به گزارش ایسنا، به استناد همین آمار خروج 10 میلیون ایرانی بود که دولت عوارض خروج از کشور را از سه تا شش درصد افزایش داد و ارز مسافرتی را قطع کرد و سهمیه شرکتهای هواپیمایی و زیارتی را از اولویتهای پرداخت ارز دولتی خارج کرد و بلیتهای هواپیما را تا 300-200 درصد گرانتر کرد و سفر زیارتی عراق هم تا 60 درصد گرانتر شد، بیآنکه در رویه و آمار سفرهای داخلی مردم، ذرهای تغییر ایجاد شود؛ سیاست جایگزینی که قرار بود به تعدیل یا شاید حذف سفرهای خارجی، منجر شود.
هنوز هم نمایندگان مجلس وقتی میخواهند وزیری را به استیضاح بکشند یا عملکرد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را زیر سوال ببرند، همان آمار 10 میلیون مسافر خروجی از ایران را مثل پتک بر سر میکوبند و رسانهها هم بدون عاقبتاندیشی درباره سرانجام صنعت گردشگری که قرار است جایگزینی برای نفت باشد و مسیری درخشان برای خروج از روزگار بحرانی تحریم، این کنشها را بازنشر میدهند، بیآنکه تحلیلی از وضعیت و شکل سفر ایرانیها به خارج از کشور داشته باشند یا در پی جزییات و تفکیک این چند میلیون نفر باشند.
حدود سه ماه پیش مهرداد بائوج لاهوتی ـ یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ـ در زمانی که مخالفتها با پرداخت ارز مسافرتی به نرخ دولتی تشدید شده بود، در نقد به این اقدام دولت و با این عنوان که نباید به سفرهای خارجی مردم یارانه داده شود، یک حساب سرانگشتی انجام داده و گفته بود: «ایرانیها برای سفرهای خارجی خود به طور متوسط سالانه حدود 30 میلیارد دلار ارز از کشور خارج میکنند، درحالی که ورود ارز به کشور توسط توریستهای خارجی سالانه حدود یک میلیارد دلار است.»
او به تازگی نیز اظهار نظری داشته که فتیله رقم ارز خروجی از کشور توسط ایرانیها را کمی پایینتر کشیده و یک آمار جدیدتر داده و گفته: «سفر به دیگر کشورها در عید امسال 9 درصد نیز افزایش داشته است که با حساب سالانه 10 میلیون مسافر خروجی اگر هر گردشگر دو هزار دلار هزینه کند، ما با عدد وحشتناک خروج 20 میلیارد دلار از کشور مواجه هستیم و این سوال مطرح است که در ازای 20 میلیارد دلار خروج ارز از کشور به واسطه گردشگران ایرانی، چقدر در این حوزه ارز وارد میشود؟»
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پس از جنجالهایی که آمار خروج مسافران ایرانی در سالهای 95 و 96 همزمان با موج تازه مهاجرت از ایران و خروج سرمایهها به مقصد کشورهای همسایه، به پا کرد، سعی در اصلاح رقمی داشت که بدون ارائه جزئیات، آن را منتشر کرده بود. نخستین تلاشها در زمان افزایش عوارض خروجی صورت گرفت که چندان به نتیجه نرسید تا آنجا که با وجود بهرهبرداری از رقم 10 میلیون خروجی برای توجیه افزایش عوارض، اما سهم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از این رقم همچنان ناچیز است.
در جریان تنشهای ارز مسافرتی نیز محمد محبخدایی ـ معاون گردشگری کشور ـ گفته بود که «درست است نزدیک به 10 میلیون مسافر خروجی از کشور داشتهایم، اما همهی آنها که گردشگر نبودهاند یا به انگیزه تفریح از کشور خارج نشدهاند که دربارهی خروج ارز از طریق آنها اینطور بزرگنمایی میشود. در واقع از 10 میلیون مسافری که در سال گذشته از کشور خارج شدند، حدود چهار و نیم میلیون تن به قصد زیارت به عراق رفتند که دو میلیون نفر آنها فقط در بازه زمانی اربعین این سفر را انجام دادند که شاید 100 دلار هم هزینه نکرده باشند. »
وی توضیح داده بود: «بخشی از این جمعیت، ایرانیان مقیم خارج از کشور هستند که نه تنها خروج ارز ندارند، بلکه آورده اقتصادی هم دارند، آنها در داخل کشور هزینه میکنند. دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل میکنند نیز جزو این جمعیت محاسبه شدهاند که مصرف ارز آنها متفاوت است، بنابراین به چه استنادی گفته میشود مسافران 30 میلیارد دلار ارز از کشور خارج کردهاند، شاید نهایت مسافران و گردشگرانی که انگیزهی سفر و یا تفریح در خارج از کشور را داشته باشد به چهار میلیون نفر هم نرسد که اگر هر یک متوسط هزار دلار هزینه کرده باشند، سرجمع 4 میلیارد دلار میشود، نه 30 میلیارد دلار.».
معاون گردشگری همچنین درباره جذب یک میلیارد دلار از طریق گردشگران ورودی در مقابل خروج 30 میلیارد دلاری که توسط مسافران ایرانی خارج میشود نیز گفته بود: «اگر تعداد مسافران ورودی به کشور نزدیک به 5 میلیون نفر محاسبه شود و سرانه هزینه کرد مستقیم هر نفر 700 دلار درنظر گرفته شود، هرچند که سازمان جهانی جهانگردی برای منطقه ایران، سرانه هزینه کرد هر گردشگر را 1340 دلار تعیین کرده، کل این آورده سه میلیارد و 500 میلیون دلار میشود، نه یک میلیارد دلار.»
علیاصغر مونسان ـ رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ـ نیز در شفافسازی دیگری که در یک برنامه تلویزیونی انجام داده بود، گفته که «بر اساس آمارها سالانه حدود 10 میلیون نفر گردشگر خروجی داریم که برخیها بهاشتباه در نظر میگیرند هر گردشگر خروجی هزار دلار ارز از کشور خارج میکند، درحالیکه اینگونه نیست، چراکه اولاً از این 10 میلیون نفر 50 درصد به انگیزه زیارت از کشور خارج میشوند که ارز زیادی خارج نمیکنند و 2 میلیون نفر نیز در ایام اربعین از کشور خارج میشوند که این نیز باعث خروج ارز از کشور به شکل قابل ملاحظهای نمیشود، بنابراین آمار ارائهشده در این خصوص قابلقبول نیست.»
او به استناد آماری که از بانک مرکزی دریافت کرده اعلام کرد: «در سه ماهی که ارز دولتی به مسافران ایرانی پرداخت شد 242میلیون یورو از این طریق خارج شده است.» درحالیکه تا پیش از این در اظهارنظهرهای متفاوتی از سوی سایر مقامات، کارشناسان و نمایندگان مجلس و حتی رسانهها درباره خروج میلیاردی ارز مسافرتی شده بود.
هرچند سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز تعداد ایرانیهایی که در این سه ماه از کشور خارج شدند را اعلام نکرده است، اما توپ را به زمین بانک مرکزی انداخت که تمایل داشت از زیر بار پرداخت ارز مسافرتی خلاص شود. مونسان در آن گفتوگوی تلویزیونی اظهار کرد: «خوب است بانک مرکزی اعلام کند به چه مقاصدی ارز داده است. درخواستم شفافسازیها است تا از هر گوشه ای یک عددی اعلام نشود.»
آمارهای تفکیک شده در سال 96 نشان میدهد: از 10 میلیون و 542 هزار و 952نفر در سال 96 بیش از چهار میلیون و 500 هزار نفر از این تعداد سفرهایی به مقاصد زیارتی داشتهاند و رقمی در حدود 6 شش نفر دیگر مسافران ایرانی را تشکیل میدهند که انگیزههای مختلفی برای خروج از کشور داشتهاند، ولی به ان اشاره نشده، اما معاون گردشگری قبلا گفته این آمار مجموعی از تجار، دانشجویان، ایرانیهای مقیم و نیروهای کار است، همانطور که آمار گردشگران ورودی به این ترتیب است.
اصلیترین مقصد ایرانیها در آن سال به ترتیب، عراق، ترکیه، جمهوری آذربایجان و آلمان بوده است. بنا بر آنچه مقامات سازمان حج و زیارت نیز اعلام کردهاند هزینه سفر هر زائر ایرانی به عراق تا پیش از این گرانیها در حدود دو و نیم میلیون تومان بود که با توجه به پرداخت تمام مخارجشان قبل از سفر، نهایت هزینهای که در این کشور داشته باشند نزدیک به 200 دلار است.
از سوی دیگر گزارش اتحادیه هتلهای ترکیه به عنوان دومین مقصد پر سفر ایرانیها نشان میدهد در سال 2017 حدود 2.5 میلیون ایرانی به این کشور سفر کردند که هر نفر به طور متوسط 6 شب در ترکیه اقامت داشته و یک هزار دلار هزینه کرده که در مجموع 2.5 میلیارد دلار برای ترکیه درآمد داشتنه است.
مرکز آمار ایران در آخرین دادهاش درباره تعداد سفرهای خارجی ایرانیها که به بهار سال 1395 مربوط میشود نیز اعلام کرده بود: در این فصل 576 هزار و 955 سفر خارجی انجام شده که هزینهکرد آنها جمعا 1336 میلیارد و 827 میلیون و 200 هزار تومان شده که بر این مبنا سرانه هزینهی هر ایرانی در سفر خارجی 2 میلیون و 317 هزار و 38 تومان شده. این پول صرف عوارض خروج، ویزا، تور و گشت، حمل و نقل و اقامت، خوراکی و دخانی، فرهنگف تفریحی و وروزشی، درمانی، سوغات، کالا و لوازم و سایر هزینهها شده است.
حرمتالله رفیعی ـ رییس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران ـ نیز درباره بهرهبرداریهایی که از آمارهای متناقض سفر میشود، گفته بود: «از مجموع این 9 یا 10 و نیم میلیون نفری که مدام از آنها صحبت میشود، بیش از چهار و نیم میلیون نفر سالانه به عراق میروند، در بین آنها سفر دولتیها، تجار، دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج را باید درنظر گرفت، همه این جمعیت که گردشگر نیست. شاید در جامعه 80 میلیون نفری ایران حدود سه میلیون نفر توان مالی داشته باشند و سفر خارجی بروند، این عدد واقعا زیاد است؟ فقط کافی است این آمار را با تمام کشورها مقایسه کنید.»
نگاهی به کشورهای چین و روسیه به عنوان پرجمعیتترینهای جهان نشان میدهد سیاستهای آنها برخلاف ایران، نه تنها در واهمه از حجم خروجی اتباعشان است، بلکه هر سال کشورهای بیشتری را تشویق میکنند تا چینیها و روسهای بیشتری را جذب کنند.
چین پیشبینی کرده تا سال 2020 میلادی، سالانه 200 میلیون نفر به خارج از این کشور سفر میکنند، این کشور از سال 2017 در در چارچوب طرح «یک جاده ـ یک کمربند» با کشورهایی که در مسیر جاده ابریشم قرار دارند از جمله ایران، تفاهمنامههایی را امضا کرده تا سطح تعاملات دو سویه را گسترش دهد.
وزیر گردشگری چین حتی از دولت ایران خواست سهم خود را از 130 میلیون گردشگر چینی را که در سال از این کشور خارج میشوند، افزایش دهد تا این جریان به حفظ مراودههای تجاری، صنعتی و نفتی این کشور با ایران کمک کند و مرزهای دو کشور برای هم باز بماند.
این همان رویهای است که ترکیه و روسیه با یکدیگر در پیش گرفتهاند، با این باور که تعاملات گردشگری دو سویه است و تداوم آن به بقا و توسعه دیگر بخشهای خدماتی همچون شرکتهای هواپیمایی، ناوگان ریلی و حمل و نقل عمومی جادهای، هتلها، سرمایهگذاران، هنرمندان صنایع دستی، مراکز تفریحی و خرید، رستورانها، مشاغل کوچک روستایی و حتی سوپرمارکتها، میراث فرهنگی، هنر و فرهنگ و روابط بیناللملل آن کشور منجر میشود، چه بسا که در یک نمونه مرتبط با ایران، همزمان با گران شدن بلیت پروازهای خارجی و حذف ایران از سوی سه شرکت هواپیمایی انگلیسی، فرانسوی و هلندی به بهانه نداشتن توجیه اقتصادی در مسیری که یک شبه تا 200 درصد گران شده، نه تنها آمد و شد اتباع خارجی به ایران را با مشکل مواجه خواهد کرد که مراودههای بینالمللی ایران در بخش تجارت، صنعت و حتی سیاست را به مخاطره خواهد انداخت و این همان پیامد نگاه یکسویه بدون درنظر گرفتن ابعاد فرابخشی به متوقف و یا محدود کردن سفرهای خارجی با قید «غیر ضروری» است.