حجتالاسلام احمد مبلغی رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، گفت: به نظر من تفسیر موضوعی دومعنا دارد؛ نخست، تفسیر موضوعی به لحاظ متن و محتوای قرآنی و دوم، تفسیر موضوعی قرآن با ماهیت روشی.
وی افزود: تفسیر موضوعی با ماهیت محتوایی عبارت است از اینکه مفسر، موضوعاتی چون توکل، ایمان، گناه و... در نظر بگیرد و همه آیات مربوط به این موضوع را شناسایی، جمعآوری و بررسی کند. عمدتاً این معنا برای تفسیر موضوعی رایج است و کتابها و مقالات زیادی با این نگاه نگاشته شده است. مبلغی اظهار کرد: در این زمینه برخی فراتر نیز رفتهاند و موضوع کلانی مانند حقوق یا اقتصاد را در نظر میگیرند و آیات مربوط به آن موضوع را استخراج میکنند این تفسیر موضوعی، دارای فوائد بسیاری است و از این طریق دیدگاه و تصویری از آن موضوع برای مفسر روشن میشود.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی اظهار کرد: فایده دوم، این است که وقتی مفسر آیات مربوط به یک موضوع را استخراج میکند و کنار هم میگذارد این همنشینی، آیات میتواند پرده از ابعاد نهفته، ناگفته و ناپیدا مربوط به آن موضوع بردارد و آن را آشکار کند که اگر چنین کاری صورت نگیرد و نگاه دقیق و جامع به موضوع مشخص و آشکار نشود تفسیر موضوعی دچار آسیبهای میشود.
وی در ادامه گفت: زمانیکه یک آیه از سیاق خودش جدا میشود تا در کنار آیات مربوط به موضوع جایی بگیرد این جدا شدن مفسر و محقق را از فرصت توجه به سیاق در موارد بسیاری محروم میکند و چه بسا مقصود آیه به درستی آشکار نشود. زمانی که مفسر آیه را جدا میکنند اگر در تفسیر به سیاق آیه توجه کنند در تفسیرش دچار آسیب میشود.
مبلغی با اشاره به دیگر آسیب تفسیر موضوعی گفت: مفسر در موارد بسیاری یک عبور فلهای و غیر تخصصی نسبت به موضوع پیدا میکند چون تمام همت محقق و مفسر این است که آیات را جدا کند و موضوعهای مربوط را در کنار هم بنشاند این نوع تفسیر چون به خودی خود فاقد یک منهج دقیق است ارائهای که مفسر نسبت به آیات دست به آن میزند یک ارائه علمی و تخصصی نیست.
مبلغی اظهار کرد: روش به کارگیری آیات یک روش دقیقی باید باشد که این روش در تفسیر نوع دوم موجود است. ولی اشکال این است که این نوع تفسیر موضوعی به خودی خود فاقد روش است بلکه بیشتر همت آن مصروف بر جمعآوری آیات است. نوع دوم تفسیر موضوعی، تفسیر روش موضوعی است، مبدع این روش مرحوم شهید صدر است در این تفسیر مفسر نباید برای دریافت معارف و محتواهای آن سراسیمهوار به سمت قرآن برود، بلکه میباید از یک روش دقیق موضوع محور بهره بگیرد.
وی در ادامه تصریح کرد: مقصود از روش موضوع محور این است که مفسر یک موضوعی را انتخاب کند که این موضوع دقیقاً ناظر به مشکل و نیاز انسان معاصر باشد. انسان معاصر مشکلات و نیازهای در زمینههای مختلف زندگی دارد که این نیازها و مشکلات ابتدا باید براساس روش شناسایی شوند؛ ثانیا ماهیت آن موضوع و نیاز از حیث دانش و تخصص شناسایی و بررسی شوند؛ البته در اینجا شهید صدر ظاهرا این مسئله را باز نکرده است ولی میتوان اضافه کرد که خود دین هم باید این مشکل نگاهها و معارفی را تبیین کند. مفسر در مرحله موضوعشناسی یا به تعبیر دیگر نیازشناسی انسان معاصر، باید با نگاه علمی به قرآن مراجعه کند تا ببیند قرآن در باب آن موضوع چه چیزی میگوید و در باب پاسخ به آن مشکل چه راهحلی را مطرح میکند.
مبلغی گفت: این روش در حقیقت متضمن چند مولفه است نخست شناخت درد و نیاز و دوم، تبدیل آن به یک مسئله علمی و کسب معلومات و اطلاعات تخصصی پیرامون آن موضوع و مولفه و در نهایت ارجاع دادن آن به قرآن و گرفتن پاسخ از قرآن. پس این روش 3 مرحله دارد مرحله شناخت درد و نیاز دوم، ایجاد اطلاعات و معلومات تخصصی پیرامون آن و در نهایت تبدیل آن به یک مسئله علمی.
این استاد دانشگاه افزود: در مرحله ارجاع به قرآن و دریافت پاسخ ممکن است آسیبهای در کمین باشد به عنوان مثال مفسر ممکن است در معرض یک نوع تحمیل رای قرار بگیرد چون دیدگاههای نسبت به موضوع با قرآن پیدا کرده است ولی این آسیبها راه حل هم دارند مفسر باید مراقب باشد که تبیین او بیطرفانه و علمی باشد و نهایت کوشش خود را نسبت به تبیین موضوع انجام دهد. تنها راه استفاده از قرآن به نظر میرسد روش تفسیر موضوعی به سبک شهید صدر باشد که متاسفانه هنوز چندان مورد استفاده قرار نگرفته است.
مبلغی با اشاره به مشکل تفسیر در شرایط معاصر گفت: این مشکلات عبارت است از درجا زدن تفسیر و بیخاصیت بودن تفسیر نسبت به مشکلات و دردهای اجتماعی. به نظر من روش تفسیر تا حدودی میتواند این مشکل برطرف کند. روایت هم داریم که شبهات را باید با رجوع به قرآن برطرف کرد متاسفانه در حال حاضر قرآن مرجعیتی برای ما در درک این شبهات ندارد به نظر من علت این مسئله فقدان روش تفسیری و فقدان یک مراجعه دقیق، صحیح، موثر و کار آمد نسبت به قرآن است به نظر میرسد نظریه شهید صدر تا حدودی میتواند این مشکل را حل کند.
مبلغی اظهار کرد: به نظر من استفاده موضوع محوراز قرآن ضرورت دارد به دلیلکه انسان دارای ابعاد مختلفی است؛ این ابعاد ذیل یک سری موضوعات جایی میگیرند و موضوعات به نحوی نمایانگر ابعاد کمال، وجود و اعتقادات انسان است. به هر حال برش دادن به ابعاد وجودی، اعتقادی و نیازهای زندگی اگر از حیث علمی باشد آن زمان میتوانیم به قرآن مراجعه کنیم و پاسخ قرآن را در ارتباط با آن موضوع به دست بیاوریم، پس مبنا این است که اولا باید از قرآن استفاده کنیم چرا که استفاده رها شده، بینظم و فلهای درست نیست و مبانی دوم این است که موضوعات بیانگر ابعاد اعتقادی، وجودی و یا کمال انسانی و زندگانی انسان باشد بنابراین مناسب است که تفسیر موضوعی شکل بگیرد.
وی در آخر گفت: متاسفانه بسیاری از تفاسیر موضوعی به جایی تمرکز کردن بر مسئلههای علمی که بیانگر مشکلات و نیازهای اجتماعی باشد بر موضوعات کلی و کلان تاکید میکنند در نتیجه این تفاسیر موضوعی راه به جایی نمیبرند و تا زمانی که سوال واقعی وجود ندارد پاسخ گرفتنی هم در کار نیست. گاهی اوقات موضوع اهم از مسئله میشود در دیدگاه شهید صدر، تفسیر موضوعی مبتنی بر شناخت مسئله است این آسیب حقیقتاً وجود دارد که تفاسیر موضوعی ما 90 درصد بلکه بیشتر به سمت تفسیر موضوع محوری رفته است که رابطه چندانی با مسئلههای جامعه و انسان ندارند در نتیجه راه به جای نمیبرند ما باید بپذیریم که سوالها وقتی که تبدیل به عنوان میشوند، نام مسئله میگیرند آن زمان به خوبی میتوانیم بفهمیم که تفاسیر موضوعی ما چرا نتوانستهاند در جامعه پاسخگوی مشکلات باشند و مشکل جوانها را برطرف کند.