ماهان شبکه ایرانیان

گفت‌وگو با دو کارگردان مجموعه «کارستان»/ قرار نبود قهرمان‌پروری کنیم

مجموعه مستندهای «کارستان» که به همت یک گروه مستندساز با مشاوره رخشان بنی‌اعتماد و تهیه‌کنندگی مجتبی میرتهماسب ساخته شده، مدتی است در سینماهای کشور روی پرده رفته است. مستندهای «پنبه تا آتش»، شیرین پارسی در فیلم «شاعران زندگی»، سعیده قدس در مستند «بنیان‌گذار محک» و هایده شیرزادى در مستند «مادر زمین» از جمله آثار موجود در این مجموعه است.

گفت‌وگو با دو کارگردان مجموعه «کارستان»/ قرار نبود قهرمان‌پروری کنیم

مجموعه مستندهای «کارستان» که به همت یک گروه مستندساز با مشاوره رخشان بنی‌اعتماد و تهیه‌کنندگی مجتبی میرتهماسب ساخته شده، مدتی است در سینماهای کشور روی پرده رفته است. مستندهای «پنبه تا آتش»، شیرین پارسی در فیلم «شاعران زندگی»، سعیده قدس در مستند «بنیان‌گذار محک» و هایده شیرزادى در مستند «مادر زمین» از جمله آثار موجود در این مجموعه است.

سینماسینما، پریسا ساسانی: مجموع فیلم‌های ساخته شده، مستندهایی با رنگ‌مایه جسارت، تلاش و پیگیری افرادی هستند که به آنچه انجام می‌دهند، ایمان دارند و در طول سال‌ها زندگی مهارت‌هایی را برای درست نگاه کردن به دنیا پیدا کردند، نتیجه این تلاش و ممارست انجام فعالیت‌های درست است که امروزه با عنوان کارآفرین شناخته می‌شوند. اما واقعیت این است که افراد مورد پژوهش و بررسی در این مستندها تنها کارآفرین نیستند بلکه چگونگی درست دیدن را یادآور می‌شوند.

مهناز افضلی و شیرین برق‌نورد از جمله کارگردان‌های مجموعه مستند «کارستان» هستند که دو فیلم با محوریت تلاش و پیگیری دو زن در عرصه محیط‌زیست ساخته‌اند. گرچه هنر مردانه و زنانه وجود ندارد اما این دو فیلم به این دلیل که کاراکترهایی با محور بررسی دو بانوی کارآفرین دارد و کارگردان‌های خانم این دو اثر را ساخته‌اند از لطافت و آرامش خاص و ویژه زنانه برخوردار است؛ آرامشی که به زندگی رنگ می‌دهد.

با شیرین برق‌نورد و مهناز افضلی، کارگردان‌های مستندهای «شاعران زندگی» و «مادر زمین» گفت‌وگویی درباره چگونگی شکل‌گیری «کارستان»، بازتاب مخاطب پس از دیدن مجموع این آثار و انتظار از مدیریت دولتی مبنی بر حمایت از تولید و پخش فیلم مستند انجام شده است که می‌خوانید.

برای شروع خوب است که درباره چگونگی پیدایش مجموعه مستندهای «کارستان» صحبت کنیم.

شیرین برق‌نورد: جرقه اصلی شکل‌گیری مجموعه مستندهای کارستان به ١٠ سال پیش برمی‌گردد. در روزگاری که خانم بنی‌اعتماد و خانم فیروزه صابر مدیرعامل بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان میزان بالای یأس و ناامیدی و مهاجرت جوانان را می‌بینند و تصور غیرمناسبی از ایران پیش روی آینده برای‌شان شکل می‌گیرد. در همان زمان به این فکر می‌افتند که مجموعه‌ای درباره آدم‌هایی ساخته شود که رویکرد متفاوتی به زندگی و کار دارند. ولی این ایده در ١٠ سال پیش در حد یک رویا باقی ماند تا اینکه مجتبی میرتهماسب از 4 سال پیش وارد کار شد و به همت او و همچنین سابقه همکاری که با خانم بنی‌اعتماد داشتند، ایده مجموعه کارستان عملی می‌شود. به گفته خانم بنی‌اعتماد کارستان نمایشگر افرادی صرفا کارآفرین نیست بلکه تصویرگر ارزش‌آفرین‌هایی است که نگاه متفاوت به زندگی و کار دارند؛ آدم‌هایی مقاوم و مبارز که دارای فکر، بینش و آگاهی هستند که عاشق وطن نیز هستند. بنابراین ملاک موفقیت آنها لزوما پولدار بودن نیست بلکه داشتن روحیه مقاومت و متفاوت نگاه کردن به زندگی است. این مهم با همکاری خانم فیروزه صابر و دیگر همکاران ایشان در بنیاد توسعه کارآفرینی از 4 سال گذشته آغاز شد و تا امروز به 6 فیلم رسیده است.

در واقع سفارش‌دهنده بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان بود؟

برق‌نورد: خیر. ایده اولیه در ذهن خانم بنی‌اعتماد شکل گرفت. اما در کل به نظر من باید کلمه سفارش را حذف کرد چون نیت پدیدآورندگان این مجموعه یک نیت ملی بوده و هیچ فکری به سمت و سوی سفارش‌دهندگی و سفارش‌گیرندگی نرفت.

مهناز افضلی: به اعتقاد من ساخته شدن مجموعه مستندهای «کارستان» دغدغه بوده تا سفارش.

پشت هر سفارش اتفاقا نوعی دغدغه‌مندی وجود دارد و اساسا سینمای مستند با سفارش عجین شده است و تعداد بسیاری از بهترین فیلم‌های مستند ایران نیز به سفارش سازمان‌ها و نهادها بوده است که در این رهگذر می‌توان به مستندهای کامران شیردل اشاره کرد.

افضلی: دقیقا همین است و «کارستان» هم نوعی سفارش دغدغه‌مند بوده است؛ سفارشی که خانم‌ها بنی‌اعتماد، صابر و آقاى میرطهماسب به خودشان داده‌اند.

نکته مهم هم در همین سفارش دادن به خود است چرا که در نهایت می‌بینیم فیلم‌های متعلق به هریک از فیلمسازان در 6 طعم و رنگ مختلف ساخته می‌شود و مجموعه «کارستان» را شکل می‌دهد.

برق‌نورد: مشخصا در این مجموعه فیلم‌های مستند تهیه‌کننده حرفه‌ای مانند میرتهماسب با یک مشاور هنری حرفه‌ای مثل بنی‌اعتماد داشتیم و وقتی پای حرف این دوستان می‌نشینیم متوجه می‌شویم که با دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی وارد کار شده‌اند و همین دغدغه‌مندی است که منجر به ساخت 6 فیلم مستند شده است. ضمن اینکه بارها در صحبت‌های میرتهماسب شنیدم که یکی از دلایل به عهده گرفتن تهیه‌کنندگی «کارستان» این بوده که خود او همیشه دوست داشته یک تهیه‌کننده خوب برای ساخت فیلم‌های مستند خود داشته باشد و حالا سعی کرده در مقام تهیه‌کننده این آرزو را برای مستندسازان دیگر برآورده کند. در واقع این نوع دغدغه از زاویه دیگر نیز نوید بخش ساخت یک مستند خوب بود که در قالب کاملا حرفه‌ای شکل گرفت.

معیار انتخاب کارآفرینان برای پرداخت به هریک از آنها چه بود؟

برق‌نورد: کارآفرین‌ها اول چند صد نفر بودند که با گذشتن از فیلترهای مختلف تعداد آنها کمتر شد و به ٧٠ نفر رسید که در نهایت به ٢6 کارآفرین رسید.

افضلی: کارآفرین‌هایی که پرتره‌های آنها تا امروز ساخته شده و روی پرده رفته با دقت بسیار انتخاب شدند و سعی شده درانتخاب آنها جنبه‌های گوناگون یک کارآفرین مورد بررسی و دقت قرار گیرد. آنچه امروز به درستی می‌توان از این 6 فیلم دریافت این است که در هریک از آثار اشخاصی با کاراکترهای ویژه انتخاب شده‌اند.

وقتی حرف از کارآفرین و کارآفرینی به میان می‌آید خواه ناخواه این تصور ایجاد می‌شود که منظور بنگاه‌های پول‌آور و سودآور هستند.
در حالی که چنین نیست و برای پول‌آور شدن یک بنگاه اقتصادی باید سال‌ها صبوری کرد.

برق‌نورد: دقیقا همین‌طور است و هدف اصلی از ساخته شدن مجموعه مستندهای «کارستان» نشان دادن جوهر کار، تلاش و مقاومت افراد بوده است. به عنوان مثال خانم شیرین پارسی که کارآفرین مورد بررسی در فیلم «شاعران زندگی» بود مشخصا نه کارخانه‌ای دارد و نه تعداد بالایی نیروی انسانی. بنابراین مهم‌ترین فاکتوری که باعث شد سراغ این کارآفرین برویم برخورداری او از روحیه مقاومت، تلاش، هدفمندی و تلاش برای رسیدن به اهدافش بود.

هایده شیرزادی در فیلم «مادر زمین» نیز همین ویژگی را داشت و مخاطب در این مستند با سوژه‌ای مواجه می‌شد که از دل اروپا با همسری آلمانی به ایران برمی‌گردد و به غربی‌ترین نقطه کشور عزیمت می‌کند تا فکری برای زباله‌ها بکند و در نهایت با افتخار می‌گوید که در این سال‌ها موفق شدم تا مانع دفن زباله شوم و این یعنی ایثار و از خودگذشتگی.

افضلی: این روزها وقتی فیلم را با مردم روی پرده می‌بینم متوجه می‌شوم که مخاطب فیلم را دوست دارد و این دوست داشتن برای من حس خیلی خوبی را ایجاد می‌کند و فکر می‌کنم علت این علاقه، ارادت و دوست داشتن از سوی مخاطب توجه به این مطلب است که نمی‌توان به تماشاچی دروغ گفت چرا که اگر ناراستی در کار باشد دوربین این دروغ و ناراستی را فاش می‌کند. به همین دلیل است که من فکر می‌کنم این مستندها از دریچه شیفتگی ساخته شده است و خود من به عنوان کارگردان کار نکات ریز و درستی را در همراهی با هایده شیرزادی یاد می‌گرفتم. مدت زمانی که من با این بانوی توانمند معاشرت و کار می‌کردم درست مانند کلاس درسی بود که من از او می‌آموختم و در واقع مدام در حال یادگیری بودم.

برق‌نورد: البته درباره شیفتگی که از آن صحبت شد باید نکته‌ای را متذکر شوم که این شیفتگی به معنای قهرمان‌سازی نبوده و نیست، چون هر فیلمی یک هدفی را دنبال می‌کند و هدف مجموعه مستندهای «کارستان» هم این بوده که روی نقاط قوت این کارآفرین‌ها متمرکز شویم و تاریخچه زندگی آنها که از کجا شروع کردند و به کجا رسیدند را بازگو کنیم تا الگویی دست یافتنی برای نسل جوان شوند؛ نسلی که فکر می‌کنند در این روزگار فقط وقتی می‌توانند کار کنند که خانواده‌ای پول‌دار داشته باشند یا اینکه حتما همه وسایل رفاهی باید فراهم باشند تا از زندگی لذت ببرند. این در حالی است که تمام کاراکترهای فیلم‌های مستند این مجموعه در بستر تاریخ معاصر کشورشان دچار فراز و نشیب‌های بسیاری شده‌اند ولی با پایداری، زندگی خود را گذاشته‌اند پای خواسته‌های خود و همه عمر کار کرده‌اند. این ماندن و کار کردن و مبارزه با ناملایمات زندگی در شرایطی است که امکان زندگی در خارج از کشور برای‌شان فراهم بوده است.

افضلی: در این مجموعه فیلم‌های مستند همه اتفاق‌ها از ارایه طرح تا نگارش فیلمنامه و درست از آب درآمدن فیلم‌ها به شکل گروهی اتفاق افتاد و هرگز دخالت مستقیم در کار نبوده و همه امور در گفت‌وگو، تعامل و با مشاوره گرفتن از خانم بنی‌اعتماد و آقای میرتهماسب شکل گرفت. حتی نام‌گذاری فیلم «مادر زمین» یک کار تیمی بود. اما با وجود همه پیش‌بینی‌هایی که ما به عنوان فیلمساز هراه با مشاور و تهیه‌کننده داشتیم اما باید این موضوع مهم را در نظر داشت که خود پرسوناژها می‌گویند که چه باید کرد با قصه من چرا که در مستندهایی از این دست با فردی حقیقی طرف هستیم و اوست که به من به عنوان فیلمساز می‌گوید که داستان مرا چطور دنبال کن.

نکته مهم هم در همین است که در عین این شیفتگی که از آن نام می‌برید، به هیچ عنوان اسیر سوژه نمی‌شوید.

افضلی: منظور از شیفتگی این نیست که ذوب در کاراکتر شویم. اما اصولا کاراکترهایی مثل هایده شیرزادی آدم را شیفته می‌کند. یک زن با روحیه خستگی‌ناپذیر و تلاشگر در بدترین شرایط ممکن با هدفمندی یک راهی را آغاز می‌کند و تا نتیجه ندهد دست از خواست خود نمی‌کشد و همین تلاش نه تنها برای من بلکه برای نسل جوان هم شیفتگی می‌آورد؛ در واقع این تلاش و همت نکته مهمی را یادآور می‌شود و آن مهم یادگیری لحظه به لحظه از این کاراکترها است.

برق‌نورد: یکی از نکاتی که وجود دارد توجه به اصطلاح «Fake Documentary» است. این اصطلاح به معنای مستندی است که بر کذب استوار است که این کذب بودن لزوما معنای بدی ندارد. در واقع به این معنا است که فیلمسازان مستند همان روندی را که در سینمای داستانی انجام می‌شود در سینمای مستند هم دنبال می‌کنند و عوامل جلوی دوربین به جای اینکه بازیگر باشند افرادی حقیقی و واقعی هستند. برخی مستندسازان بر اساس برداشت خود از سوژه فیلمشان، فیلمنامه می‌نویسند و فیلم خودشان را جلوی دوربین می‌برند؛ فیلمی که لزوما می‌تواند حقیقت ماجرا نباشد. این نوع مستندسازی اخیرا طرفداران زیادی در دنیا پیدا کرده است اما مشخصا مورد پسند من نیست. به عنوان یک مستندساز دلم می‌خواهد در فیلمی که می‌سازم کشف و شهود کنم و اساسا به خودم اجازه نمی‌دهم در زندگی کاراکترهایی که جلوی دوربین من می‌آیند دخالت کنم به شکلی که مسیرهای زندگی و فکری آنها را برهم بزنم.

یکی از نقدهایی که به برخی از فیلم‌های «کارستان» وجود دارد این است که کارگردان سوژه را بسیار دوست دارد و در برخی موارد این سوژه است که فیلمساز را هدایت می‌کند.

برق‌نورد: به هر حال بخشی از سینما سلیقه است و نمی‌توان به اظهارنظرهای اینچنینی اشکالی وارد کرد.

اما موضوع این است که سوژه برخی فیلم‌ها پرانرژی هستند. به عنوان مثال خانم شیرین پارسی در فیلم «شاعران زندگی» بسیار پر انرژی و پیگیر است. یعنی از اساس پتانسیل هدایت نشدن را دارند اما به اعتقاد من شیرین برق‌نورد به‌خوبی از پس کنترل این انرژی برآمده است.

برق‌نورد: معیار اینکه برخی فکر می‌کنند سوژه در حال هدایت کارگردان است، چیست؟ من به عنوان کارگردان فیلم «شاعران زندگی» تا جایی که می‌توانستم سعی کردم در این فیلم چند بعدی بودن خانم پارسی را نشان دهم چرا که اساسا یکی از خصوصیات بارز خانم پارسی چندوجهی بودن اوست. او یک کشاورز، فعال محیط‌زیست، فعال حقوق زنان، شاعر، همسر، مادر و نیز یک خانه‌دار است. بنابراین با کاراکتری چندوجهی مواجه بودم و مدام باید فکر می‌کردم که چگونه می‌خواهم این ابعاد را به هم گره بزنم. درست از آب درآمدن آن نیاز به هدایت درست و تعیین نقشه راهی دقیق از سوی کارگردان داشت. راهنمایی‌های به‌موقع خانم بنی‌اعتماد و آقای میرتهماسب هم بسیار کمک‌کننده بود.

بنابراین دلیل نگارش فیلمنامه هم رسیدن به نقشه راه بوده است.

برق‌نورد: دقیقا. اگر فیلمنامه نمی‌نوشتیم و مسیر روشن نبود معلوم نبود چه بر سر کاراکتر و فیلم می‌آمد.

افضلی: با توجه به نگارش فیلمنامه و به قول شیرین داشتن نقشه راه، این نکته را هم باید در نظر داشت که مجموع این آثار مستند است و فیلم مستند به خودی خود در برخی موارد از دست فیلمنامه خارج است و نیازمندی کارگردانی و اداره در لحظه است. در کار پیش آمده که هنگام فیلمبرداری با موردی مواجه شدیم که در فیلمنامه وجود نداشت و می‌خواهیم آن اتفاق را ضبط کنیم. بنابراین در این مورد کارگردان است که باید تصمیم بگیرد که آیا موضوع پیش آمده اهمیت دارد که ثبت شود یا خیر و اگر ثبت شود کجای فیلم قرار خواهد گرفت و چطور به اثر خدمت خواهد کرد.

یکی از ویژگی‌های خوب فیلم‌های مستند «کارستان» این است که از هیچ یک از کاراکترها قهرمان نساخته است.

افضلی: از ابتدا قرار بر این نبود که قهرمان‌پروری صورت بگیرد. کاراکترهای هریک از این فیلم‌ها آدم‌های معمولی هستند که کارهای بزرگ انجام داده‌اند. ضمن اینکه اساسا نگاه جهان به قهرمان و قهرمان‌پروری تغییر کرده است و قهرمان‌های امروز دیگر قهرمان‌های دیروز از جنس
رابین هود نیستند. بنابراین از نگاه من قهرمان‌های امروز افرادی چون حاج بابا در فیلم «پنبه تا آتش»، شیرین پارسی در فیلم «شاعران زندگی»، سعیده قدس در مستند «بنیانگذار محک» و هایده شیرزادى در مستند «مادر زمین» و… افرادی از این دست هستند. این افراد در زندگی تجربه‌های ارزشمندی کسب کرده‌اند که باید از این تجربه‌ها و راه‌های زیبایی که در زندگی باز کرده‌اند، بهره درست را برد. بنابراین انسان‌های اینچنینی قهرمان‌های واقعی هستند.

برق‌نورد: از زمانی که وارد پروژه «کارستان» شدم با خانم پارسی بسیار معاشرت کردم و در مجموع، یک‌سال و نیم با او زندگی کردم. در تمام این لحظه‌ها حتی یک لحظه به این فکر نکردم که می‌خواهم از او قهرمان بسازم. اساسا در کل مجموعه هیچ‌وقت صحبت از قهرمان‌پروری صورت نگرفت و این عدم قهرمان‌سازی از کاراکترها از سوی همه کارگردان‌ها و نیز مشاور هنری و تهیه‌کننده بسیار کنترل شد. اتفاقا همواره در جلسات، صحبت از هر چه زمینی نشان دادن کاراکترها می‌شد. آنچه درباره این کاراکترها جذاب است این است که هر کدام از آنها در یک گوشه از مملکت خود بدون اینکه خیلی شناخته شده باشند بی‌هیچ سر و صدایی در حال انجام کارهای بزرگ هستند. این فیلم‌ها تلاش دارند آنها را به صورتی عینی و ملموس به مردم بشناسانند. به نظرمن نکته مهم و قابل توجه این است که در میان مردم هستند افراد فراوانی که با کارهای بزرگی که انجام داده‌اند حکم ستون‌های مملکت را دارند و صبوری، ایمان به زندگی و کار و ایثار و گذشت 6 نفر از آنها با ساخته شدن مجموعه مستندهای «کارستان» در تاریخ ماندگار شد.

خانم افضلی، مستند «مادر زمین» نسبت به مستند «شاعران زندگی» اثری خلوت‌تر هم از جهت تصویر و هم از جهت حضور کاراکترهای فرعی در روایت است. ولی خانم شیرزادی علاوه بر پیگیری در انجام امور نوعی عشق به زمین و خاک دارد و گویی می‌خواهد برای زمین مادری کند.

افضلی: به دلیل همین عشق و مادری کردن است که هایده شیرزادی برای من به زنی شگفت‌انگیز تبدیل و موجب می‌شود که روحیه مقاومش را تحسین کنم و به‌شدت به این بانو علاقه‌مندم و این علاقه هم در تصویر وجود دارد.

زمانی که فیلم مستند «مادر زمین» به پایان رسید. تصویر آدم و حوا برای من تداعی شد درست مثل اینکه «هایده» و همسرش «ادموند»، آدم و حوا هستند که این‌بار به زمین پرت نشدند بلکه دعوت شدند تا به زمین کمک کنند.

افضلی: چه تعبیر زیبایی. دقیقا همین‌طور است. این زوج فرشته‌وار به زمین و مردم آن خدمت می‌کنند هر دوی آنها انسان‌های بزرگی هستند و زندگی سرشار از عشق به انسان و زیستگاه انسان دارند.

مدیریت سینما تغییر کرده و سیاست‌های جدید در حوزه سینما و البته سینمای مستند به زودی گرفته خواهد شد. به عنوان مستندسازانی که آثار خوب در حوزه مستند ساخته‌اید چه انتظاری از مدیریت جدید سینما در راستای حمایت از تولید مستندهای خوب دارید؟

افضلی: من که هیچ انتظاری از هیچ مسوولی ندارم. همین بس که فیلم‌های مستند من در خارج از ایران بیش از کشورم دیده شده و این مایه تاسف است.

برق‌نورد: واقعیت این است که کارگردان‌هایی مثل ما با پایداری، هدف خود را دنبال می‌کنند و هیچ چیز نمی‌تواند جلوی ما را بگیرد. ما مداری هستیم که روی یک خط مستقیم جلو می‌رویم و من عمیقا به آهسته و پیوسته حرکت کردن اعتقاد دارم بنابراین تغییر و تحولات مدیریتی برای ما سودآور یا زیان‌آور نبوده و نیست.

افضلی: بنابراین برای ما فرقی نمی‌کند که چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود.

سوالم را به گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنم. مدیریت سینما چه کمکی می‌تواند بکند تا مستندهایی از جنس «کارستان» در بخش دولتی ساخته شود یا به کمک بخش خصوصی آید تا فیلم‌هایی از این دست بیشتر تولید شود.

افضلی: تا زمانی که به فیلم‌ها و مستندها به دلایل متعدد اجازه نمایش داده نمی‌شود واقعیت این است که هیچ کمکی نمی‌توانند بکنند. به اعتقاد من اتفاق جدی در حوزه تولید و پخش در سینما به خصوص سینمای مستند رخ نخواهد داد، چراکه مدام شاهد رکود و درجا زدن هستند و نتیجه این رکود چنین می‌شود که فیلمسازانی چون بنی‌اعتماد و میرتهماسب دست به کار می‌شوند. آنها به کارآفرین تبدیل می‌شوند و از من و برق‌نورد هم دعوت به همکاری می‌کنند.

برق‌نورد: چه خوشحالی بیشتر از اینکه در فضایی سالم و حرفه‌ای کار می‌کنیم.

افضلی: ضمن اینکه هنر خودش انتخاب می‌کند که کجا و چگونه باید نمود پیدا کند.

منبع: اعتماد

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان