ماهان شبکه ایرانیان

مجمع روحانیون مبارز درانتخابات مجلس سوم از جامعه روحانیت منشعب شدو همچنان استوار است

روحانیان راست و چپ پس از ۳۰سال، گردهم می‌آیند؟

سخنگوی جامعه روحانیت مبارز سر یک بحث قدیمی را باز کرد. او از مذاکراتی گفت که با وجود فضای جدیدی که در کشور ایجاد شده، می‌توانست اتفاق مبارکی را بین دو جریان سیاسی روحانی رقم بزند.

روحانیان راست و چپ پس از 30سال، گردهم می‌آیند؟

رضوانه رضایی‌پور: حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در آخرین نشست خبری خود، آنجا که در برابر این سوال خبرنگاران قرار گرفت که آیا تشکل متبوعش برای کاهش اختلافات قصد ندارد با مجمع روحانیون مبارز مذاکره‌ای داشته باشد، گفت: «برای برگزاری نشست مشترک با مجمع روحانیون مبارز حرفی نداریم.» (اینجا) از صحبت‎های مصباحی مقدم می‌شد اینگونه دریافت که برنامه‌ریزی اصلاح‌طلبان برای گفت‎وگو با احزاب و شخصیت‌های مطرح جریان اصولگرا، به منظور بازگشت به عرصه سیاسی کشور، -درکنار تلاش برای گفت‌وگو با مراجع دیگری همچون شورای نگهبان، سپاه، علما و ...- (اینجا)  می‎تواند از ایستگاه جامعه روحانیت مبارز آغاز شود. البته این‌بار تفاوت آنجا بود که جامعه روحانیت مبارز سر صحبت در این خصوص را باز کرد و اصلاح‌طلبان برخلاف چند مورد گذشته، خود در این زمینه پیش‌قدم نبوده‌اند.
صحبت‌های مصباحی مقدم مبنی بر برگزاری نشست مشترک همانا و پیچیده شدن بحث آشتی بین جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز در فضای رسانه‌ای همان. این اتفاق که پس از گذشت نزدیک به سه دهه از انشعاب بین روحانیان سیاسی رخ می‌داد، آنقدر قابل توجه بود که بلافاصله واکنش‌هایی را از سوی هر دو جریان برانگیخت.
محمد مقدم عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون نخستین کسی بود که نسبت به این گفت‌وگو واکنش نشان داد. او گفت اگر سخنگوی جامعه روحانیت مبارز این موضوع را مطرح کرده، در جلسه بعدی مجمع روحانیون موضوع برگزاری جلسه مشترک با جامعه روحانیت را مطرح می‌کنیم و در آن جلسه نظر اعضا پرسیده خواهد شد اما به طور کلی ما منعی برای این کار نمی‌بینیم. (اینجا)

مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز هم از صحبت‎های سخنگوی جامعه روحانیت مبارز استقبال کرد و گفت: نشست و گفت‌وگو میان گروه‌های مختلف سیاسی درون نظام اعم از روحانی و غیر روحانی همیشه مفید خواهد بود. اصل تشکیل جلسات مشترک میان احزاب و گروه‌های سیاسی مختلف از این جهت که موجب تضارب آرا و افکار می‌شود و به بالندگی و رشد سیاسی کشور و تقویت توان ملی از طریق هم‌افزایی تمام گروه‌ها می‌انجامد، قابل تحسین است.»
اما انصاری به نکته دقیقی هم در این رابطه اشاره کرد و آن این بود که: «نباید تنها به گفته شخص مصباحی مقدم به عنوان یک عضو اکتفا کرد و اگر زمانی پیشنهاد رسمی تشکیل جلسه داده شود باید ارزیابی لازم صورت گرفته و موضوعات مشخصی در میان باشد تا در مورد آن صحبت شود.» جمله‌ای که عینا و تنها دو روز بعد در بین چهره‌های اصولگرایان دهان به دهان چرخید.

ناصر قوامی دیگر روحانی اصلاح‌طلب اما عملا انجام چنین مذاکراتی را غیرقابل تحقق دانست. او هرچند نفس این مذاکرات را خوب توصیف کرد اما معتقد است که چنین گفت‌وگوهایی سر نمی‌گیرد و اگر هم بگیرد نتیجه قابل توجهی نخواهد داشت. چون از نظر او این دو تشکل هیچ نقش محوری در میان جریان خود ندارند. (اینجا)

استقبال‌کنندگانی از جنس اصولگرا
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با طرح این پیشنهاد، نه تنها نظر اصلاح‌طلبان را به خود جلب کرد، بلکه موافقانی از اصولگرایان را هم با خود همراه ساخت. در این بین سیدرضا اکرمی را باید تنها عضو موافق جامعه روحانیت مبارز با این ایده دانست و گفت: در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت این بحث مطرح نشده اما طبیعت ما روحانیون، طبیعت گفت‌وگو و مذاکره، مباحثه و جدال احسن است. اشکالی ندارد که جامعه روحانیت و مجمع روحانیون که از اعضای یک خانواده بودند، بنشینند و درباره مسائل مملکت مذاکره کنند. اما شرطش این است که براساس قانون، اخلاق و مصالح و منافع ملی و همچنین ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی و رعایت این اصول، به مذاکره بپردازند. (اینجا)
حمیدرضا فولادگر عضو جامعه اسلامی مهندسین هم با اشاره به بحث‌های مطرح شده در این خصوص گفت‎وگوی مجمع روحانیون با جامعتین، گفت: باید اذعان کرد که شاید دیدگاه و سلایق آنها با هم متفاوت باشد اما می‌توانند بر اساس مشترکاتشان با یکدیگر صحبت و گفتگو داشته باشند. 

پیشنهادی که روایت 15 سال پیش بود
با همه این حمایت‌ها، اما خیلی زود این راه به بن‌بست ختم شد. صحبت‌های مصباحی مقدم، اگرچه با استقبال برخی اصولگرایان هم روبه‌رو شده بود اما از سوی برخی اعضای سرشناس جامعه روحانیت مبارز واکنش‌های منفی را در پی‌ داشت. از واکنش آنها می‌شد فهمید آنچه که مصباحی مقدم گفته، روایتی از گذشته بوده و هیچ ربطی به تصمیم فعلی جامعه روحانیت مبارز ندارد.
سیدرضا تقوی قائم مقام جامعه روحانیت مبارز، در واکنش به این مواضع سخنگوی تشکل متبوعش عنوان کرد: «بحثی تا به حال درخصوص مذاکره با مجمع روحانیون مبارز در جلسه جامعه روحانیت مبارز مطرح نشده و چنین موضوعی در دستور کار جامعه روحانیت نبوده است.» (اینجا) حسین ابراهیمی نیز به عنوان یکی دیگر از اعضای این تشکل گفت: «در جلسات جامعه روحانیت مبارز موضوع ارتباط با مجمع روحانیون مصوب نشده و اگر اظهارنظری در این خصوص صورت گرفته نظر شخصی آقایان بوده است، جامعه روحانیت مبارز هیچ برنامه‌ای برای گفت‌وگو با مجمع روحانیون ندارد و ممکن است آقای مصباحی مقدم نظر شخصی خود را گفته باشند. این نظر نباید به‌عنوان نظر جامعه روحانیت مبارز تلقی شود.» (اینجا)
با این حال واکنش دبیرکل جامعه روحانیت مبارز از همه جامع‌تر و کامل‌تر بود. آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی گفت: «به‌هیچ‌عنوان چنین بحثی که جامعه روحانیت بخواهد با مجمع روحانیون، گفت‌وگو کند، مطرح نبوده است و بنده عنوان دبیر کل چنین موضوعی را از اساس تکذیب می‌کنم.» (اینجا)
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با اعلام اینکه ما چنین بنایی را نداشته و نداریم، آب پاکی را روی دست چهره های امیدوار به این گفت و گو ریخت. او طی تماسی تلفنی با مصباحی مقدم در صدد این برآمد که سخنگوی جامعه روحانیت مبارز چرا چنین حرفی زده است. مصباحی مقدم هم در این گفتگو عنوان کرد که «صحبت‌ها و سوابق بیش از 10 سال قبل را در مصاحبه گفته‌ام.»

کاسه کوزه‌هایی که بر سر کروبی شکست

اما آنچه که امروزه مصباحی مقدم مطرح و آن را به بیش از ده سال پیش حواله داد، همان جلسه‌ای است که به دعوت رهبر انقلاب برگزار شد. جلسه‌ای که البته در نخستین بار همه شرایط برای گفت‌وگو در آن فراهم بود، اما در نهایت با اظهارات مهدی کروبی عملا به تشکیل جلسات بعدی نرسید.

روایت مصباحی مقدم از آن جلسه که نخستین بار در مناظره‎ خبرآنلاین میان او و ابطحی عنوان شد، این است: «در سال 84 مقام معظم رهبری سه تشکل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز را جداگانه دعوت کردند و خواستند که این تشکل‌های سیاسی جلسه بگذارند که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت این جلسه را برگزار کردند. اما در جلسه‌ای که جامعه روحانیت در تهران برگزار کرد، آقای کروبی که لیدر مجمع روحانیون بودند، اظهار کردند که نمی‌شود با هم وحدت داشته باشیم و گفت‌وگو کنیم؛ چراکه شما در جایگاه قدرت هستید و ما در قدرت نیستیم. شما تأیید صلاحیت و رد صلاحیت می‌کنید و ما را کنار می‌گذارید و دستگاه قضائی دست شماست و محاکمه می‌کنید و شورای نگهبان را در اختیار دارید و در تأیید و رد صلاحیت‌ها اقداماتی دارید.

آیت‌الله مهدوی‌کنی فرمودند این جایگاه‌ها، جایگاه جامعه روحانیت نیست و ما اکنون به‌عنوان یک تشکل با شما صحبت می‌کنیم و اگر مشکلی دارید، باید با همان دستگاه‎ها بحث کنید. اما آقای کروبی بیان می‌کرد که ائمه جمعه در دست شماست و تریبون نماز جمعه و منبرها در دست شماست. این حرف‌ها بوی ناسازگاری می‌داد و بعد از آن میزبان باید مجمع روحانیون مبارز می‌بود اما جلسه‌ای برگزار نشد.» (اینجا)

هرچند مصباحی مقدم با بیان این روایت، در واقع خود و تشکلی که به آن وابسته است را مبرا از هرگونه تقصیر دانست و کروبی را عامل اصلی به ثمر ننشستن این جلسه معرفی کرد، اما باز هم از شروع گفت‌وگویی دیگر میان این دو تشکل استقبال کرد. کما اینکه طی سه ماه گذشته او دوبار به این موضوع اشاره کرده است. او دو ماه پیش از این هم گفته بود: «الان هم ما حرفی نداریم اما تبعا باید دوستان بپذیرند که اگر بنای گفت‌وگو نشست است، باید اصول مشترک را بپذیریم و کمیته‌ای بنشیند و این اصول مشترک را تدوین کند که البته مشترکات ما کم نیست و بسیار زیاد است و همه ما اسلام، انقلاب، رهبری و امام را قبول داریم و تبعیت از رهبری را قبول داریم که شاید در آن شدت‌ و ‌ضعف وجود داشته باشد اما نقاط اشتراک زیاد است و احیانا ارزش‌های مورد نظر ما باید مطرح شود که تعداد اشتراکات آن کم نیست.» (اینجا)

دو روایت از یک انشعاب

سال 66 و در بحبوحه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی بود که دعوا بر سر لیست انتخاباتی بالا گرفت. قرار نگرفتن نام هادی غفاری و فخرالدین حجازی در این لیست جرقه‌ای بود در انبار باروت. با این اتفاق اختلافات موجود در جامعه روحانیت مبارز سر بازکرد و گروهی از این جامعه ندای جدایی سر دادند. علی‌اکبر محتشمی‌پور یکی از اعضای مجمع روحانیون نقل کرده است: «در این زمان آقای سیدمحمد خاتمی و موسوی‌خوئینی‌ها به دیدن آقای کروبی رفته و با توجه به جمع‌بندی‌های به‌عمل‌آمده درباره عملکرد جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد انشعاب و تاسیس یک تشکیلات روحانی مستقل از جامعه روحانیت مبارز مطرح شد؛ از این رو تصمیم بر این شد که آقای کروبی و موسوی‌خوئینی‌ها درباره تشکیل این تشکیلات جدید با امام صحبت کنند و نظر موافق ایشان را جلب کنند. با توجه به آنکه در آن زمان آقای کروبی در بیمارستان بستری بود، آقای خوئینی‌ها به‌تنهایی در اسفند ١٣٦٦ با امام ملاقات کرد و برخلاف آنچه برخی تصور می‌کردند، امام با ایجاد انشعاب در جامعه روحانیت موافقت کردند.»
آیت‌الله موسوی خویینی‌ها هم روایتی این چنینی دارد. او در این رابطه در کانال تلگرامی خود نوشت: «اگر بخواهم بدون ارزش‌گذاری و تنها به‌عنوان یک ناظر بیرونی به این انشعاب نگاه کنم، این‌گونه توضیح می‌دهم که عملکرد این دو مجموعه روحانی خود نشان‌دهنده آن است که حق با حضرت امام (رض) بود که با این انشعاب موافقت کردند و معتقد بودند که این دو نمی‌توانند زیر یک سقف فعالیت کنند.»

در واقع انشعابی که آنان از آن یاد می‌کند، با وجود اختلافاتی که در میان جامعه روحانیت ایجاد شده بود، به نظر می‌رسید امری حیاتی باشد. چه آنکه پس از قوام یافتن این جدایی، آنچه که در تغییر و تحولات سیاسی کشور رخ داد، نشان دهنده همین امر ضروری است. موسوی خویینی‌ها این اتفاقات را اینگونه برشمرد: «نگاهی به اسامی مندرج در فهرست‌های انتخاباتی هریک از این دو مجموعه نشان می‌دهد که دارای دو دیدگاه متمایز از هم هستند. اعضای مجمع روحانیون، پیش از تشکیل آن، همگی از حامیان بدون تردید دولت آقای مهندس موسوی بودند و هیچ‌یک از کسانی که پس از تشکیل مجمع، به عضویت آن درآمدند و نیز افرادی که در فهرست‌های انتخاباتی مورد حمایت مجمع قرار گرفتند در فهرست معروف 99 نفر نبودند. مجمع روحانیون در پرونده فعالیت سیاسی خود حمایت از ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی را دارد و جامعه روحانیت حمایت از آقای احمدی نژاد را؛ مجمع روحانیون امروز هم همچنان به آن حمایت خود وفادار است، ولی گویا جامعه از آن حمایت هنوز لب می‌گزد.»(اینجا)

اما روایت دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، چیزی متفاوت‌تر از آنچیزی است که از سوی اعضای مجمع روحانیون مبارز مطرح می‌شود. آیت الله موحدی کرمانی اینگونه از جلسه سال 66 روایت کرد: «در جامعه در یک مقطعی زمزمه‌ای شد که بعضی از اعضاء می خواهند جدا شوند و یک انشعابی به وجود آورند و بنده یادم هست که در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری ما جلسه ای داشتیم در ریاست جمهوری و در این رابطه معلوم بود می خواهد صحبتی شود. خدارحمت کند حاج احمد آقا هم در جلسه شرکت کردند و بو برده بودند که اختلافی به وجود آمده است و ایشان فرمودند بنده الآن از خدمت امام می آیم و امام مطلع شدند از این جلسه و فرمودند برو به آقایان بگو متحد باشند و اختلافی نباشد و همه با هم باشند. این پیامی بود که حاج احمد آقا از طرف امام به جامعه روحانیت آورد. بعضی از آقایان هم صحبتی کردند، اما متأسفانه یک نفر از آقایان که تقریباً یکی از مؤسسین مجمع روحانیون بود گفت که ما اختلاف نظر داریم هم در مسائل اقتصادی و شاید این را هم گفت که در مسائل سیاسی هم اختلاف نظر داریم.» (اینجا)

البته در این میان مجید انصاری هم دست بالاتری از سایرین دارد. او از نامه‎ای از امام به تاریخ 25 فروردین 67 روایت می‌کند که در آن آمده است: «سیر قضیه به همان صورتی است که در نامه آورده اید. انشعاب از تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل، و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست.»

حال که مذاکره اصلاح‌طلبان با نهادهای مختلف حاکمیت و مراجع و علما مطرح می‌شود و برای بسیاری تحقق آن قابل تصور است، آیا می‎توان امیدوار بود که جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز نخستین گام گفت و گوی دو قطب اصلاح طلب و اصولگرا را بردارند؟ دو گروهی که 30 سال پیش قادر به تحمل یکدیگر نبودند و دوازده سال قبل هم نتوانستند خود را راضی کنند که با وجود پیشنهاد رهبری دور یک میز جمع شوند، آیا این بار خواهند توانست کدورت‌ها را کنار بگذراند؟ البته که در این مورد چند موضوع را نباید از یاد برد. نخست اینکه، دبیر کل جامعه روحانیت رسما اعلام می‌کند که چنین بنایی را نداشته و ندارند که با مجمع روحانیون به گفت‌وگو بنشینند. اغلب اعضای این جامعه نیز همسو با دبیرکل خود این گفت و گو را تلاشی عبث و بیهوده می دانند. دوم اینکه اختلافات بین این دو گروه آنقدر زیاد است که در تمامی انتخابات در قامت یک رقیب قدر در برابر هم ظاهر می‌شوند، پس چگونه می‌توان آن‌ها را مجاب کرد که بدون در نظر گرفتن اختلافات فاحش سیاسی، دست به چنین مفاهمه‌ای بزنند؟ سوم اینکه، برای همین موضوع هم -که تا اینجای کار منتفی است-، شرط و شروطی در نظر گرفته شده است. از جمله اینکه در مواضع‌ مجمع روحانیون مبارز باید اصلاحاتی بخصوص در مورد حوادث پس از انتخابات سال 88 رخ دهد. شرطی که بعید است از سوی اعضای مجمع روحانیون، مسموع باشد.
27215

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان