«حیوانات شبزی» Nocturnal Animals نام یکی دیگر از فیلمهای 2016 است که منتقدان نظر مثبتی به آن داشتهاند. فیلمی نئونوار، روانشناختی و تریلر (هیجانآور)، به کارگردانی و تهیهکنندگی تام فورد (Tom Ford).
تام فورد متولد 27 آگوست 1961، طراح مد، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده آمریکایی است. شهرتش را از مدیریت بخشهای طراحی و ایده پردازی برندهای گوچی (Gucci) و ایف سن لوران (Yves Saint) بدست آورده و حتی برند خود (تام فورد) را نیز به ثبت رسانده است. او فیلمهای «یک مرد مجرد» A Single Man در سال 2009 و «حیوانات شبزی» Nocturnal Animals را در سال 2016 ساخته که هر دو نامزد در اسکار نامزد شدهاند.
تام فورد فیلمنامه را نیز از رمان تونی و سوزان (Tony and Susan) نوشتهی آستین رایت (Austin Wright) اقتباس کرده است. ازجمله هنرپیشگانی که در این فیلم به بازی پرداختهاند میتوان، ایمی آدامز (Amy Adams)، جِیک جیلنهال (Jake Gyllenhaal)، مایکل شنون (Michael Shannon)، آرون تیلر-جانسون (Aaron Taylor-Johnson) و مایکل شین (Michael Sheen) را نام برد. فیلمبرداری اولیه این فیلم در 5 اکتبر 2015 در کالیفرنیا آغاز شد و در 18 دسامبر 2016 در آمریکا به اکران درآمد.
این فیلم در جشنوارهی ونیز جایزهی بزرگ داوران (Grand Jury Prize) را از آن خود کرد. در مراسم بفتا (BAFTA) در 9 دستهبندی نامزد دریافت جایزه بود و در گلدن گلوب (Golden Globe) نیز در دستهی بهترین کارگردان و فیلمنامه نامزد دریافت جایزه شد و جایزهی بهترین نقش مکمل مرد را نیز از آن خود کرد (آرون تیلر-جانسون). در اسکار امسال نیز دیگر بازیگر این فیلم (مایکل شنون) نامزد دریافت جایزه بهترین نقش مکمل مرد است.
ایمی آدامز (ایمی لو آدامز-Amy Lou Adams) متولد 20 اگوست 1974 خواننده و بازیگر آمریکایی است. مجلهی تایمز او را یکی از 100 چهره تأثیرگذار سال 2014 معرفی کرده است و در میان پردرآمدترین هنرپیشگان زن دنیا قرار دارد. دو جایزهی گلدن گلوب (Golden Globe) دارد و 5 بار برای جایزهی اسکار نامزد شده است.
کار خود را با بازی در تئاتر شروع کرد و اولین حضورش در عرصه سینما بازی در فیلم Drop Dead Gorgeous بوده است. پسازآن به لسآنجلس نقلمکان میکند و در تلویزیون و چندین فیلم درجهدو سینمایی بازی میکند. در سال 2002 است که در فیلم استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)، «اگه می تونی من رو بگیر» Catch Me If You Can با لیوناردو دیکاپریو همبازی میشود ولی درواقع شروع شهرتش و اوج کاریش در فیلم «جون باگ» Junebug در سال 2005 بود که در نقش زنی حامله توانست نامزد جایزه نقش مکمل آن سال اسکار شود. او در فیلمهایی چون «شب در موزه: نبرد اسمیتسونیان» در سال (2009)، «مشتزن» The Fighter در سال (2010)، «او» her در سال (2013)، «مرد پولادین» Man of Steel در سال (2013)، «حقه بازی آمریکایی» American Hustle در سال (2013) و «بتمن و سوپرمن: طلوع عدالت» Batman v Superman: Dawn of Justice در سال (2016) بازی کرده است؛ و در این فیلم نیز بازی درخشانی را از خود نشان داده است.
جیکوب بنجامین (جِیک) جیلنهال (Jacob Benjamin “Jake”Gyllenhaal)، متولد 19 دسامبر 1980، بازیگری آمریکایی است. در خانوادهای سینمایی به دنیا آمده، پدرش استفان جیلنهال (Stephen Gyllenhaal) کارگردان است و مادرش نائومی فونر (Naomi Foner) فیلمنامهنویس است. بازی را از خردسالی و در فیلمهایی همچون؛ فیلم City Slickers در سال 1991، فیلم A Dangerous Woman در سال 1993 و Homegrown در سال 1998 آغاز کرد. پس از بازی در دو فیلم «آسمان اکتبر» October Sky در سال 1999 و فیلم «دونی دارکو» Donnie Darko شناخته شد و به چشم آمد. سپس در فیلمهای «آشخور» Jarhead و «برهان» Proof بازی کرد؛ و البته یکی از بهترین بازیهای او را در «کوهستان برکبک» Brokeback Mountain دیدهایم که برای بازی در آن جایزهی بفتای بهترین بازی برای نقش مکمل مرد را از آن خود کرد و در چندین جشنواره و اسکار نیز نامزد دریافت این جایزه شد. او برای بازی در فیلم «عشق و دیگر داروها»
Love & Other Drugs در سال 2010 هم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد و در فیلم «حیوانات شبزی» نیز بسیار خوش درخشیده است.
داستان فیلم «حیوانات شبزی» Nocturnal Animals در یک گالری آغاز میشود، تصویری از نمایشی عجیب. ایمی آدامز (سوزان) که مدیر این گالری است به خانه مجلل خود بازمیگردد. بستهای دریافت میکند که از طرف همسر سابقش (ادوارد) برایش فرستادهشده و درون بسته کتابی ست که ادوارد نوشته و از او خواسته تا آن را بخواند. همسر فعلیاش سرد از کنارش میگذرد و آخر هفته را به سراغ کار (چیزی که اسمش را کار گذاشته) میرود و او را تنها میگذارد. سوزان کارکنان را به مرخصی میفرستد و در تنهایی آخر هفته مشغول به خواندن داستان ادوارد میشود. فیلم به 3 داستان تقسیم میشود. داستان زندگی حال حاضر سوزان، ازدواج سابقش و داستانی که همسر سابق به نگارش درآورده است.
حال حاضر سوزان در حین خواندن کتاب تصویر میشود و معمولاً عکسالعمل او به قسمتهای مختلف کتاب را نشان میدهد؛ و یا در آخر که با ایمیلی به ادوارد از کتاب تعریف میکند و از او درخواست میکند که باهم دیداری داشته باشند.
داستان ازدواج سابق نشانگر جوانی آنهاست که سوزان برای رسیدن به ادوارد با خانوادهی سنتی و متمول خود درگیر میشود و باوجود مخالفت آنها و اسرارشان بر این موضوع که در آخر این سوزان است که به دلیل کمبودهای مالی در زندگی با ادوارد دل او را خواهد شکست، با ادوارد ازدواج میکند و در طی اتفاقاتی سنگ دلانه ادوارد را برای ازدواج با همسر کنونیاش (جوانی خوشقیافه و پولدار) ترک میکند.
ولی تأثیرگذارترین داستان فیلم، داستان کتابی است که به سوزان تقدیم شده. داستان خانوادهای که ادوارد در نقش پدر (تونی) در آن ظاهرمیشود، به جاده میزنند و درست جایی که دیگر تماس با هیچکس و هیچچیز امکانپذیر نیست (در جادهای بیانتها و تاریک و خارج از دسترس برای تماس تلفنی) در اوج تاریکی جاده با 3 جوان عجیب غریب و دیوانه درگیر میشوند، پدر را از مادر و دختر جوانشان جدا میکنند و در طی اتفاقاتی جوانان پدر را در ناکجاآباد رها میکنند. تونی خود را به پلیس میرساند، ماجرا را توضیح میدهد و رئیس پلیس (مایک شنون – بابی) قول همکاری و کمک میدهد. کمی بعد همسر و دخترش را پیدا میکنند. به طرز وحشتناکی به قتل رسیدهاند و اکنون پیگیری و تعقیب سه قاتل شروع میشود یکی پس از دیگری پیدا میشوند، کشته میشوند و در آخر در پی پیدا کردن مجرم شماره یک (رِی) مشخص میشود که رئیس پلیس کمککار در حال بازنشستگی و مبتلابه سرطان است. او قول کمک و اجرای عدل را به تونی میدهد، حتی اگر قانون به کمکشان نیاید. به کمک هم در پی رِی راهی میشوند و داستان را به سرانجام میرسانند.
منتقدان نگاهی مثبت به این فیلم سیاه و پراسترس داشتهاند. منتقد هالیوود ریپورتر (hollywoodreporter) یکی از منتقدینی است که امتیاز 100/100 را به فیلم داده است. به نظر این منتقد، این فیلم تلاقی دیوید لینچ (David Lynch)، آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) و داگلاس سیرک (Douglas Sirk) است، فیلمی فوقالعاده، سیاه و خشن با تعلیقهایی روانشناسانه که هر بینندهای را جلوی پرده میخکوب میکند. سه داستان به هم گرهخوردهی فیلم گاه و بی گاه نقبی به هم میزنند و بیننده را از مشترکاتشان باخبر میکنند. فیلمی که ثابت میکند که تام فورد کارگردانی خارقالعاده و داستانسرایی بینظیر است.
منتقد گاردین (theguardian) درباره این فیلم چنین میگوید: “قطعاً فورد در این فیلم از حد انتظار (که پس از فیلم اولش انتظار بالایی بوده) هم فراتر رفته است. چیزی مهارنشدنی و ناهنجار دربارهی این فیلم وجود دارد که ملودرام، کمال و پیچیدگی را تلفیق کرده است.” حتی اسم فیلم هم پر از پیچیدگی است، حیوانات شبزی لقب ناجوان مردانیست که به تونی و خانوادهاش حمله میکنند، کاری است که سوزان در حق تونی انجام داده و حتی لقبی است که ادوارد به سوزان میدهد- درجایی از فیلم ادوارد سوزان را عاشقانه به جغدی بیخواب تشبیه میکند. کتاب تونی دربارهی انتقام است و نوشتن کتاب هم بهنوعی انتقام گرفتن از سوزان محسوب میشود، خصوصاً اینکه سوزان ادوارد را باور نداشته و فکر نمیکرده که او در نویسندگی موفق شود، بهعلاوه کتاب به سوزان تقدیم شده است.
منتقد راجر ایبرت (rogerebert) معتقد است که این فیلم چه از بهترینهای امسال باشد چه نباشد قطعاً یکی از جالبترین فیلمهاست. میگوید کمی گیج شده و فیلم را فیلمی استثنایی میداند، کاری پر مهارت و فیلمی که قرار است با بیننده بماند و جای پایش را بر ذهن بینندگان بگذارد. تام فورد در تکههایی از فیلم که به نظر میرسد ممکن است بیننده ناامید رهاشده باشد چه ازلحاظ فیلمنامه و چه کارگردانی بسیار قوی ظاهر میشود.
منتقد رولینگ استون (rollingstone) میگوید که تام فورد در کار تولید مد طراحی مستعد بوده و هست و این مهارت را در تولید فیلم هم نشان داده است. به نظر او فورد رمانی غیرقابلتبدیل به فیلم را تبدیل به فیلمی بینظیر کرده است. بازی بازیگران نیز بسیار قابلتوجه است. جیلنهال در هر دو نقش بسیار قابلباور است و آدامز نیز سوزان را از دختری ایدئالگرای جوان به زیبایی تبدیل به زنی میانسال و واقعگرا میکند، کارش واقعاً خوب است.
گریز قسمتهای مختلف فیلم به هم و تلفیق شدنشان نیز بسیار موردتوجه قرارگرفته است. برای مثال هر دو شخصیت جیلنهال در فیلم به “ْضعیف” بودن محکوم میشوند، سوزان در شور و شوق جوانی تمایلی به تعلقات خانوادهاش ندارد ولی در آخر کپی دیگری از مادرش از آب درمیآید و یا اتفاقات داستان کتاب که شاید تصویری تخیلی از اتفاقاتی است که از طرف سوزان در زندگی واقعی بر سر ادوارد آمده.
اکثر منتقدین از بازی بازیگران فیلم تعریف کردهاند. به بازی مایکل شنون و آرون تیلور جانسون (مجرم اصلی داستان – رِی) نیز توجه شده است ولی درواقع این کارگردان است که در اکثر نقدها مورد تحسین قرارگرفته است.
Post Views:
164