به گزارش مشرق، معصومه رامهرمزی، نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی نوشت:
کتاب «فرزند بینهایت» تالیف محسن ذوالفقاری خاطرات خود گفته شهید بهشتی به انضمام روایتهایی از همسر، فرزندان، خانواده و دوستان و حتی کسانی که شاید با او همراه نبودند.
این عالم حساب و کتاب دارد. اتفاقات طوری کنار هم چیده میشوند که انسان باور میکند دستی در کار است. یک هفته پیش از شروع نمایشگاه کتاب 1404 با جوان دانشجویی هم کلام شدم. او در کنار گروهی از دانش آموختههای چند دانشگاه دولتی، کتابی را جمعخوانی کردند که ماحصل دیدگاه و نظرات شهید بهشتی بود. دانشجویان گروه همخوانی سن و سالشان نه به دوران انقلاب قد میدهد نه به سالهای جنگ. کتاب مهمترین منبع اطلاعاتی آنها برای فهم حوادث انقلاب و شهدای شاخص آن دوره است. اما یافتن منبع موثقی که به زبان جوان امروز از شهدای بزرگ انقلاب سخن گفته باشد، کار چندان راحتی نیست. این گروه با مطالعه کتاب مورد نظرشان نه تنها به پاسخ سوالات خود درباره شهید بهشتی نرسیدند که به نوعی با دیدگاه ایشان زاویه پیدا کردند.
معصومه رامهرمزی، نویسنده و پژوهشگر
این کتاب که از نامش صرفنظر میکنم متنی مناسب با سالهای پیروزی انقلاب دارد. از آن مدل کتابهایی که بچه مذهبیهای آن دوره با حرص و ولع آن را میخواندند، صفحاتش را طوری زیرو رو میکردند تا چنتهشان پر شود و قدرت مقابله با گروهکهای مارکسیست و کمونیست را پیدا کنند و در بحث و مناظره و مجادله که بازارش در آن روزها داغ داغ بود کم نیاورند.
از قبل روشن است که با گذشت پنج دهه، چنین کتابی به مذاق جوان دانشجو خوش نیاید چون فضای دوران انقلاب را درک نکرده، زبان کتاب برایش گنگ است و عملکرد شخصیت انقلابی غیرقابل باور. جان کلام اینکه این دوستان جوان بعد از همخوانی این کتاب، شهید را بیشتر سخنوری توانا دیدند تا مرد میدان عمل و تغییر. مشکلات اقتصادی و اجتماعی دهه 1400 را چاشنی قضاوتهایشان کردند که نتیجه تفکر و فریاد و شعار دیروز شما ارثیه امروز ماست.
با شنیدن حرفهای این گروه، افسوس خوردم که اگر کتاب یا فیلم در خور و شایستهای در شناخت شهید بهشتی نوشته و ساخته میشد، امروز شاهد فهم بهتری از ماجرا بودیم.
چند روزی از این ماجرا نمیگذشت که کتاب «فرزند بینهایت» سر راهم قرار گرفت. بسیار اتفاقی و غیرمنتظره. البته همانطور که ابتدا اشاره کردم این عالم حساب و کتاب دارد و هیچ چیزی اتفاقی نیست. در نمایشگاه کتاب تهران با نویسنده جوانی به نام محسن ذوالفقاری آشنا شدم که با انگیزه شخصی و با تلاش بسیار کتابی با عنوان «فرزند بینهایت» را نوشته است. این کتاب شرح زندگی و زمانه شهید بهشتی است. کتاب «فرزند بینهایت» برای اولین بار در نمایشگاه کتاب عرضه شد.
متن برآمده از یک پژوهش تاریخی است که با زبانی ساده، شیرین و روان پلی میان گذشته و حال زده و یکی از شخصیتهای اثرگذار انقلاب اسلامی را از محاق تاریکی خارج کرده است.
یکی از انتقادهای جدی دانشجوهای گروه همخوانی به شهید بهشتی و سایر همفکران ایشان این است که آنها کمتر زندگی کردند و بیشتر حرف زدند. چرا در کتاب شهید بهشتی سبک زندگی او دیده نمیشود و همه حرفها به تشکیلات و شعار تغییر جامعه ختم میشود. نسل امروز دوست دارد بزرگانش را در متن زندگی ببیند نه در خلا و انتزاع.
با تورق اولیه کتاب «فرزند بینهایت» به وجد آمدم که نویسنده در 518 صفحه کتاب نگاه جدی به سبک زندگی شهید بهشتی دارد و ضمن بیان تفکر و دیدگاه سیاسی ایشان از زندگی شخصی و خانوادگیاش غفلت نکرده و در لابلای روایتهای جاری در زندگی به چرایی اقدامات شهید بهشتی در هر برهه تاریخی اشاره کرده است.

این کتاب ماحصل بررسی هشتاد و دو منبع مکتوب و مصاحبه و گفتگو با شصت و پنج نفر از نزدیکان و همراهان شهید بهشتی است. زندگی شهید از زبان 65 نفر روایت میشود. اصلیترین راوی این کتاب خود شهید و سپس خانواده و دوستان و نزدیکان و همرزمان اوست. روایتها در بستر تاریخی به شکل خطی پیش میرود. انبوه روایات در حکم پازلی هزار تکه به گونهای گرد آوری شده که تصویرهای کوچک در دل تصاویر بزرگتر قابل مشاهده است.
محسن ذوالفقاری با نوشتن مقدمهای صریح با زبانی صمیمی از انگیزه خودش برای نوشتن این کتاب سخن گفته از این موضوع که آرزو داشته درباره این شهید بزرگ کتابی بنویسد که مخاطب معاصر با هر سن و جنسی قادر به فهمش باشد. نویسنده کتاب «فرزند بینهایت»، زندگی شهید بهشتی را سرمایهای گرانقیمت میداند. نویسنده با انجام این پژوهش تاریخی حلاوتی را چشیده که سعی دارد آن را به مخاطب کتاب بچشاند چرا که مرام او تک خوری نیست.
تعریف شیرین فصول کتاب یکی از نقاط قوت مقدمه برای جذب مخاطب برای خواندن متن است. روایت زندگی شهید بهشتی از زبان مادر آغاز میشود. معصومهبیگم خاتونآبادی، بانویی اهل علم و معرفت که نزد پدرش درس آموخت و پرورش یافت. به واسطه رویای صادق راهی خانه بخت شد تا بشود مادر محمد حسینی بهشتی.
یک پرسش پنهان همه بخشهای شخصی و اجتماعی، خانوادگی و سیاسی متن را پوشش می دهد. این پرسش گه بهشتی چگونه بهشتی شد؟ روایتها با قلم و زبان نویسنده جان میگیرند و روی کاغذ میآیند. مخاطب متوجه میشود که با شخصیتی تیزهوش و پیشرو روبرو است. در زمانه ای که طلاب به خاطر یادگیری زبان خارجه بازخواست و گاه تکفیر میشدند، محمد حسینی بهشتی بیتوجه به زخم زبان و بیمهری اطرافیانش، دو زبان خارجی را میآموزد تا با نگاه جهانی به راهش ادامه دهد.
نویسنده با استفاده از تکنیک روایت موازی به خواننده فرصت داده تا شهید را از زبان خودش و دیگران بشناسد و با برقراری نسبت میان روایتها به شناخت دقیقتری دست پیدا کند. عکسهای کتاب بوی کهنگی میدهد. چهره افراد، طرز نشستن آنها در کنار هم و نگاهشان به دوربین همه از گذشته دوری حکایت میکند. بوی کهنگی عکسها گواه اصالت آنهاست. این عکسها در کنار روایت متکی به زبان امروز خواننده را بین گذشته و حال به حرکت در میآورد تا به فهم جدیدی از شخصیت شهید بهشتی برسد. خواندن کتاب «فرزند بینهایت» شوقبرانگیز است و بهجتآور. چرا که ما را با بزرگ مردی آشنا میکند که هوش سرشار، قدرت و ایمان خود را در خدمت به ایران صرف کرد و با تقدیم جانش برای همیشه جاودانه شد.
نام و یادش پر آوازه باد.