ماهان شبکه ایرانیان

خرده‌روایت هایی درباره این روزهای «رویترز»

یک دوراهی: کمدیِ «آمدنیوزی» یا کنترل سرعت «رویترز»

این «رویترز» است. مثل «فاکس‌نیوز» و حتی «بی‌بی‌سی» سابقه‌ای طولانی از تحریف و تخریب درباره ایران ندارد و قابلیت متهم کردن این رسانه به دروغ‌گویی دیگر این قدر راحت نیست، تا کی؟

یک دوراهی: کمدیِ «آمدنیوزی» یا کنترل سرعت «رویترز»

خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگی

در فوریه سال 2003 طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک ‌ در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانه های خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛  اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن،  انتشار دروغ  است در واقع به ضد خودش بدل می‌شد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفه اش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده می شد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.

**

هربرت مارکوزه اولین کسی بود که ادعا کرد در تاریخ ظهور فاشیسم، کمدی پیش‌تر از تراژدی می‌آید.  وحشت نهایی ابتدایی به صورت کمدی اپرت گونه ظاهر می‌شود.

اول آگوست سال 2017 خبرگزاری رویترز،   گزارشی اختصاصی به روی خروجی خود فرستاد. عنوان گزارش بسیار جنجالی و داغ بود: سپاه پاسداران ایران یک راه جدید برای پیوستن به شورشیان یمنی پیدا کرده است. مستند این گزارش یک نقشه از موقعیت جغرافیایی ایران و یمن بود و ادعا می‌شد که ایرانی‌ها از این طریق به شورشیان یمنی سلاح می‌رسانند، اما به طرزی حیرت‌انگیز روی نقشه هیچ راهی برای رسیدن ایران به یمن نبود. یمن کاملا محاصره شده بود.

اما ماجرا جالب‌تر هم می‌شد. نویسنده این گزارش «جاناتان سائول»  از لندن بود. دیگر مقالات سائول در رویترز عمدتا در حوزه صنعت حمل و نقل جهانی و مشکلات بانکی بود و منابع گزارش، سه مقام ارشد ایرانی بودند که اعلام می کردند ایران از این راه جدید مشغول رساندن سلاح به یمن است.  به این ترتیب سه مقام ارشد ایرانی با یک نویسنده متخصص صنعت حمل و نقل در لندن تماس برقرار کرده بودند و به او خبر رسانده بودند که ایران راهی جدید برای رساندن سلاح به یمنی‌ها پیدا کرده است.  چرا آنها این کار را کرده بودند؟ دیوانه شده‌ بودند؟ این رویترز است؟

مسیر رویترز ادامه پیدا می‌کند و سرانجامش به این روزها می‌رسد: انتشار کمدی‌های طنزآلود درباره ایران که برای ایرانیان آشنا باشبکه‌های اجتماعی،  یادآور اخبار کانالی به نام «آمدنیوز»  است که تا به حال چندین و چند بار نظام ایران را سرنگون کرده است و دوباره از اول شروع کرده است. رویترز روی ایران متمرکز شده است؛  به دلایلی کاملا قابل‌حدس.

چند روز پیش نیز رویترز اعلام می‌کند که برخی از مقامات جمهوری اسلامی به دلیلی تحریم‌ها،  پاسپورت آفریقایی خریده اند و آماده خروج 30 میلیارد دلار ارز از کشور هستند.

سخنگوی وزارت خارجه نیز در آخرین نشست خود می‌گوید: خبرگزاری رویترز بعضا در طی هفته‌های اخیر صحبت از خروج شرکت‌هایی از بازار ایران می‌کند که با بررسی متوجه می‌شویم که بعضا این شرکتها در طول این دو سال وارد بازار ایران نشده‌اند.

 محمدجواد ظریف نیز سرانجام اعلام می کند که رویترز روزی 50 دروغ درباره وضعیت اقتصادی ایران اعلام می کند.

چرا رویترز دست به چنین قمار خطرناکی می‌زند؟

**

رویترز قماری نمی‌کند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می کنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابل‌باور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغ‌هایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر می‌کند ومخاطب خارجی تعجب نمی‌کند؟

این تصویر مشهوری است. یک مرد چینی که روبروی یک تانک ایستاده است. واقعه مربوط به میدان «تیان آن من» است و این عکس مشهور توسط جف وایدنر در 5 ژوئن 1989 در پکن گرفته شده است. تانک‌های ارتش آزادی‌بخش خلق به خاطر یک مرد ناشناس کوچک چینی متوقف شده‌اند.

کشتار میدان تیان‌آن‌من به مجموعه‌ای از تظاهرات اعتراضی در میدان تیان‌آن‌من شهر پکن، جمهوری خلق چین اطلاق می‌شود که به رهبری دانشجویان و از 15 آوریل 1989 تا 4 ژوئن همان سال ادامه داشتند. این اعتراضات که با حضور بیش از 100 هزار نفر برگزار شد و نهایتاً با قتل تعدادی (241 تا 2600نفر) از دانشجویان سرکوب شد. دانشجویان در این واقعه به ناپایداری اقتصادی چین و سرکوب‌های حزب کمونیست و فساد دولتی اعتراض کردند.

این تصویر در آن دوران و تا همین الان، مشهورترین تصویر منعکس شده از تاریخ چین در رسانه‌هاست و به شیوه‌های مختلفی تعبیر  و تفسیر شده است که معمولا همه آن ها در نسبت دادن این ویژگی‌ها به این تصاویر مشترکند: این تصویر نمادی از آزادی است، نمادی از قدرت مردمی در برابر نظامی‌گری، نمایشی از برتری نیروی انسانی در برابر ماشین و...

اما در کمال تعجب این نمادگشایی‌ها دقیقا و فقط برای یک مخاطب غربی، کیلومترها دورتر از چین معناپذیر است. این تصویر هیچ‌گاه در رسانه‌های چینی و در فرهنگ عمومی چینی‌ها این‌گونه تفسیر و نمادگشایی نشده است. در عین حال طنز تاریخی ماجرا هم اینجاست که این نماد آن قدر رسمیت پیدا کرده است که دسترسی به این تصویر در چین هم  ممنوع است.

مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر می‌کنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفت‌انگیز رسانه‌های جمعی،  خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال اقتصادی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانه‌های بدنامی مثل فاکس‌نیوز یا بی‌بی‌سی آنها راطرح نکرده‌اند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانه‌ای دیگری، حرکت می‌کند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی معمول رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهره‌آوری درباره ایران آماده می‌کند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانه‌ترین اتفاقات رسانه‌ای درمواجهه با ایران است.  این رویترز است به شرط اینکه خواسته های سیاسی، از حد نگه‌دارنده رویترز فراتر نرود. ممکن است؟

**

تمایلات سیاسی دولت‌ها اما این روزها بی‌رحمانه است و  تاریخ بی‌رحم‌تر از آنها. این رشد سرعت رویترز در چاپ و نشر عجایب اگر حفظ شود، سرانجام رویترز هم چیزی جز رسانه های جریان اصلی بدنام غربی نیست.

در یک سایت پرسش و پاسخ آمریکایی،  از همان سایت ‌هایی که مخاطبان معمولی هر سوالی از هر جنسی که دلشان بخواهد می‌پرسند و بقیه مردم هم پاسخ‌هایی به آن می‌دهند؛ کاربری به نام eli5 سه سال قبل پرسیده است که چرا خبرهای رویترز،  با منابعی بسیار معتبر است و چرا با شبکه ای چون فاکس نیوز و MSNBC متفاوت است؟

کاربرانی پاسخ‌هایی تقریبا یکسان به او داده بودند: رویترز یک آژانس خبری حرفه‌ای است نه تحت تسلط‌های قدرت‌ها. رویترز منبع تامین کننده اخبار شبکه‌ها ورسانه‌های مختلفی است و به همین دلیل موظف به حفظ بی‌طرفی است؛ رویترز فقط حقایق را پوشش می‌دهد، تفسیر نمی‌کند و کارش عینی است؛ رویترز همچنین از کلمات احساسی استفاده نمی کند؛ آنها فقط اعداد و حقایق را می دهند، آنها به هیچ گروه سیاسی یا کشوری متمایل نیستند.

آمبر لیون خبرنگار سابق سی‌ان‌ان‌ آخرین نفری بود که به این سوال پاسخ داده بود او گفته بود : سی‌ان‌ان کاری نمی‌کند جز یک سری تبلیغات رسانه‌ای برای دیکتاتورهای غربی.

ماجرای اعتبار رویترز و پروژه‌ای که این روزها آغاز کرده است یک ذهن رسانه‌ای را سریعا به سوی ماجرای رسانه‌ای مشابهی در سالهای اخیر می‌برد.

11 فوریه 2011 بلافاصله بعد از پخش دهان به دهان خبر کناره گیری مبارک از حکومت مصر در میدان معروف التحریر قاهره؛ مردم مصر برای برگزاری جشن پیروزی انقلابشان آماده می‌شدند. پرچم‌های ملی مصر در سرتاسر میدان به اهتزاز درآمده بودند در میان این ماجرا از دوربین‌های تلویزیونی که در سراسر دنیا در چهارگوشه میدان التحریر تصاویر مصری‌هایی به هیجان آمده از خیال آزادی را پخش می‌کرد چند نمای تصویری خاص پخش شد در گوشه‌ای از میدان التحریر جایی که میان انبوه جمعیت پرچم‌های سه‌رنگ مصر با آن نشان ترسناک وسط آن خودنمایی می‌کرد عده‌ای هم پیدا شده بودند که پرچم یک کشور دیگر را بالا برده بودند: کشور قطر و معنای این حرکت نمادین آن‌قدر واضح بود که همه متوجه شدند، قضیه به شبکه «الجزیره» و تشکر مردم مصر از  فعالیت‌های همه‌جانبه‌اش در حمایت رسانه‌ای از انقلاب مصر مربوط می‌شود. حالا الجزیره بزرگ شده بود، آن‌قدری که دیگر در قوطی‌کبریت تعبیر معروف حسنی مبارک از ساختمان این رسانه جای نمی‌شد.

به‌فاصله یک سال در سوریه مردم این کشور که از بحران یک سال و اندی شکل‌گرفته در این کشور خشمگین بودند در تظاهرات حمایتی از بشار اسد رئیس جمهور قانونی دولت سوریه علاوه بر آتش زدن پرچم کشورهای آمریکا و اسرائیل که آنها را مسببان شکل‌گیری این بحران می‌دانستند گوشه چشمی هم به پرچم قطر داشتند. پلاکاردهای حمل‌شده توسط تظاهرات کنندگان از شبکه تلویزیونی الجزیره می‌خواست که به دروغگویی در مورد سوریه پایان دهد و مردم سوریه را راحت بگذارد.آنها دلایل زیادی داشتند از جمله این ویدئو: ویدئویی که دولت سوریه از پشت صحنه فعالیت خبرنگار الجزیره در سوریه کشف کرده بود و در آن نشان می‌داد که چگونه خبرنگار الجزیره قبل از اینکه روی آنتن برود در حال آماده سازی های ساختگی برای نمایش حمله ارتش بشار در پس‌زمینه جایی است که مشغول گزارش دادن است 

و این پایان زودهنگام رؤیایی بود که الجزیره در سر داشت. رهبری افکار عمومی در جهان عرب. رویترز و پایان رویای  رهبری افکار عمومی در جهان هم نزدیک است، اگر رویترز با همین سرعت ادامه دهد.

**

در باکس نویسنده‌های گزارش خرید پاسپورت آفریقایی، یک نام ایرانی آشنا دیده می‌شود. بزرگمهر شرف‌الدین، روزنامه‌نگار ایرانی پیش از این در بی‌بی‌سی فارسی مشغول بود  و این شاید غم‌انگیزترین نکته ماجراست. در روزگاری که رسانه‌های مستقل آمریکایی، با شعار «نه به جنگ با ایران»، مشغول دفاع از ایران هستند؛ روزنامه‌نگاران ایرانی قطعاتی از همان پازل مشهور شده‌اند. شرف‌الدین پیش از این دو مستند مردی با کاپشن بهاری و خط و نشان رهبر را ساخته بود. ساده‌لوحی مهمترین برداشت یک آدم رسانه‌ای از این دو مستند بود؛ اما لیست بلندبالای ایرانی‌های حاضر در این دو مستند و مدیریت کلان آن‌ها توسط یک روزنامه‌نگار و مستندساز ایرانی و این همه دست‌وپا زدن برای بازنشر هزارباره یک روایت پرطرفدار غربی از ده سال زندگی ایرانی‌ها غم‌انگیزتر از آن بود که دروغ‌های مستند تحت تاثیرش قرار دهد. حالا آنها در رویترز هستند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان