ماهان شبکه ایرانیان

یادداشت/

مهدویت، ما و اعتقادی که راه حل مشکلات نیست

گروه اندیشه: از رفتارهای روزانه و برنامه‌ریزی‌هایی که برای طول زندگی خود داریم، این پیام به روشنی قابل درک است که ما بر این باوریم که مهدویت چاره مشکلاتمان نیست؛ بیایید به اندازه‌ای که برای شعارها و هیاهوهای انتخاباتی ارزش قائلیم و به تحقق‌اش امیدوار، ذره‌ای هم وعده پروردگار را جدی بگیریم.

شعبان از نیمه گذاشت. در شهر ما محافلی به این مناسب برپاشد. محافلی که نام و نشان امام زمان(عج) را یدک می‌کشید اما خبری از عطر و بوی امام در آنها استشمام نمی‌شد. نمی‌دانم چرا وقتی مرثیه‌خوان لابلای اشعار و مرثیه‌هایش از انتظار سخت و جانکاه (!) امام عصر(عج) گلایه می‌کند ناخودآگاه نیشخندی معنادار بر لبانم می‌نشیند و همواره این سوال را از خود می‌پرسم که آیا واقعا ما منتظریم؟! هزار و صد سال از غیبت امام می‌گذرد و ما انگار نه انگار که امت و مأموم این امامیم. هنوز دغدغه اصلی زندگی ما، گذران معاش و توسعه رفاه خویش است. در این راه همه کار می‌کنیم، خون دل می‌خوریم، دست به دعا برمی‌داریم، نذر و نیاز می‌کنیم و .... اما سهم امام عصر(عج) در این میان همان یک استکان شربت زعفرانی است که عصر نیمه شعبان پسرکی در خیابان به من تعارف کرد. چقدر بی‌رنگ و بی‌طعم است این شربت و این انتظار ریاکارانه.

من بیش از همه از خودم گلایه دارم که حتی در این صبح جمعه، در این صبح نیمه شعبان آنقدر توفیق نداشتم که برای یکبار در سال دعای ندبه را زمزمه کنم و در فراق منجی و محبوبم یک آه عمیق بکشیم. روایاتی که در وصف حال و هوای عصر غیبت به دست ما رسیده است بسیار تکان دهنده و دشوار است. شاید بشود تمام آنها را در این عبارت دعای شریف عهد خلاصه کرد که: «ارحم استکانتنا بعده» یعنی به شکستگی ما پس از غیبت اماممان رحم کن. آری شکسته‌ایم. بدجور هم شکسته‌ایم. روایتی دیدم در کتاب غیبت کفعمی(ره) که به غایت تکان دهنده بود و البته نظیر این روایت را سابقا در کتاب ارزشمند نهج‌البلاغه دیده‌ بودم. مضمون روایت این بود که پس از شهادت حسین(ع) اسلام را از حقیقت خود منسلخ می‌کنند. به تعبیری آشنا، اسلام را سلّاخی می‌کنند. در کتاب شریف نهج‌البلاغه از وضعیت اسلام در آخرالزمان‌ تعبیر به پوستین وارونه می‌شود. گمان نمی‌رود فردی دغدغه دینداری داشته باشد، دلسوز اسلام ناب باشد، شیعه علی(ع) باشد و با شنیدن این وعده‌های راستین گرد اندوه بر پیشانی‌اش جا خوش نکند و اشک حسرت و ندامت نریزد.

اگر آن مرثیه‌خوان راست می‌گوید و غیبت امام برای ما تلخ و جانکاه است پس چرا پس از گذشت هزار سال هنوز قدمی برای تعجیل فرج برنداشته‌ایم. بیایید تلاش خودمان را برای ظهور منجی حقیقی مقایسه کنیم با تلاش قوم یهود برای ظهور منجی کذایی. تشکیل دولت صهیونیستی در سرزمینی که به گمان قوم یهود، سرزمین موعود است، تلاش برای ویران سازی مسجدالاقصی و بنیان نهادن معبد کذایی سلیمان، کوشش در جهت پیشبرد اهداف بلند فرقه صهیون که از نظر ما شاید غیرقابل دستیابی و حتی غیرقابل باور باشد. اینها نمونه جنبش و حرکت قوم صهیون در مسیر هموار سازی جاده انتظار منجی است. اما ما چه کرده‌ایم؟ شیعه همواره برای دستیابی به آرمان‌های خود چشم امید به امدادهای غیبی و آسمانی داشته است که البته این موضوع هم امری حقیقی و مسلم است. اما نه تا آن اندازه که ما را چنان که اکنون هستیم، منفعل و ناکارآمد و سست عنصر سازد.

فریادهای علی(ع) در نهج‌البلاغه خطاب به مردم کوفه که در قیام با دولت حرام‌ زاده اموی، تعلل می‌کردند و تن آسایی و رفاه طلبی مانع از آن می‌شد که به دعوت امیر خود لبیک بگویند هنوز در گوش زمان جاری است. فریادهای علی(ع) باید نصب العین ما باشد چراکه اگر علی(ع) امروز در میان ما بود دوباره همان نهیب‌ها را بر سرِ ما می‌کشید و همان نفرین‌ها را خطاب به ما روا می‌داشت که چرا تا امروز حتی یک گام در مسیر تعجیل امر فرج برنداشته‌ایم. سهم موعود در زندگی ما کجاست؟ اگر مهدی(عج) را از زندگی ما جدا کنند چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد؟ احتمالا فقط از نوشیدن یک استکان شربت زعفرانی نیمه شعبان محروم خواهیم شد. وقتی زندگی ما درگیر امام زمان(عج) نیست، وقتی در مشکلات بی‌شمار زندگی فردی و اجتماعی توجهی به این امر نداریم که هر سخن و هرروایت ارزشمندی که در یکی از کتب روایی با هزار زحمت به دست ما رسیده است، کلید و راه حل یکی از این مشکلات است، خب مسلم است که فرهنگ مهدویت و انتظار جایگاهی در زندگی ما نداشته باشد.

سخن آخر: بیایید با خودمان رو راست باشیم. از رفتارهای روزانه و برنامه ریزی‌هایی که برای طول زندگی خود داریم، این پیام به روشنی قابل درک است که ما بر این باوریم که مهدویت چاره مشکلاتمان نیست. بیایید به اندازه‌ای که برای شعارها و هیاهوهای انتخاباتی ارزش قائلیم و به تحقق‌اش امیدوار، ذره‌ای هم وعده پروردگار را جدی بگیریم. امام عصر(عج) فرمود: أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‌، یعنی زیاد برای فرج من دعا کنید که این امر، گشایش در کار شماست. اگر فرج مولایمان را راهگشای حل مشکلات بدانیم هرروز برایمان روز نیمه شعبان است و هرروز یاد امام عصر(عج) در ذهنمان تداعی می‌شود. فراموش نکنیم این آیه از کتاب پروردگار را: فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ(سوره11/آیه101): خدایانى که به جاى خداى حقیقى مى‏‌خواندند هیچ به کارشان نیامد و جز بر هلاکت آنان نیفزود.


مصطفی شاکری

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان