دهمین روز جشنواره خلوتترین و کسالتآورترین روز جشنواره بود. سالن اصلی برج میلاد در بهترین حالت تا نیمه پر میشد و در نشستهای نقد و بررسی فقط عکاسان و خبرنگارانی حضور داشتند که به خاطر کار رسانههایشان ملزم به پوشش دادن همه نشستها هستند.
حتی در سانس اول هم که به مستندهای جشنواره اختصاص دارد ضعیفترین مستند در بین یازده مستند منتخب به نمایش درآمد که البته موضوعی بسیار ملتهب داشت. «کویرس کوچک من» مستندی درباره عملیات در پایگاه هوایی کویرس سوریه است. پایگاهی که ماهها در محاصره داعش و جبهه النصره بوده و حالا نیروهای ارتش سوریه میخواهند محاصره را بشکنند.
اولین فیلم روز دهم «فصل نرگس» ساخته نگار آذربایجانی بود که یکی از ضعیفترین فیلمهای جشنواره از آب درآمد. البته در جشنوارهای که تنها چیزی که کم نداشت فیلمهای فوقالعاده ضعیف و آماتوری بود. نشست مطبوعاتی فیلم اما به شکل عجیبی خلوت بود. حضور رسانهها بسیار کم بود و نشست در یک اقدام اعتراضی تنها با حضور یک نفر یعنی سحر صباغسرشت برگزار شد.
اعتراض عوامل «فصل نرگس» به این بود که چرا فیلم بعد از اعلام کاندیداهای جشنواره فجر به نمایش درآمده و عملا فیلم مهجور مانده است. صباغسرشت حتی گفت به نامزد نشدن فیلمش در چنین جشنوارهای مفتخر است. البته خیلی بعید بود چنین فیلمی در هیچ جشنوارهای و با هر هیات داوران دیگری برنده شود!
سحر صباغسرشت با اعتراض به یکی از منتقدان که دربرنامه تلویزیونی هم حضور پیدا میکند گفت:
«دوست عزیز، منتقد محترم، شما اگر فیلمی را کامل ندیدهای نمیتوانی نقد و بررسی کنی. نمیتوانی تحلیل کنی. حق با من هست یا نیست؟ شما اگر فیلم «فصل نرگس» خوشتان نیامده است به عنوان منتقدی که وظیفهاش را انجام میدهد باید فیلم را تا آخر ببینی و بعد به خودت اجازه بدهی که در برنامه سینمایی فیلم را نقد و بررسی و تحلیل کنی. وقتی فقط بیست دقیقه اول یک فیلم را دیدهای چطور میخواهی آنرا نقد کنی؟»
به نظر میرسد خطاب تهیهکننده «فصل نرگس» به سعید قطبیزاده بوده است.
سونامی اعتراضها به نامزدهای اعلام شده از همان شب نهم شروع شده بود و سهشنبه شب با خبر کنارهگیری دونفر از نامزدها، مسعود سلامی و محسن نصراللهی، شدت گرفت. مسعود سلامی در حالی که برای فیلم پرزحمت و فیلمبرداری پرریسک سیاه و سفید و پرکنتراست «خفگی» کاندیدای جایزه نشده، برای کار معمولیاش در کمدی «گشت 2» کاندیدا شده بود. بعد از این دونفر نوبت به منیره قیدی رسید که انصراف خودش از داوری شدن را اعلام کند. او که همراه با ارسلان امیری فیلمنامه «ویلاییها» را نوشته است قبلا هم شنیده میشد گفته است فیلمنامه ضعف فیلم من است و دقیقا برای همین ضعف هم نامزد شدهام. اما سونامی ادامه پیدا نکرد و به همین سه مورد انصراف ختم شد!
علی عطشانی با فیلم «یادم تو را فراموش» دومین فیلم روز دهم را داشت. «یادم تو را فراموش» دومین فیلمی است که در سینمای ایران با الهام از پرونده جنجالی ناصر محمدخانی و شهلا جاهد ساخته شده است و همه چیز در این اغراق شده است. اینجا حسین یاری نقش دامون شمس مربی فوتبال و ستاره قدیمی را دارد که هیچکسی بدون عکس یادگاری گرفتن از کنارش نمیگذرد و میترا حجار نقش زن سودایی و عاشق مزاحم را دارد که سرانجام شهلا جاهد را پیدا میکند. ابراز عشقهای او بیشتر سالن را به خنده میانداخت تا تاثیری روی تماشاگر بگذارد. مازیار فلاحی خواننده پاپ هم در این فیلم نقش دوست دامون شمس را داشت که خواننده هم بود و چند آهنگ خیلی کمجان هم خواند.
علی عطشانی معمولا برای فیلمهایش حاشیههای زیادی میسازد و خود فیلمها به اندازه حاشیههایشان نیستند. اما در نشست مطبوعاتی حتی او هم گفت از حاشیه خسته است و میخواهد فیلمنامههای بهتری انتخاب کند.
« زمانی که فیلمسازی را شروع کردم ناخودآگاه حاشیههایی به وجود آمد و در زمان «دموکراسی در روز روشن» دستمزد رضا گلزار جنجال به پا کرد. ممکن است در برخی مواقع خودم در مدیریت این حاشیهها مقصر بودم اما بخشی از این حواشی به من مربوط نمیشد. از این پس میخواهم خود فیلمهایم باعث دیده شدن شوند و برای دوری از حواشی در انتخاب فیلمنامهها وسواس بیشتری خواهم داشت.»
«ترومای سرخ» سومین فیلم روز دهم را اسماعیل میهندوست روزنامهنگار و منتقد ساخته است. فیلمی که تعداد زیادی بازیگران جوان و تازهکار داشت. نکته عجیب در این فیلم آن بود که «ترومای سرخ» سومین فیلمی بود که سازندگانش در نشست مطبوعاتی اعلام کردند مترو فیلم آنها را سانسور کرده است. ظاهرا مترو به صورت سرخود اداره نظارت و ارزشیابی تازهای شده است که درباره آثار فرهنگی هم تصمیم میگیرد! میهندوست گفت: « مترو تهران حکم داد که که دستفروش و گدا در فیلمنامه نباید باشد و دزدی هم نباید در مترو به تصویر کشیده شود. بنابراین ما تغییراتی در فیلمنامه دادیم اما به این هم بسندهنکردند و ما را بیرون کردند و گفتند بعد از عید بیایید. نهایت شهریور ماه تواستیم سکانسهای مترو را تمام کنیم.» انتظار میرود سازمان سینمایی باید اینجا خودی نشان دهد و بالاخره کاری غیر از خواندن اشعار مولانا در مراسم مختلف انجام دهد.
آخرین فیلم دیشب «ایستگاه اتمسفر» فیلمی معمولی بود که نسبت به سه فیلم قبلی روز در نوع خودش همشهری کین محسوب میشد. داستان جذاب و معمایی داشت که به رغم تلویزیونی بودن و ابهاماتی در داستان، میتوانست تماشاگر را به خود جلب کند. فیلم را مهدی جعفری ساخته است که به عنوان فیلمبردار در سینمای ایران شناخته میشود. در واقع «ایستگاه اتمسفر» اولین فیلم او در 47 سالگی است. محسن کیایی در این فیلم نقشی جدی دارد و رویا افشار هم در نقش یک مادر عزادار که باید قرضهای دخترش را مدیریت کند حضوری موفق داشت. جعفری درباره حضور محسن کیایی در نقشی جدی گفت: « از دو سال پیش فیلمنامه «ایستگاه اتمسفر» را به محسن کیایی داده بودم و او علاقه داشت نقش جدی در سینما بازی کند. محسن در این فیلم علاوه بر نقش جدی، نقش اول را نیز ایفا کرد. او در فیلمهای طنزی که بازی کرده بود، کارهای خوبی داشت. او در خیلی از صحنهها به من کمک کرد و خروجی آن نقشی شد که روی پرده آمد.»
تنها یک روز و چهار فیلم از جشنواره فیلم فجر در سالن برج میلاد باقی مانده است. جشنوارهای که سطحی پایینتر از دو سه سال گذشته داشت و به نظر میرسد سال آینده سینمای ایران در فروش هم با افت روبرو شود.
Post Views:
144