ماهان شبکه ایرانیان

یادداشت ؛

سیلی به گوش ناشر یا معاونت فرهنگی و تشکل‌های نشر!

سیلی که هفته گذشته به گوش یک ناشر آن هم از سوی قاچاقچی کتاب نواخته شد، سیلی است که انگار به گوش معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و تشکل‌های صنفی نشر نواخته شده است.

سیلی به گوش ناشر یا معاونت فرهنگی و تشکل‌های نشر!

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: خبر کوتاه بود. یکی از ناشران که سابقه روزنامه‌نگاری هم داشته است در مواجهه با یکی از قاچاقچیان کتاب که آثار او را به صورت غیرقانونی چاپ و به فروش می‌رسانده است، سیلی می‌خورد و در ادامه هم می‌شنود که این کمترین پاسخی بود که او در قبال اعتراضش دریافت کرده است. همین ناشر چندی قبل نیز گفته بود که از سوی قاچاقچیان کتاب تهدید نیز شده است.

این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که در آخرین و در واقع نخستین دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با دست‌اندرکاران چاپ و نشر کتاب در کشور و نمایندگان تشکل‌ها نشر، موضوع قاچاق کتاب به عنوان یکی از مهمترین و اصلی‌ترین پدیده‌های حل نشده نشر که از قضا تازه چند سالی است که ابعاد آن در جراید منتشر شده است، یاد می‌شود.

خبرگزاری مهر هم در اهمین راستا در یک سال گذشته گزارش‌های مختلفی از ابعاد پدیده قاچاق کتاب در کشور منتشر کرد. همچنین خبرهایی از دل معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بیرون آمد مبنی بر اینکه کارگروهی برای مقابله با این پدیده شکل‌گرفته و با هم‌افزایی این دو نهاد تصمیم به مبارزه با این پدیده گرفته شده است اما با این همه آنچه ناشران و فعالان اصناف نشر درباره قاچاق کتاب بازگو می‌کنند، کمافی‌السابق باقی‌ماندن رویه‌های موجود در این زمینه در است. به عبارت دیگر قاچاقچی کماکان کار خودش را می‌کند و ناشر نیز باید با درد خود بسوزد و بسازد.

داستان اما خیلی ساده‌است. ناشری کتابی را قانونی منتشر می‌کند و با برنامه‌ریزی موفق می‌شود کتابش را در بازار به موفقیت اقتصادی برساند. در ادامه ناشرنماهایی که از قضا برگه قانونی فعالیت نشر را هم دارند، با کپی‌کردن متن ترجمه و نهادن نام مترجمی جعلی بر آن و یا انتشار نسخه دیجیتال همان کتاب و همان ناشر، در بازار و حتی در نمایشگاه‌های رسمی کتاب و نیز شبکه‌های توزیع کنار خیابانی آن را به فروش می‌رسانند و سود و فعالیت قانونی اقتصادی یک ناشر را از بین می برد.

تاسف انگیزتر این است که به گفته ناشرانی که سعی کرده‌اند از راهکارهای قانونی به مبارزه با این پدیده بپردازند، ظاهرا قانون موجود در مقابل این اتفاق آنچنان که باید راهکاری برای مقابله با این پدیده و کمک به ناشران نسجیده است. تلاش‌های تشکل‌های صنفی نشر نیز در این زمینه تاکنون بی‌فایده بوده و در دوراهی اعمال تشریفاتی یا اعمال غیرتشریفاتی اما کم رمق باقی مانده است و در ضلع دیگر این ماجرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز این پدیده را مانند بسیاری از رویه‌های موجود در نشر کشور در سیکل کند و کسل کننده اداری کشور انداخته است.

یادمان باشد سیلی که هفته گذشته به گوش یک ناشر آن هم از سوی قاچاقچی کتاب نواخته شد،  سیلی است که انگار به گوش معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و تشکل‌های صنفی نشر نواخته شده است. سیلی به گوش آنهایی که دائم دم از ارتقا و کیفیت در خدمات فرهنگی با موضوع کتاب می‌زنند و آنهایی که به شکلی سیری‌ناپذیر به دنبال کسب مدیریت دولتی به اسم خصوصی‌سازی و به کام تشکل خود هستند. این سیلی که رواست همه اهالی نشر اهم از مدیر و ناشر به خاطرش نم به چشم برسانند، سیلی به روندهایی است که تاکنون از آنها دم زده شده است و نخستین زنگ جدی برای رشد خزنده یک پدیده شوم را به صدا در آورده است.

اگر عزمی جزم برای مجازات بانیان این دست اقدامات وجود نیاید به زودی بخش‌های دیگری از صنعت نیمه جان نشر کشور نیز از سوی سوداگران نشر سیلی خواهند خورد و دیری نخواهد پایید تا این صنعت با شکل فعلی به یکی از ناامن‌ترین صنایع کشور از منظر سرمایه‌گذاری مبدل شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان