آنان خشمگین بودند، زیرا پروژه ونتر هم میتوانست بودجه آنها را تهدید کند و هم کیفیت مهمترین رویکرد زیستشناختی قرن را به مخاطره بیندازد.
آیا شما گمان میکنید که «ونتر» نگرانیهای آنها را از بین برد؟ خیر، او پیشنهاد کرد که خودش ادامه دهد و نقشه ژنوم انسان را در بیاورد و همکاران برجستهاش میتوانند کار بسیار خوب یافتن توالی ژنی موش را انجام دهند!!! جسارت او جدا قابل تحسین بود.
«بن زیو» میگوید: «آنان که جسارت را در خود پرورش میدهند در مرز «تحولات مفید» و «تعرض به حقوق دیگران» گام بر میدارند، اما آنان با تعرضگران تفاوت دارند، چون تعرضگران مانند گانگسترها این حدود را نادیده میگیرند. با حمایت مناسب، حتی کمروترین افراد هم میتوانند آنقدر جرأت پیدا کنند که به فردی با جسارت تبدیل شوند، اما افرادی که به معنای واقعی و درست جسور هستند در زندگی با مسایلی روبهرو میشوند که آنها را وادار میسازد از شجاعت طبیعی خود مدد بگیرند و حدود و مرزهای مزاحم را بشکنند.
لذت بردن از زندگی
سرزندگی واقعی چیزی است که با انسان متولد میشود. افراد سرزنده مانند کودکان سرمستی هستند که هرگز از حرکت باز نمیایستند. آنان کاوشگران پرشوری هستند که همه چیز را به چشم سرگرمی میبینند. در کنار آنها بودن، دیگران را هم سرشار از شادی میکند. البته این بدان معنا نیست که ظرفیت عاطفی آنان فقط برای شادی تنظیم شده و همانطور باقی میماند. آنها در برابر هر چه که در اطرافشان رخ میدهد، بسیار حساس هستند و در غم دیگران نیز شریک میشوند.
« نانان فاکس» روانشناس دانشگاه مریلند میگوید: «در هنگام تحقیق بر روی خلق و خوی نوزادان متوجه شدم که 10 درصد از سوژههای کوچک من به طرزی غیرمعمولی با دیدن اسباب بازیها و افراد جدید هیجان زده میشوند. من به این گروه لقب «شاد» دادم و کار بر روی آنها را تا سن هفت سالگی دنبال کردم.
ثابت شد که این شاد بودن به طرز قابل ملاحظهای باقی میماند، برخلاف خصوصیتهایی مانند کمرویی که ممکن است با افزایش سن تغییر کند.
همچنین یک روانشناس و نویسنده کتاب «شور و سرزندگی» میگوید: «وقتی بچهها سرحالند و پی در پی احساساتشان را ابراز میکنند، والدین ممکن است رفتار نامناسب نشان دهند، به طوری که کودک از این کار خود احساس حماقت کند. او معتقد است که مخصوصاً دختر بچهها در سرکوبی سرزندگی طبیعیشان آسیبپذیرترند.
او میگوید: «بدون شک افراد شادِ بیمزه و جلف هم وجود دارند، اما من فکر میکنم این اشتباه است که فکر کنیم افرادی که پرشور و نشاطند اصلاً پیچیدگیهای زندگی را درک نمیکنند».
صبر و شکیبایی
نلسون ماندلا، رهبر جنبش ضد تبعیض نژادی آفریقای جنوبی، سالهای زیادی را در زندان بود، اما شکیبایی و متانت خود را حفظ کرد و مثل مهاتما گاندی توانست یک جنبش صلح را رهبری کند. «پانگاج میشرا» نویسنده میگوید: «فعالان حقیقی با شکیبایی میتوانند خشم و عصبیت را به چیزی که واقعاً مؤثر باشد تبدیل کنند.
چنین رهبرانی خود را در برابر انحرافاتی که به همراه قدرت میآیند، مثل فولاد حفظ میکنند». شخصیتهای بالغی مثل ماندلا به ندرت مغلوب احساسات شخصی خود و یا ناراحتی میشوند.
گفته میشود چنین خصوصیتی از تجارب سخت به دست آمده در زندگی سرچشمه میگیرد، همانطور که 27 سالی که ماندلا در زندان به سر برد عزم و اراده افسانهای او را پرورش داد.
وقار و متانت درونی
وقار نهفتهترین ویژگی افراد موفق است. یکی از کلیدهای وقار خونسردی است؛ که آن را به صورت توانایی پذیرفتن مصایب و مشکلات اجتنابناپذیر زندگی تعریف میکنند. سلوک آرام و خوددارانه، یکی از اصول مسلکهای شرقی است که معتقد است مردم نباید اجازه دهند عواطفشان در واکنش به فراز و نشیبهای زندگی به نوسان شدید در آید.
با آنکه این ویژگیها در تحقیقاتی به دست آمده که درباره افراد موفق انجام شده، اما به همان شدت در بین افراد ناخوشایند نیز دیده میشوند؛ جای تعجب دارد، اما به ازای هر قهرمان، یک انسان مستبد وجود دارد که متاسفانه در نگاه اول همانقدر جذاب به نظر میرسد. پس بهتر است وجه خوشایند ویژگیهای افراد موفق را در خود زنده کنیم.
برای خواندن بخش اول- موفقها چقدر جذابند- اینجا کلیک کنید.