تصور کنید مادر یا پدری هستید که فرزند کوچکی دارید؛ شاید هم واقعا کودکی دارید که در این صورت خدا حفظش کند. حالا تصور کنید وارد اتاق کودک دلبندتان شدهاید و دیواری که تازه رنگ شده است را غرق در تصاویر باب اسفنجی، پنگول و سایر شخصیتهای کارتونی میبینید و مجرم کوچک را میبینید که این کار را به گردن دوستان خیالی یا شخصی دیگر میاندازد. بله واقعیت دارد، کودکان دروغ میگویند اما دروغگویی در کودکان فعلی خبیثانه و از روی برنامهریزیهای شیطانی صورت نمیگیرد و واکنشهای شما به عنوان والدین نقش مهمی در ترک یا ادامه دروغگویی کودکتان دارد.
دروغگویی در کودکان نوپا و پیشدبستانی
بچهها در این سنوسال داستان میسازند، بدون اینکه بدانند داستانها و تخیلاتشان غیرواقعی است. مثلا کودکی چهار پنج ساله تمام قبضهای تلفن و گاز را کف خانه پخشوپلا کرده و وقتی علت را جویا میشوید خیلی ساده میگوید کار خواهر یا برادرش است؛ این در حالی است که خواهر یا برادر کوچکترش تنها دو ماه دارد. چرا کودکان دروغ میگویند؟ علت دروغگویی در کودکان چیست؟ در واقع بچههای خیلی کوچک دروغ نمیگویند. برای دروغ گفتن، فرد دروغگو میداند که فرقی میان واقعیت و شکل تحریف شده آن وجود دارد و این توانایی در تشخیص از 4 سالگی به بعد شکل میگیرد. بعدها در سالهای پیشدبستانی قدرت تخیل کودکان رشد میکند. این رشد با ساختن قصههای «من درآوردی» توسعه مییابد. در این مقطع سنی کودکان از خود داستان میسازند، شخصیتهای داستانی و کارتونی مورد علاقه خود را با واقعیت در هم میآمیزند و قصه میسازند. اما کودکان بزرگتر در مقطع سنی قبل از پیشدبستانی معمولا برای کسب منفعتی خاص یا فرار از عواقبی چون تنبیه دروغ میگویند. باید بدانید که همه اینها طبیعی و بخشی از فرایند رشد است.
چه باید کرد؟
- در مواجهه با دروغگویی کودک همیشه آرام باشید و آن را به مثابه فرصتی برای آموزش و تربیت در نظر بگیرید. میتوانید بگویید: «من تقریبا مطمئن هستم که این اتفاق رخ نداده است. مطمئنی که اینطور شده است؟» اگر دروغی که میگوید ناشایست و خطرناک است بگویید: «اگر یه نفر این حرفو به خودت بگه چه حسی پیدا میکنی؟»
- سعی کنید مشکل را با هم حل کنید. برای نمونه اگر فرزندتان روی دیوار نقاشی کرده است، بگویید: «جای نقاشی در دفتر نقاشی یا کاغذه» و از او بخواهید کاغذی بیاورد تا با همکاری هم روی آن نقاشی کنید.
- اهمیت راستگویی را برای کودک توضیح بدهید. مثلا بگویید راستگویی در درجه اول برای سلامت و ایمنی و بهطور کلی به خاطر شخص اوست و اگر او قیچی تیز و خطرناکی را پنهان کند، ممکن است دستان کوچکش بریده شود.
- به کودک حق انتخاب بدهید تا مجبور نشود دربارهی همه چیز دروغ بسازد. به او آزادیهای مجاز در زمینهی انتخاب لباس، غذا و … بدهید. به او احترام بگذارید به شکلی که احترام و قدرت انتخاب را حس کند.
کودکان دبستانی
حقیقت و عواقب آن
گاهی اوقات کودکان از بعضی اشیا مانند آلبوم تمبر و … خوششان میآید و دوست دارند آن را مال خود کنند ولی از ترس برخورد پدر و مادر یا ممانعت آنها بیاجازه آن را برمیدارند و سعی میکنند با دروغ گفتن از دایره اتهام خارج بشوند. در سن 6 سالگی رشد مغز کودک سرعت بالایی دارد و قدرت تجزیه و تحلیل او بیشتر و بیشتر میشود. در این سن کودکان میتوانند عواقب کارهای خود را پیشبینی کنند مثلا به خوبی میدانند اگر کتابشان گم بشود، بازخواست خواهند شد یا اگر تکالیفشان را ننویسند حسابی به دردسر میافتند. در 8 سالگی کودکان روابط علت و معلولی را به خوبی درک میکنند و از عواقب مختلفی که انتظارشان را میکشد باخبرند.
چه باید کرد؟
- به هیچ وجه بچهها را تنبیه نکنید. کودکانی که از تنبیه شدن میترسند، بیشتر دروغ میگویند. با علم به اینکه تنبیه و مجازات انتظارشان را میکشد، درصدد گریز از تنبیه هستند و دست به مخفیکاری و دروغگویی میزنند. اگر تنبیه کردن را از برنامهی تربیتی خود حذف کنید درهای ارتباط با کودک را میگشایید و در نتیجه سادهتر میتوانید مشکل را میان خود حل کنید.
- در این سن نیز مانند کودکان کوچکتر باید به فرزندتان دربارهی راستگویی توضیح بدهید. اهمیت راست گفتن و عواقب دروغگویی را برایش روشن کنید و مفهوم مهم اعتماد را برایش توضیح دهید. به او بگویید با دروغ گفتن اعتماد آدمها نسبت به یکدیگر از بین میرود یا به او بگویید که حتی اگر چیزی را خراب کرده است، نمرهی کمی گرفته یا با توپ مجسمهی گرانبهایی را در منزل شکسته است، باید راستش را بگوید. ارزش راستگویی خیلی خیلی زیادتر از شی شکسته شده یا نمرهی بیست است. اگر حقیقتی که با شما در میان میگذارد، خیلی هولناک یا حاصل خرابکاری عظیمی است، باز هم خونسرد بمانید و بدانید حفظ خونسردی موجب شکلگیری ویژگی راستگویی در کودک میشود.
- وقتی بزرگترها راست بگویند و در عمل از دروغگویی پرهیز کنند، کودکان بیشتر متوجه اهمیت راستگویی میشوند. فرض کنید برای بردن کودک به سالن سینما یا استفاده از بازیهای خاصی در شهربازی، دربارهی سن او به مسئول کنترل دروغ میگویید؛ در این حالت انتظار گزافی است که کودک راستگو بشود و برای تأمین منافعش دروغ نگوید. کودکان نکات تربیتی را در عمل و رفتار شما میجویند و یاد میگیرند.
- فرایند حل مسئله را به کودک آموزش بدهید. به او یاد بدهید که در مواجهه با مشکلات چگونه تصمیمگیری کند. اگر کتابش را گم کرده یا آن را پاره کرده است، راه حل درست پنهانکاری یا دروغگویی نیست، بلکه باید بتواند مشکل به وجود آمده را مدیریت و حل کند.
- وقتی کودک راست میگوید، او را تشویق کنید. کودک باید بفهمد که با راستگویی نیز میتواند نیازهایش را برآورده کند.
نوجوانی و سالهای قبل از آن
این سنین مقاطع حساسی از زندگی هر فرد هستند. در این سنوسال اختیارات و توانایی افراد خیلی بیشتر از دوران کودکی است و نظارت بر رفتار بهویژه در بخشهایی که والدین و بزرگترها حضور ندارند، کمی دشوارتر است. مثلا تأخیر نوجوانی که خودش با وسایل نقلیه عمومی از مدرسه به منزل بازمیگردد و دروغگویی دربارهی این تأخیر، خرج کردن غیرعادی پول توجیبی و… مسائلی است که نوجوانان در موردشان دروغ میگویند. دروغگویی نوجوانان بیشتر در حوزهی روابط اجتماعی و زندگی بیرون از خانه شکل میگیرد. علاقه به تجربهی حس استقلال و تنهایی از اصلیترین عوامل دروغگویی نوجوانان است. آنها دوست دارند خود را مستقل از والدین نشان بدهند و فکر میکنند در سنی هستند که لزومی به اجازه گرفتن از سایرین ندارند، چون به زعم خودشان عقل کافی و توانایی وافی برای گذراندن امور خود دارند. نوجوان دوست دارد تصمیمگیری کند. احترام به حریم خصوصی نوجوانان و ارزشمند شمردن نظرات و تصمیمات آنها کمک زیادی به ترک دروغگویی میکند. وقتی شما همیشه نوجوان خود را گناهکار بدانید، به او مشکوک باشید و حرفهایش را باور نکنید، انگیزهای برای تغییر و خوب بودن در اختیارش نمیگذارید. حتی اگر به شما راست هم بگوید، دفعهی بعد این کار را نخواهد کرد، چون میبیند که راستگویی او اهمیتی ندارد و در هر صورت مقصر شناخته میشود.
چه باید کرد؟
- طوری رفتار کنید که نوجوان بفهمد متوجه دروغ او شدهاید و این دروغ برایتان ناخوشایند بوده است. به او آزادیهای مجاز بدهید. اگر دوست دارد به جشن تولدی برود که دوستان معقول با اجازهی والدین در آن حضور دارند، بیهوده ممانعت نکنید. از «این کار را بکن و آن کار را نکن» گفتن پرهیز کنید. نوجوان در سن بلوغ از این دستورات تربیتی هیچگونه حسن نیتی برداشت نمیکند. از دید او شما دیکتاتوری مستبد هستید که آزادیهای او را تحتالشعاع قرار داده است. ضمن اینکه اهمیت احتیاط و شیوهی مراقبت کردن از خود را به او میآموزید به آزادیهای او احترام بگذارید و اجازه بدهید استقلال را تجربه کند.
- در سالهای پایانی نوجوانی درک متقابل والدین و فرزندان بیشتر میشود. به عنوان پدر و مادر از برخورد با چالشهای رفتاری این سن نهراسید. حتی اگر بهترین شرایط خانوادگی نیز در خانه حکمفرما باشد، در این سنین برخورد و اصطکاک میان فرزندان و والدین پیش میآید. تفاوت نسلی و شرایط مختلف فرهنگی و اجتماعی زمان و… همیشه وجود دارد و از این اختلاف نظرها گریزی نیست. از مشکلات فرار نکنید. با چالشها روبهرو شوید و ضمن حفظ خونسردی، در تعاملی سازنده مسائل را با کمک نوجوان خود حل کنید.
- حتی اگر نوجوان شما در مورد مسئلهی مهمی دروغ گفت (برداشتن پول از کیف یا جیب شما و انکار آن)، جا نخورید. بدانید تنها فرزند شما نیست که اشتباه میکند. در این سنین حساس همه اشتباهاتی دارند و حذف این اشتباهات به خونسردی و آگاهی والدین بستگی دارد. در مثال عنوان شده، ریشهیابی دروغ مهمتر از پرداختن به مسئلهی دروغگویی است. علت اصلی دروغ را کشف کنید. چرا از کیف یا جیب شما پول برداشته است؟ این پول برای چه چیزی خرج شده است؟ علت پنهانکاری چیست؟ ترس از شما؟ خرید چیزی نامعقول؟ و… .
دروغ شنیدن از فرزندان سخت است، اما تصور نکنید دروغگویی در کودکان و نوجوانان به معنای جانی شدن آنها در آینده و تباه شدن اخلاقیات آنان است. دروغگویی ریشه در فرایند رشد دارد. کودکان شما تا بلوغ راه پرپیچ و خمی در پیش دارند و شرط سالم طی کردن این مسیر حمایت و تربیت آگاهانهی شماست. صبور باشید و در سایهی پروردگار فرزندانی برومند و سالم تربیت کنید.
برگرفته از:todaysparent.com