ماهان شبکه ایرانیان

الگو سازی مسکن بر پایه سبک زندگی اسلامی

مسکن که در ابتدا تنها سرپناهی برای حـفظ انـسان از گـرما و سرما بود، به تدریج بـا شـکل گیری فـرهنگ ها و عقاید مختلف، منعکس کننده جهان بینی ملت های مختلف گردید، به طوری که با مطالعه دقیق معماری هردوره، می توان از جزئی ترین عقاید اقوام آگاهی یافت

الگو سازی مسکن بر پایه سبک زندگی اسلامی

مقدمه

مسکن که در ابتدا تنها سرپناهی برای حـفظ انـسان از گـرما و سرما بود، به تدریج بـا شـکل گیری فـرهنگ ها و عقاید مختلف، منعکس کننده جهان بینی ملت های مختلف گردید، به طوری که با مطالعه دقیق معماری هردوره، می توان از جزئی ترین عقاید اقوام آگاهی یافت. ایـرانیان نـیز بـا الهام از مبانی جهان بینی اسلامی و فرهنگ سنتی ایرانی، مـحیطی ایـده آل برای زندگی فراهم کردند. در معماری سنتی، نوعی تأثیر متقابل بین مسایل زیست محیطی و ارزش های فرهنگی وجود داشت. در طراحی بناها، هـرخانه بـخشی از اجـتماع محلی به شمار می رفت، اما با ورود فرهنگ غربی، به تدریج الگویی در مـعماری ایران به کار رفت که برخاسته از فرهنگ بی هویت غرب بود و هیچ پشتوانه فرهنگی و مذهبی نداشت. طرح های ساختمانی جدید، تـنها راهـ حـلی برای پاسخ به نیاز روز افزون مسکن بود و هیچ رابطه ای با گـذشته خـود نداشت. این ساختمان ها در ترکیب با خانه های فرسوده شهر تنها ارمغانش بی هویتی فرهنگی و مذهبی بود.

سؤالات اصـلی کـه در ایـن پژوهش، دنبال می شود، به شرح زیر است:

1. سبب دوری معماری معاصر مسکن از ویـژگی های اسـلامی چیست؟

عـامل اصلی روی گردانی از معماری اسلامی _ ایرانی، علاوه بر افزایش نیاز تهیه مسکن، تقلید کورکورانه از مـعماری بـی هـویت غرب بوده است.

2. شاخصه های اصلی معماری اسلامی _ ایرانی چیست؟

ویژگی های اصلی معماری ایرانی که بـا ورود اسـلام به ایران، مورد تأکید بیشتری قرار گرفت، درون گرایی، ارتباط با طبیعت و وسعت آن بـوده اسـت.

3. راهـکارهای هویت یابی اسلامی معماری چیست؟

بازیابی اهمیت ارزش های الهی و عملی کردن آنها از طریق همکاری عالمان دیـنی و مـهندسین معمار، مهم ترین راهکارهای حفظ معماری اسلامی است.

در این مقاله سعی شده تا مـشخصه های ویـژگی مـسکن از دیدگاه اسلام، با تکیه بر آیات و روایات بیان شود. سپس مؤلفه هایی موردبررسی قرار گیرد کـه در خـانه های سنتی ایران برای پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی انسان به کاررفته. در پایان، پس از طـرح عـلل تـوجه به فرهنگ غربی در معماری، راهکارهایی برای کاهش تسلط فرهنگ غربی بیان می شود که با نـیازهای روز نـیز هـمراه باشد.

شاخصه های مهم معماری اسلامی – ایرانی

در حقیقت، تمامی فعالیت های انسان از دیرباز در جـهت پاسـخ گویی به نیازهایش بوده است. معماری مسکن نیز که در پی فراهم کردن محیط و فضای مناسب برای زیست است، نـقش مـهمی در تأمین نیازهای مادی و معنوی بشر ایفا می کند. دین مبین اسلام که بـرای سـعادت بشر، در زمینه های مختلف برنامه ریزی دارد، اهمیت مسکن و نـوع مـعماری را از نـظر دور نداشته و توصیه های مختلفی در این باب ارائه کرده اسـت.

احـادیث و روایات اهل بیت، نشان دهنده اهمیت و جایگاه ویژه مسکن در اسلام است. در حدیثی از امام صـادق (ع) آمـده است اولین پولی که به دست مـی آورید، صـرف خرید خـانه کـنید و آخـرین چیزی که می فروشید، نیز خانه بـاشد. درجـای دیگری نیز از آن حضرت نقل شده که مرد مدیون به دلیل اداء دین از مـنزل مـسکونی خود رانده نمی شود(محقق، 1362، 25، 334).

اسلام، ویـژگی های منحصر به فردی از خـانه خـوب و در شأن انسان مسلمان تبیین مـی کند کـه توجه به هر یک تأمین کننده سعادت دنیوی و اخروی انسان است. با بررسی مـعماری سـنتی مسکونی ایران، می توان بسیاری از ایـن ویـژگی ها را یـافت. در این مجال، بـه چـند ویژگی مهم خانه و مـسکن از مـنظر اسلام و بیان نمونه آن در معماری گذشته ایران پرداخته می شود.

حفظ ارزش محرمیت

از احکام بسیار مهم، مـربوط بـه حفظ محرمیت خانواده و عدم ورود به خـانه بـدون اجازه اسـت. دسـتورات مـتعددی که در قرآن کریم آمـده، مؤید این امر است(نور: 29، 28، 27). اصل محرمیت در احادیث منقول از ائمه و پیامبر(ص)، به روشنی بیان شـده است. امـام صادق(ع) در این زمینه فرمودند: «در خانه ات را بـبند کـه شـیطان در بـسته را بـاز نخواهد کرد» (طـبرسی، بـی تا: 241). پیامبر9در حدیثی در مورد حقوق همسایه چنین برشمردند: «از جمله حقوق همسایه آنست که از بام به خانه او نـنگری و اگـر چـوبی بر دیوار تو نهد، منع نکنی» (غـزالی، 1355: 336 ).

اهـمیت ارزش حـیا در اسـلام بـه حـدی است که در روایات به مکان یابی فضاهای خصوصی خانه شامل اتاق های استراحت، آشپزخانه و سرویس ها پرداخته شده است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «اَلَیْسَ مِنْ حُسْنِ التَّقْدِیرِ فِی بـِنَاءِ الدَّارِ اَنْ یَکُونَ الْخَلَاءُ فِی اَسْتَرِ مَوْضِعٍ فِیهَا؛ آیا از نیکویی تقدیر خانه که آدمی بنا می کند آن نیست که بیت الخلا در پنهان ترین جاهای خانه باشد؟ (جعفی کوفی، 1969: 70؛ نوری، بی تا، 1: 250).

همسویی معماری سنتی ایـران بـا ارزش های الهی در خصوصیت درون گرایی نمود می یابد. در معماری گذشته ایران، توجه به درون (باطن) بیش از بیرون (ظاهر) و ارزش هایی چون حیا، عدم تفاخر، ریا و خودنمایی، پرهیز از برهنگی و خودآرایی، از بین بردن زمینه رشـد خـودپسندی و وحدت جامعه در ساختمان های درون گرا به خوبی قابل مشاهده است. ضمن آنکه به تعبیر بورکهارت خانه درون گرا، دریچه ای رو به آسمان دارد (پیرنیا، 1369: 53) خانه درون گرا نوعی پاسـخ بـه سیر در انفس و درون خویش است کـه بـا تعالیم قرآنی کاملاً همخوانی دارد (فصلت: 53).

بهزاد وثیق، در بیانی زیبا به معرفی اهم خصوصیات خانه درون گرا پرداخته است، «خانه درون گرا؛ مانند حصار، زندگی را محافظت مـی کند و در درون این حصار، آب و درخت، انـسان را بـی نیاز می کند. هرخانه، جهانی کوچک است که پوسته خانواده را دربرمی گیرد. حیاط، کثرت ها را وحدت می بخشد و آب مانند آیینه آسمان زندگی را تطهیر می کند. هشتی، فضایی تنگ و نیمه تاریکی است که پس از کوچه واقع می شود و رابط بـین بـیرون، اندرون و حریم زندگی است فضای باز، نیمه باز و بسته در خانه، نماد تسلسلی است برای سکوت، مکث، عبادت و اندیشه که انسان ایرانی را به عالم بالا سوق می دهد» (وثیق، 1388: 97).

تاریخ پیدایش خـانه های درونگرا به پیـش از اسلام بازمی گردد. نمونه آن را می توان در خانه های باستانی تپه زاغه متعلق به هزاره ششم ق. م یافت که حیاط در آن به عـنوان رابط بین فضاهای خانه به کار گرفته می شد (شهمیرزایی، 1365: 12). با ظهور دیـن اسـلام، حـریم خانواده تقدس یافت و این تفکر در اندیشه معمار ایرانی رسوخ یافت. خانه، در بافت شهری پیوسته، متراکم و درونگرا، فـضایی خـصوصی برای زندگی خانوادگی بود تا افراد از دید اشخاص نامحرم محفوظ باشند. فضای ورودی ایـن نـوع خـانه ها به تبعیت از اهداف مذهبی و اجتماعی به شکلی طراحی می شد که افراد به صورت ناگهانی وارد خانه نشوند. بـه همین جهت طراحی فضای ورودی خانه های درون گرا به گونه ای بود که مسیر حرکت در امتداد مـحوری غیرمستقیم شکل می گرفت.

از ویـژگی های مـهم درون گرایی، نداشتن ارتباط بصری مستقیم فضاهای داخلی با بیرون از خانه است. در این نوع خانه ها، سلسله مراتبی برای ورود به درون وجود داشت. تنها عنصر ارتباط با بیرون هشتی بود. بعد از هشتی، راهرویی پیـچ درپیچ به نام دالان قرار داشت که سبب می شد حریم خانه از دید افراد غریبه در امان بماند. پس از آن، فضای اصلی خانه بود که شامل دو قسمت درونی و بیرونی می شد. بیرونی، مخصوص میهمانان بود و اندرونی، بـرای اهـل خانه و خدمه به کار می رفت. اولین بخش این قسمت، حیاط بود که به آن میان سرا نیز گفته می شد. پس از عبور از حیاط، راهرویی به نام یک دری وجود داشت که ارتباط فضای باز و حیاط را میسر مـی کرد. اتـاق کوچک خانه دودری و اتاق استراحت را سه دری می نامیدند. به اتاق میهمان خانه، پنج دری گفته می شد. خانواده، شب های تابستانی در ایوان می نشستند. ایوان، فضایی مسقف بود که از سه طرف محدود و از یک طـرف بـه فضای باز مشرف می شد (محرابی،1383: 15).

ارتباط با طبیعت

از جمله دیگر نکاتی که در اسلام برآن تأکید شده، بهره گیری از طبیعت برای سلامت روح و روان و تفکر در آن، برای افزایش ایمان به خالق هستی است. در حـدیثی گـران قدر از حـضرت علی(ع) آمده است: «لَا تَطِیبُ السـُّکْنَی اِلَّا بـِثَلَاثٍ الْهـَوَاءِ الطَّیِّبِ وَالْمَاءِ الْغَزِیزِ الْعَذْبِ وَ الْاَرْضِ الْخَوَّارَةِ؛ مسکن گزیدن خوش نمی گذرد مگر به سه چیز: هوای خوش، آب فراوان گوارا و شیرین و زمین حـاصل خیز» (حـرانی، 1404: 320 ).

در مـعماری سنتی ایرانی، ارتباط با عناصر طبیعت به وضوح دیـده مـی شود. در حقیقت حیاط در شکل دهی خانه های درون گرا نقش مهمی داشته است.

حیاط، فضایی سبز و خرم بود، به خصوص در مناطق گرم و کویری، هوایی خـنک و مـطبوع را بـرای ساکنان اتاق ها به ارمغان می آورد.

در خانه های سنتی ایران، با اسـتفاده از قوای طبیعت چون انرژی خورشیدی و باد، استفاده از انرژی فسیلی به حداقل میزان ممکن می رسیده است. در معماری خانه های قدیم نـواحی کـویری بـا توجه به معیارهای بومی، سیستم هایی شامل گنبد، سردابه و بادگیر، فضایی سـرد و دلنـشین را برای اهل خانه فراهم می کرد.

استفاده از سقف های گنبدی که با کارایی بیشتری از سقف های مسطح گرما را انتقال مـی دهند، راهـکار دیـگر معماران سنتی برای تولید سرمایش بوده است. در این نوع ابنیه، هوای گرم بـه درون گـنبد یـا طاق صعود می کرد و انتقال گرما از سقف به پشت بام به حداقل می رسید، و این امـر بـه ایـن جهت بود که هوای گرم نزدیک سقف نگه داشته می شد (بناین، 1387: 36).

بادگیرها شاید بـاشکوه ترین سـیستم خنک کننده غیر فعال بود که شامل یک برج با دودکشی بلند می شد و در آن جـریان هـوا بـه طرف پایین بادخور، به درون یک ایوان باز یا دیگر اتاق ها جریان می یافت. هـوا در بـرخورد با سطح بادگیر، سردتر و سنگین تر می شد و به طرف پایین جریان می یافت. این فـرآیند تـا زمـانی که برج گرم تر بوده و یا هوای داخل برج گرمای بیشتری داشت، عمل می کرد. گاهی مـمکن بـود هوا روی مجاری یا حوضچه های آب هدایت می شد که این امر نـیز بـاعث خـنک شدن هوا می شد(Bahadori: 1978: 150).

حفظ ارزش تواضع با تمرکز بر معماری درون خانه

از دیگر خصوصیات مهم مـعماری سـنتی، بـی توجهی به نماهای خارجی بوده است. این امر برخاسته از فرهنگ تواضع و عدم تـفاخر و مـبتنی بر آموزه های اسلامی است (رک: اسراء: 27، حدید: 23، فرقان: 63). در معماری سنتی ایران، بیشتر بناها در بافتی متراکم بنا شـده و دیـوارهای خارجی با کاهگل یا ترکیبی از کاهگل و آجر پوشیده می شد. چنان که بـسیاری از خـانه های کوچک و متوسط دارای ورودی با چنین نمایی طراحی شـده بودند. ایـن مـسئله سبب می شد تا طرح نمای بسیاری از ورودی ها یـا سطوح مجاور آن فاقد تصویر باشد (سلطان زاده، 1372: 136).

توجه به وسعت خانه

خانه بزرگ، از دیـگر مـواردی است که در اسلام توجه خـاصی بـه آن شده است. در سـخنان بـزرگان دیـن، ازجمله خوشی ها در دنیا، خانه وسیع مـعرفی شـده است. امام کاظم(ع) در مسجدالحرام، میان حلقه ای از بنی هاشم بود و درباره خوشی دنیا گفت وگو مـی کردند و هـرکدام، چیزی درباره آن می گفتند. زمانی که از آن حـضرت در این باره سؤال شد، فـرمود: «سـَعَةٌ فِی الْمَنْزِلِ وَفَضْلٌ فِی الْخـَادِمِ؛ در وسـعت منزل است و خوبی خدمتکار»(کلینی،6: 526). اهمیت این موضوع، به حدی است که رسول خـدا9در یـکی از دعاهای خویش، از خداوند متعال، خـانه وسـیع طـلب فرمود: «اللَّهُمَّ اغـْفِرْ لِی ذَنـْبِی وَ وَسِّعْ لِی فِی دَارِی وَبـَارِکْ لِی فـِی رِزْقِی؛ خدایا گناه مرا ببخش و خانه مرا وسعت بخش و روزی مرا مبارک گردان» (طبرانی، 7: 73؛ نـسایی، 6: 24). شـاید نظر اسلام درباره بزرگی و وسیع بـودن خـانه، ناظر بـه انـتخاب مـکانی است که خانواده بـه راحتی در آن زندگی کند، به تعبیر دیگر اسلام به دنبال آن است که در خانه، فضایی مهیا شـود کـه آسایش و آرامش خانواده را فراهم کند. بـاید تـوجه داشـت کـه مـراد از خانه وسیع، داشـتن کـاخ یا ساختن قصر نیست، بلکه برخورداری از خانه ای است که به اندازه نیاز و کفایت باشد. در واقع، مـسکن در اسـلام بـسته به نیاز است و از ساخت مسکنی که افـزون بـر نـیاز انـسان بـاشد مـنع شده است امام صادق(ع) فرمود «مَنْ بَنَی فَوْقَ مَا یَسْکُنُهُ کُلِّفَ حَمْلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ ساختمان بیش از مورد نیاز مسئولیت در قیامت دارد » (برقی، 1331، 2: 608).

بی هویتی معماری ایران و دلایل آن

معماری گـذشته ایران، از آغاز تا دوره قاجار سیر تدوام، تغییر و تحول را پست سر گذاشته است، اما از این دوره، به سبب آشنایی با فرهنگ مغرب زمین، تقابل معماری سنتی با معماری غرب شکل گرفت. این امر مـوجب شـد تا در عهد ناصرالدین شاه، تحولی اساسی در معماری صورت بگیرد و گونه ای معماری در این دوره نفوذ یابد که تا آن زمان سابقه نداشت. ناصرالدین شاه، از میان تمامی شاهان قاجار بیشتر به معماری و سـاختمان سازی عـلاقه نشان داد، چنان که اکثر بناهای ادوار قبل، به امر وی خراب و مطابق سلیقه او، اصلاح شد(مستوفی، 1371: 407) و سراهای سلطانی را هرچه باشکوه تر بنا کرد (سپهر، 1377، 3: 1512).

تقلید از معماری غـرب، در دوره پهـلوی با شتاب بیشتری ادامه یـافت. دوره رضاشاه پهلوی در جهت سیاست باستان گرایی، نوعی از معماری رواج یافت که تلفیق معماری مغرب زمین با الگوهای ایران باستان بود. از مهم ترین تحولات معماری پهلوی دوم، شکل گیری واحـدها و شـهرک های مسکونی است. از آغاز شـکل گیری مـعماری مدرن ایران در فاصله سال های 1320 تا 1350 با عضویت آن در معماری جهان معضلاتی در فرم و شکل آن پدید آمد. اگرچه پیوستگی به جریان معماری مدرن در آغاز راه، خلق آثار باارزشی را در پی داشت، اما در ادامه راه معماران ایرانی بـا تـقلید صرف از غرب، هویت مستقل خود را از دست دادند. عامل مهم روی گردانی از معماری سنتی، علاوه بر حمایت شاهان، نیاز سریع به تولید مسکن انبوه و ارزان بود (مختاری طالقانی،1390: 134).

رشد شهرنشینی که بدون تـردید انـتظارات، خواسته ها و تـوقعات جدیدی از حکومت را با خود به دنبال آورد، در تولید این نیاز سهم فراوانی داشت (زیباکلام، بی تا: 216). مهاجرت به شـهرها چنان گسترده بود که تا سال 1350 دولت ناگزیر در مقام چاره جویی بـرای اسـکان 5/2 تـا 3 میلیون نفر جمعیت در شهرهای کشور قرار گرفت. تقاضای فزاینده مسکن و در نتیجه گسترش حاشیه نشینی، سبب شد تا دولت طـرح تـولید مسکن ارزان قیمت را به تصویب رساند که همواره با حفظ کیفیت معماری هـمراه نـبود (خـلیلی: 52).

گذشته از مقتضیات زمانی که شرایط سیاسی کشور مسبب آن بود، ترویج فرهنگ غرب عاملی مهم در نـفوذ معماری غرب بود. متأسفانه ترویج فرهنگ غربی، سبب نوعی بی هویتی در جامعه شد. بـسیاری از ارزش های بیگانه که در بـدو امـر موضوعاتی نامأنوس و ناهماهنگ با فرهنگ جامعه بودند، به مرور عادی شده و جامعه آن را پذیرفت. وضعیت تأسف بار حاصل از این تفکر، آن بود که به مرور معماری ایرانی مضمحل شده و این فکر القا شـد که تنها عمارات قدیمی خشتی، ایرانی اند و به مرور این اشتباه رواج می یابد که معماری ایرانی برای زندگی امروز تناسب نداشته و اصولاً چیزی به نام معماری ایرانی امکان بقا ندارد. البته باید اشـاره کرد کـه این سخن به این معنی نیست که پدیده ها، اشکال و آراء، فضاها و تکنیک های معماری و شهرسازی را باید مردود شمرد و با آنها مقابله کرد، بلکه سخن در این است که هر پدیده، برنامه و ایده ای کـه بـخواهد از قلمرو«نظر» گذشته و در جامعه به مرحله عمل درآید، بایستی مبتنی بر برنامه و قانونی باشد (نقی زاده، 1387: 95). البته باید توجه داشت که لزوم توجه به معماری سنتی، منافی با استفاده از تـجربیات سـایر ملل و تمدن ها نیست، اما این امر بایستی به گونه ای باشد که با بهره گیری از آنها، اصول و ارزش های اعتقادی و باورهای جامعه تضعیف نگردند، به هویت ملی خدشه وارد نشود، عامل ترویج افکار و ایـده های مـتضاد و مـخالف ارزش های فرهنگی نباشد و اینکه بـا مـعیارهای بـرآمده از فرهنگ ایرانی، ارزیابی و انتخاب شده باشند (همان: 98-101).

آپارتمان نشینی، بهره گرفتن صحیح از فرهنگ دیگران و استفاده بهینه از زمین های شهری است که جامعه امـروزی را مـلزم بـه استفاده از آن کرده است. اگرچه اصل آپارتمان نشینی را نمی توان رد کرد، امـا تـقلید کورکورانه از غرب، در طراحی آن صحیح به نظر نمی رسد. نمونه آن، استفاده از آشپزخانه «اپن » است که در تناقض کلی با فرهنگ ایـرانی بـوده و خـانم خانه دار را وادار می کند که برای حفظ دکوراسیون آشپزخانه در میهمانی ها به جـای غذاهای خانگی و سنتی ایرانی، به غذاهای آماده رستوران ها روی آورد و این امر سبب برچیده شدن فرهنگ سنتی و ماندگار خانواده هـاست.

مـحیط و فـضای بی هویت مغرب زمین، تأثیرات نامطلوبی را بر فرهنگ و رفتار جامعه ایرانی بـرجای گـذاشت. متأسفانه به سبب عدم تحصیلات آکادمیک در زمینه معماری تا دوره قاجار، معماری مدرن مورد استقبال گسترده ای قـرار گـرفت. دیـری نپایید که هدایت معماری ایران معاصر را تحصیل کرده گان دانشگاه های اروپایی برعهده داشـتند. آنـان شـیوه های معماری مدرن را با فاصله کمی از رواج آنها در اروپا، در قالب طرح های معماری مدرن به اجرا در آوردند. رشـد روز افـزون شـهرها و توسعه مراکز صنعتی و دولتی، سبب ایجاد بازار کار مناسبی برای معماران شد. دولت و مردم هـم عـلاقه مند به سپردن کارها به معماران آموزش دیده حرفه ای بودند که با هدایت معماران خـارجی فـعال در ایـران کار می کردند. به دنبال این سیاست، اولین مدرسه معماری در دارالفنون طی سال های 1306 تا 1317 ایجاد شـد. نـیاز به معماران حرفه ای سبب شد تا دانشکده هنرهای زیبا در سال 1328 برای این امـر تـأسیس شـود. این مرکز در جریان معماری مدرن نقشی مهم ایفا کرد (مختاری طالقانی،1390: 137).

از تأثیرات تقلید از معماری مـغرب زمـین، ترویج فردگرایی است. اینکه هر بنایی سعی در ناهماهنگی و عدم تجانس و تقابل هـرچه تـمامتر بـا سایر عمارات دارد، خود نشانی بارز از فردگرایی، تفاخر و خودنمایی است. در واقع فردگرایی ترویج شده که در پیـ تـسلط مـدرنیسم درکالبد شهرها تجلی یافته است، به نوبه خود این ایده و طرز تـفکر را تـقویت کرده و غربت انسان معاصر را در محیط زندگی اش سبب شد (گنون، 1378: 90).

امروزه بسیاری از فرم ها و فضاهای زیستی کاملاً دگـرگون شـده و گرایش به الگوهای وارداتی و بیگانه جامعه فزونی یافته است. پس با در پیش گرفتن چنین روشـ هایی نـباید توقع داشت که ارزش های فرهنگی جامعه حـفظ شـود و روابـط دوستانه همسایگی توسعه یابد (داوری اردکانی، 1377: 8).

راهکارهای بـازیابی هـویت اسلامی درمعماری

پس از وصف مسائل و مشکلاتی که در روند مواجهه با فرهنگ غربی برای مـعماری ایـران پدید آمد، در این قسمت سـعی مـی شود تا حـدالامکان بـه بـرخی از راهکارهای مقابله با این مشکلات پرداخـته شـود.

تکیه بر ارزش های الهی در معماری مدرن

از آنجایی که امروزه در ساخت مسکن ایـرانی، نـوعی بی هویتی و ازخودبیگانگی حاکم است، شایسته اسـت تا با تکیه بـر ارزشـ های الهی و اسلامی، هویت جدیدی بـه مـعماری مسکن داده شود. این امر همکاری کلیه سازمان های دست اندرکار را می طلبد. رسانه های گروهی با تـبلیغ ارزش های اسلامی و لزوم حضور آن در شکل و فـرم مـسکن، بـه تبلیغ معیارهای مـعماری سـنتی پرداخته و خطرات ناشی از تـهاجم فـرهنگ غربی را به مردم می بایست گوشزد کنند. دراین میان، وظیفه مهم بر عهده تحصیل کـرده گان رشـته معماری است که در انجام طرح های سـاختمانی، بـر روح بنا تـوجه لازم را مـبذول داشـته و با تمام توان سـعی در حفظ ارزش های الهی را داشته باشند.

مسئولیت پذیری عالمان دین

به لحاظ اهمیت عملی کردن دستورات اسلام در سـاخت مـسکن باید از آگاه ترین افراد نسبت به عـلوم دیـنی در ایـن امـر بـهره جست. مسئولیت پذیری عـالمان مـذهبی و متخصصان فقه، در برگشت به الگوی اسلامی می تواند راهگشا باشد. آنان می بایست با بیرون آمدن از حیطه نـظر بـه عـمل، در طرح های عمرانی نظارت داشته باشند. تشکیل کـمیته های فـرهنگی بـرای نـظارت بـر بـرنامه ریزی مسکن که شامل فقیه، جامعه شناس، روان شناس، معمار و متخصص امور فرهنگی باشد، امری ضروری بوده و می تواند در این زمینه مثمر ثمر باشد.

توجه به بافت سنتی در گسترش شهر

از جـمله دلایلی که سبب فراموشی و بی تفاوتی نسبت به معماری سنتی شده است، تبعیض و دوگانگی محلات قدیم و جدید از لحاظ امکانات و تجهیزات است. طبیعی است که در صورت تفاوت و تضاد در بافت های جدید اعم از مـعماری سـاختمان ها و نحوه توزیع تسهیلات و خدمات، شهر به قطب های مختلف و حتی متضاد تبدیل شده و مردم از بافت های تاریخی دفع و جذب بافتهای جدید شهری شوند.تقریباً همه ی شهرها، به تناسب متشکل از بافت هایی هـستند کـه از منظرها و با معیارهای مختلف قابل طبقه بندی و تعریف است و همه این بافت ها به تناسب نیازهای ساکنین و ویژگی های خود نیازمند مدیریت هستند (نقی زاده: 254). تلاش در جـهت تـجهیز محلات قدیمی، می تواند ترغیب سـاکنین شـهرها را به سکونت در آن اماکن برانگیزد. اگر نوسازی و احیاء بافتهای تاریخی، با لحاظ کردن ارزش ها، معیارهای فرهنگی و توجه به نیازهای ساکنین انجام شود، جاذبه لازم را بـرای زنـدگی فراهم کرده و در نهایت خـواهد تـوانست به عنوان الگویی برای توسعه جدید شهر مورد توجه قرار گیرد (همان: 262).

توجه به فرهنگ بومی هرمنطقه در معماری مسکن

با توجه به اینکه ایران کشوری است که از لحاظ آب و هوایی تـنوع بـسیاری را دارد، پس توجه به این مطلب، در ساخت مسکن اهمیت بسزایی دارد. این امر، علاوه بر مزایای متعدد آن برای ساکنین، الگوهای سنتی معماری را نیز زنده می کند. برای تحقق این امر، می بایست اصول و معیارهای حـاکم بـر مسکن را کـه پاسخگوی نیازهای زیستی و فرهنگی باشد، تهیه و در دسترس طراحان قرار گیرد. حاصل این کار نیز به صورت الگـویی بومی و ملی معرفی شود و جامعه را از تقلید و تکرار الگوهای بیگانه و تبعات مـنفی آن مـصون دارد.

بـدیهی است که برای بومی سازی مسکن، افراد آن مناطق می توانند بهترین کمک باشند، بنابراین ساکنان باید در فرآیند برنامه ریزی مـداخله کـنند و نیازها و مزیت های هر خط مشی و تغییرات پیشنهاد شده را درک کنند. اگر برنامه ریزی از بالا تحمیل شـود، هـیچ هـمکاری اتفاق نخواهد افتاد (بناین: 40).

توجه به امر مسکن و ایجاد سکونت مطلوب به جای تمرکز بـر تولید مسکن، موضوعی است که می تواند شرایط عادلانه زندگی را برای انسان ایجاد کـند و پاسخگوی نیازهای روحی و روانـی او نـیز باشد. بر طبق اصل یکصد و سی و یکم قانون اساسی، در طرح مسکن باید ویژگی ها و ابعاد کمی و کیفی مسکن مطابق با خانوارها و فضای سکونتی باشد (حبیبی و دیگران، 1367: 2). بنابراین باید ارزش های مطرح در فرهنگ ایرانی و شـأن خانواده ایرانی مورد توجه قرار گیرد و از هر آنچه که این شأن را خدشه دار کند، احتراز کرد.

نتیجه گیری

توجه به بناهای سنتی ایرانی به خوبی نشان دهنده، بیداری هویت اسلامی و حفظ ارز ش های انسانی در آن است. ایـن نـوع از معماری که در دوره قبل از اسلام نیز وجود داشت، با ورود اسلام به ایران وجود عینی تری به خود گرفت. سلسله مراتب ورود به فضای خانه، جداسازی بخش ساکنان و مهمانان و درون گرایی و توجه به عنصر طـبیعت در طـراحی آن بارزترین نمودهای عینی معماری است. اما به تدریج با آشنایی با فرهنگ غربی به خصوص در دوره قاجار، سبک های بیگانه وارد طرح معماری ایران شد. گسترش شهرنشینی، نبود تحصیلات آکادمیک درباره مـعماری و دیـگر عوامل سبب شد تا فرهنگ اسلامی کم کم به فراموشی سپرده شود. از دلایل مهم این امر، سیاست های دولت در تقلید از روش های معماری مدرن و بی توجهی به فرهنگ اسلامی – ایرانی بود. از نتایج زیان بار ایـن امـر، تـرویج فرهنگ فردگرایی، بی هویتی، تمرکز بـر مـسکن انـبوه و روی گردانی از روش های بومی بود. در این جهت، باید برنامه سازان مسکن، با در نظر گرفتن تعالیم اسلام و الگوگیری از معماری گذشته ایران، از تسلط معماری غـرب بـکاهند. بـدیهی است برای تحقق این امر، فرهنگ سازان و علمای مـذهبی نـقشی مهم برعهده دارند. آنان با نظارت جدی بر ساخت مسکن، از تولید انبوه خانه های بی هویت که تنها در جهت رفع نـیازهای مـادی اسـت، می بایست جلوگیری کنند. توجه به بافت سنتی و کم کردن فاصله آن بـا بافت جدید شهری، محرک خوبی برای زنده کردن الگوهای معماری به شمار می رود. بومی سازی مسکن نیز که از سوی طراحان مـسکن مـورد غـفلت واقع شده، راهکار خوبی برای مبارزه با الگوهای وارداتی معماری بـه شمار مـی رود. بدیهی است که در این زمینه می بایست به جای توجه کمی به ساخت مسکن، به کیفیت تـغییر جـهت داد.

مـنابع

1. آل احمد، جلال (1341) غرب زدگی؛ تهران: رواق.

2. برقی، احمد بن محمد (1331) المحاسن؛ قم: چاپ مـحدث ارمـوی.

3. بـناین، مایکل (1387) خانه های پایدار بیابانی از مکانی برای سکونت تا اجتماع بیابانی؛ رشد آموزش جغرافیا، دوره 28، شـماره 1.

4. پیـرنیا، مـحمدکریم (1369) شیوه های معماری ایرانی؛ تدوین غلام حسین معماریان، تهران: مؤسسه نشر هنر اسلامی.

5. جعفی کوفی، مـفضل بـن عمر (1969 ) توحید مفضل؛ قم: مکتبة الداوری.

6. حبیبی، سیدمحمد و دیگران (1370) مسکن حداقل؛ تهران: مرکز تـحقیقات سـاختمان و مـسکن.

7. حرانی، حسن (1404) تحف العقول؛ قم: جامعه مدرسین.

8. خلیلی، نادر (1388) بحث روز مسکن؛ هنر و معماری، ش14.

9. داوری اردکـانی،رضـا (1377) تبادل و تهاجم فرهنگی؛ مجله نامه فرهنگ، شماره 29.

10. سپهر، محمد تقی (1377 ) ناسخ التواریخ، تـاریخ قـاجاریه؛ تـصحیح جمشید کیانفر، تهران: اساطیر.

11. سلطان زاده، حسین (1372) فضاهای ورودی در معماری سنتی ایران؛ تهران: دفتر پژوهش های فـرهنگی.

12. شـهمیرزایی، صادق (1365) شهرنشینی و شهرسازی در هزاره پنجم، نظری اجمالی بر شهرنشینی و شهرسازی در ایران؛ بـه کـوشش مـحمدیوسف کیانی، تهران: هما.

13. طبرانی، ابوالقاسم سلیمان (1378) المعجم الاوسط؛ تحقیق محمدحسن اسماعیل الشافعی، عمان: دارالفکر.

14. طبرسی، حـسن بـن فـضل (بی تا) مکارم الاخلاق؛ ترجمه ابراهیم میرباقری، تهران: فراهانی.

15. غزالی، محمد (1355) کیمیای سـعادت؛ بـه کوشش احمد آرام، تهران: کتابفروشی مرکزی.

16. فرهنگ، محمدتقی (1373) پیرو فرهنگ پیشرو؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

17. فـیروزآبادی، مـجدالدین ابوطاهرمحمد (1303) قاموس؛ ترجمه محمدبن یحیی شفیع قزوینی، تهران: انتشارات سنگی.

18. کارشناس، مجید (1376) مسکن، مـعماری، شـهرسازی معاصر و تهاجم فرهنگی؛ شماره سوم، تهران: دانـشگاه اسـلامی.

19. کـلینی، محمدبن علی (1307) الکافی؛ مصحح محمدآخوندی، علی اکبر غفاری، تـهران: دارلکـتب الاسلامیه.

20. گنون، رنه (1378) بحران دنیای متجدد؛ ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران: امیرکبیر.

21. محرابی، مـحسن (1383) نـگاهی گذرا به معماری ایرانی؛ مـاهنامه فـردوسی، سال سـوم، شـماره20.

22. مـحقق، محمدحسن (1362) جواهر الکلام فی شرح شـرائع الإسـلام؛ مترجم عباس قوچانی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

23. مختاری طالقانی، اسکندر (1390) میراث مـعماری مـدرن ایران؛ تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.

24. مـستوفی، عبدالله (1371) شرح زندگانی مـن؛ تـهران: زوار.

25. نسائی، احمدبن علی (بی تا ) سنن الکـبری؛ بـیروت: دارالفکر.

26. نقی زاده، محمد (1378) شهر و معماری اسلامی؛ اصفهان: مانی.

27. نوری، حسین بن محمد (بی تا) مـستدرک الوسـایل و مستنبط المسایل؛ بیروت: موسسه آل البـیت 8.

28. وثـیق، بـهزاد (1388 ) مکان و مسکن از مـنظر اسـلام؛ فصلنامه تخصصی پژوهش های مـیان رشـته ای قرآن کریم، سال اول، شماره سوم.

29. Bahadori' m.n(1978). "passive cooling system in Iranian architecture." Scientific American

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان