سلام شب روز همه نماواییها بخیر و خوشی؛ امیدوارم هفته خیلی خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و هفته خیلی بهتری در انتظارتون باشه. در این روزهای آخر مردادماه و در این واپسین گرمای تابستانی از شما دعوت میکنم با پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته نماوا همراه باشید. پیشنهادهای این هفته نماوا بیشتر به درد کسانی میخوره که میخوان بشینن تو خونه و از هیاهوی شهر به دور باشند و رنگ و روی ترافیک رو هم نبینند. به درد کسانی می خوره که حوصله صفهای شلوغ رو ندارند و دلشون برای ولو شدن جلوی تلویزیون و لم دادن روی کاناپه تنگشده.
پیشنهاد اول: «هزارتوی پن»
فیلم بینظیر گیرمو دل تورو که فستیوال کن 2006 رو زیر رو کرد و رکورد تشویق برای یک فیلم را توانست به دست بیاورد (22 دقیقه برای سانس اول نمایش) یکی از عجیبترین فیلمهای دهه دو صفر محسوب میشه. فانتزی کودکانهای که نزدیک به دو ساعت نفس تون رو تو سینه حبس می کنه. فیلمی که مرز بین واقعیت و خیال رو به طرز شگفتانگیزی جابهجا می کنه.
«هزارتوی پن» که قهرمان اصلیاش یک دختربچه خیالباف یک پای قصهگوییاش را در دنیای او مستحکم میکند و یک پایش را در دنیای واقعی دهشتناک بزرگ سالانه. اگر تصمیم گرفتید یکی دو ساعت از پنجشنبه جمعتون رو به این فیلم اختصاص بدینُ موسیقی فیلم رو دریابید و از اون غافل نشید؛ موسیقی متنی که کاندید اسکار هم شد و به یکی از تمهای بهیادماندنی این چندساله تاریخ سینما بدل شد. در ضمن بد نیست بدانید که صحنه بخیه زدن دهن یکی از کاراکترها توسط خودش در نظرسنجی کاربران سایت IMDB بهعنوان یکی از خشنترین صحنههای تاریخ سینما برگزیده شد.
پیشنهاد دوم: کارخانه هیولاها
زوج بینظیر سالیوان و مایک با صداپیشگی بیلی کریستال و جان گودمن در کارخانه هیولاها پانزده سال پیش تبدیل به یکی از بهترین زوجهای تاریخ سینما شد. یک غول بیقواره دوستداشتنی و یک موجود تک چشمسبز رنگ بی اعصاب! فیلم با تکیه به ایده قدیمی همه بچههای یعنی لولوی توی کمد کارخانهای رو تصویر می کنه که کارمند هاش یکی سری موجودات ترسناک بیسروته هستند که از جیغهای سوژه هاشون تولید انرژی و برق برای شهر هاشون میکنند؛ و برحسب اتفاق متوجه میشوند که خنده صدها برابر بیشتر از صدای جیغ امکان تولید انرژٰی رو فراهم میکنه. یک ایده ناب با تکنیک درجه یک و صداپیشگان دوستداشتنی. قسمت دوم این انیمیشن به نام Monsters University دوازده سال بعد از قسمت اول با یک ضرب شصت جدید داستانگویی به نمایش درآمده گرچه که قسمت دوم این انیمیشن پیکسار به اندازه قسمت اول اون دلبری نکرد از فیلم بازها و منتقدین اما باز هم یک فیلم انیمیشن سرحال که بهترین گزینه است برای یک صبح جمعه.
پیشنهاد سوم: در یک شب اتفاق افتاد
بهصورت روتین و معمول فیلمهای کلاسیک یا به قول مخاطبین عادی سینما؛ فیلم قدیمی یا فیلم سیاهسفید خیلی طرفدار نداره. تصور غالب اینه که این فیلمها قدیمی شدن و از دهن افتادن و دیگه جذابیتی ندارند و امروزه دیگه با سینمای سهبعدی وایمکس صدای دالبی حوصلهای برای تماشای فیلمهای کلاسیک و قدیمی نیست؛ اما بهتون بگم که اگر از اون دسته هستید که اینگونه فکر میکنید سخت در اشتباهید. سینمای کلاسیک اتفاقاً پر است از گنجینههای دوستداشتنی. یکی از اون ها بیشک IT HAPPENED ONE NIGHT «در یکشب اتفاق افتاد» ساخته فرانک کاپرا است ساخته سال 1934٫ فیلم قصهای دوستداشتنی یک زوج ناجور که در ابتدا اصلاً باهم سازگاری ندارند و بیربط به نظر میرسند رو تعریف می کنه که درنهایت به سبک و سیاق همه کمدی رمانتیکهای سینمایی عاشق هم میشوند. زوجی که بعدها بسیاری از فیلمهای این ژانر تحت تأثیر آنها قصشون رو تعریف کردهاند.
خواهش میکنم از شما به ما اعتماد کنید و به تماشای این شاهکار دهه سی سینمای آمریکا بنشینید؛ و جمعتون رو باهاش بسازید.
پیشنهاد آخر: ترانههای قدیمی
اگر از هواداران تئاترهای محمد رحمانیان هستید و فضای کارهای اون رو میپسندید به شما پیشنهاد میکنیم به تماشا فیلم تاتر ترانههای قدیمی بنشینید؛ و از بازی و صدالبته خوانندگی علی عمرانی؛ مهتاب نصیرپور؛ حبیب رضایی و افشین هاشمی لذت ببرید. این تاتر موزیکال نوستالژی شما رو درباره بسیاری از ترانههای فولک تهران قدیم دوباره قلقلک می ده. وقتی دارید این فیلم تئاتر رو نگاه میکنید به بازی محصورکننده علی سرابی و حبیب رضایی توجه فروان بکنید.
Post Views:
0