در آن زمان که تمدن اسلام شکوفا و پررونق بود گزارشی از جهانگردان غرب درمحدوده جهان اسلام ثبت نشده است؛ زیرا غربیان در دوران توحش قرون وسطایی به سر می بردند و دانشمندان غیرمسلمانی که درمحدوده امپراتوری اسلامی بودند، جذب دستگاه خلافت و حکومت می شدند. بسیاری از شخصیتها و خاندانهای مؤثر و دارای موقعیت در اسلام، سابقه علمی غیر اسلامی دارند. گروهی از آنان پس از ورود به حوزه خلافت اسلامی مسلمان می شدند و یا فرزندان آنان اسلام را انتخاب می کردند. خاندان برامکه، پدر ابن خردادبه ، خاندان نوبخت و خاندانهای با نفوذ دیگر از جمله اینان بودند. حتی افرادی مانند ابن مقفع که به نظر می رسد اسلام را نیز نپذیرفته بودند، در دارالترجمه خلافت به کار می پرداختند و اشخاصی مانند ابن میمون که یهودی بود، تمام کتابهای خویش را به عربی نگاشت و جزو دانشمندان جهان اسلام به شمار می آید.
(126) واین نشانه عظمت تمدن است که می تواند نیروهای گوناگون را با عقائد مختلف جذب کند. از این روست که ما تا قرن ششم هجری گزارشی دقیق از جهانگردان غربی در حوزه اسلام نمی یابیم، گرچه به نظرمی رسد افرادی از کشورهای غیرمسلمان اروپا به اندلس سفرکرده و به سیر و سیاحت می پرداخته اند. سفر جهانگردان اروپایی غیرمسلمان به سرزمینهای اسلامی در آغاز جنبه پژوهشی داشته است و افراد به خاطر آگاهی از وضعیت اقلیت های مذهبی و مراکز مربوط به آنها به گردشگری در دنیای اسلام پرداخته اند؛ اما به مرور که دنیای غرب رو به رشد علمی و اقتصادی نهاد و جهان اسلام به رکود گرایید، با هجوم جهانگردان غربی به جهان اسلام روبه رو می شویم.
هدفهای گردشگران غرب جهانگردان غرب، به ظاهر هدف خود را دیدار از کشورهایی معرفی می کردند که دارای سابقه تمدن کهن هستند و اظهار می کردند که می خواهند با دانش، فرهنگ و آداب این ملل متمدن آشنا شوند؛ اما در واقع هدفها و انگیزه های دیگری را نیز دنبال می کرده اند که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. تبلیغات مذهبی.
2. بهره وری سیاسی.
3. کسب منافع تجاری و امتیازات اقتصادی.
4. فراهم آوردن زمینه لازم اجتماعی و سیاسی برای صدور فرهنگ و کالاهای خود.
(127) برای آگاهی از انگیزه های مذهبی آنان توجه به این نکته کافی است که نخستین دستگاه چاپ که به سال 1048ه/1638م. به ایران آورده شد، از آن ارامنه بود و نخستین کتابی که چاپ کردند، کتاب مقدسی از آنان بود.
(128) یعنی دنیای مسیحیت برای پیشرفت کار خویش از ابزار پیشرفته سود می بردند. در حالی که نخستین چاپخانه دولتی ایران پس از سال 1234ه/1819م. توسط میرزا صالح در تبریز به کار گرفته شد.
(129) باید توجه داشت که ماموریت جهانگردان غربی ویژه موارد بالا نبود بلکه در موارد بسیاری آنها به خاطر ماموریتهای ویژه به کشورهای اسلامی سفر می کردند. ایجاد مذهب وهابیت در میان اهل سنت و بهائیت در بین شیعیان از این گونه است.
گروههای گردشگر غربی از هدفهای آنان که بگذریم، سفر اروپاییان به جهان اسلام، به دلیلها و علاقه های گوناگون و در شکل هیاتهای جورواجور انجام می پذیرفت.
1. تجار: شماری از جهانگردان تجار بودند، از این روی مخارج سفر، کارهای دستی و کالا برای آنان اهمیت بیش تر داشته و در گزارشهای خویش توجه به مسائل اقتصادی داشته اند. گروهی از این تاجران، توجه ویژه ای به اقلیتهای مذهبی در جای جای سرزمینهای اسلامی داشته و آمار دقیقی از آنها ارائه داده اند.
2. فرستادگان رسمی: توجه و دقت این گروه بیش تر به تشریفات رسمی بوده است و درباره شهر سازی، شرایط سفر و آداب و رسوم کشور مطالبی نگاشته اند و گاهی، با آنچه در کشور خود دیده بودند، مقایسه می کنند. جهانگردان آلمانی از این دسته اند.
3. نجبا و دانشمندان: اینان به خاطرماجراجویی، تفریح و یا تحقیق، به شرق مسافرت می کردند. بیش تر گزارشها و آگاهیهای جغرافیایی، علوم تاریخی، هنر، تشریح رسوم و مذاهب و قبایل و زبان ایران در عصر صفوی و زمانهای دیگر از تلاش اینان سرچشمه می گیرد.
4. هیاتهای مذهبی:شماری از جهانگردان را هیاتهای مذهبی تشکیل می دادند که نوشته های آنها درباره تجارت، ساختار اقتصادی کشور و مذاهب سرزمین اسلام است و بررسی ابزاری که برای گسترش تلاشهای آنها لازم است.
5. نیروهای متخصص: شماری از گردشگران را نیروهای متخصص و گاه آشنا به امور نظامی تشکیل می دادند. همین تخصصها آنها را به قلب دربارها می برد و دور نیست که این دسته هدفهای سیاسی پنهانی نیز در سر داشتند.
اینک به گزارشی از سفر جهانگردان غرب به جهان اسلام و بویژه ایران می پردازیم، تا سیر فراز و فرود گردشگری و رمز آن نیز که در پیوند با تمدن و پیشرفت است، روشن گردد و با توجه به این که منابع ما بیش تر مربوط به ایران است، نام کسانی آورده می شود که به ایران آمده اند و ممکن است گردشگری در دیگر مناطق اسلامی نیز داشته باشند.
نخستین جهانگردان غرب در دوره اسلامی نخستین جهانگرد غربی که در دوران تمدن اسلامی، به ایران و کشورهای اسلامی سفر کرده، بنیامین بن جناح، از اهالی تودلای اسپانیاست. وی در بین سالهای 560 تا 569ه/1165-1174م. در شرق به سیر و سیاحت پرداخته است. او، مردی تاجر پیشه از یهودان اندلس بوده است. او دوست داشته در شهرهای عالم سیر کند و در هر شهری با برادران یهودی خود و اوضاع آنان آشنا گردد. بنیامین سفر خود را از بارسلون آغاز کرده و عراق را در زمان خلیفه عباسی المستنجد بالله (خلافت 555-566ه/1160-1170م. ) دیده بوده است جالب این است درگزارشی که از قدس دارد، تنها یک یهودی در آن شهر سکونت داشته است.
(130) دیدار او از ایران به روزگار حکومت سلجوقیان بوده است او ضمن دیدار با جوامع کلیمی به کار تجارت نیز، می پرداخته است. بنیامین پس از دیدار از شوش و چند شهر دیگر در غرب ایران، به هندوستان می رود. او نخستین جهانگرد غربی است که بعد از دوران باستان درباره منطقه خلیج فارس مطالبی از خود به جای گذاشته است. بنیامین درباره شهر همدان ومعبدی که در آن استر و مردخای مدفون است، توضیحاتی ارائه داده است.
(131) در ردیف وی می توان از خاخام موسی پتاچیاد، یاد کنیم که در فاصله سالهای 576-582ه/ 1181-1187م. از زادگاه خود شهر پراگ چکسلواکی، سفر را آغاز کرده و از راه لهستان و روسیه به غرب ایران سفر آمده و درباره آرامگاه دانیال نبی و شوش گزارشی ارائه کرده است.
(132) جهانگردان خارجی از قرن هفتم به بعد حضور گردشگران غربی در منطقه اسلامی و ایران، گذشته از هدفهای استعماری، به پیشینه تمدن کهن و اسلامی بستگی دارد. در این جا مناسب است فهرست مختصری از جهانگردانی که در قرن هفتم تا قرن دوازدهم به ایران آمده اند ارائه دهیم تا کسانی که بخواهند در این برهه تاریخی به تحقیق بیش تر بپردازند به آن مراجعه کند.
1. مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی در سال 669ه/1271م. با پدر و عموی خود از شهرهای ایران مانند تبریز، سلطانیه، ساوه و کاشان دیدن کرده است.
(133) 2. حیوانی دمونته کورنیو، در سالهای 688-692ه/1289-1293م. مقارن با آخرین سالهای سلطنت ارغون به ایران آمده است.
3. ایکولده دامونته کروچه، قبل از سال 690ه/1291م. به سفر پرداخته است.
4. او دوریکو داپور دنون، مابین سالهای 716-718ه/1316-1318م. به روزگار فرمانروایی سلطان ابوسعید خان بهادر، آخرین فرمانروای سلسله ایلخانان بزرگ مغول به ایران سفر داشته است.
5. فریرجوردانوس، سیاح دیگری است که مابین سالهای 721-731ه/ 1321-1331م. به ایران سفر داشته است.
6. جیوانی دامار یونولی، نیز در فاصله سالهای 748-754ه/1347-1353م. در دوران حکومت ایلخانان کوچک از ایران دیدن کرده است.
(134) 7. سفرنامه کلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور نوشته سال 806-809ه/1403-1406م. وی از اسپانیا به ایران آمده و از شمال غربی تا اقصی ناحیه شمال شرقی ایران را پیموده و از اوضاع اجتماعی، اداری و سیاسی ایران را در دوران تیمور گزارش داده است.
(135) این سفرنامه، توسط مسعود رجب نیا، ترجمه شده است.
8. سفرنامه آمبروسیوکنتارینی که از سوی دولت ایتالیا و در جهت خدمت به مسیحیت و پیشرفت آن به دربار اوزن حسن، از پادشاهان آق قویونلو می آید و او را تشویق می کند با دولت عثمانی بجنگد و پس از آن ایران را ترک می کند و گزارش سفرخود را که از 1473 تا 1477م/877 تا 881ه. طول کشیده است در سفرنامه خود می آورد.
(136) 9. سفرنامه ونیزیان در ایران، نوشته پنج سوداگر ونیزی در زمان آق قویونلوها (اوزن حسن)، ترجمه منوچهر امیری.
جهانگردان غربی عصر صفوی عصر صفویه دوران درخشانی از تمدن اسلامی، پس از حمله مغول است. آثار به جای مانده از آن زمان بسیار است، و با این که برخی از آثار دوران صفویه را کارگزاران ناشایست قاجار از بین بردند. آوازه امپراتوری دولت ایران، و مقابله آن با دولت عثمانی سبب شد که دولتهای اروپایی به آن توجه خاص داشته باشند و بیش تر دولتهای مطرح اروپا، سفیر و یا نماینده به ایران اعزام کنند و گروهی نیز برای تجارت، که در آن زمان در ایران رونق داشت، به این کشور سفر کرده اند. و بیش ترین سفرهای اروپاییان مربوط به این عصر است که از دوران طلایی تمدن اسلامی است. البته شماری از اینان که سفرنامه نگاشته اند سفیر و یا مبلغ مذهبی بوده اند:
1. وینچنتود الساندری: از فرستادگان ونیزی بود که در سالهای 982-977ه/ 1574-1571م. در ایران به سر می برده است گزارش او شرح کاملی از دربار شاه طهماسب اول است. اطلاعات جالبی درباره نواحی و ممالک ایران، محصولات، خلق و خوی مردم، شخص شاه، وضع حکومت و دربار، چگونگی آداب و عادات و رسوم حاکم بر ایران، شیوه اداره دستگاه دادگستری و حکومت ایران در اختیار می گذارد.
2. ژرژتکناندرفن گابل: شاه عباس کبیر در سال 1007ه/1599م. آنتونی شرلی را همراه با یکی از درباریان خود به نام حسینعلی بیک به سفارتی مامور کرد.
تکناندر در گزارش خود ضمن توصیف مراسم بارعام و تشریفات دربار، به ذکر انگیزه های دشمنی ایران با ترکان می پردازد.
3. سفرنامه پیترودلاواله: وی از 4 ژانویه 1617 تا ژانویه 1623م/1026 1032ه. در ایران بوده است و پس از آن به هند می رود و در سال 1035ه/ 1626م. به ایتالیا باز می گردد.
4. دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا: به عنوان سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا در سال 1598/ 1621م. به دربار شاه عباس اول آمده و اقامت او در دربار ایران دو سال به درازا کشیده است.
5. آدام اولئاریوس: در سال 1053ه/1643م. از هامبورگ حرکت می کند و بعد از سفر به روسیه به ایران می آید دفتر چهارم سفرنامه وی مربوط به ایران است.
6. ژان شاردن: جهانگرد فرانسوی است که در سال 1075ه/1664م. گذری به ایران داشته و در زمان شاه عباس دوم به ایران آمده و شش سال در اصفهان مانده و به سال 1670م/1081ه. به پاریس بازگشته است. سپس باجواهرات گرانبها به اصفهان آمده و سه سال اقامت گزیده و سال 1088ه/1677م. به اروپا بازگشته است. ترجمه جدیدی از سفرنامه وی توسط اقبال یغمائی انجام گرفته است.
7. ژان باتیست تاورنیه: از بزرگترین سیاحان قرن هفدهم میلادی است. وی بین سالهای 1041-1079ه/1634-1668م. شش سفر به مشرق داشته و در تمام آنها به ایران سفر نموده است.
8. انگلبرت کمپفر: پزشک و دانشمندی بوده که با فرستادگان سوتوی در سال 1683م. عازم دربار شاه سلیمان شده است. هیات همراه او در 29 مارس 1984م/1085ه. به اصفهان رسیده اند. این سفرنامه توسط کیکاووس جهانداری ترجمه شده است.
9. سفرنامه سانسون: وی مبلغی مسیحی بوده که در زمان شاه سلیمان صفوی حکومت (1077-1105ه/1666-1694م.) برای ترویج دین مسیح به ایران آمده است. او، به اقتضاء شغلش گزارشهای جالبی از موقعیت و مناصب روحانیون ایران ارائه داده است.
10. سفرنامه کروسینسکی: کشیش لهستانی که در زمان حمله افغانها به ایران و سقوط سلسله صفوی در سال 1135ه/1722م. در ایران بوده است. کروسینسکی به عنوان پزشک دربار محمود افغان بوده و پس از روی کار آمدن اشرف افغان، همراه هیاتی در بهار 1138ه/1725م. ایران را از راه ترکیه ترک گفته و به اروپا رفته است.
(137) کمپفر در آغاز سفرنامه خود با اشاره به دوران باستانی ایران و عصر سلجوقیان درباره دوران صفویه می نویسد:
«ایران امروز؛ یعنی در دوره فرمانروائی صفویه نیز به همان درجه اهمیت دارد و به همان مقدار شکوفان و آشتی خواه است که در گذشته بود. قدرتی است مقهور نشده که هراس در دل شرقیان افکنده و همه جهانیان را به اعجاب واداشته است.»
(138) با تسلط افغانها بر ایران هرج و مرج و ناامنی بر کشور حکم فرما می شود و وحدت ملی که در زمان پادشاهان صفویه ایجاد شده بوده از بین می رود. دولت افشاریه که با فعالیتها و مبارزات سخت نادرشاه (1148-1160ه/1736-1747م.) نوعی ثبات و وحدت ملی ایجاد کرده بوده، دوام چندانی نمی یابد.
(139) دولت زندیه نیز که در جنوب ایران تشکیل شده است، متزلزل بود و در مجموع کم تر از 50 سال حکومت کرد.
(140) در نتیجه این بی ثباتی حضورجهانگردان خارجی در ایران کم شده است و گزارشهای اندکی از سیاحان اروپائی در این برهه از تاریخ ایران داریم. با استقرار حکومت قاجار در سال 1193ه/1779م. و انتقال پایتخت به تهران در سال 1200ه/1786م.
(141) یک نوع ثبات و امنیت در ایران ایجاد می شود. از این زمان به بعد حضور سیاحان اروپائی که برخی افسر نیز بوده اند، بیش تر می شود که گزارش آن از محدوده این مقال خارج است.
پی نوشت: 126. دائرة المعارف بزرگ اسلامی »، ج 4/2.
127. «سیری در سفرنامه ها»12/.
128. «نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران »، دکتر عبدالهادی حائری 150/، امیرکبیر.
129. همان مدرک 312/.
130. «موسوعة العتبات المقدسه »، جعفر خلیلی، ج 5/147، قسم القدس، ج 2.
131. «مسافران تاریخ »، مسعود نوربخش 59/; «فرهنگ معین »، ج 5/135، نشر جیران.
132. همان مدرک 59/.
133. «مسافران تاریخ »87/; «فرهنگ معین » ج 5/358.
134. «مسافران تاریخ »91/، 92، 93. چاپ دوم این کتاب با عنوان «با کاروان تاریخ » منتشر شده است.
135. «فرهنگ معین »، ج 5/767; ج 6/1586.
136. «سیری در سفرنامه ها»36/.
137. «نظام حکومت ایران در دوران اسلامی »، دکترغلامرضا ورهرام 170/ 188، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
138. «سفرنامه کمپفر» نوشته انگلبرت کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، 13/، خوارزمی.
139. «سلسله های اسلامی »260/.
140. همان مدرک 263/.
141. همان مدرک 265/.