« بلید رانر » محصول سال 1982 اثری بود که اکران فاجعه باری را پشت سر گذاشت به حدی که به سختی سرمایه سازندگانش را تامین کرد! اما پس از سالها صنعت سینما پی به ارزش های آن اثر برد و هم اکنون از فیلمِ ریدلی اسکات به عنوان اثری پیشرو و الهام بخش در ساخت فیلمهای علمی - تخیلی یاد می شود که در سالهای بعد آثار فراوانی با الگوبرداری از مفاهیم این اثر روانه سینما شدند که به موفقیت های قابل توجهی نیز مواجه شدند.
اما علی رغم آنکه شرایط لازم برای ساخت دنباله این اثر در دهه های گذشته مهیا بود، اما هربار مشکلات متعددی بر سر راه ساخت قسمت جدید این عنوان به وجود می آمد. از مشکلات مربوط به حق ساخت گرفته تا کمبود منابع مالی. حتی در مقطعی گفته شد که کریستوفر نولان برای ساخت دنباله برای این اثر ابراز علاقه کرده اما بهرحال در نهایت، نام دنیس ویلنو به عنوان کارگردان منتشر شد و اسکات نیز اعلام کرد که تنها در مقام تهیه کننده در ساخت فیلم مشارکت خواهد کرد.
داستان فیلم در لس آنجلس سال 2049 رخ می دهد. در این سال نسل جدید ریپلکنت ها رویه ای اجتماعی به خود گرفته اند و خبری از شورش نیست. کی ( رایان گاسلینگ ) که برای LAPD به عنوان " بلید رانر " کار می کند، در یکی از ماموریت های روزانه خودش ، بسته مخفی را می یابد که در آن نشانه ای است که او را به زنی ( کارلا جوری ) می رساند که وظیفه اش کاشت خاطرات برای ریپلکنت هاست. کی از طریق این زن ، موفق می شود ردی از ریک دکارد ( هریسون فورد ) بیابد که سالهاست خود را مخفی کرده و کسی از او خبر ندارد اما...
ویلنو با قبول کارگردانی « بلید رانر 2049 » ریسک بسیار بالایی را در دوران کارگردانی خود تجربه کرد چراکه یک لغزش می توانست سیل انتقادات را روانه او سازد. به همین جهت او با احتیاط فراوان قصه اثر را آغاز کرده و در نیم ساعت ابتدایی تنها به ایجاد فضای آشنای قسمت نخست اقدام کرده تا مخاطب بتواند حال و هوای کلاسیک دنیای « بلید رانر » را دوباره احساس نماید. رنگ آمیزی عمدتا پژمرده و قرمز اثر به انضمام شهر افسرده لس آنجلس در آینده و البته آن مه عجیب که شاخصه این اثر می باشد، به بهترین نحو ممکن در زنده کردن فضای کلاسیک داستان مفید بوده اند و ویلنو نیز به خوبی از این المان ها استفاده کرده است.
اما ماموریت دوم و مهمتر ویلنو فرار از سایه سنگین قسمت نخست و روایت قصه ای جدید در فضای ماتم زده لس آنجلس بوده است. در این بخش نیز ویلنو آرام و پیوسته خود را از فضای کلاسیک داستان خارج می کند و اگرچه حال و هوای داستان را مشابه قسمت نخست نگه می دارد، اما تماشاگر رفته رفته تغییراتی را در روایت می بیند که تمایز خود از اثر ارجینال را به راحتی اثبات می نماید. این تغییرات از قهرمان داستان که در قسمت جدید با تبعیت از شرایط زمانه، به مراتب گوشه گیر تر و ساکت تر از دکارد سابق است گرفته تا لس آنجلس سال 2049 که اینبار با هوشمندی نویسندگان، قابل دسترس تر از گذشته به تصویر کشیده شده و اگرچه ویژگی های تکنولوژی آینده را در خود دارد اما خبری از زیاده روی در ترسیم آینده به چشم نمی خورد و تعادل در آن به خوبی رعایت شده است. شهری ماتم زده که می تواند نشانه ای از وضعیت کنونی جهان پیرامون مان باشد.
اما مهمترین ویژگی قسمت نخست « بلید رانر » مطرح شدن مفاهیم فلسفی در داستان بود که در نهایت منجر به ایجاد پرسش های گوناگونی درباره ماهیت انسانها و تقابل آنها با ریپلکنت ها بود. چالشی که در آن سالها بدیع و ناشناخته بود و از این جهت، بسیاری از کارشناسان قسمت نخست « بلید رانر » را به نوعی برخاسته از تفکرات پست مدرن می دانستند که سوالات بنیادین اما ناشناخته در آن سالها را مطرح می ساخت. از آن روزها 35 سال می گذرد و سینما نیز طی این دوران چالش های متفاوتی را در بُعد فلسفی رقم زده که همین امر، بدیع بودن داستان قسمت جدید فیلم را با شک و تردید مواجه می کرد. اما دنیس ویلنو در این ماموریت ترسناک نیز موفق و سربلند بوده است.
فیلم بطور کنایه آمیزی در قسمت جدید اگرچه رویه قسمت نخست یعنی برچیدن ریپلکنت ها و تقابل انسانها و ربات ها را به تصویر می کشد، اما اینبار داستان به مرحله جدیدی از پیچیدگی های بشری رسیده و آن باردار شدن یک زن انسانی از یک مرد ربات است که محوریت اثر را تشکیل می دهد و در طول داستان اشارات بیشتری به پیچیدگی چنین رویدادی و در مجموع، تفاوت انسان و ربات می گردد یعنی جایی که جوشی ( رابین رایت ) یکی شدن انسان و ربات را آغازگر راه نابودی بشر می پندارد اما در طرف مقابل والاس ( جرد لتو ) که بطور عجیبی برای نسل انسان ترسناک به نظرمی رسد، معتقد است که بشر راهی جز نابودی نخواهد داشت و نسل جدید موجودات دو پا پیروز میدان خواهند بود.
شاید داستان تقابل ربات و انسان در سالهای اخیر سینما داستان تکراری به نظر برسد که می توان به وفور در آن هشدارهای سطحی نسبت به حضور ربات در میان انسان را یافت، اما درباره « بلید رانر 2049 » چنین قانونی صدق نمی کند و فیلمنامه به جای پرداخت سطحی از مفاهیم کلیشه ای ربات - انسان ، ناخودآگاه نسل بشر را به چالش می کشد و روند داستان را چنان پیش می برد که در نهایت این سوال مهم را پیش می کشد که آیا تغییر نسل بشر و ادغام آن با ربات که می تواند آغازگر راه جدیدی باشد، شرایط لازم برای بقاست و یا انسان دارای روح می تواند راه قدیم خود را ادامه دهد؟ و مهمتر از همه آن که اگر انسان روح دارد، آیا باید بپذیریم که ربات هم دارای روح خواهد بود؟ این سوالات به بهترین شکل ممکن در فیلم مطرح شده و به چالش کشیده می شوند.
« بلید رانر 2049 » فارغ از کیفیت قابل توجهی که در بخش فیلمنامه دارد، در بخش های فنی نیز یکی از بهترین های سال است و قطعاً نام اثر را از حالا می توان به عنوان یکی از امیدهای اسکار 2018 نام برد. نخستین ویژگی فنی فیلم که چشم ها را خیره می کند و سلب توجه از اثر را غیرممکن می سازد، تصویربرداری فیلم می باشد که با فاصله بسیار، یکی از بهترین های سال به شمار می رود و محتمل ترین گزینه برای نامزدی اسکار و حتی دریافت آن به شمار می رود. قاب بندی های استادانه ویلنو در تمام دقایق طولانی فیلم ( مدت زمان فیلم 163 دقیقه می باشد! ) به راحتی می تواند یک کلاس فیلمبرداری برای افراد شاغل در این صنعت باشد که ارزش بارها تماشا را خواهد داشت.
مانند تمام ساخته های پیشین ویلنو که کاملاً روند صعودی در سینما داشته، اینبار نیز موفق شده تا بازیهای عالی و یکدستی از بازیگران خود بگیرد که در راس آنها، بازی جرد لتو خودنمایی می کند. بازی که به شدت کنترل شده و دارای چارچوب مشخص در اجراست که قطعاً تماشاگر را به یاد بازیهای درخشان بازیگران کلاسیک سینما خواهند انداخت. چنانچه « بلید رانر 2049 » در اسکار 2018 جدی گرفته شود، می توان لتو را به عنوان یکی از گزینه های نامزد اسکار محتمل دانست. هریسون فورد و رایان گاسلینگ نیز بازیهای بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته اند. فورد یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر خودش را ارایه کرده و گاسلینگ نیز به خوبی توانسته از شکل و شمایل پسرک عاشق پیشه که همواره خندان است خارج شود.
« بلید رانر 2049 » به خوبی توانسته از زیر سایه بسیار سنگین اثر نخست خارج شود و تبدیل به اثری مستقل شود که جز در فضاسازی هنری، شباهتی با قسمت نخست ندارد و دنیای مختص به خود را می سازد. دنیایی که در آن انسان بار دیگر درگیر پرسش های بنیادین درباره خود می شود؛ آن هم زمانی که افرادی را در مقابل خود می بیند که کوچکترین تفاوتی با او ندارند و در حال چیره شدن بر او هستند. « بلید رانر 2049 » از منظر فنی نیز یکی از برترین آثار سال به شمار می رود که حتما و بدون شک می بایست بر پرده عریض سینما مشاهده شود تا عظمت و سینمایی بودن آن تماشاگر را غرق در خود کند. در روزگاری که نت فلیکس تمام تلاش خود را به کار بسته تا سینما را کوچکتر و از پشت مانیتور به مخاطب ارائه دهد، « بلید رانر 2049 » این قواعد را کنار می گذارد و ثابت می کند که تماشای فیلم بر پرده سینما کماکان می تواند به تجربه فراموش نشدنی مبدل گردد.
منتقد : میثم کریمی
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
بلید رانر 2049 : Blade Runner 2049
کارگردان : Denis Villeneuve
نویسنده : Hampton Fancher ، Michael Green
بازیگران :
Ryan Gosling...'K'
Dave Bautista...Sapper Morton
Robin Wright...Lieutenant Joshi
Ana de Armas...Joi
Jared Leto...Niander Wallace
رده سنی : R ( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
ژانر : اکشن
زمان : 163 دقیقه