سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت 7:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ماه عسل اصلاحطلبان با روحانی به پایان رسید
تاجزاده: این جامعه لجن است؛ گرسنهایم و میخواهند بروند دریای مدیترانه!
«مصطفی تاجزاده»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه سال 88 در مصاحبه با شماره اخیر نشریه امید جوان گفته است:
بالاخره میخواهیم دیپلماسی ما در خدمت توسعه باشد یا در خدمت توسعهطلبی در منطقه؟
مثلا آقای ولایتی جوری با ذوق و شوق میگفت «ما داریم به آبهای گرم مدیترانه میرسیم بطوریکه صفویه هم نرسید»؛ گویی امپراطوری قویتر از صفویه تأسیس کردهایم. در حالی که در همین تهران برای تأمین حداقلهای مردم مشکل داریم. برخی از مردم ماههاست گوشت نخوردهاند. این ننگ است.
او میافزاید: این همان چیزی است که آقای بهشتی میگفت که این جامعه لجن است.
تاجزاده میگوید: اینجا مردم گرسنه باشند که میخواهیم به آبهای گرم مدیترانه دسترسی پیدا کنیم!؟
*درباره اظهارات تاجزاده بیان چند نکته ضروریست:
یکم: اظهار اینکه توسعه یافته باشیم یا به دنبال توسعهطلبی منطقهای! شبههای است که بلافاصله پس از بروز بحران در سوریه و حضور مستشاری کشورمان در این کشور بر سر زبان اعاظم اصلاحطلب افتاد.
چند سال قبل و پیش از تاجزاده، حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران نیز همین معنا را بیان کرده و گفته بود: باید بررسی کرد که آیا منافع ملی ما این است که در منطقه یک کشور پیشتاز انقلابی باشیم یا یک کشور اقتصادی. این دو اولویت کاملا با یکدیگر متضاد است که در برخی موارد نمیتوان آنها را با یکدیگر جمع کرد! [1]
دوم: کسی که یک فهم ساده از مقوله امنیت و قدرت داشته باشد، میداند که حضور فرامنطقهای یک کشور در عرصههای امنیتی و سرزمینی جز با پشتوانه قدرت ملی، پیشرفت شاخصهای رفاه و خوداتکا بودن اقتصاد ممکن نیست.
پس اگر دکتر ولایتی از این میگوید که ایران میتواند در آبهای مدیترانه حضور یابد بایستی به جای بهانهجویی و لجنپراکنی پیرامون این حقیقت غیر قابل انکار، به شاخصهایی اندیشید که توانستهاند این قدرت را برای ایران پدید بیاورند.
شاخصهایی مثل قرار داشتن ایران در جایگاه هجدهم اقتصاد جهانی، ضریب جینی مطلوب ایران، کاهش نرخ بیکاری در ایران طی 8 سال گذشته، قطع اتکای حیاتی کشور به درآمد نفتی و... که غیر از حضور فراسرزمینی ایران در عرصههای دیگری مثل ازدیاد سفرهای داخلی و خارجی مردم ایران نیز جلوهگر شده است.
و سوم: مسئله «گرسنگی» در ایران پس از یک دوره 5 ساله سیاهنمایی اصلاحطلبان و اعتدالیون از اوضاع کشور؛ توسط دانلد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا مورد اشاره صریح قرار گرفت.
و پس از آن بود که اشارههای اصلاحطلبان به این معنا شکل وسیعتری به خود گرفت.
اولا اگرچه ما منتقد دولت و اصلاحطلبان هستیم اما انصاف میگوید مسئله گرسنگی اگرچه در ایران هم میتواند وجود داشته باشد ولی به اثبات عقل و آمار، شیوع ندارد و هیچکس نمیتواند مثل برخی کشورهای آفریقایی و یا مثل ماجرای قحطی مشهور ایران در اوایل قرن بیستم، در خیابانها و کوچههای کشور، گرسنگان را ببیند که در حال مردن هستند!
ثانیاً دلسوزی آقای تاجزاده برای چیزی به نام گوشت نخوردن مردم و یا شیوع گرسنگی در میان آنها، اثباتا مزوّرانه است چون وضع موجود را شخص ایشان، سایر دوستان اصلاحطلبشان و اعتدالیون پدید آوردهاند. وضع موجودی که از یک نظارت ساده بر قیمتها هم (عمداً یا سهواً) عاجز است و مثلا قیمت میوه را تنها در یکسال تا 60 درصد گران کرده است.
در اثبات ناراستی صحبتهای تاجزاده بیان این نکته هم ضروریست که اصلاحطلبان در عین اینهمه سیاهنمایی عجیب و غریب از فضای کشور؛ در هنگام ارائه راه حل اینطور میگویند که مطالبه اکثریت مردم «رفع حصر» و یا مثلاً بیرون آوردن خاتمی از انزوای سیاسی است!
گفتنیست، یک خبرگزاری اصلاحطلب نیز به تازگی در مصاحبه با یک فرد غیر مشهور، مدعی شد مردم ایران گرسنه شدهاند و در سطلهای زباله به دنبال غذا میگردند! [2]
***
افزایش قیمت نان؛ بیتدبیری دولت به نان مردم رسید
خبرگزاری فارس روز یکشنبه گذشته گزارش داد که قیمت نان لواش در شهر زنجان، 10 درصد گران شده و به 180 تومان رسیده است.
«محمد موسوی»، رئیس اتاق اصناف زنجان در این رابطه با بیان اینکه این افزایش قیمت مشروط است و باید وزن نان 160 گرم شود، گفته است: این افزایش 10 درصدی خودسرانه نیست و مصوبه دولت را دارد.[3]
*اگرچه در روزگار فعلی عدد 180 تومان برای یک نان عدد زیادی نیست و حتی کمتر ایرانی هست که سکه یا اسکناس 200 تومانی در جیب داشته باشد اما قضیه از وقتی خطرناک میشود که دولت محترم دقیقا در شرایط التهاب اقتصاد و در فضایی که «کارشکنی قیمتی» آشکارا در حال تخریب اذهان است؛ به ناگاه به سمتی گام برداشته که مستقیما به سفرههای مردم مربوط میشود.
این در حالیست که مقامات دولتی طی هفتههای اخیر کراراً تأکید کردند که عدم ایجاد تنش را تضمین میکنند و دولت خود را مکلّف میداند که کالاهای اساسی مردم را بدون هیچ دردسری تضمین کند.
در واقع دیگر ماجرای ارز و سکه نیست که بیتدبیریهای دولت در وهله اول فقط دامن صاحبان ارز و سکه را بگیرد و تأثیری هم بر سایرین داشته باشد بلکه ماجرا مستقیما به چیزی به نام «نان» برمیگردد که بالا رفتن ولو یک ریالی آن هم در شرایط فعلی یک تصمیم غیر مدّبرانه است که به مثابه ریختن بنزین بر آتش تلقی میشود.
البته درباره دولتی که خود پرچمدار سیاهنمایی از اوضاع کشور است، در رسانههای رسمی خود ناامیدی را ترویج میکند و برخی مقاماتش بر گرسنه بودن مردم ایران و قرار داشتن اقتصاد کشور در «شرایط ته درّه»؛ درد و دلها بسیار است. ولی به هر حال همین دولت بایستی مشکلات را حل کند و منتقدان هم بایستی از دولتی که با رأی اکثریت بر سر کار آمده، حمایت عقلانی داشته باشند.
از همین روست که مجدداً تأکید میشود خیز برداشتن دولت به سمت مقولاتی مثل سوخت یا نان که مستقیما با سفرههای مردم در ارتباط است (هرچند بیسر و صدا و در یک شهرستان)؛ یکی از غلطترین کارهای ممکن و حتی غلطتر از رها کردن سکه در بازار آزاد است که یک افزایش جزئی آن هم به دلیل تأثیر روانی زیادی که دارد، میتواند موجب تنش و حتی تنش خیابانی شود.
***
میخواهیم حسابمان را از روحانی جدا کنیم ولی...
رهامی: مردم جدا بودن اصلاحطلبان از روحانی را نمیپذیرند
«محسن رهامی»، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه که سایت خبرآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است:
ما در سال 92 و 96 در مورد حمایت از روحانی اشتباه نکردیم و آن تصمیم یک تصمیم درست سیاسی بود، اگرچه در عین حال ما مسئول اشتباهات و کاستیهای دولت نیستیم، زیرا درست است که ما دولت را دربرابر کاندیداهای دیگر حمایت کردیم اما در تصمیم گیری های او چندان نقشی نداریم و طبیعی است که مسوولیت آن را حاضر نیستیم بپذیریم، ولی مردم این موضوع را از ما نمی پذیرند و اساسا تفاوتی میان دولت روحانی و اصلاح طلبان قائل نیستند.
او همچنین در پاسخ به این سؤال که پس این حقیقت دارد که اصلاح طلبان حساب خود را از دولت جدا کردهاند؟ تصریح میکند:
بله! به تدریج این رویه شکل گرفته است. البته نمیخواهم، بگویم ما از آن تصمیم خود پشیمانیم چرا که در آن زمان تصمیم درستی گرفتیم و اگر بار دیگر به عقب برگردیم باز همان تصمیم را اتخاذ می کنیم، ما از دولت روحانی از سال ٩٢ حمایت کرده ایم و الان هم حمایت میکنیم، اما امروز لازم است بگوییم که به طور صد در صد حسابمان را از بعضی تصمیمات و انتصاباتی که منجر به این گونه مشکلات شده است، جدا میکنیم.[4]
*آقای رهامی جزو ریش سفیدهای اردوگاه چپ است اما با این حال گویا به یک حقیقت ساده واقف نیست و آن اینکه در عالم سیاست، برخی رفتارها و گفتهها، ایجاد مسئولیت همیشگی میکند و به همسرنوشتی منجر میشود.
مثلا رفتارهایی مثل «تَکرار میکنم» لیدر اصلاحطلبان، جمله مشهور رسول منتجبنیا مبنی بر اینکه ما «فدائیان روحانی» هستیم و نبود حتی یک انتقاد اصولی از جانب اصلاحطلبان در دولت یازدهم؛ جملگی موجب شدهاند که اصلاحطلبان و دولت تبدیل به لاله و لادن شوند و هیچ انفکاکی در میان آنها ممکن نباشد.
همچنین گزارههایی مثل «نقشی نداریم» و «حسابمان را جدا میکنیم» و غیره نیز از جانب مردم پذیرفتنی نیست زیرا رئیسجمهور روحانی به نسبت دولت سابق خود هیچ تغییری درباره اصلاحطلبان نداشته و بلکه استفاده بیشتری هم از آنها در بدنه دولت کرده است.
فلذا اصلاحطلبان نمیتوانند، بگویند سهمی در تصمیمات دولت ندارند. ضمن اینکه اساساً در سیاست؛ هنگامی که بیانیه انتخاباتی داده میشود، سهم هم تعیین میشود و دیگر اهمیتی ندارد که بیانیه دهندگان در کجای دولت پیروز سهم دارند!
مدتها قبل از رهامی، صادق زیباکلام در صحبتهایی گفته بود: خوب و بد روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته میشود. [5]
گفتنیست، مسئله «عبور از روحانی» از سالها قبل مورد رصد تحلیلگران اصولگرا قرار گرفته بود و آنها بارها و بارها به مردم هشدار داده بودند که اصلاحطلبان یک روز از روحانی عبور میکنند.
مرحوم «حسن شایانفر» چند سال قبل تأکید کرده بود که صدای عبور از روحانی را خواهیم شنید. [6]
***
1_https://www.farsnews.com/news/13940901001565
2_ mshrgh.ir/891450
3_ http://fna.ir/bofw4z
4_ https://www.khabaronline.ir/detail/802224/Politics/parties
5_ mshrgh.ir/770339
6_ http://fna.ir/KGO1S5