حضرت معصومه(ع) در یک نگاه
اسم حضرت معصومه(ع) فاطمة کبری، لقبش معصومه، کریمه و... می باشد. پدر بزرگوارش امام موسی کاظم(ع) و مادرش نجمه خاتون و سال تولدش حدود اول ذیقعده 173ق است. محل ولادتش مدینة منوره، و روز ورود به شهر مقدس قم 23 ربیع الاول 201ق بوده، سن مبارکش 28 سال و محل عبادتش در قم «بیت النور» است.[1]
به جان پاک تو ای دختر امام سلام
به هر زمان و مکام به هر مقام سلام
تویی که شام و خراسان بود برادر تو
بر آن مقام رفیع و بر این مقام سلام
آنچه پیش رو دارید، بررسی روایاتی دربارة شأن و منزلت حضرت معصومه(ع) است که در چند بخش مطرح می کنیم:
الف. پیش بینی محل دفن
روایاتی از ائمه معصومین(ع) وارد شده که سالها قبل، دفن آن حضرت را در قم پیش بینی کرده است. این روایات هم از امام علی(ع) نقل شده است و هم از حضرت صادق(ع) و هم از امام رضا(ع).
1- امام علی(ع):
ابوعبدالله فقیه همدانی در کتاب «البلدان » نقل کرده است که: «إِنَّ أَبَا مُوسَی الْأَشْعَرِی رَوَی أَنَّهُ سَأَلَ أَمیرَ الْمؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) عَنْ أَسْلَمِ الْمُدُنِ وَ خَیرِ الْمَوَاضِعِ عِنْدَ نُزُولِ الْفِتَنِ وَ ظُهُورِ السَّیفِ فَقَالَ أَسْلَمُ الْمَوَاضِعِ یوْمَئِذٍ أَرْضُ الْجَبَلِ فَإِذَا اضْطَرَبَتْ خُرَاسَانُ وَ وَقَعَتِ الْحَرْبُ بَینَ أَهْلِ جُرْجَانَ وَ طبَرِسْتَانَ وَ خرِبَتْ سجِسْتَانُ فَأَسْلَمُ الْمَوَاضِعِ یوْمَئِذٍ قَصَبَةُ قمَّ تلْک الْبلْدَةُ الَّتِی یخْرُجُ مِنْهَا أَنْصَارُ خَیرِ النَّاسِ... بِهَا مَوْضِعُ قَدَمِ جَبْرَئِیلَ وَ هُوَ الْمَوْضِعُ الَّذِی نَبَعَ مِنْهُ الْمَاء الَّذِی مَنْ شَرِبَ مِنْهُ أَمِنَ مِنَ الدَّاءِ...؛[2] ابوموسی اشعری از امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) پرسید: سالم ترین شهر و بهترین محل در زمان فرو آمدن فتنه و جنگ کدام شهر است؟ حضرت فرمود: سالم ترین محلها در چنین روزگاری سرزمین جبل (قم) است. وقتی اوضاع خراسان مضطرب گردد و جنگ بین اهل گرگان و مازندران واقع و سیستان خراب شود، پس سالم ترین محلها در این روزگار محلة قم است. شهری که از آن یاران (حضرت مهدی(ع)) و بهترین مردم خروج می کنند. این شهر محل قدم جبرئیل است و آن محلی است که از آن آبی جاری می شود که هر کسی از آن بیاشامد، از هر دردی در امان خواهد بود.»
با این حال، یکی از احتمالات این است که مراد از آب شفابخش، قبر حضرت معصومه(ع) و زیارت او باشد. با توجه به این نکته که چنین آبی در قم دیده نشده است و الان هم وجود ندارد و احتمال دارد مراد آب معنوی و علوم آل محمد(ص) باشد که از این شهر به دنیا منتشر می شود.
ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر درج غرو تمکین
عصمت ده پایبند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت
شیطان به خطاب «قم» براندند
پس تخت تو را به «قم» نشاندند[3]
2- امام صادق(ع):
«قَالَ الصَّادِقُ(ع): إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هوَ الْمدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ منْ وُلْدِی تسَمَّی فاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قَالَ الرَّاوِی وَ کانَ هَذَا الْکلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْکاظِمُ(ع)؛[4] حضرت صادق(ع) فرمود: برای خداوند حرمی است که مکه باشد و برای رسول خدا(ص) حرمی است که آن مدینه باشد و برای امیرمؤمنان( حرمی است که آن کوفه باشد و برای ما اهل بیت حرمی است که قم باشد. به زودی فرزندم به نام فاطمه در آن دفن می شود. کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. راوی گفت: این سخن را حضرت صادق(ع) وقتی فرمود که هنوز فرزند (امام) کاظم(ع) به دنیا نیامده بود.»
همین مضمون در «بحار الانوار» نیز نقل شده است، منتهی ذیل روایت که «قال الراوی» باشد، نیامده است.[5] هرچند در جلد 57، ص 216 ذیل روایت آمده است.[6] و در جلد 99، ص 267 نیز آمده، منتهی ذیلش دارد: «قال(ع): ذَلِک وَ لَمْ تحْمِلْ بمُوسَی أُمُّهُ؛ این خبر را حضرت صادق(ع) فرمود، در حالی که مادر موسی بن جعفر ( به او باردار نبود.»؛ یعنی قبل از ولادتش خبر داد.
در روایت دیگری از حضرت صادق(ع)، هرچند به صورت صریح دفن آن حضرت را بیان نکرده؛ ولی قرائنی وجود دارد که نشان از وجود بابرکت حضرت معصومه(ع) دارد:
«ثمَّ یظهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یقَالُ لَهَا قمُّ وَ تصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّی لَا یبْقَی فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدِّینِ حَتَّی الْمُخَدَّرَاتُ فی الْحجَالِ وَ ذَلِک عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا... فیفِیضُ الْعلْمُ منْهُ إِلَی سَائِرِ الْبِلَادِ فی الْمشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَیتِمُّ حُجَّةُ اللَّه علَی الْخَلْقِ حَتَّی لَا یبْقَی أَحَدٌ عَلَی الْأَرْضِ لَمْ یبْلُغْ إِلَیهِ الدِّینُ وَ الْعِلْمُ؛[7] سپس علم در شهری که قم نامیده می شود، آشکار می گردد و این شهر مرکز علم و فضل می شود. تا جایی که در روی زمین حتی در میان مخدرات حجله نشین، مستضعف در دین پیدا نمی شود و این هنگامی است که ظهور قائم ما نزدیک باشد... پس علم از آن شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم می رسد و حجت خدا بر خلق تمام می شود. تا جایی که در روی زمین کسی نمی ماند که دین و علم به او نرسیده باشد. »
جملة «وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ» می تواند به این روایت ربط پیدا کند که وجود با برکت حضرت معصومه(ع) به عنوان مرکز قم باعث زنده شدن یاد و نام تمامی امامان شده است و علوم آل محمد(ص) به برکت این بانو در قم نشر و توسعه یافته و بالنده شده است. به گونه ای که از قم به تمام جهان علوم آل محمد(ص) انتشار می یابد. چیزی که امروزه کاملاً مشاهده می کنیم که طلاب علوم دینی از تمامی کشورهای جهان عاشقانه به قم سرازیر شده اند و علوم اهل بیت ) را فراگرفته، به کشورهای خود انتقال می دهند و باعث توسعه و ازدیاد شیعیان می شوند. نمونة بارز آن «شیخ زکزاکی» در نیجریه است که لااقل پانزده میلیون نفر را شیعه کرده است.
در روایت دیگری، حضرت صادق(ع) می فرماید: «اَلَا اِنَّ حَرَمِی وَ حَرَمَ وُلدِی مِن بَعدِی قُم؛[8] آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندانم بعد از من، قم می باشد.»
روشن است اگر مراد از حرم، محل دفن باشد که هیچ یک از فرزندان معصوم حضرت صادق(ع) و همین طور خود آن حضرت در قم دفن نشده اند، پس مراد از حرم باید زنده شدن نام و نشر علوم آن حضرات باشد. این معنی به برکت حضرت معصومه(ع) در قم تحقق یافته است.
نکته:
وقتی در زیارتنامه حضرت معصومه(ع) به پیامبران سلام داده می شود، همه به صورت غایب است: «اَلسَّلَامُ عَلَی آدَمَ صفوَةِ اللَّه...»؛ ولی وقتی به رسول خدا(ص) و ائمه(ع) می رسد، همه به صورت خطاب ذکر می شود: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ... اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَمِیرَالمُؤمِنِینَ عَلی بن اَبِی طَالبٍ... اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا حَسَنَ بن علِیّ»؛ یعنی با اینکه محل دفن رسول خدا(ص) و ائمه(ع) قم نیست؛ ولی حرمشان قم است.
3- امام رضا(ع):
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ موسَی الرِّضَا(ع) قَالَ: یا سَعْدُ عِنْدَکمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَبْرُ فاطِمَةَ بنْتِ موسَی(ع) قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ؛[9] ای سعد! ما را قبری نزد شما هست؟ عرض کردم: فدایت گردم، منظورتان حضرت فاطمه دختر موسی بن جعفر( است؟ فرمود: بله، هر کسی او را در حالی که به حقش آشناست، زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. » همین روایت در «بحار الانوار» نیز در دو مورد نقل شده است.[10]
این روایات سه گانه از اعجاز، کرامت و بزرگی حکایت دارد؛ چراکه حضرت صادق(ع) سالها قبل از ولادت حضرت معصومه(ع) خبر ولادت او را داده است و اینکه در آینده در قم دفن می شود و همین طور خبر داده است که بخاطر برکت وجود نازنین آن بانو، شهر قم به عشّ آل محمد(ص) (حرم اهل بیت )) و مرکز علم تبدیل خواهد شد.
ب. فضیلت زیارت
روایات دیگری از اهل بیت(ع) نقل شده که فضیلت زیارت حضرت معصومه(ع) را بیان می کند؛
این روایات با بیانهای مختلف از سه زاویه نقل شده است: از جد بزرگوارش حضرت صادق(ع) دربارة فرزند و نوه اش و از حضرت رضا(ع) دربارة خواهر بزرگوارش نیز دربارة زیارت آن بانو سفارش شده است. و حضرت جواد(ع) نیز دربارة زیارت عمه اش تأکید فراوان فرموده است؛
1- حضرت صادق(ع):
امام صادق( می فرماید: «سَتُدْفَنُ فِیهَا امرَأَةٌ منْ أَوْلَادِی تُسَمَّی فَاطِمَة فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛[11] به زودی در آنجا (قم) زنی از اولاد من دفن می شود که نام او فاطمه است، پس هر کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.» در حدیث دیگری حضرت صادق(ع) فرمود: «أَنَّ زِیارَتَهَا تُعَادِلُ الْجَنَّةَ؛[12] به راستی زیارت او (معصومه(ع)) برابر با بهشت است.»
2- امام رضا(ع):
روایتی که حضرت رضا (ع) به سعد قمی فرمود (در بخش قبلی بیان شد) علاوه بر اشاره به محل دفن حضرت معصومه (ع)، فضیلت زیارت آن حضرت را نیز بیان نموده است.
آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «مَنْ زَارَهَا وَجبَتْ لَه الْجنَّةُ؛[13] کسی که او را زیارت کند، پاداش او بهشت است.»
در تعبیر سوم، فرمودند: «مَنْ زَارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمٍّ کمَنْ زَارَنی؛ کسی که معصومه(ع) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.»
به جان پاک تو ای دختر امام سلام
به هر زمان و مکان و به هر مقام سلام
تویی که شاه خراسان بود برادر تو
بر آن مقام رفیع و بر این مقام سلام
مرحوم حیدر خوانساری در کتاب «زبدة التصانیف» می نویسد: «از حضرت رضا(ع) روایت شده است: هر کسی نتواند به زیارت من بیاید، برادرم در ری (یعنی امامزاده حمزه را که در کنار مرقد حضرت عبدالعظیم قرار گرفته است. یا خواهرم (معصومه(ع)) را در قم زیارت کند که به همان ثواب زیارت من می رسد».[14]
3- حضرت جواد(ع):
امام محمد تقی(ع) فرمودند: «مَنْ زَارَ عَمَّتِی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛[15] هر کس عمه ام فاطمه(ع) را در قم زیارت کند، برای او بهشت خواهد بود.»
پرسشی که دربارة این روایات پیش می آید این است که چگونه یک زیارت باعث بهشت رفتن می شود؟ ممکن است انسانی که نماز نخوانده و روزه نگرفته است و گناهان دیگری را نیز انجام داده، با زیارت حضرت معصومه(ع) یا امامان معصوم بهشتی شود؟ آیا این قابل قبول است؟ این اشکال عام است و در زیارات امامان و معصومان ) نیز جاری است.
جواب این است که زیارت و یا اعمال دیگر مقتضی بهشت رفتن هستند و مقتضی در صورتی عمل می کند که شرط عمل موجود باشد و مانع هم نباشد.
توضیح مسئله اینکه برای تحقق یک عمل باید علت تامة آن عمل موجود شود. علت تامّه مرکّب است از مقتضی یا سبب، شرط و عدم مانع. مثلاً برای به وجود آمدن آتش اولاً هیزم لازم است که مقتضی می گویند و سبب کبریت و امثال آن، لازم است که بدان شرط می گویند و اینکه هیزم تر نباشد؛ یعنی مانع در کار نباشد.
زیارت حضرت معصومه(ع) یا امامان معصوم ) مقتضی بهشت رفتن است، منتهی شرطش نیز باید موجود باشد، مثلاً نسبت به حق معصومه(ع) یا امامی که زیارت می کند، معرفت داشته باشد، واجباتش را انجام دهد... و همین طور مانعی در کار نباشد، مثلاً کسی که شراب خورده، یا با پول ربا زیارت انجام داده، مانع می شود از اینکه مقتضی بهشت رفتن اثر بگذارد.
ج. مقام شفاعت حضرت معصومه(ع)
اصل شفاعت برای انبیا و امامان ) امری مسلم است، همین طور شفاعت علما و شهدا... برای برخی افراد مسلم است. به عنوان نمونه دربارة «اویس قرنی(ره)» می خوانیم که حضرت علی(ع) فرمودند: «أَخْبَرَنِی حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنی أُدْرِک رَجلًا مِنْ أُمَّتِهِ یقَالُ لَهُ أُوَیس الْقرَنِیُّ یکون مِنْ حِزْبِ اللَّه وَ رَسولِهِ یمُوتُ عَلَی الشَّهَادَةِ یدْخلُ فی شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ؛[16] حبیبم رسول خدا(ص) خبر داد که من مردی از امتش را خواهم دید که او را اویس قرنی می نامند. او جزء حزب خداوند است و با شهادت از دنیا می رود. شفاعت او قبیلة ربیعه و مضر را در بر می گیرد.»
در رابطه با مقام شفاعت حضرت معصومه(ع) روایتی آمده است که نیاز به فهم و تأمل دارد. حضرت صادق(ع) می فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ قمَّ الْکوفةُ الصغِیرَةُ أَلَا إِن لِلْجنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثلَاثَةٌ منْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛[17] قم کوفۀ کوچک ماست. برای بهشت هشت در است که سه در آن به سوی قم است. زنی در قم وفات می کند که از اولاد من و نامش فاطمه است. در روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می شوند. »
مشعر عفاف را تو شاه بیتی
فاطمه دوم اهل بیتی
سفرۀ اطعام کرامت تویی
شفیعۀ روز قیامت تویی
بوی بهشتی که به همراه توست
تا به ابد بدرقۀ راه توست
اشکال:
طبق این حدیث، چگونه تمام شیعیان با شفاعت حضرت معصومه(ع) وارد بهشت می شوند، در حالی که پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) و شخص حضرت زهرا(ع) شفاعتشان وسیع تر و بالاتر از حضرت معصومه(ع) است. با وجود آن بزرگواران اصلاً زمینه ای برای شفاعت حضرت معصومه(ع) باقی نمی ماند، خصوصاً که دربارة حضرت زهرا(ع) داریم که خداوند می فرماید: «یا بنْتَ حَبِیبِی ارْجِعِی فَانْظُرِی مَنْ کانَ فِی قَلْبِهِ حُبٌّ لَک أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ ذُرِّیتِک خُذِی بِیدِهِ فَأَدْخِلِیهِ الْجَنَّةَ؛[18] ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر که در قلبش محبت تو و یا محبت یکی از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت کن.»
این روایت می گوید: حضرت زهرا(ع) حتی محبین را نیز شفاعت می کند، تا چه رسد به شیعیان. برای رسیدن به پاسخ به چند نکته توجه شود:
1- شفاعت، رحمت الهی است که از طریق بندگان ویژة خداوند به مردم می رسد. قرآن کریم می فرماید: «مَنْ یصْرَفْ عَنْهُ یوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِک الْفَوْزُ الْمُبینُ»؛[19] «هر کسی که در آن روز از عذاب خدا نجات یابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است و این رستگاری آشکاری است.»
2- شفاعت دو نوع است: اول شفاعت رهبری یا شفاعت عملی که شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات می باشد. زمانی که یک انسان سبب هدایت انسانی دیگر می شود، رابطة رهبری و پیروی در میان آنان در رستاخیز به صورت عینی در می آید و هادی به صورت پیشوا و امام و هدایت یافته به صورت پیرو و مأموم ظاهر می گردد، دوم، شفاعت مغفرت یا شفاعت فضل؛ شفاعتی است که تأثیر در حسنات و ثوابها دارد؛ ولی بالا برندة درجۀ شخص نیست.[20] رسول خدا(ص) می فرماید: «ادَّخرْتُ شفَاعَتِی لِأَهلِ الْکبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی؛[21] من شفاعتم را برای گناهکارانی از امت که مرتکب گناه کبیره شده اند، ذخیره کرده ام.»
با توجه به نکات پیش گفته، می توان گفت که هر دو نوع شفاعت (شفاعت رهبری و شفاعت مغفرت) به عنوان رحمت الهی از طریق رسول اعظم(ص) به اهل بیت ) و از طریق اهل بیت ( به بزرگانی همچون حضرت معصومه(ع) رسیده است و این شفاعتها در طول هم بوده و با هم تنافی ندارند. حضرت معصومه(ع) هم از شفاعت رهبری برخوردار است؛ چون به برکت وجود آن بانوی مکرمه قم، نه تنها برای شیعیان؛ بلکه برای مسلمانان جهان مرکز علم و هدایت شده است که به حق رهبری و هدایت شیعیان را بر عهده دارد، بنابراین می تواند شیعیان را شفاعت کند. و هم از شفاعت مغفرت برخوردار است؛ چراکه وقتی فردی مثل اویس قرنی دو طائفة بزرگ ربیع و مضر یمنی را شفاعت کند، قطعاً حضرت معصومه(ع) با توجه به جایگاه بلندی که آن بانو دارد، می تواند وسیلة رسیدن رحمت الهی؛ یعنی همان شفاعت از طریق اهل بیت( به تمامی شیعیان باشد.
در زیارتنامة حضرت معصومه(ع) می خوانیم: «یا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَک عِنْدَاللَّهِ شَأْناً مِنَ الشأْنِ؛[22] ای فاطمه (معصومه)! برای من در بهشت شفاعت کن که تو را در پیشگاه خداوند منزلت بزرگی است.»
اگر انسانی وارد بهشت شده است، شفاعت چه معنایی می تواند داشته باشد؟ یا باید بگوییم چیزی در تقدیر است، به این صورت: «اشْفَعِی لِی فِی دُخُولِ الْجَنَّةِ» که معنا درست می شود؛ ولی اصل، عدم تقدیر و حذف است. و یا باید بگوییم که این شفاعت مربوط به شفاعت رهبری یا شفاعت عمل است که حتی باعث بالا رفتن درجات بهشتی می شود، پس به خوبی شفاعت در داخل بهشت معنا پیدا می کند که ترفیع درجه و بالا رفتن رتبه باشد.
جمع بندی
دربارة حضرت معصومه(ع) روایاتی مختلفی وارد شده است:
الف) روایاتی که سالها قبل دفن آن حضرت در قم را خبر داده است. مانند روایتی که از امام علی(ع) نقل شده است و روایات نقل شده از حضرت صادق(ع) و امام رضا(ع)؛
ب) روایاتی که فضیلت زیارت حضرت معصومه(ع) را بیان می کند که از حضرت صادق(ع)، امام رضا(ع) و حضرت جواد(ع) نقل شده است؛
ج) روایاتی که مقام والای شفاعت آن بانو را بیان می دارد، مانند روایتی که از حضرت صادق(ع) نقل شده است.
پی نوشت ها
[1] بارگاه حضرت فاطمه معصومه تجلیگاه فاطمه زهرا(ع)، سید جعفر میر عظیمی، انتشارات مشهور، قم، چاپ اول، 1383ش، ص 27؛ سفینه البحار، شیخ عباس قمی، دار الاسوة، قم، چاپ چهارم، 1427ق، ج 7، ص 124؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ اول، 1404ق، ج 48، ص 317.
[2] بحار الانوار، ج 57، ص 217؛ سفینة البحار، ج 7، ص359.
[3] آیت الله العظمی وحید خراسانی.
[4] مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، 1408ق، ج 1، ص 57، ح12196
[5] بحار الانوار، ج 48، ص 317.
[8] محاسن المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، نشر اسلامیه، تهران، 1377ش، ج 1، ص 83.
[9] مستدرک الوسائل، ج 10، ص 368.
[10] بحار الانوار، ج 48، ص 316 و ج 99، ص 265.
[12] مستدرک الوسائل، ج 10، ص 368؛ بحار الانوار، ج 48، ص 317، البته به جای تعادل، تعدل دارد.
[13] عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ علی بن بابویه صدوق، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق، ج 2، ص 267؛ بحار الانوار، ج 48، ص 317.
[14] زبدة التصانیف، مولی حیدر بن محمد، نسخه خطی، 1278ق، ص 99.
[15] بحار الانوار، ج 48، ص 316.
[17] همان، ج 57، ص 228؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج12، ص 617.
[20] برگرفته از عدل الهی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، چاپ دهم، 1375ش، ص 268.
[21] بحار الانوار، ج 8، ص 30.
[22] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، انتشارات صحفی، قم، چاپ اول، 1386ش، ص 856.