سرویس فرهنگ و هنر مشرق - نمایش مستند «هاشمی زنده است» در جشنواره عمار یک اتفاق ویژه است و احتمالاً یکی از جلسات نقد و بررسی جنجالی این جشنواره به این مستند اختصاص خواهد داشت. از زمان انتشار این مستند، خانواده مرحوم هاشمی و جراید سمپات به این خاندان واکنشهای مختلفی را منتشر کردند، حتی این اتهام را چندین نوبت نشر دادند که سازنده این مستند پولهای چندین میلیارد تومانی برای ساخت این اثر گرفته است. علی طادی کارگردان «هاشمی زنده است» قبل از جدل و مورد انتقاد قرار گرفتن در گفتوگویی ویژه به سوالات مشرق پاسخ داد.
*جناب طادی چون مستند با تصاویری از وفات آقای هاشمی فقید آغاز میشود، نخستین سوال قابل اعتنا این است آیا این مستند را پس از فوت مرحوم هاشمی شروع به ساخت کردید؟
خیر، هفت یا هشت ماه قبل از فوت آقای هاشمی این بحث مطرح شد که برای آقای هاشمی که یکی از تأثیرگذارترین چهرههای انقلاب است کاری ساخته شود. بخشهایی از این موضوع میرفتند، ولی به کلیت زندگی آقای هاشمی پرداخته نشده بود و ما لازم میدیدیم یکسری وقایع را برای جوانان و نسل جدید بازگو کنیم هرچند این وقایع بارها گفته شده باشند ولی نیاز به گفتن مجدد برای احیای حافظه تاریخی دارد بخصوص نسل جوان که آن زمان را درک نکردهاند.
ما شش ماه قبل از فوت آقای هاشمی ساخت این مستند را شروع کردیم، کمی که پیش رفتیم، متأسفانه دیدیم که سوژه ما فوت کرد! واقعاً ناراحت شدیم، چون شما دارید زندگینامه سیاسی شخصی را کار میکنید و شب و روز یا میخوانید یا تصاویرش را میبینید و وقتی او فوت میکند، قطعاً ناراحت میشوید، چون با سوژهات نزدیکی پیدا میکنی.
*برخی معتقدند قصد شما با علم به اینکه ایشان فوت کردهاند، تخریب ایشان بوده
خیر، ما میخواستیم واقعیت را فارغ از آن چیزی که خانوادهاش میگویند و فارغ از آن چیزی که در بوقها کردهاند، نشان دهیم، ادعایی هم نداریم که کل زندگی سیاسی آقای هاشمی را نشان دادیم. برشی از 14 سالگی ایشان تا سال 1395 که فوت میکنند را روایت میکنیم.
*خودت از فوت ایشان متأثر شدی؟
بله. قطعاً
*میدانی که چرا این سوال را میپرسم؟ چون چهرهای که الان از تو به عنوان سازنده این مستند طی همین مدت کوتاه ساختهاند این است که اساساً این کار را ساختی که نقش انقلابی آقای هاشمی را تخطئه کنی.
نقش آقای هاشمی در انقلاب پررنگ بوده، ما حدود یک ربع از فیلم در مورد سازندگی آقای هاشمی صحبت کردهایم. من فکر نمیکنم که آقای محسن هاشمی و اصلاً کل خانواده آقای هاشمی تا به حال چنین مدیا و چنین تصویر بیرونی از سازندگی آقای هاشمی تولید و ارائه داده باشند. اتفاقاً جالب است که خیلی از کسانی که این مستند را دیدهاند در انتها گفتهاند وقتی ما این کار را دیدیم نظرمان در مورد هاشمی مثبتتر شد! ما فکر میکردیم هاشمی خیلی مخوفتر است.
ما نمیخواستیم از آقای هاشمی یک شخصیت منفی یا یک بدمن بسازیم ولی واقعیتهایی هست که باید گفت شود، برخی میگویند چرا آمریکا رفتنش را نشان دادی؟ گفتیم خب برای اینکه رفته است! میگفتند تو به گونهای نشان دادی که گویی رفته است عشق و حال.
وقتی میرود آمریکا باید موسیقی جاز بگذارم دیگر! نمیتوانم که حاج منصور ارضی بگذارم یا موسیقی سنتی ایرانی بگذارم! آقای هاشمی میگوید برای حل اختلافات بین انقلابیون رفتم، ایشان با کمک برادرشان محمد هاشمی از 20 ایالت آمریکا بازدید میکند. شما 20 استان ایران را بخواهید ببینید چقدر طول میکشد؟ ایشان از تپههای بورلی هیلز معروفترین تپه لس آنجلس در محدوده هالیوود تا جنگلهای یلواستون را دیدند. خودشان در خاطراتشان میگویند من که از خودم چیزی را درنیاوردم، بنای تخریب هم نداشتم. اگر بنای تخریب داشتم به قتلهای زنجیرهای میپرداختم. خیلی از مخاطبان میپرسند چرا قتلهای زنجیرهای را نگفتی؟ البته من اعتقادم بر این نیست که قتلهای زنجیرهای کار هاشمی بوده، اما اگر قصدمان تخریب بود به قتلهای زنجیرهای میپرداختیم. یا بحث میکونوس و بحث الجزایر را مطرح میکردیم، بحث اینکه دامادهایشان لاهوتی بودند و سبقه اشأن را در مستند میآوردیم. بحث اینکه در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی پسرش محسن هاشمی مسئول بازرسی ریاست جمهوری بود را میگفتیم. شما فکر کن رئیس جمهور هستی و پسرت مسئول بازرسی همان جا باشد!
مهدی هاشمی هم در 24 سالگی مسئول سکوهای نفتی پارس جنوبی میشود که در خاطراتش هم هست که پرسیدند به مهدی چه شغلی بدهیم؟ گفت یک کاری بدهید که زیاد به درسش لطمه نخورد! بعد هم کار کوچکی به نام سکوهای نفتی را به او دادند. از آن طرف خانم فائزه هاشمی هم به همین شکل.
ما میبینیم که آقای هاشمی رئیس جمهور میشود و تمام تیر و طایفه اش وارد بحث کاری میشوند، آن هم در زمانی که بحث اشتغال، یکی از بزرگترین معضلات کشور بود. بحث من این است که اگر میخواستم هاشمی را در مستند تخریب کنم یا به اصطلاح معروف بزنم، این موارد را میگفتم، ما میتوانستیم بحث بازرگان و جبهه ملی را بگوییم، اما هیچکدام را نگفتیم و البته که زمان فیلم به ما اجازه نمیداده که همه چیز را بگوییم و این یک شروع است و باید تمام این موارد تاریخی که در این کار گفته نشده در مستندها برسی شود. این شخصیت یک طی طریقی داشته، یک مسیری را گذرانده است، گفتن همین طی طریق هم جرم است؟ واقعاً من سوالات فراوانی با این هجمه علیه مستند برایم پیش آمده است. آقای یاسر هاشمی میگوید مقدار زیادی از تصاویر و روایات دروغ است. آقای یاسر هاشمی بسم الله بفرمائید مناظره کنیم. تا کی یک عدهای باید بیایند صحبت کنند از مرتبه و جایگاه آقازادگی و در رسانههایشان به صورت زنجیره انتشار دهند و در جامعه پمپاژ کنند، خب مشخص است که ما مثل اینها رسانه گوش به فرمان داریم.
*اتکای تو در این مستند تصاویر آرشیوی است؟
اول تصاویر آرشیوی و دوم اطلاعات موجود. الان مثلاً میخواهند بگویند رفتن آقای هاشمی به آمریکا دروغ بوده است؟ خودشان در خاطراتشان نوشتهاند. رفتنشان به اروپا دروغ بوده؟ خودشان در خاطراتشان نوشتهاند. البته من این مسأله را اصلاً بد نمیدانم. آخوندهای الان هم اگر بروند اشکال ندارد. از پول بیت المال که نرفته، خودشان هزینه کردند و رفتند. حالا باز هم در مورد آن چیزهایی که فکر میکنم محل چالش است، مثال می زنم. آیا بحث جام زهر دروغ است؟ آیا بحث تورم 49 درصدی در سال 1374 دروغ است؟ یا مثلاً بحث شکاف طبقاتی دروغ بوده است؟ من که نگفتم کتاب توسعه و تضاد دکتر فرامرز رفیع پور گفته، بروید بخوانید تمام مواردی که در مورد فاصله طبقاتی گفتهایم در کتاب ایشان موجود است. ارقام و اطلاعات همه به صورت ریز آمده، حتی تغییر آرمانهای انقلاب هم آمده است. آقای فرامرز رفیع پور آدم ناشناختهای نیست. در دوره آقای هاشمی این کتاب را نوشتند و در زمان آقای خاتمی این کتاب را در مقدمه به او هدیه دادند. اینها مطالبی هستند که ما در مورد تمامی آنها اطلاعات گرفتهایم اما به راحتی میگویند دروغ است. من سوال دارم آیا بحث اشرافیت، بحث تغییر ظاهری و سبک زندگی مدیران کشور در دوره آقای هاشمی بوده یا نه؟
*از این مهمتر تغییر خود آقای هاشمی است!
ولی آنها میگویند این مسائل دروغ است. من میگویم آقای هاشمی پدر شماست قبول، من هم که این موارد را قضاوت نکردهام، فقط روایت کردهام. اینکه ما در آن سالها دچار فاصله طبقاتی شدیم دروغ است؟ افزایش عجیب و غریب واردات خودرو در دوره آقای هاشمی دروغ است؟ واردات در زمان آقای هاشمی 4 برابر میشود، آیا این قضیه دروغ است؟ آن هم در چه زمانی؟ در زمانی که عموم مردم جامعه، زندگیاشان را با کوپن میگذراندند. آقای هاشمی میگوید زهدفروشی نکنیم به اسم زهدفروشی نکردن، اشرافیت وارد زندگی مسئولین شد، به اسم زهدفروشی نکنیم، اشرافیت دامن مدیران ارشد کشور را گرفت.
ما فیلمی از رهبری گذاشتهایم که ایشان از این وضعیت ناراضی بودند، البته این تنها واکنش رهبری نبود، بلکه ایشان چندین واکنش مشابه نشان داده بودند. صحبت رهبری در این زمینه کوبنده است و هرکس این قسمت از سخنان رهبری را دیده متعجب شده که واقعاً رهبری اینقدر تند موضع گرفتهاند.
اینکه چرا هر وزارتخانه انواع ماشینهای رنگارنگ مدل بالا در اختیار گرفته و استفاده از چنین خودروهایی ما را از مردم دور میکند، این آیا دروغ است؟ یا بحث اینکه مدیرانی که آقای هاشمی در رأس امور گذاشتند. در سال 1368 زمانی که مجلس شورای اسلامی گفت این افراد سابقه مکتبی- انقلابی ندارند. آقای هاشمی هم رفت بالا و گفت سابقه مکتبی و مبارزاتی ندارند، اما من که دارم، اینها قرار است فقط کار کنند. با همین جمله "اینها قرار است کار کنند" در دولت آقای خاتمی هم آمدند و در دولت آقای روحانی هم هستند. این چیزی است که ریشه دوانده، آن وقت ما میگوئیم چرا مملکت از نظر اقتصادی تغییر نمیکند؟ چرا از نظر مدیریتی تغییر نمیکند؟ در دولت فقط سر عوض میشود، اما بدنه یکی است. این مشکل ما است؟ اینها دروغگویی است؟ الان آمار و تصاویر همه چیز را دارد نشان میدهد.
*پس به همین خاطر اسم مستند را گذاشتی هاشمی زنده است، چون مسئولینی که او سرکار آورد هنوز سرکارند و زنده هستند؟
بخاطر افکار و تفکری که در جریان است. ببینید اگر آقای ترکان یا نعمت زاده از این وزارتخانه برود، اما باز هم این تفکر در آن وزارتخانه ریشه دوانده و تفکر اقتصاد لیبرالی در کشورریشه دوانده، تفکر اینکه مسئول باید اشرافی زندگی کند، ریشه دوانده است.
آیا زهد فروشی که آقای هاشمی میگوید اینطور نیست که ایشان یک خصیصه خوب را منفی کردند؟ آیا این زهد فروشی جزو اندیشههای امام نبود؟ من کلاً احساس میکنم ما دو امام (ره) داریم. یکی امامی که آقای هاشمی و خانواده ایشان دارند معرفی میکنند و یکی امامی که در بدنه مردم است و میگویند انقلاب کوخ نشینان در برابر کاخ نشینان را راه انداخت، انقلابی که میگوید انقلاب مستضعفان جهان است.
انقلاب امام (ره) انقلاب استکبارستیزی بود، انقلاب مبارزه با آمریکا بود، انقلابی بود که در آن فاصله طبقاتی کم شود، انقلابی بود که در آن مسئولین نباید به درجه برسند که قشر مرفه جامعه باشند. مسئولین باید از تودههای پایین جامعه باشند تا درد مردم را بفهمند. این انقلابی که امام میخواستند با آنچه ما اکنون میبینیم، یکی است؟ این مسیر فعلی را چه کسی باب کرد؟ بریز و بپاشهایی که در انتخاباتهای امروزه میشود، از کی باب شد؟ در ضمن ما یک سری گزارههای روایی آوردهایم که کاملاً بدیهی است، مثلاً 18 تیر را میخواهند انکار کنند؟ سخنرانی پدرشان موجود است.
آقای هاشمی در سخنرانی که مربوط به آشوبهای مشهد، اسلامشهر و… که در مستند هم آمده است گفتهاند: به این اراذل اوباش که میریزن تو خیابان و همه چیز را خراب میکنند اول باید تذکر داد، بعد با باتوم و....
بعد ایشان در سال 1388 یک چرخشی دارد که میگوید نگیرید! اینها را نگیرید! آقا ما آنطرف را باور کنیم یا اینطرف را؟ ما هم در مورد آقای هاشمی قضاوت نکردیم بلکه هر دو طرف را روایت کردیم، جفتش را هم با فیلم روایت کردیم.. یک سری موارد دیگر اینکه الان مثلاً آقای محمد هاشمی گفته که سه میلیارد تومان خرج این مستند شده است خب آقا سند شما کجاست؟
*کجا این حرف را گفتهاند؟
محل سخنرانی که این حرف را در آن گفتند را درست یادم نیست، اما در تمامی روزنامههای کثیرالأنتشار شنبه و یکشنبه چاپ شد و روزنامه همشهری یکشنبه یا دوشنبه زده بود که بیست میلیارد تومان خرج این مستند شده است! دارند به آقای محمد هاشمی گران میفروشند! الان من به خدمت شما عرض میکنم که چند روز پیش کار مستند تمام شد و بنده طی پنج ماه گذشته هیچ آورده مالی برایم این مستند نداشته است. صرفاً دغدغه و انگیزه بود که کار را ادامه دادیم.
*خودت جزو کوخ نشینان هستی یا کاخ نشینان؟
جزو کوخ نشینان نیستم اما این ادعا را دارم که با مردم و بین مردم زندگی میکنم. یعنی همان اتوبوس و مترویی که مردم سوار میشوند، من هم سوار میشوم گرانی مرغ مواد خوراکی و… برای من هم مهم است، سعی میکنم به عنوان مستندساز صدای مردم باشم. مردم باید بدانند، مشکلاتی که امروز دارند، ریشه در کدام اتفاقات سیاسی دارد. اگر قرار است ما صدای آنها را نرسانیم و برویم به دنبال تعاریف و تمجیدهای آنچنانی به آلاف و الوفی هم میرسیم در تیررس این هجمه وسیع هم قرار نمیگیریم.
من سوال دارم این همه مستند در مورد آقای هاشمی ساخته شد که واقعاً کارهای ارزشمندی است و ما هم از آنها استفاده کردیم، چرا سر این یکی اینقدر ناراحتند؟ سر این ناراحتند چون آمده و یک تفکر را گفته یک فکر را گفته که هنوز ادامه دارد. اینکه نمیشود کسی بیاید و 2 سال و نیم کار کند و بعد یک آقازادهای بیاید و ژستی بگیرد و بگوید اینها دارند دروغ میگویند و فلان و بهمان. تو اول سند سه میلیاردت را رو کن، چون 12 تا روزنامه این مطلب مربوط به سه میلیارد را کار کردهاند. برخی از بچههای همکارمان در این مستند، باورشان شده است و میگویند آقا نکند پشت صحنه مسائلی بوده که به ما نگفتهای! کجاست آقا؟ کجاست جناب آقازاده؟! سند این سه میلیارد کجاست؟ چرا حاشیه امنی دارند و میتوانند چنین دروغ بزرگی را تحویل مردم بدهند؟
*قصد نداری از آنها شکایت کنی؟
الان بنظر تو شکایت از خانواده هاشمی به جایی میرسد؟ چند نفر از خانواده آنها شکایت کردهاند و به جایی رسیدهاند؟ به نظرم اگر آقای محمد هاشمی یک درصد فکر میکرد، مشکلی برایش ایجاد میشود همچین حرفی را نمیزد. الان حداقل چیزی که محمد هاشمی باید بگوید این است که این مسئله را تکذیب کند و بگوید سه میلیارد تومان نبوده و عیناً همان 12 روزنامه این مطلب را بزنند. خرج این مستند خیلی خیلی کمتر از این حرفهاست، این رقمها بیشتر شبیه یک شوخی است.
گفتهاند من باور ندارم چندتاجوان دانشجو آمدهاند و چنین حرفهایی را در قالب مستند بزنند. من یک نکتهای بگویم. باور شما بر این است که خودتان عقل کل هستید و باورتان بر این است که جوانها نمیتوانند کاری بکنند و همه چیز باید در حالت بالا و … باشد. خیر اینطور نیست جوانان زیر دیپلم این مملکت هشت سال جنگ را مدیریت کردند و نگذاشتند یک وجب از خاک ما به یغما برود حالا طرف شیمیایی شده و گوشه آسایشگاه افتاده هیچکس نمیرود به آنها سر بزند، اما اسم فرماندهی جنگش را یک نفر دیگر برد. جوان زیر دیپلم این مملکت جنگ را اداره کرد و نگذاشت یک وجب آن از دست برود، ولی الان از دکتراهای این مملکت دیگر کاری برنمیآید. چه اتفاقی افتاده است؟ چرا آن موقع یک عراق بود و یک دنیا پشتش، چرا آن زمان توانستیم بایستیم ولی الان نمیتوانیم در زمینه اقتصادی رشد کنیم؟ چون یک تفکرخاص حاکم است. چرا الان در بحث نظامی رشد کردهایم، اما در بحث خودروسازی رشد نمیکنیم؟ چون یک تفکر نمیتوانیم در صنعت برخی از مدیران رده بالای کشور حاکم است.
*تو خودت را داری بیشتر نشان میدهی یعنی روشهای اداره امور اقتصادی کشور هم مدنظرت بوده است. الان ترسشان از امثال تو این است که یک جوان متولد 1370 تصویری ساختارشکن از هاشمی ارائه میکند که بسیارتصویر آلترناتیوی است و با آنچه که خانواده هاشمی و خودش همیشه دوست داشت به عنوان امیرکبیر ایران شناخته شود در تعارض است.
ببین… من تصویری ارائه نمیکنم این تصویر موجود است.
*بله اما همین تصویر هم در فضای سانسور شده و ایزوله رسانههای مرجع از مخاطبان دریغ شده.
اصلاً اتفاق خاصی در این فیلم رقم نخورده است. الان عدهای فکر میکنند چه فیلم عجیبی است. نه! کسانی که آن را میبینند میگویند ای بابا اینکه بدیهیات را گفته! ما آنها را کنار هم گذاشتیم و یک ریلی به آنها دادیم. این ریل اگر ریل اقتصاد را با آن پایانبندی که اقتصاد زنده است تا هاشمی....، اگر از مستند برداریم دیگر هیچ چیزی آنها را ناراحت نمیکند. من احساس میکنم آنها از این ناراحت شدند که مستنددارد میگوید تفکر هاشمی زنده است. افراد زیادی این مسئله را داد زدهاند، فریاد زدهاند در تریبونهای رسمی هم گفتهاند که آقا این فاصله طبقاتی در زمان آقای هاشمی پایه و اساسش گذاشته شد. در دهه اول انقلاب این دو طبقه به هم نزدیک شدند و اشراف جرأت نمیکردند ماشینهای لوکسشان را بیرون بیاورند، اینکه کسی جرأت نمیکرد کادیلاکش را بیرون بیاورد چون سعی میکرد خودش را به مردم نزدیک کند ولی در دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی اتفاقی میافتد که خیلی از ارزشهای انقلاب کم رنگ میشود مثل ساده زیستی، مردمی بودن مسئولین و...
*در بخشی از مصاحبه آخر مرحوم ضیا الدین دری هم هست که میگوید ما یک جیپ در ساوه داشتیم، اوایل انقلاب آن را فروختیم مبادا که مردم در آن شرایط طور دیگری به ما نگاه نکنند.
این حرفها در تریبونهای رسمی هم گفته شده و حرفهای تازه ای نیستند پس چطور است که شما اینقدر ناراحت شدهاید؟ یک سوال دارم الان دانشگاهها یکی پس از دیگری اکرانهایشان کنسل میشود. قشر دانشجو فقط برای دم انتخابات خوب است که بیاید کف خیابان و سینهاش را برای نامزد انتخاباتی بشکافد؟ مگر این قشر دانشجو فهم و شعور ندارد؟ بگذار ما برویم در دانشگاه اکران کنیم، دانشجوها ما را به چالش بکشند، اینهمه شما از بلندی یک حرف را تکرار کردید، یکبار هم بگذارید یک چیز متفاوت از آنچه شما دوست دارید گفته شود.
*آیا برای خانوادشان هم اکران کردید؟
بله ما برای آقای محمد هاشمی و خانم فاطمه هاشمی اکران کردیم، سه ساعت جلسه داشتیم که کمتر از 40 دقیقه یک کار 100 دقیقهای را دیدند...
*روشن بیان کنید چه برخوردی داشتند. شجاعانه بگو.
خانم هاشمی این احساس را دارند که پدر ما مرکزیت و محوریت این انقلاب بوده است و بقیه کمکش کردهاند. البته این برداشت شخصی من از صحبتهایش خانم هاشمی است. یعنی من از برخوردهای ایشان به این قرائت رسیدم.
من در آن جلسه به این نتیجه رسیدم که از نظر آنها هاشمی یعنی امام (ره)! آیا واقعاً نقد هاشمی نقد امام است؟ تا کی باید بپذیریم که نباید به هاشمی انتقاد کرد، چون انتقاد به هاشمی یعنی انتقاد به انقلاب؟ به هاشمی انتقاد نکن چون داری به امام انتقادمیکنی! چه ربطی دارند؟ شخصیت امام اصلاً یک شخصیت والائیست که جای خودش را دارد. آقای هاشمی هم شخصیت والائیست به جای خودش! خدماتی کرده و اشتباهاتی کرده، بنده هم که کار می سازم از نظرفرمی یک سری ویژگیهای مثبت و یک سری ویژگیهای منفی دارد. اگر کسی به من نقد کرد نباید بگویم تو بیشعوری، تو نمیفهمی، اکثر حرفهایت دروغ است! ما ادعا نداریم که طرفی داریم، اصلاً جناحی نیستیم یعنی این گروه و آن گروه نیستیم. اما ما ادعا نداریم که اندیشهای برای ساخت نداریم. اگر کسی گفت که برای اندیشهای ندارد رسماً دروغ میگوید. ما با اندیشه این کار را ساختیم ولی یک نکته داریم و آن اینکه نقدی که ما میکنیم منصفانه است، انصاف داریم، انصاف ما این بود که سازندگی آقای هاشمی را هم گفتیم، انصاف ما این بود که میگوئیم ایشان در انقلاب دارند بالا میروند انصاف ما این بود که قرائت سیاه عالیجناب سرخ پوش درکارمان نیاوردیم. خانواده آقای هاشمی که اینقدر ناراحتند چرا سر کتاب عالیجناب سرخ پوش اینقدر سینه چاک نکردند؟ خانم فاطمه هاشمی آقای یاسر هاشمی کجا بودند؟ اکبر گنجیها تندرو هستند یا ما؟ ما این همه خدمات از آقای هاشمی میگوییم.عین دیالوگ خانم فاطمه هاشمی است، من گفتم خانم هاشمی شما 10 تا نقد از دولت پدرتان بگویید، نقد! میدانید چه گفتند؟ گفتند دوره سازندگی صد در صدش درست بوده است. این کمال خواهی و نگاه از بالا نیست؟
*همین آقای سیف؟
همین آقای سیف مسئول بانک مرکزی. از طرفی همین آقای سیف در همین دولت فعلی چنان مشکلاتی ایجاد میکند که مسئول حراست را میگیرند، معاون ارزی بانک مرکزی را میگیرند بعد آقای سیف را برمی دارند و میکنند مشاور رئیس جمهور. یعنی رئیس جمهور برایش حکم میزند. آقا میخواهند ما را بزنند، میخواهند به ما بگویند دروغگو، به ما بگویند تهمت زن. یا در انتها هم طی یک حادثه کاملاً طبیعی ما از دنیا میرویم. ولی اینجا بنظرم میدان مین است، حالا یک نفر میرود در میدان مین، پایش را روی مین فشار میدهد و منفجر میشود که از نظر خیلیها حماقت و خودکشی است. یک نفر هم هزاران کیلومتر دورتر از خاک وطن در سوریه می جنگد، ما هم این وسط احساس میکنیم اینجا میدان جنگ است و تا نخواهیم وسط میدان بیاییم و حرف نزنیم اتفاقی نمیافتد.ما هم میرفتیم یک مستند همه پسند که این روزها مد شده میساختیم و از جشنواره سینما حقیقت جایزه میگرفتیم، آنها هم به ما یک حالی بدهند. اینطوری که مملکت درست نمیشود مملکت با این فکر که به این و آن حال بدهم درست نمیشود. من ادعایی م در مورد این بزرگان ندارم. این بزرگان آمال و آرزوهای ما هستند و ما هیچ چیزی در مقابلشان نداریم، ولی شهید دیالمهها در این مملکت خیلی کم شدهاند من که اصلاً چنین ادعایی ندارم، ولی میخواهم بگویم شهید دیالمهها زمانی که از آقای میرحسین موسوی و خانم رهنورد انتقاد خیلی سخت میکرد، کجا هستند؟ الان بحث انتقاد کردن از مسئولین به جایی رسیده است که نماینده فلان جا فحش میدهد، فیلمش هم ضبط شده باز هم می گویددروغ است! در مجلس هم میگویند آن کسی که فیلم گرفته را پیدا کنید و بازداشت کنی!
*این دیکتاتوری نیست؟
من اسمش را میگذارم تحمل نقد نداشتن! رهبر انقلاب میگوید به من انتقاد کنید. اصلاً در این مملکت به تنها کسی که میشود راحت انتقاد کرد آقاست. در در کوچه بازار و در تاکسی و هرجا که میبینی راحت رهبر را نقد میکنند، به رهبر بیانیه میدهند که بیا و پاسخگو باش. یعنی من احساس میکنم دیواری کوتاهتر از رهبری نیست! مسئولان پستهای اجرایی باید پاسخگو باشند تا کی میخواهند، خرابکاری کنند و بعد بروند پشت رهبری پنهان شوند که من نبودم دستم بود. چطور کارهای خوب به اسم شمای مسئول است، اما کار بد به اسم کس دیگری است؟ به اسم نادر به کام قادر!
*به نظر من این مستندها باید از تلویزیون پخش شوند. چرا این امکان وجود ندارد؟
ببینید بحث من روی تحمل است الان تحمل نقد در مسئولین ما چقدر است؟ تحمل نقد در دهه 60 چقدر بود و الان چقدر است؟ یک زمانی بود که مقابل ساختمانی که شهید بهشتی در آن مستقر بود عدهای میرفتند و جلوی آن ساختمان نقد که بماند، فحش میدادند مرگ بر بهشتی میگفتند، آیا بگیر و ببند میکردند؟ آن هم شهید بهشتی رئیس قوه قضائیه! اصلاً نقد هم نمیکردند خیلی راحت مرگ میگفتند. الان جایگاه این نقدها در کشور کجاست؟ شما میتوانی مرگ بگویی؟ نماینده مجلس رسماً فحش میدهد، آن هم در حالی که توقع یک کار غیر قانونی از کارمند گمرک دارد. وقتی هم که کارمند میگوید من این کار را نمیکنم بازهم او متهم است نه آن نماینده! چرا؟ چون نماینده قدرت دارد. قرار بود مسئولین ما قدرت بگیرند که چه اتفاقی بیفتد؟
*گفتهاند که در مستند به امام (ره) توهین کردهای؟
تفکر حضرت امام خمینی (ره) و انقلاب یعنی شهید وزوایی، انقلاب یعنی شهید حججی که در سن پایین سرش را میبرند و در سوریه تکه تکه اش میکنند، انقلاب یعنی حسین همدانی که با وجودی که در سن بازنشستگی بود، اما باز هم میرود سوریه و وسط معرکه میجنگد، انقلاب یعنی اینها. اینها این مملکت را نگه داشتهاند.
*دیشب کجا بودی که امروز صبح دیر به مصاحبه آمدی؟
من دیروز حوالی سه چهار صبح حرم امام خمینی بودم ساعت سه و چهار صبح. البته سر مزار هاشمی هم فاتحهای خواندیم. من دیدم برای امام یک سنگ قبر زدهاند یک و نیم متر. آن موقع شب حوالی یک نیمه شب عدهای خارجی هم آمده بودند که به زبان خارجی صحبت میکردند. دیدم همه کسانی که وارد میشوند قبل از اینکه به ضریح برسند دارند از در و دیوار عکس میگیرند.
زیر این سنگ تفکر امام در حال له شدن است، این سنگ بزرگ خدمت به امام (ره) است؟ این مکان عریض و طویلی که شما ساختهاید آیا خدمت به حضرت امام است؟ خدمت به اندیشه امام است؟ اندیشه امام دارد خاک میخورد شما کاخ ساختهاید؟ امام کی امام کاخ نشینان بود؟ الان ببینید مصلای امام خمینی چیزی دارند میسازند که پروسه اش تا انقلاب مهدی ادامه دارد. مصلا قرار بود جایی باشد که مردم راحت بروند زیارت. حالا تهران آنقدر گسترش پیدا کرده که مصلا افتاده وسط تهران! هنوز مسائل عمرانیاش تمام نشده. چرا؟ مگر آن مرقد چه مشکلی داشت؟ من تمام خاطرات کودکی که از رفتن به مرقد امام و آن سادگی داشتم خاک شدند. تمام آن ساده زیستی مرقد امام و آن ضریح ساده ای که در ذهن ما وجود داشت خاک شد. الان شما میبینی یک قفل بزرگ به آن زدهاند. واقعاً به نظر من مرقد امام رضا (ع) که بروی اینطور نگاههای متعجب به در و دیوار نداری که اینجا داری. این تفکر و اندیشه امام است؟ کجای اندیشه امام؟ یک نمونه بگویند که امام در فلان قسمت چنین حرفی زده است، یک جا. میخواهم بگویم این چیزی که ما داریم به نسل بعد میدهیم اتفاقاً تحریف تاریخ از سمت همین دوستان است. امام را همانطور که خودشان دوست دارند نشان میدهند. کسی که به مرقد امام میرود و این تجملات را می بیند با خود میگوید آن همه صحبتها در مورد سبک زندگی امام کشک بوده؟ مظلومیت امام اینجاست که این کار از سمت بیت خودشان دارد صورت میگیرد. مظلومیت امام اینجاست که به جای آنکه اندیشههای امام منتشر شود، دارند برایش کاخهایی میسازند که دقیقاً مخالف اندیشههای امام است.
*بگو اجرایی شود نه اینکه منتشر شود.
هم منتشر و هم اجرایی. شما 14 خرداد برو مرقد امام ببین روی این بیلبوردها چند تا جمله در مورد انقلاب مستضعفین و مستکبرین میبینید؟ چند مورد صحبت در مورد عدالت اجتماعی میبینید که اتفاقاً امام به شدت و بسیار تند در این زمینه صحبت کردهاند و به شدت هم درست گفته. فقط اینکه روح خدا به خدا پیوست! یک سری جملات خنثی. میخواهند امام را یک امام خنثی نشان دهند که حالا یک رهبر دینی بود و مردم آمدند پشتش و انقلابی شد
*اگر نگذارند مستندبسازی با این هم هجمه چه کاری می کنی؟
خب میرویم راننده اسنپ می شویم! نشد دستفروش می شویم! نشدمی رویم دهات زمینهای مردم را شخم می زنیم. ولی دیشب که در حرم امام بود با خودم گفتم آااااااه … یعنی هاشمی فوت کرد؟ باورم نمیشد هاشمی آن داخل خوابیده است! همینطوری ماندم.