مایکل کوک، استاد تحقیقات خاور نزدیکِ دانشگاه پرینستون آمریکا و اسلام شناس متفکر در یکی از روزهای ماه سپتامبر
1988 در روزنامه ای می خواند که در ایستگاه قطار شهریِ شیکاگو، در حضور جمعی از مردم زنی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد.
زن از حاضران در صحنه کمک می خواهد، ولی فریادهای او بی پاسخ می ماند. متجاوز به سادگی از صحنه می گریزد. پس از رسیدن
قطار، همه با بی تفاوتی بر آن سوار می شوند و به راه خود می روند. از میان ناظران در صحنه، تنها یک نفر برای دستگیری متجاوزِ
فراری، با پلیس همکاری می کند.
نویسنده کتاب پس از خواندن این خبر با خود می اندیشد: «ما به نوعی وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهای ناپسند نسبت
به همنوعان خود باز داریم»، اما به این نتیجه می رسد که در زندگی دنیای غرب نامی برای این وظیفه وجود ندارد و این فرهنگ به
تدوین کلّی مواردی که باید آن را به کار برد و شرایطی که می توان این وظیفه را ترک کرد نپرداخته است. نویسنده که محقّقی
اندیشمند است، اعتراف می کند که خود چیزی در این مورد نمی دانسته، تا اینکه در جریان پژوهشهای اسلامیِ خود، از آن آگاه شده
و دریافته است که اسلام نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه ای دارد که اسم آن «امر به معروف و نهی از منکر» است.
او با مراجعه به حدود دو هزار عنوان کتاب و نسخه خطی، که بیشتر آنها به زبانهای عربی، فارسی و ترکی است و خوشه چینی از
خرمن فیض اندیشمندان و صاحب نظران مسلمان و غیرمسلمان و با صرف نزدیک به چهارده سال وقت به بررسی این وظیفه در
دورانهای مختلف و مذاهب و فرقه های متفاوت و سرزمینهای گوناگون اسلامی می پردازد و بخش بسیار مختصری را به آرای
اندیشمندان غیرمسلمان؛ مانند ابن میمون و ابن عبری اختصاص می دهد.
بخش اول کتاب با «داستان زرگری در
مرو، به نام ابواسحاق ابراهیم بن میمون»
آغاز می شود که در سال 131 هجری به
حضور ابومسلم رسید و او را از ستم به
مردم نهی کرد. زرگر پیشتر با ابوحنیفه
مشورت کرده بود و او حدیثی نقل کرد که
پیامبر فرموده است: «أفضل شهداء اُمّتی
رجلٌ قام إلی إمام جائر فأمره بالمعروف
و نهاهُ عَنِ المنکر فَقتلهُ عَلی ذلک، فذلک هُو
الشهید منزلته فی الجنة بین حمزة و جعفر»
و در عین حال انجام این کار را مصلحت
ندانست. اما زرگر وظیفه را برتر از
مصلحت شمرد و کفن پوشید و حنوط کرد
و به نزد حاکمِ مرو رفت و در این راه به
شهادت رسید.
در فصل بعد، به شرح آیاتی از قرآن
کریم به خصوص آیات: 21، 104، 110،
114 آل عمران؛ 163 166 اعراف؛ 66
انفال؛ 67، 71، 112 توبه؛ 88 هود؛ 90 نحل؛
3941 حج؛ 21 نور؛ 45 عنکبوت؛ 17
لقمان؛ 9، 12 حجرات و آیات دیگری در
این زمنیه می پردازد و معانی و قرائتهای
مختلف، در صورت وجود اختلاف در
قرائت و نظر هر یک از مفسران اسلامی؛ از
فرقه ها و مذهبهای متفاوت از صدر اسلام
تا به امروز، همراه با تحلیلی از اختلاف
نظریه ها و همچنین آرای اسلام شناسان
غربی در این مورد را بیان می کند.
بخش حدیث، با داستانی از زمان
حکومت مروان بن حکم در مدینه آغاز
می شود که در روز عیدی در مدینه برای
مردم نماز عید می خواند و مرتکب دو
اشتباه شد. مردی به پا خاست و مروان را
برای خطایی که کرده بود سرزنش کرد.
ابوسعید خدری که قصه این مرد را شنید، با
نقل حدیثی از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم که
فرموده است: «مَنْ رأی منکرا فلینکره بیده،
فان لم یستطع فبلسانه، فإن لم یستطع
فبقلبه و ذلک اضعف الإیمان» کار مرد را
تأیید کرد.
نویسنده این روایت را حدیث «سه
مرحله ای» می نامد و اسناد آن را در آثار
مختلف شیعه و سنی و اهمیت آن را از نظر
فرق و مذاهب متفاوت بررسی می کند.
احادیث دیگری از منابع شیعی و سنی در
اهمیت این وظیفه و نکوهش کسانی که این
فریضه را ترک کنند و عواقب نامطلوبی را
که برای آنان پیش بینی شده بیان می کنند و از
این نکته غفلت ندارند که احادیث اندکی
نیز نقل شده که این وظیفه را کم اهمیت
جلوه می دهد و آن را مربوط به آخرالزمان
می داند. از این رو، ابو داود در سنن خود امر
به معروف را در «کتاب ملاحم»، ترمذی در
صحیح و ابن ماجه در سنن و تعداد دیگری
از علمای اهل سنت آن را در «کتاب فتن»
می آورند. نسائی این حدیث را در «کتاب
ایمان» نقل می کند. برخلاف شیعیان که امر
به معروف و نهی از منکر را همیشه همراه با
بحث جهاد می آورند.
در بخش سنّت صالحان، از میان
کتابهای تفسیر، حدیث، رجال و تاریخ، به
شرح حال بزرگان بسیاری پرداخته است که
در انجام این وظیفه دینی اهتمام ورزیدند.
بعضی با مدارا و مهربانی و برخی با
خشونت و تندی برای اصلاح منکر قیام
کردند. گروهی راه عافیت را برگزیدند و
عدّه ای در این راه نقد جان باختند یا تازیانه
خوردند و تبعید شدند.
آنچه نویسنده در این فصل از آن غفلت
ورزیده، قیام حماسی و بی نظیر
سیدالشهدا، حضرت امام حسین علیه السلام در راه
امر به معروف و نهی از منکر است که
هماوردی از پیشینیان و پسینیان نداشته
است. او همچنین از کسانی نام می برد که
اهتمامی در این کار نداشتند. حسن بصری
با رفتن به نزد حاکمان مخالف بود و
می گفت شمشیر حاکمان تیزتر از زبان
ماست و بسیاری از کسان دیگر که برای
طفره رفتن از آن عذری می آوردند یا انجام
آن را مربوط به زمان خود نمی دانستند.
در هر یک از مذاهب و فرقه های
اسلامی، بحث بر این است که این وظیفه بر
چه کسانی واجب است. آیا این یک واجب
عینی است یا کفایی؟ وجوب آن بر مبنای
وحی است یا عقل؟ انجام آن محدود به
عالمان و حاکمان است یا عامه مردم مکلف
به انجام می باشند و حدّ هر گروهی
چیست؟ انجام آن نیاز به اذن امام دارد یا
بدون اذن امام، انجام این وظیفه واجب
است و یا چه مواردی را منحصرا باید با اذن
امام انجام داد؟ آیا زنان و بردگان هم مکلّف
به انجام هستند؟ آیا فقط صالحان و
بی گناهان می توانند امر و نهی کنند یا
گناهکاران نیز موظف به ا نجام این وظیفه
می باشند؟ آیا فقط «محتسب» باید به فرمان
حکومت امر و نهی کند یا «مُطوّع» برای
رضایت خدا می تواند این کار را انجام
دهد؟ چه کسی را باید امر یا نهی کرد؟ آیا
نهی امیران و حاکمان یا کسانی که ترس از
شمشیر آنان می باشد واجب است؟ نهی
استاد و پدر و مادر باید چگونه انجام گیرد،
آیا لازم است زن، شوهر خود یا شوهر زن
خود را نهی از منکر کند؟ در چه شرایطی
لازم است کودکان و دیوانگان را از انجام
منکری بازداریم. آیا غیرمسلمان می تواند
مسلمانی را نهی از منکر کند یا خداوند
هرگز بر مؤمنان برای کافران راه تسلطی
قرار نداده است؟
معروف چیست؟ و منکر کدام است؟
آیا فقط واجباتی مانند نماز و رعایت آداب
و اوقات آن، روزه، اطاعت از امر امام و
سلطان و سایر واجبات است که باید به آن
امر کرد یا دامنه آن گسترده تر از این است؟
امر به مستحب چه حالتی دارد؟ واجب
است یا مستحب یاترک آن جایز است؟
منکر چیست آیا گناهانی مانند
نوازندگی، شرب خمر، اعمال نامشروع
جنسی، قماربازی، منکر است یا منکرات
دیگری نیز وجود دارد؟ نهی از عمل مکروه
واجب است یامستحب؟ آیا هر گناهی منکر
است یا بین منکر و گناه تفاوتی وجود دارد؟
گناهی که بین بنده و خدای او و در پنهان
انجام می شود با گناه آشکار چه اختلافی
دارد؟ آیا ما موظف به جاسوسی و افشای
سرّ مؤمنان می باشیم یا لازم است سرّ مؤمن
مکتوم بماند؟ تجاوز به حریم خصوصی
افراد چه حالتی دارد؟ آیا گناهی که در حریم
خصوصی مسلمانی انجام می شود و آثاری
آشکار ندارد؛ مانند شرب خمر یا گناهی که
در خلوت انجام می شود اما اثر آن در خارج
آشکار است؛ مانند نوازندگی که صدای آن
در بیرون از خانه شنیده می شود و یا زنا و
قتل نفس که در خارج از خانه آثار و اماراتی
برای ارتکاب آن وجود دارد چه تفاوتی با
یکدیگر دارند و تکلیف ما در هر یک از این
موارد چیست؟
شرایط انجام این وظیفه چیست؟ آیا
داشتن علم، قدرت، امید به تأثیر و نداشتن
خطر مالی و جانی از شرایط انجام این
وظیفه است و هر یک از این شرایط تا چه
حد در انجام یا ترک این وظیفه مؤثر است؟
مثلاً آیا در مورد دفاع از عقیده و اعزاز دین،
لازم است به شرط نداشتن خطر بیندیشیم؟
اینها و بسیاری سؤالات دیگر مسائلی
است که هر یک از مذاهب و فرقه های
اسلامی برای آن پاسخی دارند و در کتابهای
کلامی و فقهی و اخلاقی و در تفسیر آیات
قرآنی و شرح احادیث به تفصیل به بحث از
آن پرداخته اند.
غزالی شافعی، در کتاب معروف خود،
«احیاء علوم الدین» و در خلاصه ترجمه ای
از آن به نام «کیمیای سعادت» به خوبی به
شرح این وظیفه پرداخته که به صورت
گسترده ای مورد قبول و یا نقد هم کیشان
خود و یا پیروان مذاهب دیگر قرار گرفته
است و تهذیب، ردّیه، خلاصه و یا شرح و
نقدهای بسیاری بر آن نوشته اند.
اندیشه های غزالی در آرای بسیاری از
متفکران پس از او از مذاهب مختلف و در
سرزمینها و ادوار مختلف اسلامی مؤثر
بوده است.
رؤسا و پیروان هر مذهبی کتابها و
رساله هایی در باب امر به معروف و نهی از
منکر نوشته و یا ضمن تفسیر آیات قرآنی
مربوط به این وظیفه یا شرح احادیث، آرا
و وفتاوی خود را در این مورد بیان کرده اند.
اما شیعه امامیه غنی ترین و مستمرترین
اسناد درباره عقیده امر به معروف و نهی از
منکر را از خود بر جای گذاشته که هیچ
فرقه یا مذهب دیگری به این حدّ از
موفقیت دست نیافته است. این غنای
مطالب در نزد امامیه مدیون سه واقعیت
است. اول، امامیه، مانند زیدیه، بحث امر به
معروف و نهی از منکر را در کتابهای فقهی
خود و معمولاً پس از «کتاب جهاد» قرار
دادند. دوم، امامیه، برخلاف زیدیه، در طول
زمان روبه کمال نهادند و میراث علمی
نسبتا گسترده ای از خود بر جای گذاشتند.
سوم، پیشرفتهای اخیر در ایران سبب شد
که این میراث به طور روزافزونی به چاپ
سپرده شود.
نویسنده برای بررسی آرای امامیّه، آن
را به سه دوره تاریخی تقسیم می کند؛ دوره
اول زمانی است که هنوز امامان در جامعه
حضور داشتند. در این دوره بود که بافت
اصلی احادیث امامیّه و قدیم ترین تفسیر
آنان از قرآن مجید شکل گرفت. دوره دوم یا
دوره علمای متقدّم، از سده چهارم آغاز و با
کمی اختلاف به سده هشتم ختم می شود و
تا حدی متأثر از کلام معتزله است و دوره
سوم یا دوره علمای متأخر که از سده هشتم
آغاز و تا سده چهاردهم و انقلاب اسلامی و
تشکیل دولتی امامی در ایران ادامه دارد، اما
شامل بحث در ریشه های انقلاب اسلامی و
پیامدهای آن نمی شود.
نویسنده با استناد به آثار مکتوب به
بررسی آثار فقهی و اندیشه های کلامی و
تفاسیر قرآنی علما و بزرگان هر یک از ا ین
دوره ها؛ از جمله آرای فقهی امام خمینی و
آیت الله خویی می پردازد و نظریات و
اندیشه های آیت الله خامنه ای و علاّمه
شهید مرتضی مطهری و تعدادی دیگر از
فقها و صاحب نظران را بیان می کند.
در فصلهای پایانی کتاب، او نشانه هایی
از امر به معروف و نهی از منکر را در دیگر
فرهنگ ها می جوید و در دوران قبل از
اسلام به «حِلْف الفضول» و اشعاری از
دوران جاهلیت اشاره می کند. کنفوسیوس
و بعضی از حکمای یهودی و مسیحی
اشارات پراکنده ای به این موضوع دارند اما
در هیچ فرهنگی به صورت گسترده
و مداوم از آن بحث نشده است.
در پایان کتاب، نویسنده به مقایسه بین
وظیفه «امر به معروف و نهی از منکر» در
اسلام و پدیده «امداد و نجات» در غرب
می پردازد. مفهوم منکر (کار ناپسند)
و معروف (کار پسندیده)، زندگی
خصوصی و آزادیهای فردی در غرب را
بررسی و علت اختلاف و برخوردهای بین
فرهنگ غربی و اسلام را بیان می کند.
این کتاب در 700 صفحه به صورتی
محققانه و نسبتا بی طرفانه به زبان انگلیسی
نوشته شده و از طرف بنیاد پژوهشهای
اسلامی به فارسی برگردان گردیده است
و به زودی در دسترس علاقه مندان قرار
خواهد گرفت، ان شاء الله.
1. احمد نمایی مدیر گروه دائرة المعارف بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.