ماهان شبکه ایرانیان

رهبری به سوی اتحاد و بیداری اسلام

سخنرانی شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم در کنگره بزرگداشت شهید علامه عارف حسینی   من به مناسبت شهادت شهید بزرگوار علامه حسینی (رض) که استوانه بزرگ اسلام و رهبر جهاد در راه اعتلای اسلام بود ، به شما و تمامی مسلمانان پاکستان تبریک و تسلیت عرض می کنم

رهبری به سوی اتحاد و بیداری اسلام

سخنرانی شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم در کنگره بزرگداشت شهید علامه عارف حسینی
 

من به مناسبت شهادت شهید بزرگوار علامه حسینی (رض) که استوانه بزرگ اسلام و رهبر جهاد در راه اعتلای اسلام بود ، به شما و تمامی مسلمانان پاکستان تبریک و تسلیت عرض می کنم. شهید عارف حسین الحسینی که رحمت خدا بر او باد ، جان خود را در راه دفاع از اسلام و مستضعفین فدا کرد. شهادت عظمی برای شخصیت های عظیم تعجب انگیز نیست. زندگی این شخصیت های بزرگ همیشه در معرض خطر است. اینها همیشه هدف هجوم دشمنان انسانیت بوده اند ، زیرا اینان عهده کرده اند که زندگی خود را در راه اسلام فدا نمایند. این حادثه غم انگیز نتیجه توطئه استعمار بین المللی است. که به دست مزدوران بدبختی همچون صدام به وقوع پیوسته است که اول خون حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی حکیم را به زمین ریختند و اکنون شهید بزرگ ما سید عارف حسینی را از ما گرفتند. استکبار جهانی و گماشتگان مزدورش که می خواهند در بین مسلمانان تخم نفاق بیفشانند ، رهبران مذهبی ، بالخصوص این گونه رهبران را هدف توطئه های خود قرار داده اند؛ رهبرانی که مسلمانان را به سوی اتحاد اسلامی و بیداری مذهبی هدایت و ترغیب می کنند. در پشت این توطئه دست مزدوران و گماشتگان استعمار همچون صدام و آل سعود قرار داد.
من توجه برادران محترم پاکستانی را در این اوضاع حساس به مسئولیت هایشان جلب می کنم: آرامش و تحمل را پیشه خود ساخته ، با حلم و هوشمندی متحد شوند و با فداکاری و ایثار در راه های پرخطر و سنگلاخ زندگی ثابت قدم باشند که اقتضای عبودیت همین است. خاطر جمع باشید و یقین داشته باشید که این خون مقدس نقش مهمی را در آبیاری شجره اسلام ایفاء خواهد کرد. تمامی رهبران و زعمای اسلامی جهان پشتیبان شماهستند و همه در این درد و غم با شما شریک می باشند.

پیام به مناسبت شهادت علامه عارف حسینی
 

بحث از شهادت شهید حسینی وسیع و دارای ابعاد مختلف است. مفاهیم ، افکار و آرا و در شخصیت شهید حسینی علت اساسی دارند. اگر بخواهیم بحثمان را از یک نکته اساسی این آراء و افکار آغاز کنیم ، آن نکته اساسی ، مسئله امامت است. این موضوعی است که محور فکر حسینی و علمای دیگر است. در حقیقت محور اسلام نیز امامت است ، امامتی که در طول تاریخ بشری و رسالت الهی انبیاء دیگران آن را زنده نگه داشتند.
بعد از رحلت رسول اکرم مسئله امامت یک مسئله اساسی و مشکل مسلمان ها شد، چون این اختلاف به وجود آمد که بعد از نبی اکرم چه کسی می تواند امام شود که او همراه با امامت ، مظهر نبوت آخرت نبی و رسول باشد. امامت رهبری امت اسلامی و جامعه است. درست است که از لحاظ اهداف و مقاصد ، نظریه امامت اسلامی با دیگران فرق می کند‌، اما از لحاظ امامت و رهبری ، نظریه اسلام با دیگران تفاوت اساسی ندارد ، چون برای هر مسئله سیاسی و اجتماعی ضروری است که تصویری برای رهبری ارائه شود ، لذا رهبری جامعه فقط مسئله ای نیست که نظریه اسلامی آن را ایجاد کرده باشد ، بلکه این مسئله ای است که مربوط به مسئله تشکیل جامعه انسانی است.
هر جامعه ای خواهان رهبر و امام است. در این نظریه که هر جامعه ای باید رهبری داشته باشد، اسلام با دیگران تفاوتی ندارد ، ولی آنچه مورد اختلاف است، در اهداف رهبری است ، لذا اختلاف دیگری به وجود می آید و آن اینکه رهبری جامعه باید دارای چه معنایی باشد. هدف اساسی ای که اسلام از طریق امامت دنبال می کند این است که امام از طرف خداوند متعال جامعه را رهبری می کند و در این راستا نظریه اسلامی با نظریات دیگر مختلف است.
صفاتی که اسلام برای رهبری بیان کرده با نظریات دیگران تفاوت بسیار دارد. اسلام قویاً بر این نکته تأکید می کند که امام قبل از همه ، باید آن راهی را بلد باشد که بسوی خداوند منتهی می شود و این شناخت و آگاهی بر علم موقوف است. امام فریضه های هدایت بشری را به عهده دارند و مادامی که وی راه را نشناسد ، نمی تواند رهبری کند.
نیز در اسلام شرط است که امام باید عادل باشد. برای امام لازم و ضروری است که طبق قرآن با حکمت و مواعظه حسنه با مردم رفتار کند ، چون هدف این نیست که به تنهائی به خدا برسد ، بلکه هدف این است که همه بشریت را الهی کند و برای نیل به این هدف لازم است که با مردم روابط و برخورد خوبی داشته باشد ، یعنی دارای فضیلت حکمت و مواعظه حسنه باشد.
صفات دیگری نیز برای امام لازم و ضروری است ، مثلا وسعت قلب و تواضع. علاوه بر این صفات فراوان دیگری نیز هست که برای رسیدن به امامت ، ضروری است. از هیمن جا معلوم می شود که امام باید شجاع باشد. از لحاظ نظریه اسلام شجاعت به این معنی است که انسان در حالات مختلف و در سختی ها ، رای شجاعانه ای را اختیار نماید. همان طور که ما شاهد شجاعت در وجود امام هستیم که به هنگام خاتمه جنگ ایران و عراق فرمود جام زهر را نوشیدم ، یعنی در حالات و شرائط ناگوار اقدامات شجاعانه می کرد.
اگر بخواهیم راجع به شخصیت سید عارف حسینی تحقیق کنیم ، باید این صفات را در نظر بگیریم. شهید حسینی از رهبران اسلام و از شاگردا مکتب امام بود. ما راجع به این شخصیت بزرگوار چه بگوئیم؟ ایشان عالم دین بود در اسلام از همه علما امید است که رهبر باشند. چرا چنین انسانی را شهید نمودند ؟ گناهش چه بود؟ اگر بخواهیم این حقیقت را درک کنیم، باید آراء ، افکار و شرایط سیاسی ای را در نظر بگیریم ، شرایطی که در آن شهید حسینی را شهید کردند.
با نگاهی به تاریخ رسالت الهی درمی یابیم که هر پیامبر الوالعزمی با چنین شرایطی مواجه بود. البته خداوند بعضی را چون بالا بردن حضرت عیسی (ع) به آسمان نجات داد و بعضی را از راه دیگر حفظ کردند. شهادت شهید حسینی در تاریخ بشریت یک حادثه عجیب نیست ، چون در تاریخ مکررا به وقوع پیوسته است ، لذا جهت فهم حقیقت این حادثه باید افکار ویژه ای را بررسی کرد.
یک جماعت و اجتماعی که به حد تکامل خود می رسد یا به مرحله خاصی از تکامل نائل می آید ، آن وقت ظالمین احساس می کنند که حالا وجودشان در خطر است و تاریخ دارد عوض می شود و رهبران انقلابی را از میان برمی دارند. خداوند در قرآن کریم به همین امر اشاره می فرماید.(سوره اسراء آیات 76-77).
این آیات به ما گوشزد می کنند که اجتماع در حرکت تکاملی اش به مرحله ای می رسد که ظالمین مجبور می شوند این تکامل و نهضت فراگیر را کنترل کنند و انسان صالح و رهبر نهضت را به قتل برسانند و یا از منطقه دور کنند و یا راه دیگری را انتخاب می کنند. این حرکت ظالمین به این معنی است که حرکت تکاملی در مرحله تحول و تغییر داخل شده است و اکنون باید در مرحله دیگر رسالت الهی داخل شود. برای ما مسلمان ها لازم و ضروری است که این سنت تاریخی را درک کنیم ، مخصوصا اکنون در شرایطی که ما در مناطق مختلف اسلامی می بینیم که علماء اسلام به دست دشمنان اسلام به شهادت می رسند. در عراق چقدر علماء اسلام به دست دشمنان اسلان به شهادت رسیدند که در صدر آنان شهید باقرالصدر است. ایشان بلاشک از علمای بزرگ عصر حاضر بود و جهان اسلام با شهادت ایشان صدمه بزرگی دید.
در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که انقلاب مشغول جشن فتوحات خود بود ، جهان اسلام شهادت علمای بزرگی را متحمل شد و شخصیت هائی چون آیت الله شهید مطهری ، شهید بهشتی ، آیت الله مدنی ، صدوقی و افراد بزرگوار دیگری به شهادت رسیدند. همین طور شهداء لبنان چون شیخ راعب حرب. این افراد زمانی به شهادت رسیدند که جامعه لبنانی ، مبارزات خود را علیه سازش های دول عربی با اسرائیل آغاز کرده بود. هر آنچه در افغانستان رخ داد جلوی چشم و برای ما دردآور است. بعد از حمله شوروی در ابتداء علما را شهید کردند و بعضی ها را که قبل از مداخله شوروی از بین بردند ، همین قضیه هم در پاکستان رخ داد.
اکنون که ما یاد این شهید را گرامی می داریم ، غم و حزن عجیبی بر قلوبمان سایه انداخته است. برادران پاکستانی قطعا بیشتر از من این کیفیت را احساس می کنند ، لکن من خودم را از جرگه شما برادران پاکستانی می دانم. یادم هست زمانی که سید مهدی حکیم به پاکستان رفته بود ، در پاکستان هیچ تصوری راجع به وحدت مسلمین وجود نداشت. چرا؟ چون حیثیت اسلام در پاکستان خیلی ضعیف و محدود بود و مردم از عمق این مسئله آگاه نبودند و هر کسی در شرایط ویژه ای به سر می برد. لذا زمانی که سید مهدی حکیم تصور و نظریه اتحاد بین المسلمین را ارائه کرد. یادم هست قبل از همه ابوالاعلی مودودی همکاران وسیعی با آقای سیدمهدی حکیم داشت ، ولی هم اکنون مشاهده می کنیم که مسلمان ها در کنار یکدیگر و در یک جبهه اند.
در واقع این فکر شهید حسینی است. وقتی بخواهیم راجع به شهید حسینی بحث کنیم باید از نکته اساسی شروع کنیم و به نکاتی پی ببریم که آن نکات اساس افکار شهید حسینی بود. همین فکر انقلاب اسلامی و اساس آن است ، چون حسینی شاگرد مکتب اسلام بود و همین سخن را می توان راجع به باقرالصدر و شیخ راغب حرب و علما افغانستان نیز برای علمای هر نقطه ای از جهان گفت چون همه دارای یک فکر بودند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 50
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان