داستان زندگی مرد فیل نما

جوزف کری مریک که به دلیل مشکل ظاهری چهره به مرد فیل نما معروف است در تاریخ ۵ آگوست سال ۱۸۶۲ به دنیا آمده است. واقعیات تلخ زیادی در زندگی مصیبت بار این مرد انگلیسی وجود دارد که به غم انگیزترین آن ها در این مطلب اشاره شده است.

داستان زندگی مرد فیل نما

جوزف کری مریک که به دلیل مشکل ظاهری چهره به مرد فیل نما معروف است در تاریخ 5 آگوست سال 1862 به دنیا آمده است. واقعیات تلخ زیادی در زندگی مصیبت بار این مرد انگلیسی وجود دارد که به غم انگیزترین آن ها در این مطلب اشاره شده است.

مرد فیل نما

مادر او زمانی که مریک بسیار جوان بود از دنیا رفت

یکی از برادرهای مریک زمانی که مریک 2 ساله بود از دنیا رفت و دیگری زمانی که 8 ساله بود. خواهرش نیز در طول عمر خود بیمار بود. تغییرات چهره مریک از 20 ماهگی شروع شد و به مرور زمان بدتر شد. او خانواده فقیری داشت اما مادرش مری جین او را بسیار دوست داشت و از او حمایت می کرد. برای این که یک زندگی نرمال را به او نشان دهد مریک را به مدرسه فرستاد و علاقه به کتاب خواندن و ایمان به اعتقادات مسیحیت را در او ایجاد کرد که تمام این ها در طول عمر کوتاه مریک به کارش آمد. مریک همیشه به خوبی از مادرش یاد می کرد و هیچوقت داستان مادرش که می گفت “به خاطر ترسی که از فیل ها هنگام بارداری داشت چهره او به این شکل در آمده است” فراموش نمی کرد. مادر مریک به او می گفت من اولین و آخرین کسی هستم که تو را دوست خواهد داشت. به همین دلیل از دست دادن او برای مریک مصیبتی بزرگ بود. ماری در 36 سالگی به دلیل بیماری ذات الریه زمانی که مریک 11 ساله بود از دنیا رفت.

پدرش همیشه به او توهین می کرد

ژوزف پدر مریک پس از مرگ ماری با “اما وود انتیل” ازدواج کرد. “اما وود” به مریک اجازه مدرسه رفتن نداد و با فرستادنش به کارخانه سیگار از او بیگاری کشید. اما وضعیت مریک گونه ای نبود که بتواند کار کند. دست راستش به قدری بزرگ شده بود که توانایی انجام دادن کاری را نداشت. به همین دلیل شروع به فروش دستکش در خیابان ها کرد اما به دلیل ترسی که از مردم داشت سر و صورتش را با شال و کلاه می پوشاند. مریک در خانه زندگی سختی داشت و زمانی که دست خالی به خانه بر می گشت بدتر وضعیت بدتر می شد. پدرش او را به باد کتک می گرفت و نامادری اش دائم به او ناسزا می گفت و به دلیل فروش کمی که داشت به او غذای کمتری می داد. سرانجام در 15 سالگی شرایط سخت خانه باعث شد زندگی در خیابان را ترجیح دهد. مریک 2 سال در خانه عمویش زندگی کرد اما به دلیل مخارج بالایی که داشت چاره ای جز کار کردن در کارخانه را نداشت. مریک بعدها با یک مدیر سیرک به نام تام نورمن آشنا شد و خودش را تحت نام مرد فیلم نما در سیرک به نمایش گذاشت. او خودش نمایشگاهی برپا کرد و از این طریق توانست پول زیادی به دست بیاورد. اما پس از مدتی توسط پلیس نمایشگاه او بسته شد.

او تمام نامه هایش را با شعر غم انگیزی امضا می کرد

مریک علاقه زیادی به نوشتن داشت و زندگینامه خودش را نوشت و در نمایشگاه خودش به فروش گذاشت. او نامه های زیادی نوشت و بین نامه هایش قبل از فروش گل های خشک می گذاشت و در آخر تمام نوشته هایش شعر غم انگیزی که همیشه آن را می خواند می نوشت.

‘Tis true my form is something odd,
But blaming me is blaming God;
Could I create myself anew
I would not fail in pleasing you.

If I could reach from pole to pole
Or grasp the ocean with a span,
I would be measured by the soul;
The mind’s the standard of the man

مرد فیل نما

آرزو داشت مثل آدم های عادی زندگی کند

مریک زمانی که تحت مراقبت دکتر تروس در بیمارستانی در لندن بود درخواست های زیادی می کرد که نشان می داد آرزو دارد مثل آدم های عادی زندگی کند. به عنوان مثال از دکتر تروس درخواست کرد که عشق را به زندگی او بیاورد. به همین دلیل دکتر تروس او را به بیمارستان نابینایان برد و با زن جوانی به نام لیلا ماتورین آشنا کرد. ماتورین تنها زنی بود که در طول عمر مریک به او لبخند زد. آن ها ارتباط خود را با هم قطع نکردند و برای هم هدیه می فرستادند.

در حالی سعی می کرد نرمال زندگی کند از دنیا رفت

مریک در 27 سالگی در تاریخ 11 آوریل سال 1890 روی تخت بیمارستان در خواب درگذشت. سر او به قدری سنگین و بزرگ شده بود که نمی توانست آن را نگه دارد. از آنجا که مریک علاقه داشت مثل آدم های عادی هنگام خواب دراز بکشد به دلیل  نرسیدن اکسیژن یا آسفیکسی از دنیا رفت.

مرد فیل نما

حتی بقایای او به نمایش گذاشته می شود

مریک حتی پس از مرگ نیز به نمایش گذاشته شد و این بزرگ ترین بی عدالتی بود که می شد در حق او کرد. والری هاوکینز دختر بزرگ تام نورمن مدیر مریک کمپینی برای بازگرداندن جسد مریک به شهر خودش و به خاک سپردنش تشکیل داد و معتقد بود مریک باید کنار مادرش تنها کسی که او را دوست داشت به خاک سپرده شود. و این تنها جایی است که روح مریک را خوشحال می کند.اما دانشگاه کوئین ماری لندن متولی جسد مریک با این کمپین همکاری نکرد. به اعتقاد آن ها مریک حتی پس از مرگش هم باید محافظت شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان