سرویس بین الملل فردا؛ جعفر برزگر: سعد حریری نخست وزیر لبنان بعد از سفر به عربستان در آن کشور تصمیم گرفت استعفای خود را از نخست وزیری علنی کند تصمیمی که ردپای سعودیها در آن دیده میشد و سعد حریری در بیانیه استعفای خود ایران را متهم به دخالت در امور داخلی لبنان کرد. این امر از یک طرف و شلیک موشک از یمن به سوی عربستان از طرف دیگر منجر به شروع جنگ روانی گسترده ازسوی عربستان علیه کشورمان شده است چرا که عربستان فکر می کند هر بحرانی که گرفتار آن می شد ساخته و پرداخته ایران است. برای ارزیابی این جنگ روانی و اهداف اقدامات سعودی علیه ایران به گفت وگو با آقای صابر گل عنبری کارشناس مسائل غرب آسیا نشسته ایم تا این موضوع را مورد بررسی قراردهیم.
استعفای حریری نشان از شروع احتمالی یک بحران داردفردا: استعفای سعد حریری در عربستان را چطور ارزیابی و تحلیل میکند؟استعفا غالبا معنای بحران و وجود خلل را به همراه دارد، احیانا دال بر شروع یک بحران است و گاهی اوقات استعفا یک نوع راه حل برای حل مشکلات و بحران و پایانی بر آنهاست، اما آنچه استعفا را پراهمیت میکند، در حقیقت شرایط و اوضاع پیرامونی آن است. در مورد استعفای آقای سعد حریری باید گفت که نقطه شروع بحران تازه و شاید چالشیترین بحران لبنان در سالهای اخیر است. آنچه آن را برجسته میکند، خود استعفا نیست، چون از این استعفاها در تاریخ سیاسی لبنان زیاد داریم و چیز تازهای نیست، اما اوضاع داخلی لبنان و منطقه خاورمیانه ابعاد و مفاهیمی پرمعنا به این استعفای سعد حریری میدهد که در استعفاهای دیگر وجود نداشت.
سوالاتی که ذهن ناظران سیاسی و تحلیگران را درگیر کرده، ناظر به دو بعد زمانی و مکانی استعفاست. هر دو بعد هم باید در دو سطح داخلی لبنان و منطقه مورد تحلیل قرار گیرد و بر اساس تحلیل عوامل و پیامهای زمانی و مکانی داخلی و منطقهای و حتی بین المللی به تحلیل استعفا پرداخت.
پیروزیهای جبهه مقاومت از عوامل استعفای حریری است
در تفسیر عوامل زمانی داخلی عرض کنم که دلایل اقناعی موجهی برای این استعفا وجود ندارد؛ البته با این وجود، میتوان یک سری عوامل مثل دلخوری سعد حریری از تحرکات بخشی از بدنه حکومت برای ازسرگیری روابط با دمشق و معرفی سفیر و دیدار وزیر خارجه لبنان با ولید المعلم را برشمرد. البته دلخوری از آن جهت که سعد حریری و جریان 14 مارس و قدرتهای منطقهای حامی آنها، مخالف هر نوع نزدیکی به دولت سوریه هستند که معنای اولیه آن اعلام شکست در برابر ایران و پیروزی جبهه مقاومت است. از این جهت، تحرکات بخش نزدیک به جبهه حزب الله در کابینه سعد حریری برای نزدیک شدن رسمی به دمشق در حد خود میتوانست اسباب نگرانی و ناراحتی حریری را فراهم کند.
با این وجود، نمیتوان این عامل را زیاد در تصمیم خود حریری برای استعفا دخیل کرد، به این علت که در این مدت یک سال گذشته که این تحرکات صورت گرفته است، حریری هیچ اظهار نگرانی یا مخالفت علنی نکرده است. اما این تحرکات را میتوان در تصمیم عربستان سعودی برای اقناع یا اجبار حریری به استعفا موثر دانست.
سخنرانی هفته قبل حریری در یکسالگی دولتش بیانگر رضایت او بودسخنان سعد حریری درست یک هفته قبل از استعفا در برشمردن دستاوردهای یک ساله دولتش و این که در این یک سال دستاوردهایی را محقق ساخته که در طول 12 سال اخیر بی سابقه بوده است، نشان میدهد که وی رضایت کافی از سیر عملکرد و فعالیت کابینه داشته است، و الا دلیلی ندارد که در یک سالگی دولتش به چالشها و اختلافات داخلی اشارهای نکند و صرفا دستاوردها را برشمارد، یقینا اگر عوامل منطقی لبنانی در تصمیم به استعفا وجود داشت، باید به صورت گوشه و کنایه هم که شده در این سخنان حریری نمود پیدا میکرد، اما چیزی ندیدیم.
حال که جایگاه عوامل داخلی در این استعفا کم رنگ است، باید به سراغ عوامل اقلیمی و بین المللی آن رفت. وقتی صحبت از عوامل اقلیمی میشود، خود به خود عامل سعودی در ذهن متبادر میشود. اما خود همین عامل سعودی هم تحت تاثیر مجموعهای از عوامل دیگر در اقناع یا اجبار نخست وزیر لبنان به استعفا سهیم بوده است.
البته قبل از پرداختن به عامل سعودی، به این مساله هم اشاره باید کرد که عدهای از تحلیلگران منطقه عامل ایرانی را در این استعفا پررنگ میدانند، و آن را به دیداری مرتبط میداند که یک روز قبل از استعفا میان آقای ولایتی مشاور امور بین الملل مقام معظم رهبری و سعد حریری انجام شده است. حقیقتا چیزهای زیادی به این دیدار نسبت داده شده و تلاش شده است با پردازشی اقناعی، آن را عامل این استعفا معرفی کنند.
هر چند حقیر اطلاعی از فحوای این نشست ندارم، اما بالفرض که در این دیدار برخی گفتهها و مسائل مطرح شده خوشایند نخست وزیر لبنان نبوده باشد، اولا ایشان هم در دیدار میتوانست ناراحتی خود را به هر شکلی و در هر سطحی نشان دهد تا به استعفا متوسل نشود و هم پس از دیدار میتوانست به طرق مختلفی واکنش نشان دهد. یا حتی اگر این دیدار را عامل استعفا بدانیم، چرا در لبنان استعفا اتفاق نیافتاد؟
اما درباره عوامل اقلیمی سعودی استعفا، نشانهها و امارههای متعددی وجود دارد. مهمترین آنها که به نظرم مکفی است و شاید ما را از پرداختن به بقیه نشانهها مستغی کند، این است که این استعفا در ریاض اتفاق افتاد و همانجا اعلام شد. همین مساله خیلی چیزها را روشن میسازد.
درباره بقیه امارهها هم عرض کنم که حدود دو سه ماه است که تحرکات مشکوکی میان ریاض و بیروت در جریان است. مهمترین این تحرکات، دیدار چند ساعته طولانی است که میان ثامر السبهان وزیر مشاور امور خلیج فارس و سعد حریری چند روز قبل از استعفاست.
سبهان پس از این دیدار و در 31 اکتبر توئیت میکند که دیداری طولانی و نتیجه بخش با سعد حریری داشته است و بر مسائل زیادی توافق کرده اند که محل اهتمام مردم لبنان است. سبهان در این توئیت تاکید میکند که آینده بهتر است که همین خود رمزگشایی معمای این استعفاست.
در حقیقت با وجود این که ثامر سبهان مسئولیت دیگری دارد، اما در چند سال اخیر جایگاه مهمی در دربار پادشاهی عربستان یافته است. به رقه میرود و در تحولات روابط بغداد و ریاض حضور جدی دارد و اخیرا هم دیدم که مساله استعفا حضور پررنگ دارد تا جایی که برخی از او به عنوان "مهندس استعفا" یاد میکنند.
در ادامه همین تحرکات میبینیم که در طول این چند ماه اخیر، عربستان از رهبران دینی مسیحی و حتی برخی رهبران اهل سنت نزدیک به جریان 8 مارس برای سفر به عربستان دعوت میکند. برای اولین بار در تاریخ عربستان از بشاره راعی اسقف مارونی دعوت میشود. همه اینها نشان میدهد که ریاض هدفی را دنبال میکرد.
سفر محرمانه داماد ترامپ به عربستان
کما این که سفر محرمانه چهار روزه کوشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ به عربستان تنها چند روز قبل از استعفا نمیتواند بی ربط با هم استعفا و هم تحولات داخلی جاری در داخل عربستان باشد. این سفر نیز میتواند نقطه تلاقی عوامل سعودی و آمریکایی در این استعفا را نشان دهد.
به نظرم تغییرات ساختار قدرت در عربستان و موج بازداشتها در اصل استعفا تاثیری ندارد، اما همزمانی این دو واقعه نشان میدهد که در این همزمانی اهدافی دنبال میشود و چه بسا هدف این بوده که استعفا بازتاب بیرونی این تغییرات در ساختار قدرت را تحت الشعاع قرار دهد.
فردا: با این اوصاف به استعفای حریری دلیل داخلی نداشته است؟
در کل قراین زیادی گویا این حقیقت است که استعفای حریری تصمیمی لبنانی نبوده است و این مهم دقیقا در شکل عجیب استعفا نمود واضح دارد. استعفای آقای حریری را باید جزو عجیبترین استعفاهای جهان برشمرد.
میبینیم که همین امر دبیر کل حزب الله لبنان نیز در سخنان اخیر خود با اشاره به این مساله شائبه اجبار حریری به استعفا و حتی بازداشت یا اقامت اجباری وی در عربستان را مطرح میکند.
در این میان نیز ظاهر شدن حریری در دیدار با ملک سلمان و یا عزیمت وی به امارات نیز نمیتواند این احتمال را کم رنگ و یا حذف کند.
اگر چنین امری واقعیت داشته باشد که عربستان نخواهد توانست تا ابد بر آن سرپوش بگذارد، به همین خاطر در صورت لو رفتن میتواند رسوایی تاریخی بزرگی برای دولت عربستان رقم بزند.
فردا: پیامدهای این استعفا در عرصه داخلی و بینالمللی چیست؟اما راجع به پیامهای استعفا هم باید گفت که چنین تحولاتی هر چند غیر منتظره هستند، اما اقتضائات مرحله پسا داعش در سایه لاینحل ماندن اختلافات و منازعات منطقهای میان عربستان و ایران از یک طرف و ایران و آمریکا از طرف دیگر است.
مهمترین پیامی که مکان اعلام استعفا در خود دارد، این است که عربستان به دنبال بر هم زدن بازی و چالش سازی برای ایران است.
کما این که این استعفا در امتداد روندی است که چند ماه اخیر آمریکا برای مقابله با حزب الله لبنان در قالب اعمال تحریم و مجازات شروع کرده است.
ملک سلمان به دنبال سرپوش گذاشتن بر کودتای سفید داخلی استفردا: بعد از حمله موشکی یمنیها به عربستان آنها ایران را متهم کردند و جنگ روانی علیه ایران را افزایش دادند بنظرشما عربستان دنبال چه اهدافی از این اقدامات است؟این اولین بار نیست که این دست حملات موشکی از یمن به داخل عربستان صورت میگیرد، قبلا نیز چنین حملاتی ولو محدود رخ داده است، اما این که این بار عربستان به این شکل گسترده روی این حمله موشکی مانور میدهد و بر مبنای آن جنگ رسانه ای، تبلیغاتی و روانی به راه انداختند، بدون شک میتوان دو هدف خاص را رصد کرد و هم دلایل داخلی دارد و هم خارجی و منطقهای را در نظر گرفت.
البته جدا از این بهره برداریهایی که از این حمله موشکی انصار الله میشود، خود حمله که علیه پایتخت عربستان بوده، بدون شک برای ریاض بسیار نگران کننده و آزار دهنده بوده است.
دلایل داخلی برجسته سازی این حمله میتواند با هدف تحت الشعاع قرار دادن تغییرات گسترده در ساختار قدرت در عربستان و موج بازداشتها و دستگیریها باشد. در این اوضاع عربستان بیشتر از گذشته به زوم کردن روی دشمن خارجی نیاز دارد.
بالاخره، آنچه این روزها به عنوان کودتای سفید یاد میشود، یقینا پیچ تاریخی مهمی در حیات سیاسی آل سعود و انتقال قدرت از فرزندان بنیانگذار سلطنت آل سعود به نوادگانش است. کما این که قبل از نیز یک شبه کودتا علیه نهاد دینی و برخی سنن و رسوم دیرینه داشتیم، از صدور مجوز رانندگی برای زنان گرفته تا آزاد گذاشتن آواز زنان در شبکههای داخلی و ....
گویا موفقیت مجموع این تحولات سهمگین میطلبد که عربستان بر خصومت و دشمنی با ایران بیش از گذشته تمرکز کند و با شیفت دادن نگاه مردم عربستان به این مساله، تا حد امکان از خطرات اصلاحات و تغییرات داخلی بکاهد.
از سوی دیگر، اگر استعفای سعد الحریری را در چارچوب منازعه اقلیمی میان ایران و عربستان تفسیر کنیم، سخن گفتن مقامات سعودی از نقش ایران در حمله موشکی انصار الله به فرودگاه ریاض را نیز میتوان در این راستا تحلیل کرد و هدف از آن را بهره برداری منطقهای و جهای از این مساله علیه تهران دانست.
البته میتوان آن را نیز در چارچوب راهبرد جدید دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران تفسیر کرد. در این وضعیت این راهبرد میطلبد که بیش از گذشته بر روی آنچه آنها خطر ایران و تهدید ایرانی میدانند، تمرکز صورت گیرد.
استعفای حریری سایه سنگین خود بر روابط گروه های داخلی لبنان را خواهند انداختفردا: با استعفای حریری در مناسبات قدرت لبنان و احیانا روابط بین گروههای داخلی لبنان چه تحولاتی ایجاد میشود؟روابط میان گروههای لبنانی در درجه اول تحت تاثیر منازعات منطقهای است تا مسائل داخلی، از این رو، هر چند جریان 8 مارس و حزب الله تلاش خواهند کرد تا در حد امکان از پیامدهای سوء این استعفا بر مناسبات حزبی و گروهی در لبنان بکاهند تا با کمترین زیان از این پیچ مهم عبور کرد، اما باز موفقیت این تلاشها در مقابل حجم گسترده تاثیرگذاری نزاعها و کشمکشهای منطقهای میان ایران و عربستان و دخالتهای خارجی محل تردید است.
از این رو، به احتمال زیاد این استعفا سایه سنگین خود را بر این روابط میگسترداند و تحت تاثیر قرار میدهد.
سعودی ها دنبال بهانه اند مواضع ایران باید هوشمندانه باشدفردا: رویکرد ایران در قبال استعفای حریری و مواضع عربستان چگونه باید باشد؟اگر بپذیریم که یکی از عمدهترین دلایل منطقهای این استعفا تلاش عربستان سعودی برای بحران زده کردن زیستگاه اقلیمی نفوذ ایران و مواجه کردن کشور با چالشهای جدید منطقهای در مرحله پسا داعش است، نیاز هست که ایران با هشیاری بالای در اندیشه کم هزینهترین و در عین حال تاثیرگذارترین راهها و سیاستها برای مقابله با این چالش و دیگر چالشهای از این دست باشد.
در این میان، باید توجه داشت که سعودیها امروزه بیش از گذشته به بهانه نیاز دارند، حتی الامکان باید هم در رسانهها و هم موضع گیریها سعی کرد تا در زمین طرفهای مقابل بازی نشود و به اصطلاح به خود گل نزنیم و بهانههایی را به دست دیگران نداد.
در این وضعیت، آنچه مهم جلوه میکند توجه به حساسیت بالای اوضاع داخلی لبنان در سایه این استعفاست. این مساله میطلبد که با بررسی دقیق زوایای پنهان و آشکار این حادثه حتی الامکان از رفتارها و سیاستهای شتاب زده در لبنان جلوگیری کرد.
در این میان هم موضع رئیس جمهور لبنان و هم دبیر کل حزب الله با دوراندیشی همراه بود. در مواضع اخیر آنها چیز حساسیت زا و تحریک کننده برای طرف مقابل دیده نشد. این خود نکته بسیار مثبتی است که باید تداوم داشته باشد. اوضاع اقتصادی و سیاسی لبنان با توجه به شرایط پیچیده و آشوب زده منطقه تاب تحمل بحرانی طولانی و شدید را ندارد.
یکی از راهبرد های عربستان برای مقابله با ایران تلاش برای یارگیری از جریان های شیعه منطقه استفردا: عربستان به نظر میرسد به راهبرد نزدیکی به جریانات شیعه و هم پیمانان ایران روی آورده است این راهبرد عربستان راچگونه تحلیل می کنید؟بله، این طبیعی است که قدرتهای متخاصم و رقیب در منطقه و جهان بخواهند در زیستگاه نفوذی یکدیگر ورود و یارگیری کنند. این سیاستی است که قدرتهای منطقهای با هدف توسعه نفوذ خود و هم مقابله با رقبا و دشمنان در پیش میگیرند، و تلاش میکنند با نفوذ در زیست مذهبی و قومی یکدیگر دایره مصالح و منافع خود را توسعه بخشیده و در عین حال آن را بر رقبا تنگ کنند.
امروزه یکی از روشهای عربستان برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی در سطح منطقه به ویژه یارگیری از جریانهای شیعی و دور کردن آنها از ایران است.
در این میان، عربستان از یک سو، سعی میکند در حوزه تمدنی ایرانی از جمله در افغانستان و تاجیکستان ورود جدی داشته باشد، و از سوی دیگر، در حوزه عربی شیعه با نزدیکی به جریانهای شیعی چه اسلامگرا و چه لائیک در سطح منطقه به ویژه در عراق و لبنان از نفوذ ایران بکاهد.
در این میان با تقویت دوگانه عربی عجمی بیشتر روی جریانهایی دست گذاشته میشود که حس عربیت در میان آنها پررنگتر از دیگران است. البته در عین حال، تلاش هم میکند به نوعی خود را با جریانهای اسلامگرای شیعی که نزدیکی نسبی هم به ایران داشته باشند، نزدیک کند و آنها را در دام محذوریتهای ناشی از روابط قرار دهد تا حداقل اگر حاضر به بازی در زمین سعودی نیستند، آنها را به سمت بی طرفی و عدم بازی در زمین ایران سوق دهد.