سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت 7:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
تاجزاده: راه حل مشکلات کشور «انتخابات آزاد» است
«مصطفی تاجزاده»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه سال 88 در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته است:
به نظر من بسیاری از مردم دیگر به روش گذشته (یعنی اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات) رای نخواهند داد و اگر هم رای بدهند منتخبانشان قادر به حل مشکلاتی مثل بیکفایتی و فساد گسترده نخواهند بود!
او در ادامه تصریح میکند:
هیچ راهی برای نجات کشور و سربلندی ملت ما وجود ندارد جز آنکه به سمت انتخابات آزاد برویم تا شایستگان انتخاب شوند و دو معضل بزرگ جامعه ما یعنی بی کفایتی مدیریتی و فساد سیستمی توسط آنان برطرف یا مهار شود. [1]
*عبارت تأملبرانگیز «انتخابات آزاد» طی سالیان گذشته بارها از سوی اصلاحطلبان مورد تأکید قرار گرفته است و نظام اسلامی نیز موضع مشخصی در نکوهش آن دارد.
اندکی تدقیق در صحبتهای این روزهای کسانی مثل بهزاد نبوی، علیرضا علویتبار، مصطفی تاجزاده و چندتن دیگر مشخص میشود که آنها به شدت قصد القای «شرایط بن بست» را دارند.
قصد و نیتی که البته کسانی از همین چند نفر، «تجمع خیابانی» را نیز چاشنی آن کرده و در هر قیام و قعودی بر لزوم تجمع خیابانی و تئوریپردازی برای آن اصرار دارند.
چه اینکه تاجزاده در همین مصاحبه تأکید میکند که از جمله راه حلهای مشکلات روز کشور رفع نظارت استصوابی شورای نگهبان و آزاد شدن تجمع است. قبل از او نیز «علیرضا علویتبار» ، دیگر چهره جریان خاص هم در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا، به تفصیل عوامل حدوث اغتشاشات خیابانی را توضیح داده و به تلویح از به حق بودن آنها سخن گفته بود. [2]
اینکه جمهوری اسلامی ایران دیگر قادر به رفع مشکلات نیست و رأی مردم به منتخبان هم در ساز و کار معقول فعلی بیتأثیر است حرف صحیحی نیست.
چه اینکه اگر این حرف درست بود؛ آقای تاجزاده و دوستانشان به چه حقی و با کدام منطق، در دو انتخابات گذشته خود را فدائیان روحانی نامیدند، از این گفتند که ما تضمین روحانی هستیم و چرا برای ادامه دولت روحانی «تکرار» کردند!؟
از طرف دیگر، اگرچه عدهای قصد القای این معنی خطرناک را دارند اما باید پذیرفت که نظام اسلامی در طول 40 سال گذشته پیشرفتهای بزرگی داشته و سطح زندگی مردم نیز اگرچه این روزها دچار تلاطماتی شده است اما هرگز با دهههای 60 و 70 قابل مقایسه نیست. میزان بسط عدالت در کشور رشد یافته، رفاه عمومی شاهد افزایش بوده است، امنیت در جایگاه قابل قبولی قرار دارد و فضای آزادی نیز در کشور لمس میشود.
جمهوری اسلامی همچنین عرصههای مشخصی را نیز بعنوان دلیل در کارنامه خود دارد که اثبات میکند هنگام حضور یک مدیریت انقلابی، جهادی و کارآمد در رأس کارها، اثری از مشکلات نخواهد بود.
تجربه 12 ساله حضور قالیباف در شهرداری تهران، تجربه حضور سردار سلیمانی در جبهههای دفاع از منافع فرا مرزی جمهوری اسلامی ایران، مدیریت جهادی قرارگاه خاتمالأنبیاء سپاه در پیشبرد پروژههای عمرانی کشور و رفع بحرانهایی مثل آب خرمشهر، حضور استادان انقلابی در عرصههای علمی خطیری مثل انرژی هستهای و فناوری نانو و توجه ویژه دانشجویان و بسیجیان به مناطق محروم در قالب اردوهای جهادی همگی نشان از همین مدعاست...
جدای از این معلوم نیست چرا تاجزاده از بیان واضحاتی مثل مقام هجدهم ایران در میان اقتصادهای بزرگ جهان [3] ضریب جینی بهتر ایران از آمریکا و روسیه [4] و بحرانی نبودن میزان بیکاری در ایران به گواه 100 هزار شغل بلامتقاضی وزارت کار [5] اِبا میکند و ترجیح میدهد که بر شرایط بنبست تأکید کند؟
معنای بیان این مثبتات این است که ایران اسلامی اگرچه با مشکلاتی مواجه شده اما وجود این مشکلات به معنی ندیدن نقاط قوت نیست.
لازم به یادآوریست که چهرههای اصلاحطلبی مثل تاجزاده نمیتوانند از مانیفست دهه 70 خود مبنی بر اینکه اصلاح تمام امور از کانال سیاست (یا همان ریاست جمهوری) میگذرد به یکباره ابراز برائت کنند و به این دلیل که 17 سال است در هیچ انتخاباتی نتوانستهاند رأی اکثریت مردم را از آن خود کنند؛ اینطور بگویند که با منتخبان جدید هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد!
آنها خود بهتر از همه میدانند که اگر «تَکرار کنم» و «ما تضمین روحانی هستیم» [6] نبود امروز شاهد این نوسانات ارز و سکه نبودیم.
***
جهانگیری دیگر هیچ نقشی در دولت ندارد
«محمدصادق جوادی حصار»، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در مصاحبه با آرمان امروز با بیان اینکه در حوزههای برنامهریزی و تصمیمسازی –دولت- اصلاحطلبان کمترین تاثیر را داشتهاند گفته است: به هیچ وجه کمکاریها و بیتدبیرهای دولت و اتفاقات روی داده در عرصه مدیریت اقتصادی کشور به اصلاحطلبان ربطی ندارد!
او سپس میافزاید:
اگر هم بخواهیم نمادی یا نمایندهای از جریان اصلاحات را در دولت و در کنار رئیسجمهور مطرح کنیم، آقای جهانگیری است که در دولت دوازدهم برخلاف دولت یازدهم و اولین دولت آقای روحانی، اکنون هیچ نقشی در دولت ندارد و اثرگذار نیست و نقش چرخ پنجم را ایفا میکند.[7]
*اینکه آقای اسحاق جهانگیری هماکنون در دولت حضور دارد، نرخ دلار 4200 تومانی دولتی را اعلام میکند و خودش میگوید در دولت نقش دارم اما جوادیحصار تأکید دارد که جهانگیری اکنون دیگر نقشی ندارد! مسئلهایست که مردم بایستی درباره آن قضاوت کنند.
میتوان این آنالیز را ارائه کرد که اصرار بر بیتأثیری جهانگیری در دولت به این دلیل است که جهانگیری نماد حضور اصلاحطلبان در دولت روحانی و قرار داشتن اصلاحات و اعتدال در کنار یکدیگر است. اما اکنون که مشکلاتی در اقتصاد کشور بروز کرده و اصلاحطلبان نیز قصد «عبور از روحانی» را دارند؛ مایلند تا به هر نحوی از انحاء جهانگیری (به عنوان نماد خودشان) را از اعمال و سرنوشت دولت جدا نشان بدهند تا اینطور القا شود که چپها در دولت روحانی مسئولیتی نداشتهاند!
هدف و پروژهای که البته همانطور که توضیح داده شد غیر ممکن است و ثانیا به دلیل نچسبی زیادی که در مبانی آن وجود دارد، امکان پذیرش در افکار عمومی هم ندارد.
جریان سیاسی خاص حتی اگر جهانگیری را هم از روحانی جدا کند اما هرگز نخواهد توانست رفتارهایی مثل «تَکرار میکنم» که مؤید یکی بودن آنها و اعتدالیون هستند را از ذهن مردم پاک کند...
***
«رقصندههای اینستاگرامی» به دنبال چه هستند!؟
«امانا... قراییمقدم»، از جامعهشناسان اصلاحطلب، به تازگی در بخشی از یک یادداشت در روزنامه شرق نوشته است:
جوانان، سیاستزده و چپ و راست و شمالی و جنوبی و شرقی و غربی و به حزب و دستهای وابسته نیستند، بلکه میخواهند آزاد باشند، آزاد بیندیشند و انتخاب کنند و پوسته تخممرغ سنتها را بشکنند و علیه سنتخواهان با اعمال و رفتار و آرایش و پیرایش خود برخاستهاند و با اعمال و رفتار و مدگرایی افراطی کاملا خلاف ارزشها و هنجارهای اجتماعی هستند و به همه آنها دهنکجی میکنند.
او میافزاید:
«این یک «پادفرهنگ» است که فرهنگ جامعه را از درون از هم میپاشد. جامعه ما با یک زایش فرهنگی جدید روبهرو است و دیگر نخواهد توانست با نصیحت و پند و اندرز و بگیر و ببند و با سیاستبازی یا مربیان پرورشی و... درست کند و خانه از پایبست همانطور که در حدود 20 سال قبل نوشتم آسیبدیده است.»
قراییمقدم همچنین تأکید میکند:
جوانان با پوشش و آرایش و پیرایش و لباس و پوشاک و رقصیدن و آوازخواندن، دست به دست هم دادهاند و در کوچه و خیابان و درون مترو، به زبان بیزبانی فریاد میزنند «این وقتی است که همهچیز باید از نو در بوته آزمایش قرار گیرد. هیچ اندیشه، هیچ عملی و هیچ رسمی حرمتش واجب نیست، اینک میتوان از آن تخطی کرد: دیگر هیچ رسمی حرمتش واجب نیست» [8]
*مشخص نیست اینکه حاشیههای مربوط به برخورد با یک رقصنده اینستاگرامی، تأثیری تا این حد بر تحلیل یک جامعهشناس بگذارد؛ تا چه اندازه با ملاکهای علمی سازگار است؟
پر واضح آنکه در همیشه تاریخ و در تمام طول 40 سال گذشته کسانی بودهاند که لباسهای نامتعارف میپوشیدند، میرقصیدند و حتی گاهی بصورت برهنه پا به خیابان گذاشتند!
اما هیچ منطقی نمیتواند از این رفتارهای مغایر با عرف و دین مردم ایران نتایجی مثل تغییر نسلی، رویکردهای جوانان در مخالفت با رسوم و غیره بگیرد.
رفتارهای نامتعارف همیشه بوده و هست اما مادام که حرکت عمومی حاکمیت بر مدار خرد و منطق باشد؛ این رفتارها قدرت اجماعسازی نخواهند داشت و کسی هم با آنها همراه نمیشود.
گفتنیست، پیش از این، هادی خانیکی، از تئوریسینهای اصلاحطلب نیز گفته بود جامعه بایستی رقصیدن را به رسمیت بشناسد تا دچار توانمندی شود. [9]
***
1_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3779482
2_ mshrgh.ir/878667
3_ https://www.khabaronline.ir/detail/750195/multimedia/picture
4_ http://tn.ai/1645720
5_ mehrnews.com/news/2949850
6_ https://www.isna.ir/news/96021206977/
7_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/228280
8_ http://sharghdaily.ir/fa/main/print/192547
9_mshrgh.ir/877559