سرویس سیاست مشرق_ دولت پزشکیان در روز نخست آغاز به کار خود با مشکلات بزرگی از جمله در مسئله آموزش و پرورش مواجه بود.
کمبود نزدیک به 50 هزار معلم، ماجرای معلمان حقالتدریسی و حقوق آنها، معوّقات بازنشستگان فرهنگی و...
اینها مشکلات کوچکی نبود!
بویژه اینکه بدانیم کارشناسان امور اداری میگویند بخش اعظم کارمندان تحت پوشش دولت مربوط به وزارت آموزش و پرورش هستند. یعنی اکثریت کارمندان دولتی در این وزارتخانه بزرگ کار میکنند.
در واقع اگرچه شاید دولت قبل اقداماتی در بحث رفع مشکلات آموزش و پرورش انجام داده بود لکن بحرانهایی مثل کمبود معلم همچنان عرض اندام میکردند و صادقانه اینست که بگوییم برای حل آنها در روزهای نخست دولت پزشکیان امیدی نبود. دولت او بصورت رسمی از مردادماه آغاز شده بود و مدارس در مهرماه بازگشایی میشد.
از این اتفاقات گذشت اما مشکلات کلان آموزش و پرورش یکی پس از دیگری در کانال رفع و کاهش قرار گرفت.
کاهشی که در یک نمونهاش موجب شد مسئله کمبود شدید معلم در ایران از مهرماه امسال برای مردم و دانشآموزان کمرنگتر شود.
این رخدادها و این کاهش تنشها اما همانطور که انتظار میرفت با حمله به وزیر آموزش و پرورش مواجه شد!
حوالی یکماه قبل بود که غلامرضا ظریفیان، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با شفقنا در پاسخ به سؤالی پیرامون عملکرد دولت پزشکیان؛ وزارتخانههایی که وزیر اصلاحطلب دارند را قوی ارزیابی کرده اما عملکرد وزارت آموزش و پرورش را در زمره وزارتخانههای ضعیف دولت پزشکیان دانسته و گفته بود: در بخش آموزش و پرورش دولت میتواند و باید قویتر از آنچه اکنون است، عمل کند. "[3]
امر واضحی که در قبال اظهار نظر ظریفیان وجود داشت این بود که او میتوانست متوجه قوت و کارآمدی وزارت آموزش و پرورش باشد لکن منافع جناحی و کینتوزی نسبت به وزرایی که در حلقه خاص اصلاحات نیستند؛ او را بر آن داشت که از وزارتخانههایی که وزرای اصلاحطلب دارند تمجید کند. مدال افتخار وزیر علوم بخاطر بازگرداندن دانشجویان مسئلهدار را هم اعطا کند و از آنجا که با "علیرضا کاظمی" وزیر آموزش و پرورش به دلیلی تقرب گفتمانیاش به نظام و سپاه پاسداران زاویه دارد؛ نام وزارت او را در فهرست "بدها" قرار بدهد.
یک "سیاستبازی" چرک، کودکانه و نخنما که به خود اجازه میدهد حتی در یک دولت نوپا هم ایجاد انشقاق کند و وزرایی که مورد رضای چپهای ستادی نیستند را از هماکنون در آماج کینه و لجنپراکنی قرار دهد.
![چرا به وزیر آموزش و پرورش حمله میکنند؟ / ترور کارآمدی؛ یک تراژدی در سیاست ایرانی](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/24/1411530706u.jpeg)
البته این سیاهنماییها از عملکرد یکی از قویترین وزرای کابینه پزشکیان بیتأثیر نبود و یکی از نتایج آنرا در حمله فیزیکی اخیر به وزیر آموزش و پرورش در جریان سفرش به استان کرمان دیدیم.
حملهای که اگرچه به بهانه حادثه برای اتوبوس دختران و از سوی یک فرد مجهولالهویه رخ داد اما همانند مصاحبه ظریفیان؛ میخواست مسئولیتپذیری و کارآمدی کاظمی را زیر سؤال ببرد.
وزیری که هیچ مسئولیتی مستقیمی در قبال حادثه نداشت اما مسئولانه و بدون عافیتطلبی به کرمان رفت تا با خانواده درگذشتگان حادثه ملاقات و همدردی کند.
کاظمی میتوانست همانند برخی دیگر؛ در هنگام وقوع حادثه از درون وزارتخانهاش تکان نخورد و یا به یک مصاحبه همدردانه اکتفا کند. اما این شرط کارآمدی نیست.
او به منطقه رفت و در حالی که مسئولیت مستقیمی در قبال اردوی گردشی دانشآموزان و تقصیر راننده نداشت ولی با خانواده داغدیدگان دیدار کرد.
اما برخی رسانهها ماجرای حمله یک فرد مجهولالهویه به او را با آب و تاب پوشش دادند تا همچون همیشههای یک تراژدی در سیاست ایرانی؛ پاداش خدمات علیرضا کاظمی را دو دستی تقدیم وی کنند!
دقت شود که حتی اگر وزیر آموزش و پرورش سهم ولو غیر مستقیمی هم در ماجرای حادثه تلخ اتوبوس مدرسه داشت اما باز هم چنین رفتارهایی اقتضای سیاست و رسانه نبود. اما همانطور که اشاره شد جرم وزیر آموزش و پرورش پزشکیان برای نقد شدن و ترور شخصیت؛ چیزی نیست جز کارآمدی و تقیّد به گفتمان انقلاب.
باید دقت داشت که حرمت امامزاده کارآمدی با متولیان کارآمدی یا همان خواص سیاسی است.
طبعا وقتی رجال سیاسی مثل ظریفیان در مقابل کارآمدی و خدمت مسئولان به مردم با طعنه و کنایه و نقد حرف بزنند؛ افراد مجهولالهویهی پنهان شده در لابهلای مردم نیز با سنگ و ترور شخصیت به میدان ترور کارآمدی خواهند آمد.
***
1_ https://fa.shafaqna.com/?p=1955894