امام سجاد در واقعه حره

در جریان واقعه حره ، تنها کسانى که بدون قید و شرط از گزند سپاه مسرف در امان ماندند و اقرار به بردگى نکردند، على بن الحسین (ع ) و على بن عبدالله بن عباس بودند

امام سجاد در واقعه حره

در جریان واقعه حره ، تنها کسانى که بدون قید و شرط از گزند سپاه مسرف در امان ماندند و اقرار به بردگى نکردند، على بن الحسین (ع ) و على بن عبدالله بن عباس بودند. (305)
آنچه سبب شد تا امام سجاد - علیه السلام - از این فتنه ایمن بماند نخست ، برخوردهاى منطقى و سخنان روشنگرى است که آن حضرت در برابر مردم شام و نیز با شخص یزید در گذشته داشته است . عکس العمل آن حضرت هم در ذهن شامیان هنوز باقى بود و هم یزید را متقاعد ساخته بود که بیش ‍ از آنچه به اهل بیت ستم روا داشته ، مجال ظلم به ایشان نیست و با شدت بخشیدن به آن ستمها، حکومت طرفى نخواهد بست .
دومین نکته اى که در این رابطه قابل تاءمل و بررسى است ، خط مشى آن حضرت پس از رخداد عاشورا است .
جاسوسان و گزارشگران اموى که در مدینه ، بى شک تمام روابط و مسایل زندگى آن حضرت را به دقت زیر نظر داشتند تا اگر تحریکى از سوى وى علیه خلافت یزید صورت پذیرد مانع شوند. ولى امام با آگاهى از شرایط و عدم امکان پیشبرد حرکتهاى نظامى و شورشهاى محدود شهرى ، خود را از چنین جریانهایى به دور نگه مى داشت و پیروان خویش را نیز به تبعیت از خود فر مى خواند. (306)
این گونه بود که آن حضرت از پیامدهاى شورش اهل مدینه آسیب ندید و توانست اهل بیت را که در جریان کربلاست بشدت مورد آزار قرار گرفته بودند از لهیب واقعه حره مصون دارد.
مورخان نوشته اند: مسرف بن عقبه در آغاز ورود به مدینه ، دستور داد کسى متعرض على بن الحسین و خاندان او نشود. (307)
طبرسى مى نویسد: هنگامى که یزید، مسرف بن عقبه را به سوى مدینه فرستاد، به او گفت : على بن الحسین (ع ) در کار شورشیان دخالتى نداشته و با او بدرفتارى نکنید. (308)
گذشته از تحلیلها و محاسبه هایى که در علت مصونیت امام سجاد - علیه السلام - از واقعه حره یادکردیم ، عوامل برترى نیز دارد که از زاویه اى دیگر قبل درک است .
در محاسبات بشرى ، معمولا عوامل و روابط مادى و ظاهرى مورد توجه قرار مى گیرد ولى در مورد امام سجاد علاوه بر این عوامل و روابط ظاهرى باید توجه به مشیت الهى نیز داشت .
بر اساس عقیده شیعه ، امام حجت خدا بر روى زمین است خداوند وجود حجتش را از حفظ مى کند، چنان ابراهیم - علیه السلام - را از آتش ‍ نمرودیان به سلامت خارج ساخت و موسى را در دامان فرعون پرورید و رشد داد . البته مشیت الهى و تحقق اراده او در حفظ وجود امام سجاد - علیه السلام -منافانى با مهیا بودن شرایط و مقتضیات مادى و ظاهرى ندارد. چنان که در جریان کربلا، با عارض شدن بیمارى بر امام تکلیف جهاد از آن حضرت ساقط شد و دشمن از کشتن وى صرف نظر کرد.
در کنار محفوظ داشتن وى از شر یزیدیان نیز بى تاءثیر نبوده است . چنان که در برخى منابع تاریخى آمده است :
هنگام یورش سپاه شام به مدینه ، امام سجاد - علیه السلام - به قبر پیامبر - صلى الله علیه وآله - نزدیک شده و به درگاه خداوند، براى ملتجى شد و دعایى بدین مضمون قرائت کرد:
رب کم من نعمة انعمت بها على لک عندها شکرى فلم یحرمنى ، و یا بلیة ابتلیتنى بها قل لک عندها صبرى فیا من قل عند نعمته شکرى فلم یحرمنى ، و یا من عند بلائه صبرى فلم یخذلنى ، یا ذاالمعروف الذى لا ینقطع ابدا، و یا ذالنعماء التى لا تحصى عددا صل على محمد و آل محمد و ادفع عنى شره ، فانى اردء بک فى نخره و استعیذ بک من شره . (309)
یعنى ؛ کسى که خوف لهى داشته باشد و از مخالف با خداوند بیمناک باشد، خداوند هم به او مهابت وسطوتى مى دهد که همگان از او بیمناک باشند. و کسى که از مخالف با خدا بیمناک نداشته باشد خداوند و را از همه چیز ترسان و نگران خواهد ساخت . نظیر این مضمون از امام صادق - علیه السلام - (310) و سایر ائمه - علیه السلام - نیز وارد شده است .
تحلیلهاى نادرست !
در برخى منابع تاریخى ماجراى رویارویى امام سجاد - علیه السلام - با مسرف بن عقبه و علت مصون ماندن آن حضرت از پیامدهاى واقعه حره بگونه اى دیگر ثبت شده است که به تحلیلهاى نادرست مى انجامد و نشانه هاى کذب و ساختگى بودن از آن پیداست .
طبرى در این زمینه دو روایت نخست همان است که قبلا از او یاد کردیم ولى روایت دیگرش چنین مى نمایند که امام سجاد - علیه السلام - هنگام ورود به مجلس مسرف بن عقبه مروان و پسرش مى نمایاند عبدالملک را همراه داشت و میان آن دو قدم بر مى داشت ، شاید مسرف به خاطر آن دو به وى آسیبى نرساند! طبرى مى نویسد:
وقتى على بن الحسین همراه با مروان و عبدالملک در برابر مسرف بر زمین نشستند، مروان آب طلبید تا با نوشیدن آن خود را میهمان مسرف معرفى کند و همراهان او ایمن دارد.
مروان آب نوشید و سپس ظرف آب را به على بن الحسین داد تا او هم بنوشد، اما هنوز آب را به لبها نزدیک نکرده که مسرف زیاد زد: از آب ما ننوش !
على بن الحسین ع نگاه داشت .
مسرف گفت : شما مروان و پسرش را همراه آورده اى تا در امان بمانى ولى بدان که اگر شفیع شما این دو بودند کشته مى شدى ، با این همه شما در امان هستى چون از من خواسته است با بدرفتارى و خشونت نکنم ، اکنون اگر مى خواهى آب بنوش !
آنچه نشانه کذب این نقل مى باشد این است که اولا مقام عزت و بزرگوارى امام مانع از شفیع گرفتن کسانى چون مروان و عبدالملک است و آنچه ما از خاندان رسول ص سراغ داریم با این بیان سازگار نیست . ثانیا اگر براستى یزید سفارش على بن الحسین ع را به مسرف کرده بود، دلیلى نداشت که در آغاز، آن حضرت را از نوشیدن آب منع کند و به درشتى با وى سخن گوید و آن بزرگوار را برنجاند. بلى امکان دارد که مروان به خاطر جبران لطفى که حضرت در حق خانواده او روا داشته و در بحران مدینه به خانواده او پناه داده بود، به گمان خود خواسته باشد نزد مسرف از آن امام حمایت کرده و امان بگیرد، ولى مسرف به مروان فهمانده باشد که امام نیازى به حمایت او ندارد بلکه اصولا یزید تصمیم به آزار آن حضرت نگرفته است و او موظف است آسیبى به على بن الحسین ع نرساند.
بنابراین حضرت سجاد ع از مروان و پسرش نخواسته تا به شفاعت برخیزند و آن حضرت دل به حمایت آن دو معطوف نداشته است ، چه این که کسى چون على بن الحسین با آن همه شهامتهایى که در گذشته از خود نشان داده است و با آن مقام معنوى و توکل به مقام ربوبى حق ، تصور نمى رود که از عناصر بى شخصیتى چون مروان پناه جوید.
مگر این امام سجاد نبود که در حمله شامیان به مدینه ، صدها خانواده را در خانه امن خود پناه داده بود تا از آسیب شامیان در امان بمانند. در آن لحظه مروان و پسرش کجا بودند! هنوز مسرف وارد مدینه نشده و هنوز ملاقاتى میان امام و مسرف صورت نگرفته است ، تا آنان بخواهند از امام حمایت کنند. و در همین حال خانه امام سجاد ع پناهگاه صدها نفر از مردم مدینه فرار گرفته بود.
دومین تحلیل نادرست !
یعقوبى نیز در تاریخ خود به نکته اى اشاره کرده است که دلایل کذب آن آشکار مى باشد. او مى نویسد:
وقتى على بن الحسین ع در مجلس مسرف وارد شد گفت : یزید از ما چگونه بیعت مى خواهد و با چه تعبیرى ؟
مسرف : او مى خواهد شخص شما به عنوان برادر و پسر عمو با او بیعت کنید. على بن الحسین : اگر مى خواهى بیعت خواهم کدر!
مسرف : او مى خواهد شخص شما به عنوان بردر و پسر عمو با او بیعت کنیدعلى بن الحسین (ع ) چنین گفت ، با خود گفتند که اگر فرزند رسول خدا حاضر است و آثار ساختگى بودن از آن پیداست .
زیرا شخصیت حر و آزاده اى چون على بن الحسین - علیه السلام - که از نسل آزادگان است پدر و اجدادش در هیچ شرایطى لب به ذلت نگشودند هرگز تصور نمى رود که حاکمیت یزید را مشروع بداند تا چه رسد هر ذلتى را براى بیعت با او بپذیرد!
او که در مقابل عبیدالله - ابن مرجانه - ونیز یزید در کوفه و شام پایدارى کرده از مرگ نهراسیده ، چه دلیلى دارد که اکنون از مرگ هراس داشته باشد و علیه باورهاى اصیل خود گام بردارد.
مگر او فرزند آن کسى نیست که تا آخرین لحظه عمر خویش فرمود هیهات منا الذلة .
مگر او خود همان کسى نیست که در برابر جرثومه استبداد فریاد برآورد بالقتل تهددنى اماا علمت ان القتل لنا عادة و کرمتناا لشهادة . (311)
چنین شخصیتى چگونه حاضر است لب به ذلت بگشاید. آن هم ذلتى که مردمان معمولى مدینه از پذیرش آن عار داشتند و پرهیز مى کردند.
چگونه ممکن است که مسرف بیعت برادرى را پیشنهاد نکرده باشد ولى امام خود اظهار کند که من حاضرم به بندگى و بردگى اقرار نمایم !
این از شاءن عنصر معمولى و بى هویت عرب به دور است تا چه رسد به زاده خاندان شهادت !
اگر به جمله پایانى این نقل توجه قرار گیرد که تمام مردم مدینه جز على بن الحسین - علیه السلام - و على بن عبدالله بن عباس ناگزیر شدند به بردگى خود اقرار ننگ آور و شرمنده بودند و مورد تحقیر و تمسخر امویان و دیگران قرار مى گرفتند، دلیل ساختن و پرداختن چنین روایاتى آشکار خواهد شد، (312) زیرا اقرار کنندگان به این بردگى ، همیشه سعى داشتند از بار ذلت خود بکاهند. از این رو به امام سجاد - علیه السلام - اتهام مى زدند که آن حضرت براى اقرار به بردگى آماده بوده است . پس اگر چنین اقرارى از ایشان خواسته نشد، و حضرتش اقرار نکرده است . پس اگر دیگران اقرار به بردگى کرده اند عیبى بر آنان نیست ! این راز ساختگى بودن نقل یعقوبى است !

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان