گزارش اختصاصی نماوا از روز آخر جشنواره

روز آخر جشنواره فجر در کاخ رسانه‌ها همچنان زیرسایه اعلام نامزدها و اعتراضات به داوری گذشت

روز آخر جشنواره فجر در کاخ رسانه‌ها همچنان زیرسایه اعلام نامزدها و اعتراضات به داوری گذشت. حتی تنش بزرگ روز آخر در نشست‌های مطبوعاتی هم به نامزدهای جشنواره فجر برمی‌گشت: ساره بیات کاندیدای جشنواره فجر نشد اما از طرف دبیرخانه فجر برای او کارت دعوت به جشن تقدیر از نامزدها فرستاده شده بود و این مساله باعث رنجش او شد. تنها فیلمی که توانست عده‌ای نسبتا زیادی را به برج میلاد بکشاند، «بیست و یک روز بعد» ساخته محمدرضا خردمندان بود که در بین پنج فیلم برگزیده تماشاگران جشنواره هم قرار دارد.
«بزم رزم» طولانی‌ترین مستند جشنواره فجر
«بزم رزم» با 125 دقیقه زمان، طولانی‌ترین و البته یکی از جذاب‌ترین مستندهای جشنواره فجر بود. مستندی که سیر موسیقی و بلاهایی که سر آن آمده و تحولاتی که از سرگذرانده در طول ده ساله 57 تا 67 را بررسی می‌کند و از دیالکتیک بین پانزده مصاحبه و تصاویر آرشیوی دیده نشده و موسیقی‌های فراموش شده آن دهه شکل می‌گیرد. فیلم را سید وحید حسینی ساخته است که پیش از این چندان کاری از او ندیده بودیم و به نوعی همه را با مستندی پژوهشی با این سطح از پختگی شگفت‌زده کرده است. باید منتظر کارهای بعدی او ماند و دید.
«شَنِل» فیلم دیگری از حسین کندری و رضا بهبودی
زوج حسین کندری و رضا بهبودی پس از «اینجا کسی نمی‌میرد» یک بار دیگر در فیلم «شَنِل» با هم همکاری کرده‌اند که همان‌طور که از اِعراب‌گذاری می‌بینید نام این فیلم شنل به معنی یک تکه لباس نیست بلکه به عطر فرانسوی شَنِل اشاره دارد.
حسین کندری سینماگر جوانی که پیش از این در سینمای ایران فیلمبردار بوده است از سیزده بار بازنویسی فیلم‌نامه و حمایت‌های علیرضا شجاع‌نوری به عنوان تهیه‌کننده سخن گفت. کندری همچنین در پاسخ به یکی از سوال‌ها که چرا اطلاعات فیلم در دیالوگ‌ها گنجانده شده جواب داد:

«من آقای فرهادی نیستم که بتوانم ریسک کنم و دو ساعت فیلم بسازم، مجبورم در ٩٠ دقیقه حرفم را بزنم. من از نسخه ١٣٠ دقیقه‌ای فیلمنامه، فیلم ٩٠ دقیقه‌ای ساختم.»

دومین فیلم روز آخر جشنواره، «بیست و یک روز بعد» محمدرضا خردمندان بود که به خاطر توجهی که در آرای تماشاگران به آن شده بود با استقبالی کمی بیشتر روبرو شد. فیلم در ابتدا کمی دمده و یکی از همان فیلم‌های معمول سینمای ایران در دهه‌های شصت و هفتاد با یک کودک یا نوجوان سرتق و کوتاه نیامدنی به نظر می‌رسد اما در ادامه سرنوشت این خانواده و سرسختی پسر تازه نوجوان فیلم تماشاگر را به خود جلب می‌کند.

جلسه مطبوعاتی فیلم با خشم غیرقابل انتظار ساره بیات روبرو شد. ساره بیات گفت سال‌هاست حرف نزده و سکوت کرده و سعی‌اش این بوده که با سکوت و صبر با مسائل روبرو شود و حالا بعد از 15 سال می‌خواهد بدون رودربایستی حرف بزند. «من در این مدت فقط سکوت کردم و حدود 15 سال است که برای مملکتم، مردم و سینمای ایران فعالیت می کنم. من ساره بیات هستم و برای کسانی که فکر می‌کنند من‌را نمی‌شناسند خودم را معرفی می کنم.» ساره بیات به شکلی عجیب از خودش تعریف کرد و افتخارات و جوایزش را که عمدتا هم به فیلم «جدایی نادر از سیمین» برمی‌گردد یکی یکی شمرد. حتی یک جا گفت کار او در حدی بوده که رقیب او در جشنواره برلین مریل استریپ بوده است. ساره بیات بعد از برشمردن همه جوایزش پاکتی را رو به حضار نشان داد و گبرلو متن نامه درون پاکت را هم بلند خواند که دعوت ساره بیات به جشن تقدیر از نامزدهای جشنواره فجر بود. در حالی که اساسا ساره بیات نامزد نشده است!
بازیگر نقش مادر فیلم «بیست و یک روز بعد» گفت:

«من جریان این پاکت را نمی‌فهمم. چرا مسئولان جشنواره برای آن از من عذرخواهی نمی‌کنند. برای من کارت کاندیدا می‌فرستند در حالی که اسم من در لیست نیست. اگر اشتباه کرده‌اید حداقل اشتباهات خود را بپذیرید. این چه بازی مسخره ای است؟ متاسفم که این فیلم را نادیده گرفتید و من را ببخشید که مجبور شدم حرف‌هایی که نباید را بزنم.»

«بیست و یک روز بعد» هم از جمله فیلم‌هایی بود که به نامزدنشدن در فجر اعتراض داشت. این فیلم فقط برای جلوه‌های ویژه نامزد شده است. خردمندان در این خصوص گفت:

«چرا این فیلم شایستگی حضور درهیچ بخشی را به جز جلوه‌های ویژه نداشته است؟ جالب است بدانید که اتفاقا همین بخش که کاندید شده است، ناقص بود و ما قرارداد بستیم که بعد از جشنواره آن را کامل کنیم. ما هنوز نسبت به این مسئله سوال داریم و حرف‌مان این است اگر داوران فیلم ما را دیدند. در چه شرایطی آن را تماشا کرده‌اند.»

«بن‌بست وثوق» فیلمی که در حد و اندازه‌های جشنواره فجر نبود
«بن‌بست وثوق» را حمید کاویانی ساخته است و کیومرث پوراحمد مشاور او در کارگردانی بوده است. هانیه توسلی، پژمان بازغی و البته امین تارخ بازیگران اصلی این فیلم بودند. فیلمی کم خاصیت و ضعیف که از لحاظ کارگردانی شبیه معمولی‌ترین فیلم‌های سینمای اجتماعی ایران بود و دیالوگ‌هایی به سبک مسعود کیمیایی داشت. از آن فیلم‌هایی که بعد از پایانش باید بپرسی این فیلم‌های برای چه ساخته می‌شوند؟ حتی در نشست مطبوعاتی این فیلم هم حرفی که قابل نقل باشد گفته نشد!
پرهزینه‌ترین و سخت‌ترین تولید انیمیشن در ایران را هیچ‌کس ندید
حتی جلوی سالن دیگر خبری از چک کردن کارت‌ها نبود. ساکت و سوت و کور. اولین نمایش انیمیشن «رهایی از بهشت» در کاخ مردمی در اولین سانس از اولین روز بود و در کاخ رسانه‌ها آخرین سانس از آخرین روز!
سوال کارگردان فیلم از برگزارکنندگان جشنواره با این حساب کاملا بجا بود: اگر زیادی بودیم، چرا ما را به این مهمانی دعوت کردید و چرا فیلم ما را در بخش مسابقه پذیرفتید؟
یکی از نکات حاشیه‌ای در نمایش این فیلم موبایلی بود که به جای حراست جشنواره، کارگردان فیلم آن در حین فیلم گرفتن از روی پرده ضبط کرده بود! یعنی حراست هم در سالن حضور نداشته و رسما کرکره را پایین کشیده بودند.
«رهایی از بهشت» داستانی دوپاره داشت از شخصیتی همه فن حریف و باستانی به نام پهلوان در پیوند با داستان زندگی شهید چمران در لبنان. فیلم از نظر فنی و تکنولوژیک دو گام رو به جلو بود برای سینمای انیمیشن ایران و از نظر داستانی نکات ساده دراماتیک را رعایت نمی‌کرد. فیلم برای مخاطب بزرگسال زیاد از حد بی‌جذابیت و مشخص و برای مخاطب کودک زیاد از حد پلات پیچیده‌ای داشت. 4 سال برای این فیلم وقت گذاشته شده بود اما باز هم مثل سایر آثار پرهزینه و فاخر توجهی نشده بود که آیا برای مخاطب کودک اساسا دنبال کردن یک پهلوان باستانی که حرفی نمی‌زند و هیچ خطا و اشتباهی از او سرنمی‌زند جذابیتی دارد؟ اصل اول درام این است که قهرمانی برای مخاطب جذاب است که یک اسفندیار رویین تن نباشد. اگر هم هست لااقل یک چشم آسیب‌پذیر داشته باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان