امیدوار بودیم در زمان انتخاب شهردار پایتخت کشور در بین گزینه ها، اسم چند جوان هم به چشم بخورد، اما در حال حاضر مشکل همه این است که چطوری مشکل شهردار شدن یک بازنشسته رو حل کنند...
شور جوانی و انگیزه بالا برای پیشبرد اهداف، بزرگترین خلاء حال حاضر پست های سیاسی و اجرایی کشور است، وجود با تجربه ها و نخبگان در کنار جوان هاست که می توانند خطاها را به حداقل برساند. اما وقتی جوانی نباشد شور و هیجان و پیشرفت خود به خود کم می شود و از بین می رود.
در کشور ما پست های بالای اجرایی و سیاسی کشور در دست افراد متولد دهه 20 تا 40 هجری شمسی است و جوانان حلقه گم شده مدیریتند، در این شرایط مدیران بعد از بازنشستگی باز هم با اصلاح قوانین مدیر می مانند. این مدیران فراموش کرده اند در زمان جنگ و در دوره سازندگی در اوج جوانی پست های مهمی داشته اند و با همان شور و شوق جوانی کارهای بزرگی کرده اند.
«مدیر سازی» اصطلاحی جدید می باشد که اگر به آن توجه نشود در آینده نزدیک و بعد از نبود نسل مدیران فعلی کشور با خلاء مدیر باتجربه و در نهایت رئیس جمهور و وزیران باتجربه مواجه می شود.
جوانان مشغول به کار در دستگاه های دولتی و عمومی اگر در سن 20 تا 40 سالگی تجربه مدیریت کلان در بخش های خود را نداشته باشد و تجربه لازم را کسب نکند در آینده مدیری موفق نخواهند شد.
مدیران فعلی می بایست فرصت را به جوانان که هم سن فرزندان خود هستند دهند تا فرایند مدیر سازی کامل شود.
الگوی موفق جوانان مدیر، وزیر محترم ارتباطات است که در همین دوره کوتاه مدیریتش کارهایی انجام داده که به فکر مدیران به مرز بازنشسته، نیز نرسیده بود.
اما نکته اصلی این یاداشت برمیگردد به شهرداری تهران، اکنون که در زمان انتخاب شهردار تهران هستم چه می شود در بین گزینه ها چند جوان تحصیلکرده و سالم از بدنه داخلی شهرداری نیز وجود داشته باشند؟ و یک دوره 4 ساله سکان یکی از مهمترین بخش های کشور به دست جوانی قرار گیرد که در صورت موفقیت، اصطلاح «مدیر سازی» به درستی معنی شود و مهمتر از آن دغدغه اصلاح قانون شهردار بازنشسته را نداشته باشیم...