فرادید؛ هیتلر برای توجیه حملهاش به لهستان، روسیه و دیگر کشورهای شرق اروپا از مفهوم “Lebensraum” (فضای زندگی) استفاده کرد. اما به فصل کوچکی از اشتیاق هیتلر برای فتح سرزمینهای جدید بیتوجهی شده است: چگونه هشتاد سال پیش ولع رایش سوم برای مایگرین منجر به سفری اکتشافی به قطب جنوب شد.
اعضای تیم اکتشافی آلمان در حال نشان دادن پرچم نازی. این تصویر از کتابی به نام "رایش سوم در جنوبگان: اکتشاف قطبی آلمانها 1938-39" گرفته شده است.
ماجرا از تابستان سال 1936 آغاز میشود. هیتلر برنامهای چهارساله برای ارتقای ارتش آلمان و اقتصاد داخلی را به اتمام رسانده بود تا بتواند نهایتاً تا سال 1940 جنگ را آغاز کند. او "هرمان گورینگ" را انتخاب کرد و سپس برنامهای به نام "طرح چربی آلمان" ایجاد کرد تا مصرف داخلی کره، شیر، خامه، روغن خوک، پنیر، مایگرین، پاککنندهها، شمع، لینولئوم و رنگها را بهینهسازی کند. قصد داشتند برای این محصولات جایگزین پیدا کنند تا در صورت قطع ورود محصولات وارداتی به کشور، با مشکل روبرو نشوند. در آن زمان روغن نهنگ یکی از مهمترین مواد اولیه برای مایگرین بود و آلمانها زیاد از این روغن استفاده میکردند.
"کورنلیا لودک" استاد تاریخ در دانشگاه هامبورگ و یکی از مؤلفان کتاب میگوید: "آنها برای آمادگی برای جنگ به روغن نهنگ نیاز داشتند. قبلاً باید این روغن را از نروژ خریداری میکردند و نمیخواستند پولشان را وارد کشور نروژ کنند. میخواستند خودشان روغن نهنگ تولید کنند."
کشتی Schwabenland 1938 که برای سفر به قطب جنوب از آن استفاده شد.
بنابراین آلمان ساخت کشتیهای صنعتی برای شکار نهنگ را آغاز کرد تا عازم اقیانوسها شود. در آن زمان شکار نهنگ در اقیانوس اطلس شمالی و شمال اقیانوس آرام کاهشیافته بود و کشتیهای آلمان فاصله زیادی از خانه داشتند؛ بنابراین ساخت پایگاه در قطب جنوب ایده خوبی به نظر میآمد. در ماه اوت 1936، وزارت خارجه آلمان منطقهای بیمالک در قطب جنوب پیدا کرد که بین مناطق متعلق به نروژ و بریتانیا قرار داشت. بنابراین طرحی برای سفر و اکتشاف منطقه (بخشی از منطقهای که به نام سرزمین شهبانو ماود) ایجاد شد.
این سفر اکتشافی در تابستان 1938 به رهبری کاپیتان "آلفرد ریچر" (یکی از فرماندهان مطرح نیروی دریایی در جنگ جهانی اول که با یک هنرمند برجسته یهودی ازدواج کرده بود) آغاز شد. او خدمه کشتی را بر اساس تجاربی که در سفرهای قطبی داشتند انتخاب کرد و توجهی به عضویت اعضا در حزب نازی نداشت.
پس از سه ماه تعمیرات بر روی کشتی Schwabenland، آن را تبدیل به یک کشتی یخشکن کردند و کاپیتان ریچر در تاریخ 17 دسامبر 1938 سفرش را از هامبورگ آغاز کرد. در میان خدمه کشتی 82 دانشمند، افسر نیروی دریایی و داوطلب حضور داشتند؛ به انضمام دو کشتی پرنده (دورویه دو اکس).
به درخواست رژیم، یک مقام نازی نیز در کشتی حضور داشت. او مقرر کرده بود که همه به سخنرانیهای هیتلر در ایام کریسمس که از رادیو پخش میشد، گوش دهند. همه مجبور بودند در اتاق بنشینند و به سخنرانی گوش دهند. در طی یکی از سخنرانیها اختلالات جوی وجود داشت و مجبور شدند رادیو را خاموش کنند.
نقشهای از جنوبگان که در آن ناحیه ادعاشده توسط نازی “New Swabia” قرمز شده است.
کشتی یک ماه بعد به آبهای قطب جنوب رسید و به کمک کشتیهای پرنده اکتشاف هوایی منطقه را آغاز کرد. این منطقه کوهستانی هرگز در گذشته اکتشاف نشده بود و دانشمندان آلمانی آن را “Neu-Schwabenland” نامگذاری کردند. پروازهای کشتیهای پرنده دو هدف را دنبال میکردند: عکسبرداری از منطقه برای تحقیقات علمی و نقشهبرداری، و همچنین ادعای مالکیت برای آلمان نازی.
اما طرحها همیشه آنطور که برنامهریزی شدهاند پیش نمیروند. در یکی از اکتشافهای هوایی، خدمه با کمبود سوخت مواجه شدند و بهناچار برای کاهش وزن هواپیما چرخدندههای اضافی را بیرون پرتاب کردند. این جعبهها حاوی صلیبهای شکسته آهنی نیز بودند که قرار بود در بخش مورد نظر در جنوبگان پرتاب شوند تا ادعای مالکیت نازیها بر منطقه را تحکیم کنند. آن صلیبهای شکسته کوچک دیگر هرگز پیدا نشدند.
بااینحال موفق شدند بخش بزرگی از قطب جنوب را پوشش دهند و با تصاویر هوایی گرفته شده اندازه مناطق شناخته شده را تا شانزده درصد افزایش دادند. میزان مناطقی که تحت پوشش قرار گرفت، از میزان خاک آلمان در آن زمان بیشتر بود. اکتشاف Schwabenland زیاد طول نکشید. آنها کارشان را به اتمام رساندند و در پنج فوریه 1939 منطقه را به مقصد خانه ترک کردند.
کشتی در مسیر بازگشت به خانه بستر اقیانوس اطلس را اسکن کرد. دانشمندان متوجه لرزشهایی شدند که به اعتقادشان خطی آتشفشانی بود که در وسط اقیانوس اطلس از شمال به جنوب امتداد داشت. چند دهه بعد معلوم شد که این خط آتشفشانی "شیار میان اطلسی" است: منطقهای که دو تا از صفحات تکتونیک زمین از هم جدا میشوند و بخشهای جدیدی را در بستر اقیانوس تشکیل میدهند.
بخش اعظم یافتههای علمی این سفر در طول جنگ گم و یا پنهان شد. گزارشها نهایتاً در سال 1958 منتشر شدند.
گرچه هنوز هم بهوفور داستانهای عجیب از پایگاههای مخفی نازی و یا مستعمرههای قطب جنوب در اینترنت به چشم میخورند، اما هیچگونه شواهدی وجود ندارد که هیتلر پس از این اکتشاف علاقه بیشتری به جنوبگان نشان داده باشد. نویسنده کتاب در سال 2007 در مقالهای نوشت که مردم دیگر فعالیتهای نظامی جنگ جهانی اول در این منطقه را با برنامه اکتشافی نازیها اشتباه گرفتهاند. آلمان تا سال 1981 هیچ پایگاهی در جنوبگان نداشت.
منبع: History
ترجمه: وبسایت فرادید