشی.
5. حاشیه بر هدایة.
6. حاشیه بر نهج البلاغه.
7. حاشیه بر کتاب حُجَّة الذّاهب إلی إیمان أبی طالب علیه السّلام
8. مستدرک الإیقاظ من الهَجْعَة.
الإیقاظ من الهَجْعَة از مؤلَّفاتِ نفیس شیخ حُرِّ عاملی رضوان اللّه علیه و در باب رَجْعَت است. شیخ شیر محمّد در این مستدرک آنچه را که از قلمِ جناب شیخ حُر فوت شده بوده، گردآوری فرموده است.
نسخه این مستدرک در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف اشرف موجود است.
9. سند الخصام
این کتاب در دو مجلّد و مشتمل بر منتخباتی است که شیخ فقید غالبا از مُسند احمد بن حنبل فراهم آورده است. انتخابگر در پایان مجلّد دوم، به انتهای جزء ششم اصل کتاب که همانا طبع نخست مُسنَدِ احمد باشد، رسیده.
نسخه هر دو مجلَّدِ سند الخصام در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف موجود است.
10. منتخب ربیع الأبرارِ زَمَخشَری
نسخه آن در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف است.
11. منتخب المجموع الرّائق من أزهار الحدائق
این منتخب را بنا بر دستنوشتی عتیق که چه بسا سیصد سال پیش کتابت شده بوده است، فراهم آورده. نسخه منتخب در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف موجود است.
12. اخبار برگزیده از البیان و التّبیین جاحظ
این منتخب را بنا بردستنوشتی از آن کتاب که مورَّخ 1018 ق بوده است فراهم آورده. نسخه منتخب در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف نگهداری می شود.
13. احادیث برگزیده از المستدرک علی الصَّحیحَیْنِ حاکم
دستنوشت آن در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف است.
14. احادیث برگزیده از الاستیعابِ ابن عبدالبرّ
دستنوشت این منتخب که بنا بر چاپ نخست کتاب الأستیعاب (ط. حیدرآباد، 1318 ق) فراهم آمده است، در کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام در نجف موجود است.
و امّا:
دستاورد تکاپوهای شیخ شیر محمّد همدانی در راه استنساخ متون علمی و دینی، رونوشت بیش از یکصد متن از اهمِّ آثار میراث اسلامی بوده است.
علاّمه شیخ آقا بزرگ طهرانی می گوید: «وی از سال ها پیش شیفته نسخه برداری از کتاب های حدیثی چاپ نشده و احیاء مؤلّفات اکابر امامی سده های گذشته بوده، و در این راه رنج بسیار دیده و مشقّت های گوناگون کشیده است. توفیق یافته قریب به چهل تألیف خرد و کلان از آثار نیکو و کتب مهمّ را کتابت کند و آنچه نوشته به امتیاز دقّت و صحّت آراسته است. هر دستنوشت را با چند دستنوشت سنجیده و این مؤلَّفات جلیل را مضبوط و از نابودی و اتلاف محفوظ داشته است. از این رهگذر او را بر عاشقان این فن و رجال این علم که پس از وی می آیند، حقّ و فضل است.»
علاّمه سیّد محمّد حسین حسینی جلالی می گوید: «در طول آشنائیمان او را در محفلی که سودی برای تُراث نداشته باشد، ندیدم. در استنساخ و مقابله کوشا بود، تا بدانجا که اگر [میان نسخه ها] اختلاف چشمگیری می یافت، دوباره استنساخ می کرد؛ چُنانکه درباب کتاب سُلَیْم بن قیْسِ هلالی چنین کرد و چهار بار افزون بر مقابله های متعدّد این کتاب را استنساخ نمود.»
شیخ شیر محمّد همدانی کار استنساخ را در درازنای پنجاه سال پی گرفت. این کوشش چشمگیر و پیگیر، نمودار ریشه های عمیق این کار در باور و اندیشه و بینش وی بود. او از سال 1328 ق که به نجف آمد تا سال 1389 ق یعنی یک سال پیش از وفاتش و در نزدیک به نود سالگی بدین امر اشتغال داشت و حتّی در سفر به کربلاء و کاظمین و سامرّاء نیز کار خود را تعطیل نمی کرد.
شیخ شیر محمّد در استنساخ و حفظ و احیاءِ تُراث، می کوشید منابعی از متون شیعه را که اهمّیّت بیشتر داشتند اختیار نماید. او با تصلّب در عقیده و تفقّه در دین، کتاب های حدیث و تاریخ را در این میان مقدّم می داشت.
از برای دلالت بر دقّت نظر وی در انتخاب اهمّ و مهم، همین بس که از یکصد و هفت کتاب استنساخ شده به دست او، شصت و پنج کتاب از منابع درجه یک حدیث شیعیان و متشیّعان و همه از مصادر بحارالأنوار اند. که برخی از آنها یا در همین سال های اخیر به طبع رسیده و یا با همه حاجتی که بدان ها بوده است هنوز طبع نشده. بعضی هم پس از آنکه بنا بر نسخه شیخ شیر محمّد در نجف اشرف به طبع رسیده است، دیگر چاپ نشده.
فهرست شصت و پنج کتاب حدیثی و تاریخی مذکور از این قرار است :
1. إثبات الرّجعة، فضل بن شاذان.
2. الاختصاصِ، منسوب به شیخ مفید.
3. کتاب الأربعین، شیخ منتجب الدّین بن بابویه.
4. کتاب الأربعین، جمال الدّین یوسف بن حاتم شامی.
5. الاُِستخارات، ابن طاووس.
6. الأصول السّتّة عشر.
7. الإفصاح شیخ مفید.
8. إلزام النّاصب، صیمری(مفلح بن حسن).
9. الأمالی، شیخ مفید.
10. إیضاح دفائن النّواصب، محمّد بن أحمد بن شاذان.
11. الإیقاظ، شیخ حرّ عاملی.
12. بشارة المصطفی صلّی اللّه علیه و آله لشیعة المُرتضی علیه السّلام، محمّد بن أبی القاسم طَبَری.
13. تأویل الآیات الظّاهرة فی فضائل العترة الطّاهرة، سیّد شرف الدّین نجفی.
14. تفسیر عیّاشی.
15. تفسیر فرات کوفی.
16. التّمحیص.
17. ثاقب المناقب، ابن حمزه طوسی.
18. جامع الأحادیث، أبومحمّد جعفر بن أحمد بن علی قمی.
19. الجعفریّات (الأشعثیّات).
20. خصائص الأئّمة علیهم السّلام، سیّد رضی.
21. دعائم الإسلام، قاضی نُعْمان.
22. دعوات، راوندی.
23. دلائل الإمامة، طَبَری.
24. رجال برقی.
25. رسالة أبی غالب الزُّراریّ.
26. سعد السّعود، ابن طاووس.
27. شرح عقائد الصّدوق، شیخ مفید.
28. صحیفة الإمام الرّضا علیه السّلام.
29. الصّراط المستقیم، بیاضی (علیّ بن یونس).
30. صفات الشیّعة، شیخ صدوق.
31. طُرَفِ، ابن طاووس.
32. عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهّاب.
33. الفرقة النّاجیة، قطیفی (إبراهیم بن سلیمان).
34. الفصول المختارة، سیّد مرتضی.
35. فضائل الشّهور الثّلاثة، شیخ صدوق.
36. فضائل الشّیعة، شیخ صدوق.
37. فلاح السّائل، ابن طاووس.
38. قُرب الإسناد، حِمْیَری (عبداللّه بن جعفر).
39. کامل الزّیارات، ابن قولویه.
40. کتاب درست بن أبی منصور.
41. کتاب الزّهد، اهوازی (ابومحمّد حسین بن سعید بن حمّاد بن مهران).
42. کتاب سلام بن أبی عمرة (عمیرة)، از أصول أربعمائة.
43. کتاب سُلَیم بنِ قیْسِ هلالی.
44. کفایة الطّالب، کنجی (أبوعبداللّه محمّد بن یوسف قرشی شافعی).
45. مثیرالأحزان، ابن نما.
46. المحاسن، برقی (احمد بن ابی عبداللّه).
47. المُحْتَضَرِ، حسن بن سلیمان بن محمّد حلّی.
48. مختصر البصائر، حسن بن سلیمان.
49. مختصر الموالید.
50. المزار، ابن مشهدی.
51. المسائل العکبریّه در الحاجبیّه شیخ مفید.
52. المسائل العشرة فی الغیبة، شیخ مفید.
53. المُستَرشد، طَبَری (ابوجعفر امامی).
54. مُستَطْرَفات السّرائر، محمّد بن ادریس حلّی.
55. المسلسلات، قمی (ابو محمّد جعفر بن احمد).
56. مشکاة الأنوار، طَبْرِسی.
57. مُصادقة الإخوان، ابن بابویه.
58. مصباح الأنوار فی فضائل الأئمّة الأطهار علیهم السّلام.
59. مصباح الزّائر، ابن طاووس.
60. مقتضب الأثر، احمد بن محمّد بن عیّاش.
61. المناقب و المثالب، قاضی نعمان مصری.
62. نهج الإیمان، ابن جبر (شیخ زین الدّین علی بن یوسف).
63. نوادر علیّ بن أسباط، از أصول اربعمائة.
64. الهدایة الکبرا، خصیبی (حسین بن حمدان).
65. الیقین، ابن طاووس.
5. شیخ شیر محمّد طیّ سال ها سرو کار داشتن با دستنوشت ها، درباره نسخ و ویژگی های آنها آگاهی و تجربه فراوان حاصل کرده بود.
او در پی نسخه های معتبرو مهم در نجف و کربلا و کاظمین و سامرّاء به جستجو می پرداخت. هم به کتابخانه ها سر می زد، هم به خانه های عالمان. مالکان نسخ خطّی هم به سبب اعتمادی که به وی داشتند، دستنوشت های ملکی خود را برای نسخه برداری در اختیار او می گذاشتند.
شیخ شیر محمّد احیانا در رونوشت هایی که فراهم می کرد، جای نسخه اساس استنساخ و نام مالک آن مثلاً: شیخ عبّاس قمی، سیّد حسن صدر، شیخ اُردوبادی یا شیخ سماوی، را یاد می نمود. خصوصیات نسخه اساس را اعّم از اسم ناسخ و تاریخ استنساخ و حتّی تاریخ وقف و نام واقف و ملحقات و تعلیقات نسخه به دقّت ثبت می کرد. همچنین یادداشت می کرد که خود نسخه را کی و کجا استنساخ کرده و چه کسی در کتابت و مقابله او را یاری داده است. به مقابله و اصلاح نسخه ها اهمیّت می داد و گاه یک متن را با چند نسخه مقابله می کرد. احیانا تعلیقاتی بر رونوشتی که فراهم می ساخت می نوشت و مؤیّداتی را که برای احادیث سراغ داشت در هامش کتاب یادداشت می کرد.
با خبرتی که در کار خویش داشت، می کوشید دستنوشت های قدیم و قیّم و واجد مزایای تُراثی را ملاک و مبنای استنساخ یا مقابله قرار دهد؛ نمونه را :
1. کتاب درست بن منصور را از روی نسخه ای استنساخ کرد که آن از روی نسخه ای که به سال 374 ق به نحو سماع از تلعکبری با نسخه اصل مقابله شده بوده است، کتابت شده بود.
2. مقتضب الأثر را با نسخه ای که از روی نسخه مورّخ 575 ق نوشته شده بود، مقابله کرد.
3. کتاب سُلَیْم را از روی نسخه ای نوشت که آن نسخه از روی نسخه مورَّخ 609 ق کتابت شده بود.
4. کتاب الأربعین شیخ منتجب الدّین را از روی نسخه ای استنساخ کرد که آن نسخه از روی نسخه مورّخ 613 ق کتابت گردیده بود.
5. استنساخ کتاب الأَستخارات ابن طاووس را از روی نسخه ای انجام داد که آن نسخه خود از روی دستنوشتی بس قدیم و چه بسا متعلّق به زمان مؤلّف یعنی سال 660 ق ، نوشته شده بود.
6. فلاح السّائل را از روی نسخه ای استنساخ کرد که آن نسخه از روی دستنوشتی مورّخ 663 ق یعنی عصر خود مؤلّف کتابت گردیده بود.
7. نسخه مبنای استنساخ کتاب الأربعین محمّد بن زهره دستنوشتی به خطِّ مؤلّف بود که تاریخ 860 ق. داشته است.
8. مختصر علاء بن رزین را از روی نسخه ای استنساخ کرد که از روی دستنوشت شهید اوّل مورّخ 860 ق نوشته شده بوده و نسخه شهید خود از روی خط ابن ادریس استنساخ گردیده بوده است.
9. استنساخ کفایة الطّالب را از روی نسخه ای انجام داد که تملّکی به تاریخ 887 ق و تملّکی دیگر به تاریخ 957 ق بر آن بود.
10. نسخه مبنای استنساخ الفرقة النّاجیة، دستنوشتی مورّخ 951 ق بود.
11. صحیفه الرّضا علیه السلام را از روی نسخه ای مورّخ 971 ق و نسخه ای دیگر مورّخ 948 ق و نسخه ای دیگر مورّخ 1044 ق کتابت نمود.
12. رساله صاحب بن عبّاد را درباره نَسَبِ حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از روی دستنوشتی به خطّ ابن المحاسن استنساخ کرد.
13. کتاب الأربعین را از روی دستنوشتی عتیق نوشت که تاریخ وقف آن 1039 ق بوده است.
14، استنساخ کتاب الأربعین ابن حاتمِ شامی را بر مبنای دستنوشتی عتیق انجام داد که در کتابخانه شیخ نجف آبادی موجود بود.
15. تأویل الآیات را بر مبنای نسخه ای کتابت کرد که بر دیگر نسخه ها زیادت داشت.
16. کتابت ثاقب المناقب را بر اساس دستنوشتی عتیق انجام داد که بر روی آن تصریح صاحب أسرار الأَمامة (حسن بن علیّ طبری) به نسبت کتاب به مؤلّفش، مذکور بود.
17. قرب الإسناد را از روی دستنوشتی کتابت کرد که با نسخه مورّخ 1033 ق به خطّ زین الدّین عاملی مقابله شده بود.
18. محاسن برقی را بنابر سه نسخه مقابله و تصحیح کرد که یکی از آنها مورّخ 1077 ق و دیگری مورّخ 1088 ق بوده است.
برای کسی که در کار احیاء تُراث است، طبیعی است با خبرگان این فن مرتبط باشد. شیخ شیر محمّد از این قاعده مستثنا نبود و با گروهی از معروف ترین کتابشناسان و تُراثْ پژوهان روزگار خود مرتبط بود، کسانی چون :
1. میرزا محمّد طهرانی، صاحب کتابخانه معروف در سامرّاء.
2. شیخ عبدالحسین طهرانی، صاحب کتابخانه معروف در کربلاء.
3. شیخ محمّد علی غروی اُردو بادی.
4. سیّد عبدالرّزاق موسوی مقرّم.
5. سیّد حسن صدر.
6. شیخ آقا بزرگ طهرانی.
7. سیّد صادق آل بحرالعلوم.
8. سیّد احمد مستنبط.
9. شیخ عبدالحسین امینی.
10. شیخ محمّد سماوی.
شیخ شیر محمّد به سبب دقّت و جدّیتی که در کار خویش داشت، خود را از مقابله نسخ مختلف بی نیاز نمی دید و به یک نسخه بسنده نمی کرد و از این رهگذر بر صحّت رونوشت های خود می افزود. کار مقابله محتاج بردباری بسیار و همّت پیگیر است و شیخ شیر محمّد گاه ناگزیر بود در کار مقابله از دیگران یاری بگیرد. برخی از کسانی که او را در کار مقابله مساعدت کرده و او به نام ایشان تصریح نموده است، از این قرارند:
1. سیّد احمد مستنبط
2. سیّد حسین همدانی
3. شیخ معراج همدانی
4. شیخ حسن علی همدانی
6. تکاپوی شیخ شیر محمّد در استنساخ دستنوشت های کهن و نادر، مقارن بود با رونق گرفتن صناعت چاپ و ظهور چاپخانه ها. شاید همین امر نیز شوق افزای وی در کار استنساخ و مهیّا سازی نسخه ها می بود؛ چرا که رونوشت هایی که او از متن های قدیم فراهم می ساخت، در عرضه بهتر کتاب ها اثر می گذاشت و بسا که چاپ متنی بنا بر رونوشت شیخ شیر محمّد یا با مقابله با رونوشت او و یا لااقل با استفاده از افادات او در باب کتاب مورد نظر و نسخه آن صورت می گرفت.
صاحب مطبعه حیدریّه در نجف، شماری از متون قدیم را با بهره گیری از نسخه های شیخ شیر محمّد به طبع رسانید. برخی ناشران طهران هم در چاپ کتاب ها از رونوشت های شیخ بهره گرفتند. در مقدّمه یا پایان پاره ای از این کتاب ها به مشارکت شیخ شیر محمّد در مهیّا شدن متن اشاره شده است؛ در پاره ای نیز مسکوت مانده...
در پایان المسلسلات ابو محمّد جعفر بن احمد بن علیِّ قمی که به سال 1369 ق در طهران چاپ شده، آمده است:
«یقول شیر محمّد بن صفر علیّ الهمدانیّ الجورَقانیّ: هذا تمام ما فی النّسخة الّتی نسخت هذه النّسخة منها، و اتّفق لی الفراغ فی السّادس و العشرین من جمادی الثّانیة سنة 1352 من الهجرة المقدّسة، بمشهد سَیّدی و مولای علیّ بن أبی طالب علیه السّلام.
یقول شیر محمّد: فتقابلت هذه النّسخ بنسخةٍ عقیقة، لعلّها کتبت منذ ستّمائة سنة أو ما قاربها، و هی أصل أصل هذه النّسخة.
یقول شیر محمّد: ثمّ عثرتُ علی نسخة الأصل، و هی مطابقة للمتن.»
در پایان فلاح السّائل ابن طاوس که در طهران طبع گردیده است، آمده:
«بخطّ الشّیخ شیر محمّد الهمدانیّ فی سنة 1357، و کان فیها زیادات مفقودة فی الأُولی، أثبتْنا بعضَها بین الهلالین، فقابلنا هما معا، فخرج من الطّبع علی أصحّ مایمکن.»
در پایان تفسیر فرات طبع نجف آمده :
«یقول الفقیر إلی اللّه الغنیّ شیرمحمّد بن صفر علی الهمدانیّ الجورقانیّ: هذا تمام ما فی النّسخة الّتی نسخت هذه منها إلاّ قلیلاً من أوّلها نسخته من نسخةٍ أُخری، و اتّفق الفراغ بعونِ اللّه تعالی فی الثّامن من شهر رجب من السّنة الرّابعة و الخمسینَ بعد الثّلاثمائة و الألف من الهجرة المقدّسة، بمشهد سیّدی و مولای أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السّلام.
أقول: نسخة الأصل للشّیخ محمّد علی الغرویّ الأردوبادی، الّتی انتسخها فی سنة 1334.»
در دلائل الإمامه طبری که به سال 1383 ق در مطبعه حیدریّه نجف چاپ شده، آمده است:
«هذا آخرُ ما کان فی نسخة العلاّمة الثّقة الشّیخ شیر محمّد الهمدانی الجورقانیّ حَفظَهُ اللّه تعالی.»
در پایان المحتضر شیخ حسن بن سلیمان حلّی که مطبعه حیدریّه نجفِ اشرف به سال 1370 ق چاپ کرده، آمده است:
«یقولُ الفقیر إلی اللّه الغنیّ، شیر محمّد بن صفر علی الهمدانیّ الجورقانیّ: هذا تمام ما فی النّسخة الّتی نسختُ هذه منها، و اتّفق الفراغ بعونِ اللّه تعالی یوم الجمعة السّادس و العشرین من شهر ذی الحجّة من سنة 1362، بمشهد سیّدی و مولای أمیرالمؤمنین علیه السّلام.»
در آغازِ المُستَرشدِ طبری که مکتبه حیدریّه نجف طبع کرده است، آمده :
«إنّ أقدمَ نسخةٍ من الکتاب موجودة عندالعالم الفاضل السّیّد آغا التّستری، و نسخة تامّة منه فی مکتبة الحُسَینیّة الشّوشتریّة بالنّجف، فاستنسخ علیها الفاضل الثّبت الثّقة الشّیخ شیر محمّد الهمدانیّ الجورقانیّ، و قابلها مع النّسخة الأولی، و نسخ علی نسخته جماعة من أهل الفضل حتّی... طبع هذا الکتاب القیّم علی النّسخة التّامّة.»
در پایان نوادر راوندی طبعِ نجف آمده است:
«یقولُ الفقیر إلی اللّه الغنیّ، شیر محمّد بن صفر علی الهمدانیّ الجورقانیّ: هذا تمام ما فی النّسخة الّتی نسختُ هذه النّسخة منها، و اتّفَقَ لی الفراغ بعون اللّه تعالی فی غرّة شهر ذی القعدة من سنة 1361، بمشهد سیّدی أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السّلام.»
در پایان الفصول العشرة فی الغیبه شیخ مفید که در نجف چاپ شده، آمده است:
«یقولُ الفقیر إلی اللّه الغنیّ، شیر محمّد بن صفر علیّ الهمدانیّ الجورقانیّ: قد نسخت هذه النّسخة إلی أوائل الفصل السّادس من نسخة العالم الجلیل المیرزا محمّد الطّهرانیّ، المقیم بسامرّاء، و باقیها من نسخة العالم النّبیل السّیّد محمّد صادق آل بحر العلوم، و اتّفق لی الفراغ بعون اللّه تعالی یوم 14 من محرّم 1363، بمشهد سیّدی و مولای أمیرالمؤمنین علیه السّلام.»
در پایان طبع نجف الإفصاح فی الإمامه شیخ مفید آمده است: «صحّح مقابلةً مِن أوّله إلی تمامه علی نسخة العلاّمة الشّیخ شیر محمّد بن صفر علیّ الهمدانیّ الجورقانیّ دامَ بَقاه.»
در پایان سعدالسّعود ابن طاووس که به سال 1369 ق در نجف طبع گردیده است، آمده :
«و قد قوبِلَتْ علی نسخة العلاّمة الجلیل الشّیخ شیر محمّد بن صفر علیّ الجورقانیّ أدام اللّهُ ظِلّه فی شهر ذی القعة الحرام سنة 1365 فی النّجف.»
در آغاز طبع نجف کتاب سُلَیْم بن قیس آمده است: «هذه تحقیقات ثمینة و فوائد نافعة حوال کتاب سُلَیْم بن قیس الهلالیّ الکوفیّ، أفادها بعض الأساتذة من أهل التّحقیق أکْثَرَ اللّهُ فی رجالِ العِلم أَمثالَهُ و نفع بِه و کان قد ألحقها بنسخته من الکتاب، و نظرا لما فی هذه الفوائد و التّحقیقات من الأهمّیّة حول کتابنا هذا مثّلناها للنّشر، شاکرین لهذا الاُستاذ المحقّق ما تفضّل به علینا من نسخته الّتی نسخها بخطّه، و علّق علیها تعلیقاتهِ الثَّمینة، و هی الّتی نشرناها فی هوامشِ الکتاب، فنسخته هذه هی غایة فی الضّبط و الإتقان، و تعدّ الأصل لنشرِ هذا الکتاب لأوّل مرّة.»
در آن زمان به سبب لزوم پرهیز و تقیّه، نام این محقِّق مُدَقِّق مورد تصریح قرار نگرفت، ولی بعدها تصریح گردید که او همان شیخ شیر محمّد همدانی بوده است.
7. شیخ شیر محمّد در خانه خود کتابخانه ای کوچک داشت. در آن، شصت کتاب از کتاب های درسی متداول مثل لمعه و معالم و غیره بود، و مخطوطات وی. پس از وفات شیخ شیر محمّد، کتاب های درسی را شیخ نصراللّه خلخالی خریداری کرد و بر مدرسه بادکوبی وقف نمود. مخطوطات هم به کتابخانه امام امیرالمؤمنین علیه السّلام که علاّمه امینی در نجف بنیاد نهاده بود منتقل گردید. البته شماری از مخطوطات وی نیز مانند ما نزل من القرآن فی أهل البیت علیهم السّلام از حِبَری، علی الظّاهر مفقود گردیده و به کتابخانه مذکور منتقل نشده است. فهرست تفصیلی نسخه های منتقل شده به کتابخانه را علاّمه آیة اللّه سیّد محمّد حسین حُسَیْنی جلالی مُدَّ ظِلّه فراهم ساخته است که در مجلّه تُراثنا (شماره 73 و 74، صص 174 213) منتشر گردیده در آنجا می توان شمار دیگری از رونوشت های متون کهن را که به دست شیخ شیر محمّد رضوان اللّه علیه کتابت گردیده و در این مقاله از آنها سخنی نرفت، ملاحظه کرد.
وَ السّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ و بَرَکاتُهُ.
پی نوشت ها
1. اصل مقاله چاپ شده است در: فصلنامه تُراثُنا، شماره های اوّل و دوم سال نوزدهم (پیاپی: 73 و 74)، محرّم الحرام جمادی الآخرة 1424 ه . ق، صص 125 215.
2. آیة اللّه حاج سیّد محمّد علی روضاتی می فرمودند که در سفر به عتبات از دو نفر علی رغم میلم نتوانستم عکس بگیرم: یکی مرحوم شیخ شیر محمّد جورقانی همدانی به سبب همین رأی فقهی ایشان؛ و دیگر مرحوم علاّمه امینی که در آن ایّام گویا به سبب نشر الغدیر باید قدری محتاط می بود و تصویرش انتشار نمی یافت تا حتّی المقدور از آزار برخی معاندان متعصّب در امان باشد.
3. بحار الانوار، 3/82.
4. بحار الانوار، 2/153، به نقل از کتاب: عاصم بن حمید.
5. بحار الانوار، 2/153، به نقل از کتاب: عاصم بن حمید.
6. بحار الانوار، 2/152.
7. بحار الانوار، 2/152.
8. بحار الانوار، 2/144 به نقل از: أمالی صدوق.
9. بحار الانوار 38/196 و 197؛ و نیز سنج: بحار الانوار ، 26/229.
1. پژوهشگر میراث اسلامی.