لسبو از دو واژه لس به معنی آرام، ملایم، بو … به معنای رایحه، عطر با معنی ترکیبی بوی ملایم، رایحه نرم آمده است که به خاطر گل و گیاه معطر مراتع پیرامونش شهرت دارد…..
لسبو که بیشتر با نام لسپو آمده، نام دیگر لسبو ممکن است از واژه لس = ناز و درخت “نور” مقدس با بوی مِی که آدمی را مست میکرده و قبل از زرتشت که واژه “له” اجازه و رخصت خواستن شخص کوچکتر از بزرگتر و ” اسبو” از مصدر اسبوتن = اسب دواندن با معنی ترکیبی محل کسب اجازه برای اسب دوانی نیز آورده شده است[1].
[1] صدراشکوری محمدقلی، کتاب سماموس، ص 71 و 72
امروز و گذشته دهکده لسپو
دهکده لسپو در پای شیرکوه است. کوه جورابتو در مشرق، زرینه کوه در مغرب، و کل مازی در دشت جنوب این محل است که راه قزوین از گردنه گَونکل از اینجا میگذرد. در پائین دست امام زاده لسپو محلی است که به نام “کَشک دشت” معروف است. اینجا جای شهر قدیم کشک است . هنوز یکی از دروازههای قزوین بنام دروازه را “کوشک” خوانده میشود. ساکنان کشک دشمنان دیلمیان بودند زیرا ایشان را به جشنی دعوت کردند و سپس دهکده ایشان را به تاراج دادند و خراب کردند. زنی در مقابل ایشان ایستادگی کرد و جنگی موحش بر پای شد. کشتگان کشک، پائین محلی به نام قبر غلام است به خاک سپرده شدند. این محل در شمال جاده است و دیلمیان در جنوب جاده مدفون گشتند.
لسپو از دهستان اشکور پائین شهرستان رودسر، 63 کیلومتری جنوب رودسر، سر راه عمومی مالرو اشکور به قزوین که بقعهای به نام امام زاده قاسم و ابراهیم دارد که بنای آن قدیمی است[1].
1) ستوده منوچهر، کتاب آستارا تا استارآباد، چ اول 1351، چ دوم 1374، جلد دوم، ص 397
به باور نگارنده با توجه به نام گذاری اغلب مناطق با در نظر گرفتن معانی آن و اتفاق حادث در آن مکان، لس در گویش گیلکی کوه نشینان به معنای شل، تنبل و کُند آمده و پو اشاره به سقوط بهمن میباشد. لازم به توضیح است که با وجود کوه پر برف زرینه کوه حتما مردم این مکان شاهد سقوط بهمن از کوه زرینه بودهاند و این نام گذاری شاید بدین جهت صورت گرفته باشد. این امکان وجود خواهد داشت که ما لسپو را به معنای مکانی که سقوط بهمن تنبل یا آرام داشته باشیم.