در کنار جاده مشهد ـ تهران به فاصله 12 کیلومتری شهر، آرامگاه خواجه اباصلت هروی به چشم میخورد. این جا از قرنها پیش مزار و مورد توجه شیعیان بوده است و چنانچه امروزه نیز معمول است، گروهی برای تقرب به خواجه، وصّیت میکردهاند که در کنار وی برای همیشه آرام گیرند و این از سنگ قبرهای کهن که در پیرامون آرامگاه خواجه هست کاملا مشهود است و نشان میدهد که حتّی بسیاری از عرفای بزرگ نیز در اینجا مدفونند، چنانچه یکی از سنگ قبرها متعلق است به درویش علی متوفی به سال 726 ه . ق. خواجه اباصلت فرزندصالح (یا سلیمان) هروی است. سرگذشت زندگیش تاریک است. تاریخ اسلام او را گاهی غلام، گاهی برده و گاهی محدث و متکلم و راوی بسیار مشهور و دانشمند مینامد و نیز در برخی از متون اورا از ثروتمندانی که علما را مینواخته است معرفی کردهاند. ولی اکثراً تنها او را خادم و محرم امام رضا میدانند که در دم مرگ حاضر بوده و امام هنگامیکه آثار زهرانگوری را که در مجلس مأمون خورده بود، حس میکند به خواجه ابا صلت دستور میدهد، فرشهای اطاق را جمع کند و درها را ببندد تا، نه همچون ولیعهد، بلکه همچون غریبی بی کس در اطاق برهنه بر خاک بمیرد. از مجموع گفتههای مورخان درباره خواجه ابا صلت چنین بر میآید که وی با آنکه دانشمند و غنی بوده است آنقدر به امام نزدیک بوده که گاهی سمت خدمتکاری وی را تعهد میکرده است و اینگونه روابط را میان شاگرد و استاد و مرید و مراد در تاریخ اسلام فراوان مییابیم، همین خصوصیت موجب محبوبیت خاص وی در نظر شیعیان شده است. زوار پیش از آنکه به شهر در آیند و به خدمت امام برسند، بر سر مزار وی ساعتی توقف میکنند و به این «بنده صالح و پرهیزکار خدا» درود میفرستند. مقبره و گنبد و صحن آرامگاه وی به همّت مردی به نام کربلائی محمد علی درویش که با نفوذی که در میان توده داشته توانسته است از آنان کمکهای مادی لازم را بگیرد، تجدید بنا شده است.
وفات خواجه ابا صلت را بسال 236 قمری یعنی سی وچهار سال پس از امام نوشتهاند.