چکیده
این پژوهش تلاش کرده است تا با بررسی خطبه تاریخی حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد پیامبر به فهم جامعه شناختی دین داران آن عصر بپردازد و با تمیز معیارهای دین و دین داری، ویژگی های دین داران واقعی از غیرواقعی را مشخص سازد. تلاش برای احیای حقوق اجتماعی و سیاسی و آگاهی بخشی به مردم و بیان علل ضعف عملکرد افراد و گروه ها مهم ترین فرازهای اجتماعی گفتمان تاریخی حضرت فاطمه علیهاالسلام در این خطابه هستند. همچنین تلاش کرده است تا قدمی برای تشخیص ابعاد گوناگون دین و دین داری و تمهیدات لازم برای فراهم آوردن گویه ها و سنجه های مورد لزوم سنجش وضعیت دین داری از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بردارد. بدین وسیله، می توان امیدوار بود که نقایص موجود در پیمایش های ملّی نظرسنجی دینی موجود، برطرف گردند. نوعِ شاخص ها و ظرافت ها و نکته سنجی های گفتمان فاطمی در ارائه معیارها و مؤلّفه ها، بسیار قابل توجه و موشکافانه اند.
کلیدواژه ها: خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، جامعه شناسی دین داران، سنجه های دین داری، گفتمان فاطمی.
مقدّمه
دین در همه زمان ها و همه جوامع، از ابتدایی تا مدرن و فرامدرن در اشکال گوناگون وجود و حضور داشته است. لاروس اشتغال فکر و امر فوق طبیعی و الهی را یکی از جهانی ترین و باثبات ترین گرایش های انسانی دانسته است. اما نیاز به دین در جریان تاریخ، اَشکال گوناگونی یافته است.(2) از نظر جامعه شناسان کلاسیک و از جمله آگوست کنت، انسان نیاز دایمی به مذهب دارد؛ زیرا خواهان دوست داشتن چیزی برتر از خود است.(3)
علی رغم نیاز به دین به عنوان یک نیاز فطری اصیل، رفتار دین داران از شدت و ضعف بسیاری در طول تاریخ برخوردار بوده است. شدت و ضعف رفتار دین داران در خلال شرایط زمانی و مکانی، مقاطع گوناگون تاریخی و ساختارهای سیاسی و فرهنگی متفاوت، قابل تحلیل و ارزیابی است. بررسی و سنجش رفتار و گفتار دین داران در قالب سنجه های دینی، می تواند راه را بر مقایسه تطبیقی رفتارهای دین داران هموار نماید و تحلیل و تعلیل دقیق تری از تأثیر شرایط اجتماعی بر پیروان تعالیم دینی به منصّه ظهور برساند. در این زمینه، خطبه تاریخی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در مسجد پیامبر و در جریان واقعه «فدک» به عنوان مظهر نظام مند و پرقدرت گفتمان فاطمی مورد بررسی قرار می گیرد.
گفتمان فاطمی؛ الگوی گفتمان دین داران
فاطمه زهرا علیهاالسلام در تعالیم نظری و عملی خویش، تأکید وافری بر مشخص نمودن ایمان واقعی از ایمان غیرواقعی، غیرعمیق، ظاهری و گاه نفاق آلود و سالوس مدارانه معطوف می دارد. تشخیص شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و رابطه آن با ایمان دینی، اصالت ها و یا پیرایه های دینی در جای جای کلام ایشان به طور عام، و خطبه تاریخی ایشان در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله به طور خاص، به چشم می خورد. از همین رو، می توان مسیر «جامعه شناسی دین داران» را در کلام و گفتمان فاطمی جست وجو نمود و از آن برای ایضاح مفهوم دین داری، تشکیل الگوهای متفاوت دین داران در جوامع گوناگون و تفکیک و تمیز ایمان اصیل از ایمان مدعیان ظاهرگرا استفاده نمود. سنجه ها و گویه های استخراج شده از این مباحث و بررسی ها می توانند دلالت هایی برای کسانی که با سنجش مفاهیم دینی و ایمان دینی دین داران در بین اقشار گوناگون اجتماعی و خرده فرهنگ های جامعه سروکار دارند، فراهم آورد.
یک حقیقت انکارناپذیر و مسلّم همواره در پیش روی تاریخ بشریت و تاریخ اسلام وجود دارد و آن اینکه زهرای مرضیه علیهاالسلام در راستای تنظیم رابطه خود با خداوند، به مرحله ای رسید که به لحاظ جامعه شناختی، آغازگر جنبشی عظیم و رهایی بخش در حمایت از ستم دیدگان تاریخ بود و با نشان دادن رگه های مخفی و ناپیدای انحراف در جامعه نوپای اسلامی، راه را برای مبارزات گسترده تر همسر و فرزندان مجاهد خویش هموار کرد؛ درسی که امام حسین علیه السلام به خوبی از مادر خود، زهرای مرضیه علیهاالسلام ، آموخت و برای تجدید حیات دین، به منصه ظهور گذاشت. این حضور، مشارکت و مجاهدت اجتماعی برای یک زن، آن هم زمانی که هنوز در ذهن و ضمیر جامعه نوپای اسلامی، سنّت ها و تعصّب های دیرپای جاهلی زنده بودند، از اهمیت بسیاری برای ارزیابی، تحلیل و مقایسه و بررسی ریشه ها و عوامل پدیدآورنده یک حرکت، نهضت و انقلاب برخوردار است و بر نقش بنیادین فاطمه زهرا علیهاالسلام در پایه گذاری یک قیام و انقلاب دینی دلالت دارد. از این رو، توجه علمی به تلاش ها، فعالیت ها، اقدامات و بخصوص سخنرانی های آن حضرت، که به خاطر نجات جامعه و اصلاح شئون آن ها ایراد گردیده اند، از اهمیت زیادی برخوردار است.
حضرت زهرا علیهاالسلام در نشان دادن الگوی یک دیندار تمام عیار و بلکه در تمام شئون انسانی خویش، نه تنها راهبر زنان، بلکه تمام انسان های آزاده ای است که جز زلال حقیقت، کام تشنه آن ها را سیراب نخواهد کرد. حضرت زهرا علیهاالسلام در زهد، صبر، ایثار، شجاعت، اخلاص و صداقت و یاریگری انسان ها و هزاران خصلت انسانی دیگر سرمشق و راهبری بی نظیر است. فاطمه تمام زندگی اش را برای دیگران می خواهد که «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس» (آل عمران: 110)؛ امّت اسلامی از آن بابت که برای مردم آفریده شده اند، بهترین هستند. و شعار و عمل فاطمه علیهاالسلام «الجارَ ثُّمَّ الدّار»؛(4) اول همسایه، سپس خود است. برهنگان را می پوشاند، گرسنگان را طعام می دهد، در راه ماندگان را یاری می نماید و یا پس از چند روز روزه داری، تنها طعام خانه و خانواده خود را پیش از افطار می بخشد؛ او که بخشش ها و دستگیری هایش از مردم و دوست داری و دعایش برای آنان، مصداق این آیه شریفه است: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَة»(حشر: 9)؛ و در عین تنگ دستی، (دیگران) را بر خود برمی گزینند.
حضرت زهرا علیهاالسلام در مقام انسانی و اجتماعی خویش، آگاه تر از اهل زمان است؛ زیرا مستقیما از محضر نبوّت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، کسب معرفت نموده و به همراه دروازه شهر علم نبی، علی علیه السلام ، طی طریق کرده است. پس جان او به تناسب این آگاهی، از مَلَک نیز برتر است. در وی علم وراثت نیز از جانب حق به ودیعه نهاده شده است. این وارث علم توحید، خود معصومه و ولیة اللّه است(5) و در سایه مقام ولایتش، جبرئیل، که روح اعظم است، بر او نازل می شده و با فرشتگان هم سخن بوده است.(6)
نظام نامه و مرام نامه حکومت الهی و جهانی بشریت و منجی نجات بخش آن، حضرت مهدی(عج)، نیز مبتنی بر سیره فاطمی است. حضرت مهدی(عج) در حدیثی می فرماید: «فی ابنةِ رسولِ اللّهِ لی اُسوةٌ حسنةٌ»؛(7) برای من دخت پیامبر (فاطمه) الگویی نیکوست. و این خود به تنهایی بیانگر سیره طیّبه حجّت الهی است؛ همو که آینده جهان اسلام و پیاده سازی الگوی مطلوب و تمام عیار جامعه اسلامی را بر عهده دارد.
فاطمه علیهاالسلام و گفتمان تاریخی او
در این قسمت، برای دریافت روح پیام حضرت فاطمه علیهاالسلام به مردم زمان خود و به کل بشریت، به خطبه مهم و تاریخی ایشان در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله می پردازیم. حضرت زهرا علیهاالسلام در راستای عمل به شعار قرآنی «لاتَظلمونَ ولاتُظلمونَ» (بقره: 279) و برای مبارزه با روح ظلم و تجاوز و تعدّی و مقابله با فتنه و انحراف ارزش های اسلامی و بنا بر احساس تکلیف، به مسجد مدینه می رود و سخنرانی مهمی ایراد می نماید.
این خطبه به دلیل آنکه در کتاب های متعدّد و معتبری از اهل تسنّن و تشیّع مانند شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و یا در کتاب بلاغات النساء ابوالفضل احمد بن ابی طاهر مروزی (204208 ه. ق)، از دانشمندان عصر خلفای عبّاسی آمده، بی تردید از معتبرترین اسناد تاریخی است.
در خطبه تاریخی حضرت زهرا علیهاالسلام ، فرازهای مهمی خطاب به هیأت حاکمه وقت و عموم مردم از مهاجران و انصار آمده اند. در این خطبه، پس از حمد و سپاس پروردگار عالم، یکتایی خداوند و لزوم ارسال رُسُل مورد توجه و عنایت قرار می گیرد و با تأکید بر نقش مهم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیرون آوردن مردم از جاهلیت و مقایسه این دوران با دوران حاکمیت اسلام و بخصوص نقش دستورات الهی در بهبود زندگی مادی و معنوی مردم، ادامه می یابد. در این زمینه، آن حضرت به تشریح فلسفه احکام خداوندی و نقش حضرت علی علیه السلام در کمک به پیامبر برای برپایی دین خدا می پردازد. تشریح شرایط پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و آشکار شدن نفاق، دشمنی و ناسپاسی افراد در این دوره، فراز بعدی حضرت زهرا علیهاالسلام را در این خطبه تشکیل می دهد. استناد به آیات کریمه قرآن برای اثبات ظالم بودن هیأت حاکمه وقت و نشان دادن چهره غاصب آن ها در غصب حقوق حقّه دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، به استیضاح رئیس دولت تحمیلی وقت (ابوبکر) می انجامد. در فراز پایانی نیز با شکایت از سکوت شاهدان ستم، آن ها را به عدم سکوت و احقاق حق ادامه دهندگان راستین راه پیامبر، دختر پیامبر، حضرت علی و اهل بیت علیهم السلام فرا می خواند.(8)
کارپایه های مفهومی
1. تعریف «دین»
الف. تعریف «دین» از دیدگاه متکلّمان غربی:
1. تعریف لغوی «دین»: «دین»(9) در لغت، به معنای همبستگی است و بر یک سلسله دغدغه دلالت دارد که صاحبان خود را به یکدیگر پیوند می دهد و بین آن ها همبستگی نزدیک پدید می آورد.(10)
2. تعریف ماهوی دین: «دین عبارت از یک نظام الهی است که برای صاحبان خود وضع شده است و مشتمل بر اصول و فروع می باشد.»(11)
3. تعریف غایت انگارانه دین: «دین، قانون و قرارداد الهی است که صاحبان خود را به سوی رستگاری در این دنیا و حُسن عاقبت در آخرت سوق می دهد.»(12)
4. تعریف ترکیبی از دین: «دین، قانون و قرارداد الهی است که خردمندان را به سوی قبول آنچه در نزد رسول است، فرامی خوانند.»(13)
5. تعریف دین دارانه: «دین عبارت است از: اقرار به زبان، اعتقاد به پاداش و کیفر در آن جهان و عمل به ارکان و دستورات آن.»(14)
6. تعریف برادلی: «دین بیش از هر چیز، کوششی است برای آنکه حقیقت کامل خیر را در تمام وجوه هستی مان باز نماییم.»(15)
7. تعریف میلتون یینگر: «دین یک نظام اعتقادی و عملی دارای لطف و رحمت است که بدان وسیله، گروهی از مردم می توانند از عهده حل مسائل غایی حیات انسانی برآیند. این عملکرد را با انحای پاسخ هایی که انسان ها می توانند به پرسش هایی همچون مرگ، درد و رنج و معنای غایی وجود بدهند، یکی دانسته اند.»(16)
8. تعریف کلیفورد گیرتز: «دین عبارت است از: نظامی از نمادها و سمبل ها که طوری عمل می کند که موجب وجوه انگیزه ها و آمادگی های نیرومند، عمیق و پایدارتر انسان ها می شود، به تدوین و تنظیم تصورات و مفاهیم نظم کلی وجود می پردازد و بر این مفاهیم و تصورات چنان نمود و ظهوری از حقیقت می پوشاند که می نماید این انگیزه ها و ترتیبات، مبتنی بر حقیقت اند.»(17)
9. تعریف جوهری از دین: «دین دربرگیرنده رابطه انسان با واقعیتی غایی، اقتداری متعالی و جوهر ربوبی به نام خداست. بر این اساس، باورها و عباداتی که ناظر به موجود مقدّس متعالی و الگوهای اجتماعی در ارتباط با آن هستند، یک تعریف جوهری از دین محسوب می شوند.(18)
ب. تعریف دین از دیدگاه متکلّمان مسلمان:
10. تعریف استاد مطهّری: «با توجه به استعمال واژه "دین" در قرآن به معنای جزا، شریعت و قانون، اطاعت و بندگی، به دست می آید که اسلام و حقیقت دین عبارت است از: تسلیم و اطاعت از خداوند متعال.»(19)
11. تعریف علاّمه طباطبائی: «دین نظام عملی مبتنی بر اعتقادات است که مقصود از «اعتقاد» در این مورد، تنها علم نظری نیست؛ زیرا علم نظری به تنهایی، مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از «اعتقاد»، علم به وجوب پی روی بر طبق مقتضیات علم قطعی است»(20) و «مجموع این اعتقاد (به خدا و زندگی جاودان) و احساس و مقرّرات متناسب با آن در مسیر زندگی مورد عمل قرار می گیرد.»(21)
12. تعریف استاد جعفر سبحانی: «دین یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل است.»(22)
13. تعریف آیة الله جوادی آملی: «دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرّراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد.»(23)
ج. تعریف دین از دیدگاه عالمان علوم اجتماعی:
14. تعریف ماکس وبر: «دین مجموعه ای از پاسخ های منسجم به سؤالات غامض در مورد هستی انسان است و آنچه جهان را معنادار می سازد.»(24)
15. تعریف آلن بیرو: «دین، همچون گرایش شدید انسان ها به سوی وجود والای خداوند، یا نیروهای برین و یا احساس ساده وابستگی به آنان، به منظور تبیین علل وجودی خویشتن در جهان و بازیابی معنایی برای هستی است، یا دین عبارت است از: اعتقادات نسبت به این واقعیت ها، اشکالی که به خود می گیرند، مناسک، کیش ها و اعمال گوناگون مذهبی.»(25)
16. تعریف ژان پل ویلهم: «دین به عنوان فعالیت های اجتماعی و یک نیروی جذّاب عبارت است از: یک ارتباط نمادین منظّم از طریق آیین ها و اعتقادات ناشی از یک بنیانگذار فرحمند و جذّاب که نوعی پیوند و تسلسل را موجب می شود.»(26)
روشن است که هیچ یک از این تعاریف با نگرش جامع نگرانه به دین ننگریسته اند و تنها به ساحت و بعد خاصی از دین پرداخته اند و اصولاً نگاه جامع به تمام مصادیق ادیان نیز میسّر نیست. انسان دارای ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی است و دین حق نیز که برای سعادت بشر آمده، طبعا ساحت های متفاوتی پیدا می کند. علاّمه طباطبائی رحمه الله در تفسیر المیزان، ذیل آیه 29 سوره مبارکه توبه «وَلایَدینُونَ دینَ الحقّ» می نویسد: «اضافه کردن "دین" به کلمه "حق"، اضافه موصوف به صفت نیست تا معنایش آن دینی باشد که حق است، بلکه اضافه حقیقیه است و مراد آن دینی است که منسوب به حق است و نسبتش به حق این است که حق اقتضا می کند انسان آن دین را داشته باشد و انسان را به پی روی از آن دین وادار سازد.»(27)
با توجه به معنای عمیق و دقیقی که در مفهوم «دین» حق نهفته است و با توجه به اینکه در این تحقیق، رفتارها و گفتارهای دین داران در جامعه مسلمانان مورد بررسی قرارمی گیرند، طبعا باید مفهوم «دین اسلام» مورد توجه قرار گیرد. با دقت در تمام گزاره های مفهومی «دین»، به دست می آید که دین در خلأ حاصل نمی شود، بلکه برگزیده خدا برای انسان (در ادیان الهی و از جمله اسلام)، مقدّس برای غیرمقدّس، نیروی ماوراء الطبیعه برای نیروهای طبیعی و نیز رابطه ایجابی انسان با خداست. این رابطه ایجابی انسان نسبت به خدا می تواند در قالب وادارسازی انسان به پی روی از دین، تمایل و یا گرایش فطری انسان به پرستش خداوند نمود پیدا کند. دین در این معنا، یک رابطه است که میان خداوند و انسان و انسان و خداوند برقرار می شود.
از این رو، تعریف برگزیده از دین می تواند چنین باشد: «اعتقاد به خداوند (موجود ماوراءالطبیعی، مقدّس و والا) که با احساس خشیت و پرستش رمزورانه در انسان همراه است و به عنوان یک نیاز زیستی (نیاز به پاسخ گویی سؤالات غایی)، در نهاد انسان ایجاد وابستگی می کند و نیز با تفکیک مقدّس از غیرمقدّس، که بر اعمال و مناسکی تکیه دارد و رفتار اخلاقی خاصی را می طلبد، مشخص می شود.»
2. دین داری
بر اساس آنچه در بخش نخست (تعریف «دین») آمد، می توان دین داری را به «تنظیم رابطه انسان ها با خدا» مربوط دانست. چگونگی و نحوه تنظیم این رابطه، مشخص کننده ابعاد و نوع دین داری است. در این زمینه، مشخص نمودن ابعاد دین و به طریق اولی، ابعاد دین داری می تواند راهگشا باشد:
3. ابعاد دین
تِرنر دین را دارای سه بعد اصلی می داند:
«باورها» که ماهیت تقدّس و ماوراء الطبیعه را تعیین می نمایند.
«ارزش ها» که در مورد مطلوب هایی که از ماوراءالطبیعه نشأت گرفته اند، توضیح می دهند.
«مراسم» (ساخت) که مداخله ماوراءالطبیعه در جهان مادی را مطالبه می کنند.(28)
رابرتسون نیز دین را در سه بعد «باورها»، «نمادها»و «اعمال» مورد بررسی قرار داده است.(29)
دورکیم دین را در دو بعد «اعتقادات» و «اعمال» مطالعه کرده است.(30)
علمای مسلمان و از جمله علاّمه جعفری دین را دارای سه بعد «عقاید»، «حرکات» (اعمال) و «سکنات» (اخلاقیات) دانسته اند.(31)
علاّمه طباطبائی نیز دین را به سه بخش تقسیم نموده است: «اعتقادات»، «اخلاق» و «اعمال».(32)
در نهایت، می توان دین را در سه بعد «باورها، اعتقادات یا اصول» (مانند اعتقاد به وجود خداوند و توحید)، «اخلاقیات و ارزش ها» یعنی تعیین خوب از بد، و حلال از حرام (که تعیین کننده شیوه زندگی اند) یا «فروع دین» و حرکات و اعمال یا مراسم و چگونگی انجام آن ها و یا احکام دینی در نظر گرفت.
ابعاد حوزه مصداق یابی دین باورها و اعتقادات اخلاقیات و ارزش ها اعمال و مراسم اصول فروع احکام عملیّه
این الگو از ابعاد دین می تواند در سنجش سه بعدی دین داری به کار آید و نیز می توان آن را به ترتیب، تحت عنوان ابعاد «اعتقادی»، «ارزشی» و «مناسکی» نام گذاری کرد. لازم به ذکر است که در حوزه جامعه شناسی دین، گلاک و استارک، در الگوی خود، که شناخته شده، مقبول و نسبتا جدید است، در سنجش دین داری، از ابعاد اعتقادی، ارزشی و مناسکی (به همراه دو اصل دیگر که بعدا بدان ها می پردازیم) استفاده می نمایند که مورد تأیید حکمای مسلمان نیز قرار گرفته است.(33)
الف. بعد اعتقادی یا باورهای دینی: این بُعد، نوعی ادراک برخاسته از معرفت دینی است که به معتقدان بینش خاصی نسبت به حقّانیت اصول دینی ارائه می دهد. در واقع، بُعد اعتقادی مسلمانان عبارت است از: باورهایی که انتظار می رود پیروان آن دین بدان ها اعتقاد داشته باشند. در تعالیم مسلمانان، می توان «اصول دین» را با باورهای دینی منطبق دانست که عبارتند از: اعتقاد به خدا و یگانگی او، نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به عنوان آخرین پیامبر خدا، اعتقاد به معاد و روز قیامت، اعتقاد به عادل بودن خدا و اعتقاد به دوازده امام معصوم به عنوان جانشینان بر حق پیامبر علیهم السلام .
ب. بُعد ارزشی یا هنجارهای دینی: این بُعد ناظر بر اثرات باورها، اعمال، تجارب و دانش دینی بر زندگی روزمرّه پیروان است. در تعالیم اسلامی، معیارهای ارزشی و رفتاری فراوانی وجود دارند که یک مسلمان باید در زندگی روزمرّه آن ها را رعایت نماید. این بعد بر خلاف ابعاد دیگر، که صرفا ناظر بر اعتقادات یا اعمال بودند، بر اثرات آن ها بر جامعه و افراد دلالت می کند. به عبارت دیگر، پیامدهای اعتقادی و رفتاری دین داران را در جامعه و افراد مورد بررسی قرار می دهد. رعایت فریضه امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حجاب اسلامی و لزوم پرداخت زکات را می توان از جمله مصادیق بعد ارزشی قلمداد نمود.
ج. بُعد مناسکی (اعمال دینی): این بعد به دلیل آنکه ناظر بر انجام یک سلسله آداب، اعمال و تشریفات عمدتا بیرونی برای انجام یک عمل غالبا جمعی است، در قالب اعمال مناسکی نام گذاری گردیده است. به عبارت دیگر، اعمال و شعائر دینی و مراسم و آداب و رسوم مشخصی که ممکن است پیروان هر دین آن ها را بجا آورند، در این بُعد قرار می گیرند. از جمله مصادیق این بُعد، می توان به «نماز» اشاره کرد که در تعالیم دینی، جایگاه رفیعی دارد و هر دو شکل واجب و مستحب آن را دربرمی گیرد.
در آخرین بررسی ها به منظور سنجش دین داری، دو بُعد دیگر نیز اضافه گردیده که عبارتند از: بُعد «عاطفی» و بُعد «دانشی»(34) که لازم است به تعریف آن ها نیز پرداخته شود.
د. بعد عاطفی: این بعد ناظر بر عواطف و احساسات مربوط به داشتن رابطه با یک شعور برتر، اقتداری متعالی و نقطه آمال و غایت عظمای انسان است. ترس از خداوند، توبه و امید به خدا نمونه هایی از این عواطف هستند. این بعد به دلیل آنکه نوعی تجربه احساسی را دربرمی گیرد، با بُعد اعتقادی، که مقوله ای ذهنی، شناختی و غیراحساسی است، متفاوت می باشد.
ه . بُعد دانشی: این بُعد شامل اطلاعات و دانسته های مبنایی و لازم در مورد معتقدات دینی است که باید مورد اطلاع پیروان دین باشد. اطلاع از دانستنی های مربوط به علوم اسلامی، عبادات اسلامی و سنّت های دینی از آن جمله تلقّی می شود.
دین و دین داری در کلام فاطمه زهرا علیهاالسلام
در یک تقسیم بندی کلان از فرازهای عمده سخنرانی سیاسی الهی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، می توان تعریف رابطه انسان با خدا (تعریف دین)، ویژگی های ارتباط با خدا و مرتبطان با او (ابعاد دین داری) و تفکیک دین داران واقعی از دین داران غیرواقعی (انواع دین داران) را مورد بازشناسی و بررسی قرار داد. مؤلّفه ها و مشخصه های هر یک از قسمت های مزبور، به قرار ذیل می باشند:
1. تعریف «دین»
الف. رابطه ای که ابتدا با بخشیدن نعمت خداوند متعال به انسان ها آغاز می شود و با ادای شکر از سوی بندگانش استمرار می یابد: «جمّ عن الاحصاءِ عددها، و نأی عِن الجزاءِ اَمَدها ... و نَدَبهم لاستزدتها بالشکر لاتصالها و استحمد»؛(35) نعمت هایی که شمارش آن ها از توان انسان افزون تر و پاداش آن ها ناممکن است ... مردم را به شکرگزاری فراخواند تا نعمت ها را پیاپی فرستد، و به حمد و سپاس راهنمایی کرد تا نعمت ها را فزونی بخشد.
ب. خداوند خلعت هستی به همگان بخشیده است: «ابتدعَ الاشیاءَ لا مِن شی ءٍ کانَ قبلَها و انشأها بلااحتذاءِ امثَلِةٍ امتَثَلها»؛ اشیای عالم را بدون اینکه چیزی موجود باشد، آفرید و بدون مثال و نمونه ای ایجاد کرد.
ج. موجودات را از معرفت به اطاعت و عبادت خود رهبری کرده است: «ولا فائدةَ له فی تصویرها الاّ تثبیتا لحکمته و تنبیها علی طاعتِه»؛ از خلقت آن ها سود نمی کرد، جز آنکه خواست حکمتش تحقّق یابد و همه را به اطاعت و بندگی آگاه نماید.
د. دعوت خود را در پرتو استدلال به آیات خود، غالب و پیروز گردانیده است: «و اظهارا لِقُدرتِه»؛ و قدرت خود را آشکار کند.
ه . این رابطه با دادن اجر و ثواب به اطاعت کنندگان و کیفر و عقاب بر معصیت کنندگان در دو مرحله دنیا و آخرت، در استمرار همیشگی و پیاپی است: «ثُمّ جَعلَ الثوابَ علی طاعتِه و وَضعَ العِقابَ علی مَعصیة»؛ آن گاه پاداش را بر اطاعت و بندگی، و عذاب را در مخالفت و سرپیچی قرارداد.
با نگاه به پنج سنجه و مؤلّفه ای که در تعریف «دین» در فرازهای خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام آمده اند، درمی یابیم که دین پیش از هر چیز، بازگوکننده یک رابطه میان انسان و خداست؛ خداوندی که با هستی بخشی به انسان ها و با تأمین نیازهای گوناگون آن ها، ایشان را در نعمت های خود غرق نموده است، به گونه ای که این مواهب و بخشش ها از حوزه وصف و شمارش خارج گردیده اند. در چنین حالتی، خداوند از بندگانش می خواهد که بر طاعت و فرمان برداری او استوار بمانند (بدون اینکه چنین خواستی فایده ای نصیب او گرداند.) در نهایت، استوارماندگان بر سبیل اطاعت، به پاداش و ثواب مضاعف، و گردن کشان و طاغیان به عِقاب و کیفر وعده داده شده اند.
2. ابعاد دین داری(36)
الف. شهادت به معبود یکتا و بی شریک: «و اَشهدُ اَن لاالهَ الااللّهُ وَحدَهُ لا شریکَ له، کلمةً جَعَل الاخلاصَ تأویلَها و ضَمِنَ القلوبَ موصولَها و اَنارَ فِی الفکرِ معقولَها.»؛ گواهی می دهم که بجز اللّه خدایی نبوده و شریکی برای او نیست. تفسیر این گواهی و شهادت، اخلاص است و پایبند آن، قلب های آگاه که در پیشگاه تفکّر و اندیشه، معنای آن را روشن نمود.
ب. شهادت بر نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به عنوان رسول خدا: «وَ اَشهدُ اَنَّ محمّدا عَبدُه و رسولُه ... و قامَ عَن الناسِ بالهدایةِ و اَنقذَهم مِن الغوایِة و ... و هداهم الیَ الدّینِ القویمِ و دَعاهُم الیَ الطریقِ المستقیمِ»؛ گواهی می دهم که پدرم محمّد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست. پیامبر برای هدایت در میان مردم بپا خواست و آنان را از گم راهی نجات داد ... و به سوی دین استوار الهی رهنمون شد و همه را به راه راست دعوت نمود.
ج. پرچم داری امر و نهی: «اَنتم عبادَاللّه، نَصبُ اَمرِه و نَهیِه»؛ شما ای بندگان خدا! پرچم داران امر و نهی خدایید.
د. حمل دین و وحی خداوند: «... و حملةُ دینِه و وحیِه»؛و حاملان دین و وحی الهی می باشید.
ه. امانت داری خداوند نسبت به خود و مُبلّغ او نسبت به امّت های دیگر: «و اُمناءُ اللّهِ علی اَنفسِکم و بلغاؤُه اِلیَ الاُمَم»؛ امانت داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید.
و. اعتقاد به کتاب قرآن کریم به عنوان قانون مکتوب الهی: «علیکم کتابَ اللّهِ الناطقَ ... و بیّناتَه الجالیةِ و براهینَه الکافیةِ و فضائلَه المندوبةِ و رخصَه الموهوبةِ و شرائعهُ المکتوبةِ»؛ بر شماست کتاب ناطق خدا ... با استدلال های جلوه گر و براهین کامل هدایتگر و فضایل پسندیده و مستحبّات بخشوده و قوانین واجب شده پروردگار.
ز. اطاعت از اوامر الهی: «فجَعلَ اللّهُ الایمانَ تطهیرا لَکم مِن الشرکِ ... اطیعوااللّهَ فیما اَمرَکم بِه و نَهاکم عَنه»؛ سپس ایمان را برای پاک کردن شما از شرک قرار داد ... خداوند را در آنچه به شما فرمان داد و شما را از آنچه بازداشت، اطاعت کنید.
ح. نمازگزاری: «والصلاةَ تنزیها لکم عَنِ الکِبر»؛ و نماز را برای دوری شما از تکبّر (قرار داد.)
ط. پرداخت زکات: «والزکاةَ تزکیةً لِلنفسَ و نماءً فِی الرزقِ»؛ و زکات را برای پاک کردن جان و فراوانی روزی (شما بنهاد.)
ی. روزه گرفتن: «والصیامَ تثبیتا للاخلاصِ»؛ و روزه را برای تحقّق اخلاص (شما بر جای گذاشت.)
ک. حج گزاردن: «والحجَّ تشییدا لِلدینِ»؛ و حج را برای تقویت دین (شما مقرّر کرد.)
ل. برپایی عدل: «والعدلَ تنسیقا للقلوبِ»؛ و عدل را برای استواری دل ها (مقرّر ساخت.)
م. قبول امامت و پیشوایی اهل بیت علیهم السلام : «و طاعَتنا نظاما للملّةِ وامامَتنا اَمانا مِن الفُرقةِ (للفرقةِ)» و اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را برای نظم یافتن ملت اسلام و امامت ما را برای ایمنی از تفرقه (قرار داد.)
ن. جهاد: «و الجهادَ عِزّا لِلاسلامِ»؛ و جهاد را برای عزّت اسلام (مقدّر گردانید.)
س. صبر: «والصبرَ علیَ استیجابِ الامرِ»؛ و بردباری را برای به دست آوردن پاداش (قرار داد.)
ع. امر به معروف: «والامرَ بِالمعروفِ مصلحةً لِلعامّةِ»؛ و امر به معروف را برای مصالح اجتماعی عموم مردم (ایجاد نمود.)
ف. نیکی به پدر و مادر: «و برَّ الوالدینِ وقایةً مِن السخطِ»؛ و نیکی به پدر و مادر را برای دوری از عذاب الهی (جعل نمود.)
ص. پیوند خویشاوندی: «وصلةَ الارحامِ مُنماةً للعددِ»؛ و پیوند خویشاوندی را برای فزونی خویشاوندان (مقرّر ساخت.)
ق. وفا به نذر: «والوفاءَ بالنذرِ»؛ و وفای به نذر.
ر. قصاص خون بیگناهان: «والقصاصَ حِقنا للدِّماء»؛ و قصاص را برای حفظ خون انسان ها (مقدّر ساخت.)
ش. کم فروشی نکردن در معامله: «و توفیةَ المکائیلِ والموازینِ تغییرا للبَخسِ»؛ و رعایت کیل و وزن در معاملات را برای درمان کم فروشی (قرار داد.)
ت. دوری از شراب خواری: «والنهیَ عن شُربِ الخَمرِ تنزیها عَن الرِجس»؛ و نهی از شراب خواری را برای پاکیزه ماندن از پلیدی ها (مقرّر گرداند.)
ث. اجتناب از تهمت: «واجتنابَ القذفِ حِجابا عَن اللَّعنِ»؛ و دوری از تهمت ناموسی را برای محفوظ ماندن از لعنت (جعل نمود.)
خ. دزدی نکردن: «و ترکَ السرقةِ ایجابا لِلعفّةِ»؛ و ترک دزدی را برای تحقق عفّت و پاک دامنی (لازم گردانید.)
ذ. شرک نورزیدن به خدا: «و حرّمَ اللّهُ الشرکَ اِخلاصا له بِالرّبوبیةِ»؛ و شرک را برای اخلاص در بندگی و توحید تحریم کرد.
ض. خداترسی: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» (فاطر: 28)؛ (خدا را در آنچه امر و نهی کرده اطاعت نمایید که) همانا دانشمندان از خدا می ترسند.
ظ. تقوا پیشگی: «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُون» (آل عمران: 102)؛ پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید و از دنیا نروید، مگر آنکه مسلمان باشید.
غ. سپاس گزاری معبود: «... و ندبهم لاستزدِتها بِالشکرِ لاتصالِها و استحمد»؛ مردم را به شکرگزاری فراخواند تا نعمت ها را پیاپی فرستد و به حمد و سپاس راه نمایی کرد.
با توجه به الگوی مفهومی که قبلاً ارائه شد جدول با استفاده از مجموع مؤلّفه های استخراج شده از سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام قابل ارائه است. همان گونه که از جدول برمی آید، هر پنج مؤلّفه دین داری (الگوی گلاک و استارک) همراه با تنوّع گزاره های موجود در آن قابل رؤیت می باشند و استفاده از این گزاره های دقیق در باب ویژگی های دین داران، می تواند کمک مهمی در جهت افزایش دقت و صحّت پیمایش های ملّی سنجش دین داری در کشور بنماید و مطالعات تطبیقی دین داری نیز با کسب اطلاع از روند تغییرات و تحوّلات، به کشف الگوهای گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر مسیرها و روندها نایل آیند. لازم به ذکر است که بسیاری از گزاره های موجود در جدول می توانند نقایصّ موجود در سنجه های موجود دین داری را برطرف نمایند. برای مثال، نیکی به والدین، وفا به نذر، لزوم قصاص خونریز، پیوند خویشاوندی، نهی از کم فروشی در معاملات، و لزوم رعایت عدالت از جمله موارد و مؤلّفه هایی هستند که می توانند در سنجش دقیق و عمیق دین داری، به شیوه های گوناگون مؤثر و مفید واقع گردند.
جدول مؤلّفه های مربوط به ابعاد دین داری در کلام فاطمی
3. انواع دین داران (معیار تشخیص دین داران غیرواقعی از دین داران واقعی)
الف. دور ساختن شایستگان به زعامت و اداره امور مسلمانان: «اَلا! قد اَری اَن قد اَخلدتُم اِلیَ الخَفصِ و اَبعدَتم مَن هو اَحقُّ بِالبسطِ و القبضِ ...»؛ آگاه باشید! جز این نیست که به تن آسایی خو کرده و امام واقعی خود را از زمام داری دور ساخته اید.
ب. عدم دادستانی و یا تغافل در دادخواهی از مظلوم: «اَیُّها بنی قیلة! اُهضم تُراثُ ابیه و انتم بمرأی مِنّی و مَسمعٍ و منتدی و مجتمعٍ؟ تَلبسکم الدعوةُ و تَشملکم الخبرةُ و اَنتم ذُوالعددِ و العدّةِ والاداةِ والقُوّةِ و عندکم السلاحُ والجُنّةُ، تُوافیکم الدعوةُ فلاتُجیبونَ، و تأتیکم الصَّرخُةُ فلاتَغیثونِ (تغینون)»، ای پسران قیله! پیش چشم ما میراث پدرم را ببرند و حرمت نگه ندارند، در حالی که داری انجمن و اجتماعید؟ صدای دعوت مرا همگان می شنوید و از حال من از هر جهت آگاهید و دارای نفرات رزمی و ذخیره اید، دارای ابزار جنگی و قوّه اید، انواع سلاح و سپر نزد شماست، صدای دعوت من به شما می رسد، ولی جواب نمی دهید، و ناله فریادخواهی من به گوشتان می رسد، ولی مرا یاری نمی کنید.
ج. لگدمال کردن سنّت های پیامبر و زنده کردن سنّت های جاهلی: «و اخمادُ سنن النّبیِّ الصفیِّ ... «افَحُکمَ الجاهلیةِ یَبغونَ و مَن اَحسنُ مِن اللّهِ حُکما لقومٍ یوقنونَ»؟ اَتَقولُونَ ماتَ محمّدٌ صلی الله علیه و آله فَخطبَ جلیلٌ استوسَعَ وَهنُه، و استنهَر فَتقُه، وانفتقَ رَتقُه»؛ به از بین بردن سنّت های پیامبر برگزیده روی آوردید ... آیا حکم عصر جاهلیت را می طلبید؟ برای اهل یقین چه حکمی بالاتر و بهتر از حکم خداست؟ آیا می گویید: محمّد صلی الله علیه و آله مرد! آری، وفات پیامبر صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ است؛ مصیبتی در نهایت بزرگی و وسعت که شکاف و زخم آن بسی فراخ است و زخم دل را دوباره باز می کند.
د. سکوت در برابر عدم اجرای حقیقت از ترس برپاشدن فتنه و جنجال: «... ابتدارا زعمتم خوفَ الفتنةِ»؛ پیامبر هنوز دفن نشده بود که هر چه خواستید کردید و بهانه آوردید که از فتنه می ترسیم.
ه . عدم پیکار با پیمان شکنان دین خدا (مشرکان و بی دین ها): «اَلا تُقاتِلون قَوما نَکثُوا ایمانهم و هَمُّوا بِاخراجِ الرّسولِ و هم بَدؤوکُم اَوّلَ مرّةٍ اَتخشونهم فاللّهُ اَحقُّ أن تَخشَوهُ اِن کنتم مُؤمنینَ» (توبه: 13)؛ آیا نمی جنگید با گروهی که عهد شکستند و خواستند رسول خدا را اخراج کنند، با آنکه آنان آغازگر جنگ بودند؛ آیا از آنان می ترسید، در حالی که سزاوار است که از او بترسید، اگر مؤمنید؟
و. پرهیز از عمل به تعالیم قرآن و پشت سر افکندن آن: «و اَنّی تُؤفکون؟ و کتابَ اللّهِ بَین اَظهرکم امرٌ زاهرة (ظاهرة) ... قد خلّفتموه وراءَ ظُهورکم...»؛ چرا بیراهه می روید، در حالی که کتاب خدا در میان شماست، مطالبش روشن هستند؟ ... اما شما به قرآن پشت کردید و از آن روی گردان شدید.
ز. تن پروری، عافیت طلبی و بی تفاوتی: «اَلا وقَد اَری اَن قَد اَخلدتُم اِلیَ الحفضِ و اَبعدتُم مَن هو اَحقُّ بِالبسطِ والقَبضِ، قد خلوتم بِالدّعةِ و نجوتُم مِن الضیقِ بالسّعةِ»؛ اما جز این نیست که به تن آسایی خو کرده اید و امام واقعی خود را از زمام داری دور ساخته اید و با رفاه و آسایش انس گرفته اید و از سختی زندگانی به راحتی و خوش گذرانی رسیده اید.
در این بخش، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به بیان ویژگی های افرادی می پردازد که خود را در صف مؤمنان قرار داده اند ولی عملکرد آن ها با ویژگی های مؤمنان واقعی تطابقی ندارد. هفت مؤلّفه و سنجه مزبور بیانگر ویژگی های چنین انسان هایی می باشند.
نکته قابل توجه آنکه نمایش چنین رفتارها و خصوصیاتی پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و با «تغییر خط مشی سیاسی و روی کار آمدن تحمیلی افراد ناشایست» و «دورسازی شایستگان به زعامت و اداره امور مسلمانان» و «منزوی ساختن اهل بیت علیهم السلام (و حامیان آن ها)» صورت می پذیرد. فاطمه زهرا علیهاالسلام رفتار و عمل چنین به ظاهر دین دارانی را با خدشه و اشکال در اصل باورهای دینی آنان مرتبط می انگارد، تا آنجا که خطاب به گروه انصار می فرماید: «أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤُمِنِینَ» (توبه: 13)؛ چرا با قومی که پیمان های خود را شکسته اند و تصمیم به اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله گرفته اند پیکار نمی کنید، در حالی که آن ها آغازگر بوده اند؟ آیا از ایشان می ترسید؟ بهتر است از خدا بترسید اگر ایمان دارید.
از این عبارت معلوم می گردد که مؤلّفه باورها، شناخت و معرفت دینی و درجه ثبات واستحکام آن، نقش مهم و اساسی در قوّت ایمان و دین داری انسان ها ایفا می نماید و هرگونه نقص و خلل در این باورها و اعتقادات دینی، تأثیرات قابل توجه خود را بر تشخیص خوب و بد، مطلوب و نامطلوب و نیز رفتار و اعمال آدمیان بر جای خواهد گذاشت و در نهایت، با کمک و تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و یا با تغییر این شرایط، راه برای بروز و ظهور این اشکالات هموار می گردد و نقایص (در اعتقادات و باورهای دینی) در قالب رفتارهای ضدّ دینی و یا بروز خلل در انجام رفتارهای شایسته و بایسته، به منصه ظهور می رسند. در این مواقع است که دین داران واقعی از غیرواقعی شناخته می شوند.
در کلام حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ایمان داشتن با «خداشناسی» و «ترس از خداوند» و «نترسیدن از غیر او» مشخص می شود و همه این ها نیز مشخص کننده آن هستند که چرا یک رفتار، اقدام و عمل لازم توسط مدعیان دین داری به انجام نمی رسد؛ هرچند این کار عدم پیکار با کسانی باشد که تصمیم به اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله گرفته اند و بر سر عهد و پیمان خود نبوده اند.
1 عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم.
2. آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران، کیهان، 1375، ص 321.
3. ریمون آرون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1363، ص 129.
4. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 13، ص 428، روایت 23، باب 18.
5. علاّمه امینی، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ترجمه حبیب چایچیان، تهران، امیرکبیر، 1363.
6. همان، ص 73 / امام خمینی رحمه الله ، صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله ، ج 19، ص 278279.
7. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 53، ص 180.
8. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 200208 / عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، صدیقه طاهره بانوی بزرگ اسلام، قم، نوید اسلام، 1379، ص 225247.
9. Religion.
10. میرچا الیاده، دین پژوهی، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهی، 1375، ص 60.
11. جان ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ترجمه علی اصغر حکمت، چ سیزدهم، تهران، کتاب گستر (علمی فرهنگی)، 1382، ص 7981.
12. همان.
13. همان.
14. همان.
15. مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1378، ص 18.
16. Milton Yinger, Scientific Study of Religion (NewYork: Macmilan Publishing, 1970), P. 7.
17. ژان پل ویلهم، جامعه شناسی ادیان، عبدالرحیم گواهی، تهران، تبیان، 1375، ص 168.
18. Ronald Robertson, The sociological Interpretation of Religion (oxford: Basil Blackwell, 1970), P. 47; Melford E. Spiro, Religion: Problems of Definition and Explanation, Micheal Banton (ed.) (London: Tavistok, 1966), P. 96-97.
19. ر. ک. یادنامه استاد شهید مطهری، زیر نظر عبدالکریم سروش، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ص 117.
20. سیدمحمّدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1394 ق، ج 15، ص 8.
21. همان، ص 3.
22. جعفر سبحانی، فصل نامه نقد و نظر، ش 3، ص 19.
23. عبداللّه جوادی آملی، شریعت در آیینه معرفت، قم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1372، ج 5، ص 93.
24. Ronald Robertson, op.cit.
25. آلن بیرو، پیشین، ص 321.
26. ژان پل ویلهم، پیشین، ص 178.
27. سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 9، ص 368.
28. B. Turner, N. Abercrombie, & S. Hill, The Dictionary of Sociology, 3 rd. edition (London: Penguin Group, 1994) P. 163.
29. Ronald Robertson, op.cit.
30. تی. بی. باتامور، جامعه شناسی، ترجمه سیدحسن منصور و سیدحسن کلجاهی،تهران،جیبی،1375،ص160.
31. محمّدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1349، ج 1، ص 172.
32. سیدمحمّدحسین طباطبائی، خلاصه تعالیم اسلام، تهران، کعبه، 1362، ص 16.
33. ر. ک. ژان پل ویلهم، پیشین، مقدمه علاّمه جعفری.
34. Gloek and Stark, American Piety: The Nature of Religious Commitment (Berkeley, 1968), P. 20-21.
35. ناصر مکارم شیرازی، زهرا برترین بانوی جهان، قم، هدف، 1367. در تنظیم متن عربی خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام از این کتاب استفاده شده است.
36. یکی از متقن ترین اسناد این خطبه اصول کافی از محمد بن یعقوب کلینی است و لازم به ذکر است که این ابعاد تقریبا به ترتیب ارائه شده در خطبه حضرت علیهاالسلام آورده شده اند و تنظیم و تبویب آن ها در جدول آتی آمده است.