جبار آذین/ بازار نیم داغ تولید فیلمهای به ظاهر اجتماعی با چاشنی طنز و انتقاد سطحی در گیشه، که به قصد فریب و اغوا و خالی کردن جیب مخاطب و سوارشدن بر امواج انتقادهای اجتماعی از کاستیها و نارساییهای جامعه از سوی جماعتی از فرصتطلبان تاجرمسلک سینما ساخته شدهاند، باعث شده فضای تولید فیلمهای اجتماعی انتقادی مخدوش شده و سوداگران سینما از آب گلآلود ماهیهای خود را بگیرند. در سالهای اخیر روند نابسامان تولید فیلمکهای نازلی که به غلط یدککش عنوان ژانر اجتماعیاند، پرده سینماهای کشور را در خدمت گیشه و سوداگری قرار داده و افزون بر چنگاندازی بر سیمای معتبر چند سینماگر و هجمه به حریمهای خانوادگی و حرمتهایهای اجتماعی، راههای تازهای را برای چپاول پول مردم فراروی سودجویان سینما قرار داده است تا آنها با زدن نقابهای دروغین منتقد اجتماعی، فیلمهای بدون هویت و تجارتی به اصطلاح انتقادی بسازند.
جالب آنکه برخی از این فیلمها با هماهنگی و توصیه و حتی سرمایه همانهایی تولید شده و میشوند که به ظاهر در فیلمها مورد انتقاد واقع شدهاند! مشکلات، فقر، فساد، بیکاری و شکافهای طبقاتی نمونه موضوعهاییاند که در این دست فیلمها مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. به تازگی به علت ایجاد موج مخالفت اجتماعی با آقازادهها و قضایای ژن خوب! عدهای ازسوداگران فرصتطلب که فرصت را برای پاروکردن پول مهیا دیدهاند، با منتقدنمایی و زدن ماسک پسر پدر شجاع! سوژه آقازادهها را دستمایه نوازش گیشه نمودهاند.
این در حالی است که تجارب پیشین سینمایی این افراد، نشانگر سوءاستفاده آنها از مسائل اجتماعی برای تجارت در سینما و نه نقد و همراهی با مردم است. تولیدات پیشین آنها جز مشتی لودگی، تمسخر و سرگرمسازی کاذب، هیچ حرفی برای گفتن نداشته است. در این میان یکی از سینماگران جنجالساز کشورکه امروز خود درکنار مرفهان نشسته است و آقازاده هم دارد، بنای تولید فیلم در انتقاد و نکوهش سیستم آقازادهسازی! را دارد. اما آیا این امر در اوضاع جاری آقازادهسازی و آقازادهسالاری شدنی است و به راستی قرار است موضوع آقازادهها نقادی شود یا باز هم این سوژه دستاویزی است برای درآمد بیشتر از راه تماشاگرفریبی در سینما!؟ در هر حال از آنجا که از سینمای بیمار ایران جز بیماری زاییده نمیشود، نباید تولد نوزادی سلامت را انتظار داشت. ژنسازی و آقازادهبازی در سینما، مانند دیگر بازیهای تاجران سینما، صرفاً یک بازی سوداگرانه است و بس!