به گزارش ایسنا، طرح نصب «کاشی ماندگار» سردر خانه اهالی فرهنگ و هنر که از اردیبهشت امسال با پیشنهاد پوریا سوری، مدیرکل سابق روابط عمومی سازمان میراثفرهنگی و توسط این معاونتِ ریاست جمهوری بر سردر خانه تعدادی از هنرمندان و پیشکسوتان حوزههای مختلف فرهنگ و هنر انجام شد،پروژهای است که بسیاری از اهالی فرهنگ از آن استقبال کردند اما در ادامههای راه و با تغییر رئیس سازمان میراثفرهنگی و آمدن تیم جدید روابط عمومی، به مرور خبرها از نصب کاشی سر در خانهی اهالی فرهنگ در سراسر کشور به حالت نیمه تعطیل درآمد و از سوی دیگر در یکی دو روز گذشته خبر رسید «اولین کاشی ماندگار نصب شده در مشهد و سردرخانه یک نوازنده موسیقی مقامی شکسته شد»
«پوریا سوری»، ایدهپرداز این طرح در گفتوگو با ایسنا، شکسته شدن کاشی ماندگار «عثمان محمدپرست» را یک نشان بد از تناقض فرهنگی میداند و میگوید: برای حفاظت از این لوحهای ماندگار ما کار خاصی نمیتوانیم انجام دهیم، ما فقط یک دستورالعمل برای استانها فرستادیم که بهتر است کاشیها در جائی بالاتر از دسترس عابران نصب شود، هر چند برای برخی از خانهها این امکان وجود ندارد، مانند کاشی سردر خانه عثمان محمدپرست که به نظر میرسد در حداکثر فاصله تا زمین قرار گرفته است.
او با اشاره به فاصلهای که برای نصب کاشی خانه «ایران درودی» یا «جواد مجابی» در نظر گرفته شده، میگوید: براساس دستورالعمل نصب کاشی باید در درجه اول تا جایی که میتواند نه در ارتفاع خیلی بالایی باشد و نه خیلی پایین. از سوی دیگر برای زیرسازی کاشی نیز تا جائی که میتوانند باید اقدام مناسبی انجام شود، یعنی بعد از اینکه کاشی را نصب کردند، یک زیرسازی اعم از این که چه ملاتی به کار برده شود تا کاشی در قاب قرار گیرد و از هر ضربهای آسیب نبیند، در نظر گرفته شود. هر چند باید به این نکته نیز توجه کرد که اگر به کاشی چند صد ساله هم سنگ بیندازید، میشکند.
او تاکید میکند: این یک فرهنگ است که باید بین مردم تعریف شود. متاسفانه شکستن نشانههای فرهنگی در سطح شهرهای ما به یک سنت مذمون تبدل شده است، مانند خبر دزدیده شدنِ مجسمه بالای میدان ونک در تهران یا شکستن سنگ قبر شاملو که چند بار رخ داده است یا حتی یادگاری نویسی روی آثار تاریخی، اینها شکلهای مختلفی از تخریب آثار تاریخی است.
به اعتقاد سوری؛ ما نمیتوانیم شهرهایی داشته باشیم که ادعای ارجگذاری هنر هنرمندان را دارد اما فرهنگ عمومی شهر از آن مراقبت نمیکند. این یک نوع تقبیح عمومی میخواهد که نسبت به این نوع حرکات یک فرهنگ سازی برای حفظ آن انجام شود.
وی تاکید میکند: به جز انجام فرهنگسازی برای مردم، کار دیگری نه سازمان میراث فرهنگی و نه هیچ گروه دیگری نمیتوانند انجام دهند، نمیتوان که بالای سر هر کاشی ماندگار یک دوربین مدار بسته نصب کرد، باید این موارد فرهنگی را فرهنگسازی کرد.
باید به کاشی ماندگار قفل و زنجیر وصل کنیم تا آسیب نبینند؟
این شاعر با بیان اینکه طبعا جنس کاشی بیشتر از این مقاومت نخواهد داشت و با چنین ضربههایی میشکند، میگوید: برای حفاظت از این موارد فرهنگی بسیار زشت است که بخواهیم یک چیز عریان را به دیوار بچسبانیم و بگوئیم این منطقه صاحب فرهنگ است و ریشه دارد، یک اتفاق متناقض رخ میدهد که در این شرایط میخواهیم با زدن تابلو نشان دهیم از این محله «عثمان محمدپرست» به دنیا آمده و هنر خود را بلندآوازه کرده و از سوی دیگر مانند مغازههایی که ترس از دزدی دارند و با هزار قفل و زنجیر آثار خود را نگهدارند و روی این کاشیها را قفل و زنجیر کنیم!
سوری این قبیل اقدامات را نقض غرضِ در روحِ کار میداند و بیان میکند: فرهنگ عمومی مشهد باید این موضوع را تقبیح کند و خود برای برطرف کردن این دست مشکلات که در همه جای کشور وجود دارد، دستبه کار شوند.
او میگوید: ممکن است این اتفاق یک شوخی بچهگانه باشد، یا خط و خطوط برخی گروههای تندرو؛ اما برای حفاظت از این اقدامات فرهنگی به گزینههای دیگر نیز میتوان فکر کرد، مانند حکاکی روی سنگ. در کشوری مانند گرجستان سنگهایی با این مضامین، در معماری بنا جا گرفتهاند و قاب و هیچ چیزی ندارند و آسیبی نیز نمیبینند. اما انجام این اتفاق در ایران قدری هزینهبر و زمانبرتر است و از سوی دیگر نیازمند اجازه از همه مجموعه آپارتمانهاست.
ایده داشتیم کاشی ماندگار را با شهرداری جلو ببریم
مدیر کل سابق روابط عمومی سازمان میراثفرهنگی دربارهی ادامهدار بودن این پروژه میگوید: بعد از نصب حدود 150 کاشی امروز به نظر میرسد این پروژه قدری به حالت نیمه تعطیل درآمده است، اما در تنفسی که میدهند، امکان جایگزینی در جنس لوح ماندگار وجود دارد، اگر به این نتیجه برسند که میخواهند این کار را ادامه دهند، حکاکی روی سنگ میتواند یک گزینه جایگزین باشد.
سوری با بیان اینکه در میراث فرهنگی پایهی این کار گذاشته شده ادامه میدهد: با توجه به اینکه در آن زمان شهرداری تهران همسو با میراث فرهنگی نبود، این فکر هم مطرح شد که طرح را با مشارکت شهرداری استانها جلو ببریم، اقدامی که میتوانست بسیار جلوتر برود.
وی بیان میکند: ایده داشتیم در دولت جدید و شهردار جدید تهران، با شهرداری و سازمان زیباسازی شهرداری تفاهمنامهای امضا کنیم و به عنوان یک کار مشترک با سازمان میراث فرهنگی و شهرداری این کار ادامهدار باشد.
او اظهار میکند: در جلساتی که با عیسی علیزاده رئیس سازمان زیباسازی داشتیم به این تفاهم رسیدیم که طرح به صورت مشترک در دوره شهرداری آقای نجفی جلو برود، حتی شهرداریها انگیزه و فرصت بیشتری میتوانند داشتهباشند، هر چند این کار میراثی و جزو وظایف میراث فرهنگی است اما شناساییِ افراد و آمادهسازی میتواند بر عهده سازمان میراث فرهنگی باشد و مراحل نصب، حفاظت و نگهداری با شهرداریها باشد، شاید با این روش بتوان قدری از اتفاقات این دست جلوگیری کرد.
به اعتقاد او در این شرایط؛ ظرفیتی اضافه به سازمان میراث فرهنگی داده میشود که امکان دارد بتوانند از بودجههای شهرداری نیز استفاده کنند.
وی تاکید میکند: شاید با این اقدام اسم کاشی روی این پروژه نماند، اما سنگی حکاکی شده است که میتواند یادگار باشد، هر چند نشان دادهاند اگر بخواهند بشکنند این کار را انجام میدهند.
استقبال مسئولان فرهنگی از «کاشی ماندگار»
او با بیان اینکه از سرنوشت دقیق این پروژه در سازمان میراث فرهنگی اطلاعی ندارد، میگوید: فکر نمیکنم تعطیل شده باشد، میدانم استانها بازخورد مثبتی گرفتهاند، وقتی اولین کاشی در مشهد نصب شد، این اتفاق تیتر یک روزنامههای مشهد بود یا در استانهای دیگر وقتی هنرمندان مردمی معرفی میشوند، بسیار مورد اقبال عمومی قرار میگیرد.
سوری بیان میکند: از سوی دیگر با آغاز پروژه همهی استانها تمایل زیادی نشان دادند تا این طرح اجرا شود. در جوامع منطقهای و محلی بازخورد زیادی داشت، از سوی دیگر فقط در تهران عملا میتواند یک شناسنامهی فرهنگی برای شهر باشد.
وی ادامه میدهد: آقای مسجدجامعی نیز به این طرح بسیار علاقه نشان داد و حتی پیشنهاد کرد میتوان در شورای شهر جدید در تهران آن را بسیار گستردهتر پیگیری کرد.
او میافزاید: امیدوارم دوستان دنبال کننده طرح بیشتر پیگیر شوند، میدانم که اسامی به سازمان میراث میرسد و تعدادی کاشی نیز تهیه شده است و نصب کاشیها سیاست ریاست جدید سازمان نیز هست که امیدواریم به عنوان یک دغدغه مطرح شود.