تلاوت آهنگین قرآن آن قدر جذاب و دلنشین است که در کمتر از سه قرن این هنر دنیایی از زیبایی و ظرافت به مسلمانان هدیه کرده
خدا نکند این یکی هم برایمان تکراری شود، مثل همه تکراری های دیگر. آن هم برای ما که عادت کرده ایم آن را توی قبرستان و مراسم ختم بشنویم یا دم غروب که دلمان یک جوری است و حال و حوصله گوش کردن هیچ چیز را نداریم.
خدا نکند آن قدر صدای عبدالباسط را باربط و بی ربط، شنیده باشیم که دیگر شنیدش حسی به مان ندهد و اصلاً حواسمان نباشد که همین آدم با یک قرائت، 90 نفر را مسلمان کرده است. یا احساس کنیم که مصطفی اسماعیل، خیلی خوب می خواند! فقط به خاطر این که نمی فهمیم چه می خواند. قرائت قرآن، یک فن است. یک هنر، نقطه اوج تلاقی هنر موسیقی و مذهب. و برای آن که بشود از آن لذت برد، باید کمی درباره اش دانست.
این که شیوه امروزی از کجا آمده، چه ربطی به موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفت اش مؤثر بوده اند و ما ایرانی ها که هم در موسیقی سابقه درخشان داریم، و هم در علوم قرآنی، جایمان دراین عرصه کجاست؟
عرب های صدر اسلام در فصاحت و بلاغت و شعر و شاعری، ید طولانی داشته اند و کلی هم ادعایشان می شده. به همین خاطر هم معجزه پیامبراسلام، کتاب بوده تا روی دست همه شان بلند شود و دستگیرشان بشود که خیلی عددی نیستند! اما در زمینه موسیقی و آواز، ادعایی نداشته اند و نمی توانسته اند هم که داشته باشند. چون موسیقی آنان در «حدی» (با تلفظ حُدا) خلاصه می شده. یعنی همان آوازی که برای شترها می خواندند تا راه بروند.
می گویند همین هم از آن جا به وجود آمد که چوپانان گله ای در اثر خوردن تازیانه از اربابش فریادی کشید و گله پراکنده شد. بعد خودش آوای «ایداه وایداه» سرداد و گله دورش جمع شدند و این شد منشأ حدی خوانی.
ایرانی ها موسیقی دان
در عوض، سابقه موسیقی در ایران به دوره پیشدادیان و حدود 3500 سال قبل از میلاد برمی گردد. البته تا دوره مادها که خطوط و نشانه های به جا مانده شان نشان می دهد اشرافشان اهل و فسانه های بوده اند، کسی چیز زیادی درباره اش نمی داند.
از آن به بعد هم ایرانی ها روز به روز در موسیقی پیشرفت داشته اند، تا جایی که حتی در دوره ساسانیان، دربار ایران، وزیر موسیقی داشته.
بعضی ها می گویند زمانی که معماران ایرانی، خانه کعبه را بازسازی می کردند، ساز و آوازشان هم به راه بوده. عرب ها هم خوششان آمده و ازآن ها یاد گرفته اند.
بعضی ها هم می گویند موسیقی را ابتدا اسرای ایرانی در مکه و مدینه می خواندند و به مرور به اعراب یاد دادند. آن ها هم موسیقی ایرانی را با موسیقی شام و روم و حجاز ترکیب کردند و برای خواندن شعرهایشان استفاده کردند.
به هر حال، این ایرانی ها بوده اند که موسیقی را یاد عرب ها داده اند.
قرآن خواندن اولین ها
وقتی قرآن نازل می شد، پیامبر اکرم در حفظ امانت وحی و شیوه قرائت صحیح قرآن، دقت زیادی می کردند. غیر از این، در ابتدا کسانی که اهل ساز و آواز و بزم و رقص بودند، معمولاً تمایلی به دین و حواشی آن نداشتند. در مقابل، کسانی هم که دنبال قرائت و حفظ قرآن بودند، چیزی از الحان و نغمه های موسیقی نمی دانستند و تازه چه بسا خیلی هایشان سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. با این اوصاف، طبیعی است که قرائت قاریان اولیه هم- که آیات را بعد از نزول، مستقیماً از خود پیامبر می شنیدند- فقط تقلید محض از پیامبر با همان دقت و وسواس بوده است. چون در آن دوران، صحت قرائت به زیبایی ارائه آن، ارجحیت داشت. تا سال ها بعد هم همین که قاریان، نسل به نسل قرآن را به دیگران یاد می دادند، وضع همین طور بود و بیشتر جنبه درست خواندن قرآن در نظر گرفته می شد.
وقتی در زمان خلیفه سوم، قرآن جمع آوری و تدوین شد و رسم الخط واحدی برای آن انتخاب شد. قاریان مختلف به همراه این قرآن های مکتوب به شهرها و سرزمین های مختلف سفر کردند تا قرآن را به مردم این سرزمین یاد بدهند. این اتفاق باعث شد که قرآئت قرآن، تحت تاثیر لهجه ها و لحن های گوناگون محلی قرار گیرد و کم کم، این تاثیرات آشکار شود.
در همین دوره، قاریان مشهور چهارده گانه ظهور کردند که هر کدام در منطقه ای و سرزمینی به آموزش قرائت قرآن مشغول بودند و شاگردانی از زیر دستشان بیرون آمدند که خودشان استادان بزرگی شدند. اما چون سند قابل شنیدن از صدای آن ها وجود ندارد، از شیوه قرائت شان چیز زیادی نمی دانیم و آن چه از قرآن خواندن آن ها در دست است، بیشتر، تعریف های جزئی است.
این ماجرا مربوط به حول و حوش قرن 4 هجری است و از آن زمان تا قرن 12، اتفاق خاصی در عرصه قرائت قرآن نیفتاده است.
تحول اساسی
اما زمانی که دستگاه های صوتی به وجود آمد و چاپ های متعدد و متنوعی از قرآن در دسترس همه مسلمانان قرار گرفت، شرایط برای فعالیت در زمینه قرائت قرآن، مهیاتر شد. آن موقع بود که افراد هر قوم و طایفه ای با دید فرهنگی و بومی خودشان به قرائت و مفاهیم قرآن نگاه کردند و هر کدام با لهجه و شیوه بیان خودشان به قرائت قرآن پرداختند. مسلماً اقوام عرب زبان به خاطر تسلطی که بر معنای قرآن داشتند، در این زمینه خیلی مؤثر و فعال تر بودند. به خصوص آن که در مواجهه با فرهنگ های کشورهای غیر عرب، الحان و نغمه های آن ها را یاد گرفتند و در قرائت هایشان به کار بردند.
در این بین، کشور مصر، چند سر و گردن بالاتر از تمام کشورهای اسلامی دیگر است. آن قدر که به جرأت می گویند تمام جهان اسلام، زیبایی تلاوت و قرائت امروزشان را مدیون قاریان مصری هستند.
رد پای صوفیان
اما ابتکار ونوآوری در قرائت قرآن کریم از جهات بسیاری مرهون صوفیان و دراویش در خانقاه ها و منازل و معابد و موبدان زرتشتی است. این فرقه ها معتقد بودند از طریق موسیقی و نغمات موزون می توان سریع تر به خالق رسید و روح را به آرامش رساند و دراین طریقت تا حدود زیادی هم موفق بوده اند. دراویش و صوفیان در زمان های خاصی، مراسم مناجات و دعا برپا می کردند که با ریتم و آهنگ و صوت و لحن خاصی همراه بود.
خیلی از موسیقی دانان هم اهل همین فرقه ها و محافل بوده اند و بعد از آشنا شدن با فرهنگ اسلامی، دانسته های هنری خود را در این زمینه به کار گرفتند.
برخی ازاستادان اولیه قرائت قرآن به سبک امروزی، در این مجالس، تواشیح وابتهال و مدایح نبوی را با صوت و لحنی زیبا می خواندند. رفته رفته این فن به قرائت قرآن نیز کشیده شد.
آن چه مسلم است، سیر تکامل این رشته هنری- مذهبی مثل تمام رشته های هنری و علمی دیگر، وامدار استادانی است که هر کدام، بخشی ازاین هنر را تکمیل کرده و به دیگران منتقل کرده اند.
قرائت قران در ایران
هرچند قبل از انقلاب هم اساتیدی در زمینه قرائت قرآن در ایران ظهور کرده بودند، اما دوران شکوفایی این هنر در ایران، مربوط به بعد از انقلاب است.
تأکید خاص رهبر انقلاب، برگزاری منظم مسابقات بین المللی حفظ و قرائت در تهران، دعوت مکرر هر ساله از قاریان مشهور مصری و قرائت ایشان در محافل عمومی، و نشر و تکثیر نوار قرائت استادان بزرگ، زمینه رشد این فن را در میان علاقه مندان مستعد ایرانی فراهم کرده است. تا جایی که به دفعات، قاریان ایرانی را در رتبه های برتر مسابقات بین المللی دیده ایم.
در هرحال، آینده روشنی برای هنر قرائت قرآن در کشور ما انتظار می رود. به ویژه آن که بسیاری از نغمات قرائت قرآن، برگرفته از نغمات اصیل ایرانی است.
سیر تکامل این رشته، وامدار استادانی است که هر کدام، بخشی از این هنر را تکمیل کرده و به دیگران منتقل کرده اند
این گروه دست نیافتنی
نویسنده: مسعود مطیع
تعدادشان خیلی زیاد نیست. اما ظهور هر کدامشان آغاز یک نهضت و موجب یک جهش بزرگ در این هنر آسمانی است و دیگران همه دنباله رو راه آنان بوده اند.
به اسم های این صفحه خلیل الحصری، محمود علی البنا، کامل یوسف و شعیشع را هم اضافه کنید.
پیشگامان
استاد احمد ندا: تقریباً کسی در این که او اولین کسی بود که قرائت به شیوه امروزی را پایه ریزی کرده است، تردید ندارد. شیوه قرآن خواندن استاد ندا به قدری جدید و نو بود که در میان عامه مردم، بحث بر سر این بود که آیا این گونه خواندن قرآن، حرام است یا حلال! چون تا قبل از او تواشیح خوانان و مدیحه خوانان با صدای خشک و خشن و بدون انعطاف، به اصطلاح خودشان آواز خوانی مذهبی می کردند.
استاد علی محمود: بعد از درگذشت شیخ ندا تا مدت ها کسی نبود که بتواند جای او را بگیرد. تا این که قاری نابینایی به نام «علی محمود» پیدا شد. او با موسیقی شرقی، آشنا بود و یکی از موسیقی دانان بزرگ عرب به نام «محمد عبدالوهاب»، تمام آهنگ های خود را بانظر و راهنمایی شیخ علی محمود ساخته است.
شیخ علی محمود، شاگردان زیادی داشته است. از جمله «طه الفشنی» که ابتهال «حب الحسین» او را اکثراً شنیده ایم.
استاد محمد رفعت: شیخ علی محمود، روزی از شنیدن صدای خوش کودکی، آن قدر گریه کرد که از حال رفت و وقتی فهمید که این کودک، نابینا است، از آینده روشن او خبر داد. «شیخ محمد رفعت» که بعدها به «امام القراء» مشهور شد، به قدری در فن قرائت قرآن پیش رفت که شهرتش از استاد علی محمود و احمد ندا هم بالاتر رفت. می گویند یک افسر کانادایی با شنیدن صدای او مریدش شده و اسلام آورده است. این را هم بد نیست بدانید که «استاد عبدالباسط» از مقلدین سبک شیخ رفعت است.
یک عنوان خیلی جالب هم برای صدای او گذاشته بودند: «قیثاره السماء» یعنی گیتار آسمان!
قاریان عصر جدید
استاد مصطفی اسماعیل: به جرأت می توان ادعا کرد که مصطفی اسماعیل، خاتم قراء است. قبل از مصطفی کسی نبود که بتواند علم قرائت و تلاوت قرآن را به این حد از اوج برساند و بعد از او نیز تا به حال، کسی در حد و حدود او ظاهر نشده است و در واقع، مصطفی اسماعیل، دایره المعارفی بی نظیر از هنر قرائت قرآن است. بسیار سخت است که بخواهیم از بین تلاوت های این استاد، نمونه ای معرفی کنیم، شنیدن داستان های زیبای قرآنی با تلاوت بی مانند و بی بدیل استاد، خالی از لطف نیست و با شنیدن این تلاوت، حسی به شنونده دست می دهد که گویی در زمان وقوع آن داستان بوده و وقایع را از نزدیک می دیده است. تلاوت سوره های مریم و یوسف او همین تاثیر را دارند.
تلاوت دو سوره فاطر و حاقه هم مجموعه کاملی از آموزش صوت و لحن است. تلاوت معروف حجرات و قاف، یکی از تلاوت هایی است که استاد، آن را بیش از 70 بار در مکان ها و زمان ها و سنین مختلف اجرا کرده و هر بار، نکته جدیدی به آن افزوده است و الحان بسیار نابی درآن شنیده می شود.
استاد محمد صدیق منشاوی: منشاوی دارای صدایی دلنشین و دارای حزن است و تلاوت هایش در اوج استواری صوت و لحن است و تبدیل های کم نظیر از نغمه ای به نغمه دیگر را در حد اوج اجرا می کند. گویی که دیگر، بهتر از آن وجود ندارد.
اگر می خواهید به منشاوی علاقه مند شوید و از شنیدن تلاوتی ما فوق استاندارد لذت ببرید، حتماً تلاوت سوره های قاف و رحمان را گوش دهید و به نحوه ورود به نغمات آن توجه کنید.
از تلاوت های دیگر استاد می توان به سوره حشر و سوره مومنون او اشاره نمود.
استاد عبدالباسط:
اغراق نیست اگر بگوییم عبدالباسط محمدعبدالصمد، معروف ترین استاد قرائت قرآن در سراسر دنیاست و مسلمانی نیست که صدای جذاب و گیرای او را نشنیده باد. میزان جهر حروف (ایجاد صوت، هنگام تلفظ حروف) در تلاوت های استاد عبدالباسط، معیار مناسبی برای آموزش است. تقریباً تمامی تلاوت های او زیباست و همگان آن را شنیده اند. از معروف ترین و زیباترین تلاوت های او، سوره مریم است.
استاد شحات محمدانور: صدای استاد شحات برای عامه مردم بسیار جذاب است و به آن ها آرامش می دهد. یکی از تلاوت های خوب او که درایران اجرا شده است و فیلم آن هم موجود می باشد، سوره مائده است.
استاد محمداللیثی:
اگر این اسم به گوشتان آشنا نیست و ترجیح می دهید حتی الامکان تلاوت های قاریان ذکر شده در بالا را گوش دهید، توصیه می کنیم فرصت را از دست ندهید و تا ماه مبارک رمضان تمام نشده است، نوار تلاوت ملکوتی سوره آل عمران استاد اللیثی را که در ایران خوانده است، تهیه کنید و قبل از افطار گوش کنید تا به اوج عظمت آیات ربنای آخر سوره آل عمران پی ببرید. مطمئناً خوشتان خواهد آمد.
استاد راغب مصطفی غلوش:
غلوش را می توان یکی از اساتید مسلم در نحوه استفاده از تجهیزات صوتی دانست. البته نباید از نحوه اجرای نغماتش هم صرف نظر کرد. به طور مثال، سوره کهف او یکی از بهترین های تلاوت در بحث آموزش نغمات، خصوصاً دستگاه رست است.
استاد عبدالمنعم طوخی:
اگر با شنیدن اسم طوخی، همان استادی به ذهنتان می آید که امسال در مسابقات بین المللی قرآن در ایران حضور داشت، اشتباه کرده اید. این فقط یک شباهت اسمی است. با شنیدن سوره مریم او شاید مثل من به این نتیجه برسید که صدایی زیباتر از صدای او در قرائت قرآن تا به حال وجود نداشته است و نخواهد داشت. حتی اگر یکی از طرفداران پر و پا قرص عبدالباسط یا منشاوی باشید.
پنجاه سال بیش از نهضت جدید در ایران نمی گذرد اما رشد ما بسیار چشمگیر بوده است
ما رتبه دوم جهان هستیم
استاد سیدمحسن موسوی بلده، داور 52 ساله مسابقات بین المللی قرآن و مؤلف پرفروش ترین کتاب تجوید تاریخ ایران «حلیه القرآن»، فیزیوتراپیست است و درست یک روز قبل از گفت و گو با ما بازنشسته شده. از سال 50 به دستوراستادش محمدتقی مروت، تدریس قرآن را آغاز کرده و تا امروز هم ادامه داده است.
از او کمی درباره قرائت قرآن در مصر، و بیشتر راجع به کشور خودمان ایران پرسیدیم و برای این که بابت حذف گفته هایش به خاطر کمبود جا، کمتر حسرت بخوریم، سؤال ها را حذف کردیم و جواب ها را خلاصه.
*مصر از نظر زیبایی و «هنر» قرائت قرآن، برتر از سایر کشورهای اسلامی است. اما این به آن معنی نیست که «علم» قرائت قرآن هم در انحصار مصری ها باشد. هرچند در علم قرائت هم بسیار متخصص هستند.
* پایه گذار علم قرائت قرآن، دانشمندان شیعه بوده اند، به ویژه ایرانی ها. اما متأسفانه در طول زمان از این علم دور شده اند.
* خود مصری ها معتقدند حدود 10 نفر نابغه در تاریخ قرائت قرآن، در مصر ظهور کرده اند وهنوز کسی به پایشان نرسیده. تقریباً بعد از «استاد شحات» استاد صاحب سبکی ظهور نکرده است.
نهضت جدید قرائت قرآن در ایران از نظر هنری و رعایت تجوید و لحن عربی که به پیروی از قاریان مصری صورت می گیرد، مربوط به حداکثر 50 سال پیش است.
* «شیخ صلاح الصاوی» مبارز مصری که قبل از انقلاب در ایران ادبیات عرب تدریس می کرد و در محافل مختلف، به همراه قاریان مصری حضور داشته است، معتقد است پایه گذار نهضت جدید قرائت قرآن در مصر «شیخ محمد رفعت» و در ایران «استاد محمدتقی مروت» بوده است.
* از نظر سنی، پیشکسوت تر از استاد مروت که نقش مؤثری هم در این نهضت، به خصوص از لحاظ تجوید و علم قرائت داشته است، «استاد مولایی» است. بیشتر ما، یعنی نسل دوم استادان قرآن، از شاگردان این دو استاد بزرگ بوده ایم.
* استاد مروت، اولین قاری ایرانی است که قبل از انقلاب در مسابقات بین المللی مالزی (معتبرترین و قدیمی ترین مسابقات قرائت در جهان) مقام اول را کسب کرده است. او جزو اولین استادانی است که قرائتش در رادیو تلویزیون ایران، در قبل از انقلاب پخش می شده.
* در دهه 40 که استاد مروت مطرح شد، نوارهای اساتید مصری هم وارد ایران شد. ایشان هم از طریق همین نوارها با قرائت مصری آشنا شدند. کم کم توسط ایشان و شاگردان شان، لحن استادان مصری در ایران رواج یافت. این بود که تا قبل از انقلاب از نظر قرائت قرآن، به رتبه خوبی رسیده بودیم و نفرات ممتاز جهانی داشتیم.
* حدود 7 سال قبل از پیروزی انقلاب، پای قاریان مصری هم به ایران باز شد. از اولین قاریان مصری که به ایران دعوت شدند، استاد محمد طوخی و استاد ابوزید بودند. از آن به بعد تقریباً هر سال، استادان قرائت مصری به ایران می آمدند؛ مانند استاد مغربی، استاد نقشبندی و استاد شعیشع. این باعث شد که قاریان ایرانی با خود قاریان مصری هم آشنا شوند.
* از عوامل مؤثر در پیشرفت قرائت قرآن در ایران، علاوه بر جلسه داری و شاگردپروری، این بود که بعد از کسب مقام اول توسط استاد مروت در مالزی، ایرانی ها هر سال در مسابقات مالزی که آن زمان تنها مسابقات بین المللی بود، شرکت می کردند و معمولاً هم مقامی پایین تر از چهارم نمی آوردند.
* آقای سلطانی، بانی مؤسسه دارالتحفیظ قرآن کریم تهران، در سال 56 مسابقه برگزار کرد تا تعدادی از قاریان ایرانی را به عربستان ببرد. حدود 20 نفر از سنین مختلف به عربستان رفتیم. ابتدا اجازه نمی دادند که ما جلسه قرآن برگزار کنیم. اما بعد، اتفاقاتی افتاد که جریان را تغییر داد و حتی قرائت نوجوانان ما را در برنامه کودک رادیو عربستان پخش کردند. این سفر، منشأ اعزام هر ساله قاریان ایرانی به کشورهای عربی شد که تا به امروز هم ادامه دارد.
* اولین حرکت قرآنی بعد از انقلاب، اعزام حدود 10 نفر قاریان به حج سال 58 بود. بعد ازآن، قاریان ایرانی هر سال به حج می روند و چند سالی است که در ماه رمضان هم به سایر کشورها اعزام می شوند.
* اعتقاد دارم بعد از انقلاب، سیر نهضت قرآن با سرعت خیلی بیشتری رشد کرد. هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت.
* دوران بعد از پیروزی انقلاب را می توان به دو مرحله تقسیم کرد. از شروع انقلاب تا آمدن قاریان مصری به ایران، و از آن زمان تا به امروز. در مرحله اول، صدا و سیما باعث شد که چهره و صدای قاریان ایرانی شناخته شود و این فن در تمام شهرها مطرح شود. در مرحله دوم که از حدود سال 70 شروع شد، با آمدن قاریان مصری که اولین آن ها استادان غلوش و بسیونی بودند، سطح قرائت کشور از نظر فنی و هنر قرائت، ناگهان متحول شد.
* باید بپذیریم که فاصله مصر با دیگر کشورهای اسلامی، بسیار زیاد است. اما می توانیم ادعا کنیم که سطح قرائت قرآن ایران، بعد از مصر از سایر کشورهای دیگر برتر است. این را خود مصری ها هم تأیید می کنند گرچه کشورهای آسیای جنوب شرقی از لحاظ لحن بسیار پیشرفت داشته اند اما در مجموع لحن و تجوید ایران در رتبه دوم جهان است.
* قاریان ایرانی از مرحله تقلید گذشته اند و وارد مرحله تلفیق سبک قاریان مختلف مصری شده اند.
* تقلید و تأثیرپذیری ایرانی ها از مصری ها با «استاد عبدالباسط» شروع شد. بعد از او «استاد منشاوی» و بعد هم «استاد مصطفی اسماعیل» به شکل خیلی وسیع؛ تا این که بعد از آمدن «استاد شحات» به ایران، سبک او تا حد زیادی سبک های قبلی را تحت الشعاع قرار داد؛ به نحوی که اکثر قاریان ایرانی در حال حاضر، اسیر سبک او شده اند و نمی توانند از آن خارج شوند.
* رشد سطحی، یعنی رشد آماری بحث قرائت قرآن، رویکرد نسل جوان کم شده. اما کیفیت، همچنان رو به رشد است. یعنی آن هایی که می خوانند، خوب می خوانند.
* مسابقات قرآن ایران از سال 60 شروع شد و اقبال کشورهای دیگر به آن، رو به افزایش است. بعد از مسابقات مالزی، می توان آن را حتی در رتبه دوم دانست. از نظر عدم محدودیت سنی، نسبت به مسابقات عربستان و امارات برتری دارد و از نظر موضوعات مسابقه، حتی از مسابقات مالزی هم که فقط در زمینه قرائت است، گسترده تر است.
* ادعا می کنیم دقت داوری در ایران، قابل مقایسه با هیچ کشوری نیست. همین موضوع است که تجوید ایرانی ها را در جهان اسلام متمایز می کند. حتی بعضی داوران که از کشورهای دیگر هستند، در اجرای آئین نامه داوری ما دچار مشکل می شوند.
از پیشگامان، غیر از استاد مروت و استاد مولایی، از نام استاد اربابی هم نمی توان گذشت.
* از نسل دوم قاریان ایرانی، می توان از استادانی چون: صحاف، خواجوی، خدام حسینی، حاجی شریف، فروزان، ابوالقاسمی، صلح جو و مرحوم غفاری نام برد.
* نسل سوم استادان هم، پورزرگری، قصری زاده، سیدحسین موسوی، میرداماد، پرهیزگار، محمودی، منصوری، ربیعیان و ... هستند.
* بشر به هنر، اعتقاد و حتی احتیاج دارد. خود قرآن از نظر ادبی یک هنر است و توصیه هم شده که با لحن زیبا خوانده شود. توصیه نمی کنم که موسیقی های دیگر را گوش نکنید، بلکه می گویم که در کنار آن به عنوان یک موسیقی، و حتی در ابتدا نه برای شنیدن آیات، به قرائت قرآن گوش کنید تا ببینید که چه زیبایی هایی در آن هست.
در قرائت قرآن هر دسته از الحان به خوان آیات خاصی اختصاص دارد
نغمه های لاهوتی
می گویند: «لحن، کمال گفتار است.» علمای فن قرائت به مرور زمان متوجه شدند که آیات قرآن با توجه به دوری ونزدیکی معنایشان، دارای ریتم و آهنگ خاصی هستند. نتیجه آن شد که الحان را دسته بندی کردند و به هر دسته، «مقام» یا «دستگاه» گفتند.
این را هم بد نیست، بدانید که در هر مقام، سه مرحله لحنی اصلی دارد: قرار، جواب و جواب الجواب.
مقام بیات
وسیع ترین مقام در قرائت قرآن است و گوشه های بسیاری دارد. به همین دلیل، قبل و بعد و حتی بین مقام های دیگر، قابل اجرا است. این مقام از آهنگ های قدیمی ایرانی است و رکن اصلی قرائت به شمار می رود. آن را «ام المقامات» می گویند.
معمولاً قرائت با این مقام آغاز می شود و زمینه اجرای مقامات دیگر است.
وقار، عظمت، تسلط و سنگینی را القا می کند و آرامش همراه با غم می آورد. این مقام برای اجرای دعاهای قرآنی، حکایات و اندرزها به کار می رود.
نمونه: آل عمران، 171 به بعد/ استاد مصطفی اسماعیل
رست یا راست
بعد از بیات، از کامل ترین مقام ها است و «ملک المقامات» نامیده می شود. می گویند قدمت آن به زمان حضرت آدم برمی گردد.
اثر آن، برانگیختن حس مردانگی، جسارت و حرکت به سمت کشف حقیقت است و در آیاتی که دارای تأکید و تحکم و امر است، استفاده می شود. هر چند قابلیت تعمیم به انواع حالات مفهومی را دارد.
نمونه: آیات ابتدای سوره شمس/ استاد عبدالباسط
مقام عجم و چهارگاه
بعضی این دو مقام را یکی می دانند و بعضی آن ها را از هم جدا می کنند.
اثر این مقام، ایجاد شور و شوق جوانی است و درآیاتی با مضامین خدا، بهشت، توبه، معجزات پیامبران، دعا و درخواست، و حرکت و مبارزه به کار می رود.
نمونه: ضحی، 11- انشراح، 1/ استاد عبدالباسط
مقام نهاوند
مقام بسیار زیبایی است که متعادل و قابل انعطاف است. ماهیتی لطیف و منعطف از نظر لحنی دارد. نه خیلی خشن است و نه خیلی خفیف و بیشتر در بیان داستان های قرآنی به کار می رود.
نمونه: بقره، 250/ استاد مصطفی اسماعیل
مقام سه گاه
زادگاهش آذربایجان است. به مرور، رنگ و بوی عربی گرفته و یکی از مقامات اصلی قرائت قرآن است. آن را نگین مقامات می دانند. برانگیزاننده حس محبت و عشق و سوز دل است و در آیاتی با مفاهیم عشق، وعده الهی، بشارت، مغفرت، صفات مومنان، پیروی و اجابت دعا به کار می رود.
نمونه: فاطر، 14 و 15 /استاد مصطفی اسماعیل
مقام صبا
مجموعه ای از نغمات حزین است که گذشته از دست داده را به تصویر می کشد و ما را به خویشتن خویش دعوت می کند. در آیاتی با موضوع عبرت از حوادث گذشتگان، مقایسه عاقبت نیک مؤمنان و سرانجام بد گناهکاران، دعا و توبه و پشیمانی و ذکر نعمت ها و آیات الهی به کار می رود.
نمونه: قیامت، 14 و 15/ استاد عبدالباسط
مقام حجاز
اثر آن، شور و شعف همراه با احساسات عالی و حزین و دعوت به یکپارچگی و اتحاد و آرزو برای سعادت بشر است. از این مقام، در آیاتی که مربوط به بشارت و انذار، نعمت های خداوند، تذکر و یادآوری، امر و توصیه، خلقت جهان هستی و موجودات هستند، استفاده می شود.
نمونه: حشر، 21/ استاد عبدالباسط
اولین آموزشگاه قرائت قرآن
احتمالاً نام «شیخ عبده الحامولی» را نشنیده اید. این استاد موسیقی، هم عصر شیخ احمدندا بوده است.
اگرچه در قرائت قرآن به پای استاد ندا نمی رسد، اما به عقیده اکثریت، او اولین کسی بود که به صورت رسمی و کلاسیک، آموزشکده ای را برای آموزش قرائت قرآن تأسیس کرد و شاگردانی را تربیت نمود که ابتدا کار خود را از تواشیح و مدایح و ابتهال شروع کردند.
بعد ها توسط استاد مصطفی اسماعیل، شیخ رفعت، شیخ شعیشع، محمد صدیق منشاوی، خلیل الحصری و محمد سلامه هم مدارسی مشابه برپا شد. یکی از مهم ترین مراکز آموزشی فنون قرائت در دانشگاه الازهر مصر است که دوره های متعددی در زمینه های مختلف علوم قرآنی برگزار می کند.
منبع:نشریه همشهری جوان، شماره 42.