آیا روابط زناشویی خودمان را مدیریت می کنیم یا دیگران؟
دخالت های خانواده های اصلی:
یکی از عوامل مشکل ساز و حتی خطرساز در روابط زناشویی دخالت های خانواده های اصلی است. بسیاری از تنازعات زناشویی به این عامل بازمی گردد. دخالت ها می تواند از جانب مادر، پدر، برادر و خواهر شوهر یا زن باشد. بسیاری از اساتید خانواده درمانی قسمت اعظم اختلافات زناشویی را در ایران به دخالت های خانواده های اولیه ی زوج نسبت می دهند. تجارب بالینی نویسنده ی این کتاب نشان می دهد که تمام مشکل همواره از جانب این خانواده ها نیست بلکه زوجین خود دارای مشکلات شخصیتی مثل خودتمایزنیافتگی یا وابستگی هستند که راه را برای این دخالت ها باز می گذارند. گاهی زوجین دارای مهارت های مناسب برای مقابله با این دخالت ها نیستند لذا علایمی از خود نشان می دهند که راه را برای این مداخلات هموار می کنند، نتیجه این که نباید همواره بزرگ ترها را سرزنش کنیم بلکه به خود نگاهی بیندازیم و ببینیم کجای کار ما مشکل دارد که دیگران را وادار به دخالت های بی جا در زندگی زناشویی و حریم های خصوصی ما می کند. این مشکلات فهرست وار در این جا بیان می شود، سپس به تفصیل به راه کارها در این باره می پردازیم.
مشکلات:
] 1- عدم وجود رفتارهای جرئت آمیز در زن یا شوهر یا هر دو. 2 خصوصیت بله گویی(yes people) 3- اعتقادات مذهبی با تعابیر غلط از سخنان بزرگان دین. 4- تمامیت خواهی (perfectionism) به طوری که زوجین یا یکی از آنان در پی راضی نگاه داشتن همه از خویشند و قادر به هیچ گونه مخالفت در مقابل دخالت های دیگران نیستند. 5- فقدان مهارت های اجتماعی لازم برای برخورد با این گونه دخالت ها.
چگونه می توان محترمانه دخالت های خانواده های اصلی را در روابط زناشویی محدود کرد؟
راه کارهای مداخله ای:
علایم و سینگال ها از طرف زوجین به خانواده های اصلی:
ابراز محبت:
زمانی که زوجین به این مهارت مجهز باشند می توانند در حضور خانواده های اصلی به یکدیگر ابراز علاقه کنند. برای مثال، صدا زدن یکدیگر با لغات محبت آمیز، البته این مستلزم خطاب کردن یکدیگر با لغات محبت آمیز در خانه است. بسیاری از زوجین در ایران به گونه ای هم دیگر را خطاب می کنند که برای یک شخص ناظر، تداعی این که این ها رابطه ی زناشویی دارند و زن و شوهرند، نمی کند. اغلب افراد ناظر حس می کنند این دو همکارند یا حداکثر برادر یا خواهرند. کلماتی مثل آقا و خانم یا حاج آقا یا حاج خانم پیشوند یا پسوند اسامی زن یا شوهر قرار می گیرد. در مواردی هم یا اسم یکدیگر را بدون اضافه یا الحاقی صدا می زنند یا در مواردی با عنوان مادر عباس یا پدر عباس صدا می زنند. حتی عده ای از به کار بردن نام یکدیگر ابا دارند و نام فرزندشان را به کار می برند. برای مثال مردی به جای آن که نام همسرش را به کار برد برای صدا زدن همسرش نام فرزندش را استفاده می کند و ندا می دهد عباس! این یعنی مادر عباس!
چرا فضای خانه ها نباید مملو از لغات محبت آمیز باشد؟ چرا نباید زوجین در مقابل دیگران به یکدیگر ابراز علاقه کنند؟ چرا نباید زوجین پسوندهای جانم و عزیزم را برای یکدیگر به کار برند؟ این ابراز علاقه ها در مقابل دیگران نه تنها آنان را متوجه حریم مستحکم زوجین می کند بلکه در بسیاری از موارد به عنوان علامتی تلقی می شود که هرگونه دخالت را در زندگی زناشویی آنان متوقف می کند. خانواده های اصلی چنان چه مشاهده کنند زوجین به یکدیگر علاقه ی استواری دارند هر گز به خود اجازه ی مشت کوبیدن به سد را نمی دهند. ضمن آن که فرزندان زوجین نیز با مشاهده و شنیدن این کلمات محبت آمیز، از این رفتارها الگوبرداری می کنند و در آینده در زندگی زناشویی برای همسران خود چنین القاب و عباراتی را به کار می برند. بعضی ابراز می کنند که عادت ندارند چنین الفاظی را برای یکدیگر به کار برند، بسیار خوب عادت کنید! هر روز یک تسبیح به دست بگیرید و اسم همسر خودتان را صد بار با پسوند جان در نزد خودتان بگویید (برای مثال: مهشید جان یا اکبر جان). آن قدر بگویید که این پسوندهای جان و عزیز تکیه کلام تان شود.
آیا مجاز هستیم که مشکلات زندگی مان را با هر کسی در میان بگذاریم؟
عدم بیان مشکلات زناشویی با خانواده های اصلی:
زمانی که ما مشکلات خود را با افراد بیان می کنیم به آنان اجازه ی دخالت در زندگی خود را می دهیم. شما اگر مشکلات تان را با روان شناس یا مشاوری در میان می گذارید بدین معناست که از وی راه کارهای مداخله ای می خواهید. چنان چه مشکلات خود را با یک متخصص روان شناسی مطرح می کنید وی از موضع یک متخصص و بر اساس آخرین یافته های علمی و تخصصی، راه کارهای مداخله ای را به شما ارائه می دهد. در بسیاری از موارد بیان مشکلات با خانواده های اصلی ضمن این که راه را برای دخالت در حریم خصوصی شما باز می گذارد، می تواند راهنمایی های غلط را در پی داشته باشد. به علت عدم آگاهی و تخصص کافی و از سر دلسوزی راه کارهایی از طرف آنان ارائه می شود که ممکن است وضع زندگی تان را از آن هست بدتر کند (ضرب المثل دوستی خاله خرسه را فراموش نکنیم). ضمناً بعداً هم اگر آن روان شناس را در جایی ببینید احساس شرم ساری و خجالت نمی کنید زیرا که شغل و کار روان شناس همین است، روزانه ده ها نمونه از پرونده های زوجین را بررسی می کند که مشکلاتی شبیه یا حتی پیچیده تر از مسائل شما را دارند، در حالی که بیان مشکلات نزد فامیل و بستگان باعث می شود هر یک زوجین تا زمانی که چشم شان به آنان می افتد احساس خوبی نداشته باشند.
چگونه می توان از دل آزردگی اعضای خانواده های اولیه ی زوج ها جلوگیری کرد؟
گوش کننده ی خوب بودن ولی شرط برای عمل داشتن:
افراد مسن دوست دارند به سخنان آنان توجه کنند و از این که کسی به گفته های شان توجه نکند، بسیار ناراحت می شوند. بهتر است زوجین به گفته های خانواده های شان گوش فرا دهند و حتی خلاصه ی گفته های آنان را با نیت این که سخنان آنان را کاملاً فهمیده اند، مجدداً تکرار کنند، هم چنین به آنان قول دهند جداً درباره ی سخنان شان فکر و تأمل خواهند کرد. گفتن جملاتی از این دست بسیار مناسب خواهد بود: « ولی در رابطه با تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد، چنان چه مورد توافق ما بود، مادر، پدر، خواهر و برادر عزیز حتماً اقدام خواهیم کرد».
این سخن ممکن است در بعضی مواقع خانواده های زوج را دل آزرده کند، ولی در بلندمدت چنان چه آنان متوجه شوند با زوجینی دارای حریم های واضح و مستحکم مواجهند، انتظارات خود را با آن زوج تنظیم می کنند، البته به یاد داشته باشیم برای استقلال هر چیزی باید بهایی پرداخت و بهای استقلال خانواده و زوجین، صبر و بردباری است. در مواردی که بزرگان خانواده های اصلی، شما را مؤاخذه می کنند، فقط صبور باشید، سعی کنید گوش کننده باشید و عکس العملی نشان ندهید. به یاد داشته باشید پس از آن که آنان هیجانات خود را تخلیه کردند شما باید مجدداً جمله ی مذکور را که با ولی شروع شده، کاملاً محترمانه به اطلاع آنان برسانید.
اصل مشورت با همسر:
همواره پیش چشم خانواده های خودتان در رابطه با امورات مختلف برای مثال به مهمانی رفتن یا نرفتن، زمان مهمانی و نحوه ی مهمانی حتماً از همان ابتدا با همسرتان مشورت کنید. در مواقعی مناسب است که همسرتان به صورت تاکتیکی مخالفت کند و نه بگوید. شما با توجه به نظر وی عمل کنید و به اطلاع خانواده ی خود برسانید که با توجه به مشورت با همسرم، با عرض معذرت نمی توانم در فلان مراسم شرکت کنم. اگر خانواده های شما تلفنی شما را به مراسمی دعوت می کنند بهتر است جواب تان را به نظر همسرتان موکول کنید.
اگر در ارتباط با فامیل و بستگان کم رو و کم جرئت هستیم چه کنیم؟
به یاد داشته باشیم جهت مدیریت درست در روابط زناشویی، برای زن و شوهر داشتن رفتارهای جسورانه از نان شب واجب تر و ضروری تر است.
زوجینی که دارای رفتارهای جسورانه نیستند، بهتر است در ذهن خودشان این را تمرین کنند. یعنی در عالم خیال تصور کنند که چنین موقعیت هایی با خانواده های شان نیز دارند و واکنش های جسورانه نشان می دهند. تمرین مکرر یک عمل در ذهن، جرئت انسان را برای انجام آن در واقعیت بالا می برد.
سعی کنید روزی 10 دقیقه چشمان خود را ببندید و در عالم خیال رفتارهای جسورانه با آمیزه ای از ادب و نزاکت را تمرین کنید. اصطلاحات جادویی را مانند: با عرض معذرت نه، شرمنده ام، خیلی دوست دارم ولی... در این تمرینات ذهنی جا دهید. مهم این است که شما با این اصطلاحات مؤدبانه حریم های خصوصی خودتان را به خانواده های اصلی یادآور شوید. این جمله را به یاد داشته باشید که مقصر خانواده های تان نیستند که دخالت می کنند بلکه مقصر اصلی شمایید که مرزهای واضح و روشنی برای زندگی مشترک زناشوی تان ترسیم نکرده اید و به دیگران اجازه ی ورود می دهید.
کیفیت رابطه با خانواده های دو طرف چگونه باید باشد؟
نحوه ی صله ی رحم:
در دستورات دینی توصیه ی جدی به رفت و آمد با دوستان، فامیل و خانواده های تان شده است. صله ی رحم را عاملی در جهت افزایش طول عمر می دانند. در سخن جالبی بزرگان دین صله ی رحم را عاملی مهم در طول عمر تلقی کرده اند، زیرا با روابط اجتماعی، مهارت های زندگی کردن را یاد می گیریم و داشتن مهارت های بیش تر در زندگی، می تواند طول عمر ما را تضمین کند. اما بعضی از زوجین می گویند چنان چه بخواهیم هم سویی با نظرات خانواده های اصلی نشان ندهیم، روابط ما با آنان محدود می شود. جوابی که ما داریم این است که روابط اصلاً محدود نمی شود بلکه نحوه ی آن تغییر می کند، حتی ممکن است فراوانی آن بیش تر هم شود، چگونه؟
بهتر است به روابط موجود در خانواده ها نظری بیندازیم. در ایران زمانی که آقا داماد / عروس خانم به خانه ی مادر یا خانواده های شان می روند الزامی وجود دارد که حتماً 6-7 ساعت در خانه ی آنان حضور یابند. معمولاً از ساعت 11 صبح می روند و تا پاسی از شب در آن جا حضور دارند. برای بعضی زوجین که دارای خانواده های مداخله گرند، این مدت زمان طولانی آسیب ها را در روابط بیش تر می کند. آیا منظور از صله رحم جویا شدن از حال یکدیگر است یا یافتن فرصت هایی برای سخنان زائد و حتی آسیب زا !؟ قطعاً هدف جویایی از حال یکدیگر است. مدل پیشنهادی ما برای زوجینی که از مداخلات آسیب زای خانواده های اصلی خود رنج می برند، افزایش دفعات دید و بازدیدها و کم کردن مدت زمان وقوف در خانه های یکدیگر است. در مواردی که می بینید احتمال برخورد با خانواده ی اصلی وجود دارد طول اقامت در منازل را کم کنید ولی بر کمیت آن بیفزایید. به جای ماهی یک بار و آن هم 8 ساعت مهمانی رفتن آن را به 2-3 ساعت کاهش دهید و با آوردن بهانه ای به منزل خود برگردید ولی هر دو هفته یا هر هفته رفت و آمد کنید (کاهش مدت زمان صله ی رحم و افزایش دفعات آن).
منبع مقاله :
یونسی، سید جلال؛ (1388)، مدیریت روابط زناشویی (آسیب ها و راه حل ها در روابط زناشویی)، تهران: نشر قطره، چاپ دوم