ژان لوک گدار Jean-Luc Godard فیلمساز فرانسوی در جدیدترین اثر موج نو بت شکنانهاش، فیلمهای قدیمی، تصاویر مستند را به همراه روایتی سیاسی با یکدیگر ترکیب کرده است.
در لحظات پایانی «کتاب تصویر» مردی عصبانی را میبینیم که در حال رقصیدن و جنبوجوش است تا اینکه از خستگی به زمین میافتد (برگرفته از «Le Plaisir» اثر ماکس افولس Max Ophuls)). اگر این صحنه به تصویر پایانی در آثار گدار (آخرین مردی که در سینمای موج نو فرانسه فعالیت دارد) تبدیل شود، صحنهای خیرهکننده و مناسب در حرفه وفادارانه او به خلقت پایدار صدا و تصویر قلمداد خواهد شد؛ یک هارمونی شیرین و وحشیانه که درعینحال باهم هماهنگ نیستند.
در ادامه تمام آثار اخیر او مثل «خداحافظی با زبان» Goodbye to Language و «فیلم سوسیالیسم» Film Socialisme، فیلم «کتاب تصویر» کاملاً از تصاویر پیشساخته به وجود آمده است؛ ویدیوهایی از فیلمهای ساختگی در ترکیب با تصاویر بسیار خشن مستند و خبری. بهعلاوه اینکه جای خالی موسیقی و حواشی نیشدار از طرف خود گدار نیز بهشدت احساس میشود. مثل فیلم ویژه پیشین گدار، «کتاب تصویر» تنها توسط مخاطبان برگزیده و وفادار سبک او دیده خواهد شد.
ژان لوک گدار در نشست خبری فیلمش در کن
در حقیقت، میتوان گفت که فعلاً «کتاب تصویر» در مقایسه با بعضی دیگر از آثار گدار تقریباً در دسترستر است. بخشی از دلیل آن به وجود ویدیوهای بیشمار و قابلتوجهی که هم مأنوس و هم جدید هستند برمیگردد. همچنین، همانطور که در حال شنیدن صدای خشدار او هستید، میتوانید یک مرد 87 ساله را متصور شوید که در اتاق تدوینش نشسته و بیوقفه صحنههایی از «جانی گیتار» Johnny Guitar، «مرگبار ببوس مرا» Kiss Me Deadly و «سرگیجه» Vertigo را درحالیکه دستیارانش تصاویر واقعی از خشونتهای سراسر جهان را برایش میآورند، پخش میکند. او همانطور که صداها را بهشدت کموزیاد میکند، با رنگها، نورها، سرعت و ریتم بازی میکند. در همین حین، او اتفاقات ناگوار دنیا را بهگونهای که ازنظر ایدئولوژی آشنا و درعینحال تیزبین و گاهی بازیگوش است شرح میدهد.
ممکن است یک اظهارنظر گشاینده (که به اشتیاق برای «فکر کردن با دستان» بازمیگردد)، روشی شوخ طبعانه از رجوع به هنر تدوین فیلم باشد که در بطن این فیلم مهم قرار گرفته است.
زمانی که این فیلمساز به «بازسازیها» مراجعه میکند، نیتش را برای استفاده دوباره از تصاویر قدیمی برای رسیدن به معانی آلترناتیو اعلام میکند.
ژان لوک گدار در نشست خبری فیلمش در کن
همانطور که امکانات مدرن انجام هر کاری را ممکن ساختهاند، گدار تصاویر را میپیچاند و سرعت، نور و تیرگی فیلمها را تغییر میدهد. او رنگها را عوض و صداها را حذف میکند و همینطور به انجام این تغییرات ادامه میدهد. برخی از این دگرگونیها جالب و بیپروا به نظر میرسند، هرچند گاهی نیز برای تأکید بر لحظاتی خاص به کار گرفته شدهاند. ممکن است برخی تصور کنند که گدار تمام روز مشغول بازی با دکمهها است و برای پیدا کردن لحظهای که در فیلمش قصد تأکید بر آن را دارد مدام حالتهای مختلف را تغییر میدهد و درنتیجه بسیاری از آنها بهمرور بازدارنده میشوند.
در جای دیگر، او بهشدت صحنههای ساختگی و واقعی کشتار (که برخی از آنها از آثار پیشین خودش برداشته شده) و صحنههایی از اعدامهای منسوب به گروه داعش را بهعنوان وسیلهای برای شرح ماهیت انتخابی و ناقص حافظه شخصی و جمعی استفاده میکند و با صراحت هرچه تمام خبر از تمایل به مرگ میدهد.
بااینوجود، وقتی پای تفسیر به میان میآید، گدار بیشتر به یک شعارپرداز باهوش چربزبان تبدیل میشود تا یک متفکر سیاسی متقاعدکننده و تحلیلگر. تصاویر گیرا در فیلم بهشدت بیننده را از مبهم بودن هرازگاهی گدار دور میکند. گاهی نیز جمله سازی و تصاویر زیرکانهاش که بهصورت متعادل در آمده این کار را میکند.بهعبارتدیگر، راههای متفاوتی برای ارتباط با این اثر بسیار ویژه وجود دارد؛ برخی نشانهها از گدار قدیمی بازیگوش در کنار نگاه خاص او به تاریخ در «کتاب تصویر» دیده میشود که یکباره متعصب و شخصی میشود.
پس از گذشت یک ساعت از فیلم، داستان به سمت تمرکز بر «بهشت گمشده» عربستان میرود. گرایش فیلم بهطور قابلتوجهی عوض میشود و جالب اینکه مسیر قصه هم دقیقتر و هم مبهمتر میشود. تکرار مکررات بیشتر میشود و تمام نکاتی که گدرا میخواهد در بیست دقیقه آخر رو کند به هم متصل نیستند؛ به نظر میرسد که نیمه آخر فیلم متفاوتتر از بخش اول آن است.
پایان فیلم دارای حالت جدید مختصری میشود؛ اما در آخر، این اثر جسور که در اصل یک اثر خصوصی تلقی میشود، تنها با طرفداران واقعی گدار که فیلمهای او را بهدقت دنبال کردهاند ارتباط برقرار خواهد کرد. کسانی که حدود 25 سال پیش در نیمه راه فعالیتهای هنری گدار، پس از تماشای «تعطیلات آخر هفته» Weekend او را پس نزدند.
این مطلب برگرفته از نوشته تاد مککارتی Todd McCarthy در سایت Hollywoodreporter است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
3