پدیده چنار خونبار الموت قزوین (۵)

ب)تحلیل پدیدار شناسانه   تحلیل پدیدار شناسانه، تلاشی برای شناخت ابعاد ناپیدا و مکنون در اذهان کنشگران است؛ در واقع خوانش بین الاذهان کنشگران یک مناسک و باورمندان به یک عقیده به رویکرد پدیدار شناسانه نیاز دارد

پدیده چنار خونبار الموت قزوین (5)

ب)تحلیل پدیدار شناسانه
 

تحلیل پدیدار شناسانه، تلاشی برای شناخت ابعاد ناپیدا و مکنون در اذهان کنشگران است؛ در واقع خوانش بین الاذهان کنشگران یک مناسک و باورمندان به یک عقیده به رویکرد پدیدار شناسانه نیاز دارد. در این بخش به مختصات و ویژگی هایی پرداخته می شود که از مصاحبه های همدلانه و نفوذ به اعماق ذهنی زائران امامزاده علی اصغر(علیه السلام) و اهالی روستای زرآباد به دست آمده است.طبیعی است این ویژگی به یک «مثال واره »انتساب داده شده و استثناها را بر می تابد.
مثال واره در مکتب پدیدار شناسی، نوعی تیپ ایده آل است که محقق با توجه به مشاهدات و درون فهمی خودش آن را سامان می دهد (ریترز، 1374،ص321-387). با الگوگیری از رویکرد مذکور و با کمی مداخله روشی می توان مختصات ذیل را به عنوان نتیجه، بر شمرد.

1.تمایل به پذیرش :
 

اکثریت زائران از اینکه پدیده «چنار خونبار» اصالت نداشته باشد، واهمه داشتند. همه ی آنها به نحوی خواهان اثبات موضوع بوده، تمایل قلبی آنها این بود که پدیده ی چنار خونبار به عنوان یک واقعیت معجزه آسا وجود داشته باشد؛ یعنی هر زائری که عزم سفر به زرآباد دارد، آرزو دارد با پاسخ مثبت مواجه گشته، گریه ی خونین چنار را مشاهده نماید. کمتر زائری پیدا می شود که بی طرف و بدون تمایل قلبی باشد. انگار زائران به وجود چنین پدیده ای نیاز داشته، از تحقق خارجی آن «لذت»می برند؛ از این رو اکثر مصاحبه شوندگان قبل از شب عاشورا در پاسخ به این سؤال که «اگر امشب از چنار خون نیاید چه کار می کنید»، شوکه شده، غمگین می شدند و برخی از خانم ها می گفتند :«ای وا! خدا نکند».

2.ابطال ناپذیری :


شاید با کمی تسامح بتوان ادعا نمود پدیده های مذهبی بر خلاف گزاره های علمی به سهولت تن به اصل «ابطال پذیری» نمی دهند ؛ از این رو گزاره ی مذهبی همواره اجزا و عناصر خودش را بازسازی نموده، به حیات خودش ادامه می دهد‌؛ برای مثال درباره ی «چنار خونبار»بازسازی تئوریکی بسیاری ابداع شده که همه ی آنها در راستای صیانت از اصل ادعاست. در ذیل به برخی از این موارد اشاره می شود:
ـ اهالی در پاسخ به این سؤال که چرا این ماده را خون تلقی می کنند‌، توجیه می کنند که نباید توقع داشت خون درخت همانند خون انسان باشد. تعبیر علمایی «کل شیءٍ بحسبه» که از زبان یکی از مردان ساده روستایی صادر شد، نشان می دهد تئوری مذهبی به مرور زمان بازسازی می شود؛ پس آنچه درخت ترشح می کند، خون است، ولی نه خون انسان، بلکه خون درخت است.
ـ جریان صمغ در سایر روزهای سال، تقارن عاشورا با خونباری چنار را نقض می کند؛ در این راستا تلاش می شود برای سایر ایام نیز شأن مقدس پیدا شود؛ مثل اینکه گفته می شود در ایام صفر، روز شهادت حضرت علی (علیه السلام) و شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) خون جاری می شود؛ و گاهی این امر را به عزاداری مخلصانه عده ای از زائران منتسب می کنند. در نهایت یک تئوری عام تری تولید می شود که «این درخت همیشه خون گریه می کند».
ـ گونه ایده آل پدیده، این است که هر ساله در روز عاشورا از درخت خون جاری شود، اما برخی سال ها این قاعده نقض می شود، همانند سال 1385 که در شب عاشورا بر خلاف عاشورای 1384 خون جاری نشد. در توجیه این امر، می گویند : این خون فقط عاشورا می آید، اما نه عاشورای تقویمی، بلکه عاشورای واقعی؛ همان طوری که در ایران، ما در تشخیص اول ماه مبارک رمضان مشکل داریم ، ممکن است عاشورا را نیز به طور دقیق تشخیص ندهیم.
ـ در پاسخ به این سؤال که چرا در سال های اخیر میزان ترشح خون کاهش پیدا کرده است و درسال 1384 به رغم بارانی بودن هوا، تنها توانستیم چند سی سی از قطرات رقیق صمغ به دست بیاوریم، مردم پاسخ آماده ای داشتند؛ می گفتند: باورها ضعیف شده است؛اعتقادات مردم ضعیف شده است؛ خیلی از زائران با نگاه توریستی به زرآباد می آیند، نه مخلصانه و به قصد زیارت.
ـ در ایام عاشورای سال 1385 پس از آنکه مردم با عدم گریه چنار مواجه شدند، یک جوان زرآبادی با حیات قائل شدن به چنار می گفت :«شما اگر عزیزترین کسانتان هم بمیرد، در جلوی چشمان دیگران گریه نمی کنید. شما پروژکتور را می اندازید بر شاخه های درخت و هزاران چشم نامحرم به آنها دوخته شده است؛ درخت چگونه می تواند گریه کند»(مصاحبه، عاشورای 1385).
ـ‌ پس از اینکه داستان شکستن شاخه درخت و بردن آن بدون تحمل ضرر به اهالی بازگو می شد، آنها می گفتند این غیر ممکن است؛ حتماً کسی که شاخه ها را برده، قصد خیر داشته و صدقه داده است. در نهایت می گفتند : آن فرد نظر کرده است و حتی این توجیه را پیش می کشیدند که ضرر که فقط جانی و مالی نیست. برخی از مضرات معنوی از ضرر مادی شدیدتر است.
ـ درباره برگ های منقش به اسامی مقدس، یک قرارداد نانوشته در میان اهلی وجود داشت، مبنی بر اینکه این برگ ها نصیب افراد مؤمن و نظر کرده می شود؛ پس اگر برای یک جست و جو گر، پس از بررسی زیاد، یک برگ مقدس شفاف حاصل نیامد، دلیل بر این است که آن فرد مؤمن واقعی نیست.

3.بازسازی تئوریک :


در پدیده های مذهبی، بر خلاف مدعیات علمی که اعتبار خویش را به ابطال پذیری مبتنی می کند، اصل بازسازی تئوریک حاکم است؛ یعنی تئوری «نمادهای مذهبی» با توجه به دگرگونی محیطی در راستای صیانت از اصل ایده، خودش را بازسازی می کند و همین «ساز و کار/ مکانیسم» تئوری مذهبی را از ابطال پذیری مصون نگه می دارد.
یک طلبه ی زرآبادی می گفت : من شنیده ام شهید مطهری داستان پرندگان خونین بال را رد می کند؛ به این دلیل که ممکن نیست پرندگان از کربلا به مدینه و از آنجا به زرآباد آمده باشند؛ اما ملا احمد اردستانی این داستان را تأیید می کند. امروزه تلویزیون گاهی پرندگان مهاجر را نشان می دهد که فرسنگ ها مهاجرت می کنند؛ پس هیچ استبعاد ندارد پرنده ای از کربلا به زرآباد مهاجرت نماید. همچنان که ملاحظه می شود «یافته های جدید» تئوری پرندگان خونین بال را بازسازی می کند.

4.اصل تسری :


اصولاً پیرامون یک پدیده یا اسطوره ی اصیل، اسطوره ها و پدیده های فرعی شکل می گیرد. پدیده ی چنار خونبار قزوین و مناسک قالی شویان مشهد اردهال پیوند ناگسستنی با حادثه ی جانگداز کربلا دارند(خان محمدی ، 1385،ص71).در خلال مناسک دینی این حالت قابل مشاهده است؛ برای نمونه زنی خودش را نماینده حضرت علی اصغر (علیه السلام) معرفی کرده، به مریض ها وعده ی شفا می داد و در قبال آن نذورات جمع می کرد. به نظر می رسد «واسطه خواهی» جزء تمایلات مردم است؛ از این رو عده ای به جای بردن نیازها به صورت مستقیم به امامزاده، به آن زن متوسل می شدند.
نمونه ی دیگر اینکه، مردی میانسال، در حالی که یک مهر نماز را در مچ خود به دیگران نشان می داد، مدعی بود مهر را چهل سال پیش، پدربزرگش به هنگام تعمیرات ضریح امام حسین (علیه السلام) مستقیماً از خاک مرقد امام حسین (علیه السلام) گرفته است و «مهر»هر سال روز عاشورا خونین می شود. جالب اینکه یکی از زائران فوراً به مهر اشاره کرده، گفت :«آری من در حاشیه ی مهر سرخی خون را می بینم» (فیلم این ادعا نزد نگارنده موجود است )؛ به هر حال افرادی که درباره ی این حوادث کسب تقدس نموده، ارتقای شأن می یابند، زیادند.

5.اصل هویت :


در عصر ارتباطات از آنجا که نمادها و مناسک مذهبی در معرض دید دیگران (جهانیان) قرار می گیرد، صبغه ی هویتی پیدا کرده است؛ یعنی در صورت تضعیف جنبه ی باوری نیز، مردمان محلی خودشان را با آن مناسک تعریف نموده، احساس تعلق می کنند، دست کم چنین وانمود می کنند که تعلق خاطر بسیار بالایی دارند؛ از این رو مداخله در اینگونه موارد به ویژه از سوی دستگاه های دولتی و اجرایی،مخاطره آمیز است.

نتیجه
 

بررسی پدیدار شناختی پدیده ی «چنار خونبار»از ابعاد مختلف، به نتایج بسیاری رهنمون می شود که به اهم آنها اشاره می شود:
1.پدیده ی چنار خونبار قدمت تاریخی داشته است و از زمان شاه سلطان حسین صفوی به این سو مطرح بوده، در دوره ی قاجاریه شهرت بسیاری پیدا کرده است.
2.این پدیده برخلاف برخی پدیده های شبه مذهبی که تصنعی بوده و شیادان به آن دامن می زنند، یک پدیده طبیعی است و ایجاد تقارن بین چنار خونبار و عاشورا منشأ سودجویانه ندارد.
3.مایع رنگین که از چنار جاری می شود، ماهیت خونی ندارد؛ البته همانند سایر صمغ ها نیز نیست، بلکه این صمغ پس از جریان، همانند خون خیلی زود خشک می شود.
4.مردم منطقه علاقه دارند بین جریان صمغ و عاشورا رابطه ی علّی برقرار باشد؛ از این رو ابطال پذیری را برنتافته، به توجیه تئوریک روی می آورند.
5.مطالعه طولی ما درباره ی پدیده مذکور نشان می دهد بین چنار و خونبار و عاشورا، هیچ گونه رابطه ی علّی برقرار نیست؛ حداکثر یک تقارن (correlation) است.
6.برخی مدعیات درباره چنار خونبار ، وجود برگ های منقش به اسمای الهی با چنار رابطه معنی دار ندارد.
7.با کمی تسامح، زائران به دو بخش عوام و تحصیل کرده تقسیم می شوند. عوام الناس به چنار بیشتر اهمیت می دهند، اما تحصیل کرده ها برای امامزاده اهمیت بیشتری قائل اند.
8.پدیده ی چنار یک نوع «اسطوره سازی» بر اساس الگوی عاشوراست و خود نیز حالت تسری دارد و به پدیده های پیرامونی خرافی تسری پیدا می کند؛ پدیده «واسطه گری» و «مهر خونین » از زمره ی این خرافات است.

پی نوشت ها :
 

* عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم
 

منابع
1.تنکابنی ، محمدبن سلیمان (1302-1235ق)؛ اکلیل المصائب فی مصائب الاطائب ؛ تهران : مؤسسه فرهنگی ضحی ، انتشارات عالمانه ، 1381.
2.جوهری هراتی ، ابراهیم محمد باقر ؛ طوفان البکاء فی مقاتل الشهداء؛[بی جا] ، [بی نا] ، 1250ق.
3.حسین المرعشی النجفی ، سید شهاب الدین ؛ الغایة القصوی لمن رام التمسک بالعروة الوثقی؛ الجزء الاول ، قم : الفراهانی ، [بی تا].
4.خان محمدی ، کریم ؛ «تحلیل مردم شناختی مناسک مذهبی در فرایند جهانی شدن: مطالعه موردی مناسک قالی شویان مشهد اردهال»؛ فصلنامه علمی ـ پژوهشی شیعه شناسی ، ش13 ، بهار 1385 ، ص 71-90.
5.خراسانی ، محمد هاشم بن محمد علی ؛ منتخب التواریخ ؛ تهران : علی اکبر علمی ، 1352.
6.رشوند ، علی ؛ چنار خونبار : اشک خونین درخت در روز عاشورا ؛ قزوین : طه،1385.
7.روح الامینی، محمود؛ مبانی انسان شناسی ؛ چ4 ، تهران : عطار ، 1375.
8.ریترز ، جورج ؛ نظریه ی جامعه شناسی در دوران معاصر؛ ترجمه محسن ثلاثی ؛ تهران : علمی ، 1374.
9.شهرستانی، سید محمد حسین؛ اشک روان بر امیر کاروان (دمع العین علی خصائص الحسین (علیه السلام) : ترجمه الخصائص الحسینیه ی شیخ جعفر شوشتری ؛ قم : دارالکتاب ، 1374.
10.طهرانی ، آقا بزرگ ؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه ؛ الجزء الخامس ، بیروت : دارالاضواء ، [بی تا].
11.ـــــــ ؛ طبقات اعلام الشیعه ؛ چ2 ، مشهد : دارالمرتضی ، 1404ق.
12.فاضل دربندی ؛ ملا آقا (متوفای 1286ق)؛ اسرار الشهادة ؛تهران : اعلمی ، [بی تا] ، چاپ سنگی.
13.فی ، برایان؛ فلسفه امروزین علوم اجتماعی با نگرش چند فرهنگی؛ ترجمه خشایار دیهیمی ؛ تهران : طرح نو ، 1381.
14.کوهن ، آلوین استانفورد ؛ تئوری های انقلاب ؛ ترجمه علی رضا طیب ؛ چ2 ، تهران : قومس ، 1370.
15.مظفری، الشیخ محمد ؛ ایضاح الحجة فی شرح العروة ؛ قم : العلمیة ، 1410ق.
16.موس ، مارسل ؛ «پدیده های مذهبی و صورت های مقدس»؛ ترجمه اصغر عسکری خانگاه ؛ کتاب ماه هنر ، مردادو شهریور 1380، ص28-32.
17.ـــــــ ؛ «فنون کالبدی»؛ ترجمه ناصر فکوهی ؛ روزنامه شرق، ش 293 ، سال دوم ، 1383.
18.مهدی پور ، علی اکبر ؛ اجساد جاویدان ؛ قم : حاذق ، 1374.
19.واعظ قزوینی ، صدالدین ؛ ریاض القدس ؛ تهران : اسلامیه ، 1374ق.
فصلنامه شیعه شناسی شماره 27
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان