نیم نگاهی به حیات علمی و عملی عالم مجاهد شهید آیت اله دکتر محمد مفتح
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
با تبعید امام خمینی به عراق، طلاب و روحانیون مبارز، برای حفظ و ادارة حوزه علمیة قم، جامعة مدرسین را تأسیس کردند. شهید آیت الله مفتح در این تشکیلات مهم، نقش تعیین کننده ای داشتند وهمواره بر برنامه ریزی و دقت کار تأکید می کردند. ایشان با آگاهی از وضعیت جامعه و روند حرکت و رشد فکری سیاسی آن، نیازبه کار تشکیلاتی را از مهم ترین نیازهای حوزه می دانستند.
پیشینه تشکیل این جامعه به ارتحال آیت الله العظمی بروجردی بر می گردد. پس از فوت ایشان، عده ای از علما و بزرگان حوزه، برای رفع برخی از نواقص و ایجاد امکان بهره برداری بیشتر از وقت طلاب در حوزه علمیه، جلساتی را تشکیل دادند و مباحثی را مطرح کردند. یکی از افراد فعال و اصلی این جلسات شهید آیت الله مفتح بودند. نظم دادن به تحصیلات حوزوی، پرداخت منظم و حتی الامکان یکجای شهریه مراجع، تشکیل مدارس حوزوی و تجدید نظر در مواد درسی، از جمله مسائلی بودند که در این جلسات طرح می شدند. پس از قیام حضرت امام خمینی و نهضت روحانیت، این جلسات تشکل منسجم تری پیدا کردند و نهایتا به نام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به فعالیتهای خود ادامه دادند.
جامعه روحانیت مبارز تهران
این جامعه به همت بزرگانی چون حضرت آیات شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید دکتر باهنر، حضرت آیت الله مهدوی کنی، آیت الله امامی کاشانی، شهید مطهری، شهید شیخ فضل الله محلاتی، شهید مهدی شاه آبادی تأسیس شد و از معدود تشکیلاتی است که در سالهای انقلاب، ضمن تماس مستقیم با امام خمینی (ره)، رهبری و برنامه ریزی مبارزات را در تهران به عهده داشت. به خصوص در راهپیمایی های تاسوعا، عاشورا و اربعین و تعطیل بازار، هماهنگی مساجد و مجامع، شهید آیت الله دکتر مفتح از بنیانگزاران این جامعه بودند. ایشان به اتفاق علامه شهید مطهری و دیگر بزرگان، اساس این جامعه را پی ریزی کردند. ایشان همگام با آیت الله شهید مطهری اساسنامه ای را برای تشکل بیشتر این نهاد اسلامی و اجتناب از سیاستهای غیر انقلابی و جریانات سازشکارانة ملی گرایانه تدوین کردند. تلاش بی وقفه و منظم شهید مفتح در تأسیس و ادامه فعالیت این جامعه، نشانه روح بلند، مبارز و تشکل گرای آن شهید و یکی از مؤثرترین عناصر در شکل گیری و رهبری جریانات انقلابی و حرکت مردم مسلمان در نهضت امام خمینی است.
تصدی مؤسسه اطلاعات
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید مفتح با وجود مسئولیتهای سنگین و فراوان به خاطر حساسیت و علاقه به امور فرهنگی و خصوصاً روزنامه ها و نقش آنها در آگاهی و روشنگری مردم، مسئولیت روزنامه اطلاعات را پذیرفتند و با برنامه ریزی منظم، زمینه تغییر و تحول اساسی آنجا را فراهم آوردند.
مکتب الرضا (ع)
مکتب الرضا (ع)، هیئت آذربایجانیهای مقیم مرکز، در اواخر سال 1347 با هدف فعالیتهای فرهنگی، در تهران آغاز به کار کرد. عمده فعالیتهای آن عبارت بودند از دعوت سخنرانان برجسته و مبارز و برقراری جلسات پرسش و پاسخ و مسابقه تهیه و تنظیم مقالات بود. بودجه مخارج مکتب الرضا (ع) به طور هفتگی از اعضا دریافت می شد.
سخنرانان این هیئت بزرگانی چون: شهید علامه مرتضی مطهری، شهید آیت الله مفتح، شهید دکتر محمد جواد باهنر، حجت الاسلام سیدصدرالدین بلاغی، عالمه محمد تقی جعفری تبریزی، حجت الاسلام سید احمد شبستری و حجت الاسلام علی دوانی بودند.
کار تحقیقاتی
شهید آیت الله مفتح در دهه 1350 با همکاری آیت الله حاج شیخ محمد رضا مهدوی کنی، شهید آیت الله دکتر سید محمد بهشتی و حضرت آیت الله حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، پیرامون متون اسلامی و ارائه مباحث جدید، جلسات مشترکی را تشکیل دادند و تحقیقات بسیار ارزنده و عمیقی را شروع کردند که متأسفانه ناتمام ماند. در این جلسات، ابتدا موضوعات و عناوین مورد تحقیق تعیین و هر کدام از بزرگوران فوق الذکر در طول هفته، با مطالعه درباره آن، فیشهایی را تهیه و در جلسه هفتگی که صبحهای سه شنبه تشکیل می شد، در جمع 4 نفری مطرح و درباره آن بحث و بررسی می کردند.
با اوج گیری انقلاب اسلامی و پس از آن، با پیروزی انقلاب و مسئولیتهای سنگینی که بر عهده هر یک از بزرگواران گذاشته شد، فرصت ادامه این کار عمیق از ایشان سلب شد. با شهادت آیت الله دکتر مفتح و سپس آیت الله دکتر بهشتی، به طور کلی این کار متوقف شد و امید آن که دیگران این خدمت بزرگ علمی را دنبال کنند و به انجام برسانند.
آثار و تألیفات
مرحوم دکتر مفتح در عمر کوتاه و پربرکت خود، آثار گرانسنگی را به یادگار گذاشتند که هر یک در نوع خود حکایت از ژرفای اندیشه و دقت ایشان در تجزیه و تحلیل مبانی علوم اسلامی دارد. شهید مفتح که در عرصه های اجتماعی و سیاسی، به عنوان یک مصلح و یک مبارز تمام عیار حضور داشتند، هنگامی که قلم در دست می گرفتند و در شناخت مسائل اسلامی و مبانی معرفت شناختی دینی به تألیف و تحقیق می پرداختند نظرات بدیع و دقیقی را ارائه می کردند که در نوع خود کم نظیرند.متأسفانه خفاش صفتان نابکار، چراغ وجود ایشان را خیلی زود خاموش کردند و جامعه را از بهره بر دن از اندیشة قوی وروح پر معنویت وی محروم ساختند. عارف کامل و مقتدای شیفتگان معنویت و فضیلت، حضرت امام خمینی قدس سره نفسه الزکیه دربارة وی فرمودند :
« امید بود که از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان بهره ها برداریم.»
از تألیفات و تحقیقات و ترجمه های استاد:
1. «حاشیه ای بر اسفار ملاصدرا » (بزرگ ترین کتاب فلسفه اسلامی ). ایشان در طول دوران تحصیل و تدریس، این اثر بزرگ فلسفی را مطالعه دقیق کردند و حاشیه ای بسیار عمیق و علمی به زبان عربی بر این کتاب نگاشتند که این خود نشانه دید عمیق و آگاهی وسیع ایشان از فلسفه است. این اثر ارزشمند متأسفانه هنوز به صورت خطی باقی مانده و منتشر نشده است.
2. «ترجمه تفسیر مجمع البیان» که از باارزش ترین تفاسیر شیعی است و با همفکری و همیاری آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی و تنی چند از فضلای قم منتشرکردند.
3. «روش اندیشه در علم منطق » که هم اکنون به عنوان متن درسی در حوزه و دانشگاه تدریس می شود.
4. کتاب «حکمت الهی در نهج البلاغه» این کتاب پایان نامه دکترای شهید آیت الله متفح از دانشگاه تهران است. محور اصلی این رساله، دین و فلسفه و رابطه آنها با یکدیگر است و استاد شهید در آن به اثبات وجود خدا، صفات صانع، جبر و اختیار، شبهه و قضا و قدر، پرداخته اند و نهج البلاغه را در موارد مذکور بررسی و تحلیل و تفسیر کرده اند. در مباحث دیگر این کتاب، صفت تکلم، دیدگاه فرق اسلامی و عقاید متکلمین متعزله، مشروحاً بیان شده اند. استاد شهید در تهیه و نوشتن این رساله تلاش فراوانی کردند به نحوی که این اثر به عنوان تحقیقی عمیق و دقیق مورد مراجعه محققان، اندیشمندان و تمام علاقمندان به این مباحث است.
شهید مفتح در مقدمه با اشاره به این تحقیق می گویند: «پس از آن که خداوند توفیق داد در دوره د کترای دانشکده الهیات و معارف اسلامی را در رشته معقول گذراندم، طبق معمول لازم بود که موضوعی را انتخاب کنم و به عنوان پایان نامه تحصیلی تحقیقاتی ابتکاری را در آن موضوع نشان دهم.»
5. کتاب « آیات اصول اعتقادی قرآن» مشتمل بر بخشی از سخنرانیهای استاد است. استاد در دفاع از امام (ع) می نویسند: «ما هدایت و زعامت را بر روی هم در مورد امام، خلافت می نامیم. پیامبر (ص) هر دوی این مقام را داشتند و امام هم باید همین گونه باشد. پس چون منصب امام همان منصب پیامبر معصوم (ص) است، امام نیز باید معصوم باشد و نیز ویژگیهای دیگر از قبیل تقوا، علم، زهد، ورع و آگاهی که در نبی هست، در امام نیز باید باشد.» از مطالب دیگر این رساله «به کجا می رویم» و «حکومت اسلامی و فلسفه انقلاب و حکومت» است که نمونه هایی از مقالات و سخنرانیهای استاد است.
6. «وحدت دو قشر روحانی و دانشگاهی»
شهادت
با طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی، گروههای التقاطی در صحنة سیاسی جامعه ظاهر شدند. این جریان که از یک سو همچون «نهروانیان» در حماقت و تعصب غوطه ور بودند، از سوی دیگر توسط نفوذیهای مرئی و نامرئی وابسته به سازمان جاسوسی «سیا» و «اینتلیجنت سرویس» فعال شدند و به نام دفاع از دین و قرآن، علیه روحانیت مبارزه و آگاه و انقلاب اسلامی، موضعگیری قرآن، موضعگیری کردند. اولیه ثلمه ای که بر اسلام وارد شد، شهادت علامه شهید آیت الله مرتضی مطهری بود. آنها با ترور شهید آیت الله محمد علی قاضی طباطبایی فعالیت تروریستی خود را گسترش دادند و با عنوان گوره «فرقان » مرتکب جنایات بیشماری شدند و ضربات جبران ناپذیری را به انقلاب و فرهنگ جامعه وارد کردند، که یکی از آنها «ترور آیت الله دکتر محمد مفتح» در 27 آذر 1358 بود.
گزارش شهادت
در روز بیست و هفتم آذر سال 1358 آیت الله مفتح ساعت 8/20 صبح از منزل مسکونی خود حرکت کردند و در ساعت 9 وارد دانشکدة الهیات شدند. درهمین حال یک موتور سیکلت و سه سرنشین از خیابان فرعی به طرف محل دانشکده آمدند. دو تروریست از موتور پیاده شدند و با دست اسلحة زیر لباس خود را لمس کردند و جدا از هم، عرض خیابان را طی کردند و بعد از ورود به محوطه حیاط، مستقیماً به سوی بالکن جلوی ساختمان دانشکده الهیات رفتند. تروریست دوم با فاصله پانزده متر از خیابان عبور کرد و در پیاده روی جلوی دانشکده ایستاد. تروریست سوم که رانندگی موتور را بر عهده داشت، پس از پیاده کردن آن دو، به کوچه مقابل دانشکده پیچید و در ابتدای کوچه دور زد و توقف کرد و از موتورسیکلت پیاده شد و با حالت نگرانی و آشفتگی به سوی خیابان اصلی رفت و در حالی که اسلحه خود را لمس می کرد، به سوی خیابان نگریست.
رأس ساعت 9 صبح، اتومبیل حامل آیت الله مفتح به حوالی دانشکده رسید. تروریست سوم که در پیاده روی مقابل دانشکده نگهبانی می داد تا ورود استاد را خبر دهد، با شتابزدگی به شریک جرمش که در پیاده روی مقابل ایستاده بود، نگاه کرد و کلاه کاسکتش را دو دستی به علامت دستور ترور از سر برداشت و با سرعت به داخل کوچه رفت، کلاه را روی آیینه موتور سیکلت گذاشت و برگشت. اتومبیل استاد در پیاده روی عریض جلوی دانشکده ایستاد. در همین حال، راننده که در حال نگریستن به دکتر از آیینه داخل ماشین بود با حالتی حاکی از بیم و نگرانی خطاب به استاد گفت،«استاد»
استاد یادداشتهای و کتابهای خود را از صندلی برداشتند و با کمال طمأنینه، پاسخ دادند، «زندگی ما دست خداست. نگران نباشید.»
دکتر پیاده وارد دانشکده شدند. در این حال، تروریست سوم که در سمت مقابل دانشکده ایستاده بود، به سوی اتومبیل رفت، راننده (پاسدار شهید اصغر نعمتی) را که در حال پیاده شدن بود، هدف چندین گلوله قرار داد و او را در همان لحظه اول به شهادت رساند. آیت الله مفتح وقتی صدای شلیک گلوله را شنیدند سر خود را عقب برگرداندندو ناگهان تروریست دوم که در حیاط مستقر بود، به سوی استاد شکلیک کرد. محافظ دکتر با سلاح خود به مقابله برخاست و استاد در پوشش آتش محاظ (پاسدار شهید جواد بهمنی ) و فرصت به دست آمده، با سرعت به طرف ساختمان دانشکده رفتند، ولی گلوله جنایتکاران، امانشان نداد. چند تیر پی در پی به دست، شانه و پای ایشان اصابت کرد. تروریستی که راننده را شهید کرده بود، به کمک شرکای خود از کنار در و از پشت محافظ، استاد را هدف گلوله قرار داد و بلافاصله به سوی موتورسیکلت رفت، آن را روشن کرد و آماده فرار شد. دکتر وارد بالکن جلوی ساختمان دانشکده شدند، در حالی که خون از نقاط مختلف بدنشان جاری شده و عبایشان را گلگون کرده بود. یکی از تروریستها خود را به ایشان رساند در گوشه ای که برای استاده راه گریزی نبود، مغز ایشان را هدف چندین گلوله قرار داد. پس از آنکه جنایتکاران به کار خود پایان دادند، صحنه را ترک کردند و گریختند. دکتر را به بیمارستان امیراعلم منتقل کردند. تیم پزشکی برای نجات جان ایشان تلاش فراوان کرد، با این همه،دکتر مفتح همزمان با اذان ظهر، در ساعت 12 روز 27 آذر، به لقاء الله پیوست.
بدین ترتیب یکی دیگر از «شهدای فضیلت» به ابدیت عروج کردو به قول برادر استاد :
«جامعه اسلامی با برگزیدن شهادت که سالیان دراز به فراموشی سپرده شده بود، اینک آن را دوباره زنده کرد. دشمن اینک برای توطئه، خلع سلاح شده و می بیند که حربه های پوسیده اعزام ناوگان دریایی و تهدید به محاصرة اقتصادی، در روند انقلاب مؤثر نیست و لذا به وسیلة مزدوران خود دست به کشتار ناجوانمردانه فرزندان راستین انقلاب می زند. غافل از اینکه شهادت برای ما افتخار است. امپریالیسم جهانخوار گمان می کند با کشتن امثال دکتر مفتح می تواند بار دیگر ما را زیر سلطه استثمار ببرد، حال آنکه این شهادتها نفرت مردم را نسبت به امپریالیسم جهانخوار بیشتر خواهد کرد...»
در روز چهارشنبه 28 آذر 1385 دانشجویان و مردم انقلابی تهران، پیکر مطهر به خون آغشته آیت الله دکتر مفتح و دو پاسدار شهیدش را از شبستان مسجد دانشگاه به طرف لانه جاسوسی حرکت دادند. جمعیت یکصدا شعار می داند، «آمریکا ! آمریکا! ننگ به نیرنگ تو... عزا عزاست امروز، خمینی بت شکن صاحب عزاست امروز...» پیکرهای پاک شهدا به شهر مقدس قم منتقل و در ساعت 4 بعدازظهر روز 1358/9/28، در حالی که حضرت امام خمینی و دیگر مراجع تقلید در جمع تشییع کنندگان حضور یافتند، تشییع ودر صحن حضرت معصومه (ع) به خاک سپرده شدند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 14