
در دهههای اخیر، کمتر شاهد تشکیل خانوادههای جدید بودیم. چرا که خیلیها معتقد بودند که طلاق گرفتن جلوه جالبی در اجتماع ندارد؛ چه برسد به اینکه فرد بخواهد دوباره ازدواج کند؛ به ویژه وقتی که از همسر سابقش فرزندی هم داشته باشد. اما ازدواج مجدد افزایش یافته و خانوادههای زیادی را میبینیم که در آن یک زوج جوان، فرزندانی از ازدواج قبلیشان را در خانه دارند. با افزایش آمار ازدواج مجدد در جامعه، حالا نیازها به مشاورههای روانپزشکی در این زمینه افزایش یافته تا افراد و به ویژه فرزندان زوجین بتوانند راحتتر با این قضیه کنار بیایند. چرا که در بسیاری از این مواقع، پذیرش ازدواج مجدد مادر یا پدر بعد از جدایی، کار خیلی سختی است. این کاملا طبیعی است که فرزندان نتوانند به سادگی حضور همسر جدید مادر یا پدرشان را در خانه بپذیرند و از همین رو واکنشهای ناخوشایندی نشان میدهند که باعث ایجاد جوی سنگین در خانه میشود. ما در گزارشی سه قسمتی به بررسی مسائل مرتبط با این موضوع پرداخته ایم. این بخش اول گزارش ماست:
یک مثال ملموس
ایزابل با نگرانی فراوانی به خاطر یک مشکل خانوادگی به مرکز مشاوره مراجعه کرد. او 4 سال پیش از همسرش جدا شده بود و از آن زمان به بعد با تنها پسرش اسکار 12 ساله زندگی میکرد. او و اسکار رابطه خیلی خوبی داشتند و عملا همه کارهای خانه را با هم انجام میدادند. اما گویا حالا همه چیز تغییر کرده است. ایزابل یک سال پیش با فردی آشنا شد و یک ماه پیش آنها با هم ازدواج کردند و همسر جدید ایزابل به خانه او نقل مکان کرد. از آن زمان به بعد رابطه ایزابل با پسرش به طرز محسوسی سرد شده. اسکار دیگر مثل قبل با مادرش حرف نمیزند. خودش را در اتاقش محبوس کرده و با کامپیوتر بازی میکند و حتی به سردی پاسخ سوالات همسر جدید ایزابل را میدهد.
از سوی دیگر شرایط ایزابل هم قابل درک است. او بعد از شکست در زندگی مشترک قبلی، حالا همسر جدیدی را برای خودش برگزیده و زندگی جدیدی را شروع کرده است. اما حالا با شرایطی روبرو شده که انگار باید بین همسر و پسرش یکی را انتخاب کند؛ همین او را نگران کرده و او میترسد که اوضاع بدتر شود. او باید چه کند که اسکار درک کند که مادرش این حق را دارد وارد رابطه جدیدی شود و این اتفاق نباید باعث از میان رفتن ارتباط خوب میان اسکار ومادرش شود؟
فاکتورهای تاثیرگذار در روابط (مثبت یا منفی) بعد از ازدواج مجدد
فاکتورهای متعددی هستد که میتوانند تنشها در یک خانواده تازه تشکیل شده (پس از جدایی والدین و ازدواج مجدد یکی از آن دو و تشکیل خانوادهای جدید) را افزایش و یا کاهش دهند که عبارتند از:

*سن فرزند: تا وقتی که فرزندان کمتر از 10 سال داشته باشند، معمولا راحتتر فرد جدیدی را به عنوان همسر جدید پدر/ مادر (پدر/مادرخوانده) در خانواده میپذیرند ولی کودکان بین 10 تا 14 سال گارد خاصی در مقابل همسر جدید مادر یا پدرشان میگیرند و پذیرش ازدواج مجدد والدین برایشان خیلی سخت میشود. فرزندان بالای 15 سال هم که استقلال بیشتری دارند، معمولا زیاد از ازدواج مجدد والدینشان ضربه نمیخورند. البته در برخی مواقع آنها برای آنها سخت است که همسر جدید پدر یا مادر را در خانه شان بپذیرند.
*دلیل جدایی والدین اصلی: اینکه والدین کودک به صورت توافقی از هم جدا شده باشند و یا اینکه این جدایی به دلیل فوت یکی از والدین اتفاق افتاده باشد، شرایط کاملا متفاوتی برای کودک ایجاد میکند. اگر یکی از والدین کودک فوت کرده باشد، شرایط خیلی سخت میشود. چون فرزند حس میکند که پدر/ مادرش با ازدواج مجدد، به همسر فقیدش بی احترامی کرده و ناخودآگاه از او دلگیر میشود.

*علاقه به پدر/مادری که دور از او زندگی میکند: اگر جدایی والدین به خاطر اختلاف و آسیبهای روحی (به عنوان مثال کتک زدن مادر توسط پدر) و یا خشونتهای این چنینی صورت پذیرد، پذیرش ازدواج مجدد مادر برای فرزند کار سختی نخواهد بود. اما اگر این جدایی توافقی بوده باشد و فرزند دلیل آن را درک نکرده و از رابطه والدینش لطمه چندانی ندیده باشد و ارتباط خیلی خوبی هم با مادر و پدرش داشته باشد، کار برای پذیرش ازدواج مجدد یکی از والدین سخت میشود. بدین ترتیب کودک به سادگی همسر جدید پدر/ مادرش را نخواهد پذیرفت، چون حس میکند که بدین ترتیب به مادر/ پدرش خیانت کرده است.
*شخصیت و ویژگیهای اخلاقی فرد تازه وارد و کودک: نباید فراموش کرد که در این میان، هم رفتارهای کودک و هم رفتارهای فرد جدیدی که وارد خانواده شده، یعنی همسر جدید مادر/پدر اهمیت زیادی دارند. در بهترین حالت ممکن، ارتباط مثبت و خوبی میان فرزند و فرد تازه وارد برقرار میشود ولی ممکن هم هست که آنها شخصیتهای متفاوتی داشته باشند و همین ارتباط گیری میان آنها را سخت کند (مثلا همسر جدید پدر/مادر شخصیتی سرسخت و مقتدر داشته باشد و یا کودک، کودکی لجباز و سرسخت باشد).
اگر میخواهید بدانید که چرا پذیرش همسر جدید پدر یا مادر برای فرزندان، سخت است، بخش دوم این گزارش را مطالعه کنید.