سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژهنامه جشنواره فجر 37 - / سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از 9 بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سالهای گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه را بر فیلمهای در حال اکران منتشر خواهد کرد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلمهای اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود. انتشار نقدهای فنی از منتقدانی با دیدگاههای متفاوت به مخاطبان کمک خواهد کرد تا داوری جامعتری نسبت به تازهترین آثار فیلمسازان ایرانی داشته باشند. لازم به تذکر و تأکید است، انتشار این نقدها لزوماً در تمام جزئیات آن، بازتابدهنده نظر مشرق نیست.
*****
نقد شماره 23: فیلم «پالتو شتری» - مهدی علی میرزایی
نویسنده: میثم رشیدی مهرآبادی
«پالتو شتری» با زبان طنز، یکی از مهمترین حفره های اعتقادی و فکری برخی جوانان امروز را نشانه رفته است. پیله ای که برخی با خواندن چند کتاب از چند نویسنده یا فیلسوف مشهور به دور خود می پیچند و حالا به خودشان اجازه می دهند درباره هر چیزی نظر بدهند و به هر کسی توهین کنند.
کارگردان 41 ساله اصفهانی که پیش از این چند فیلمنامه موفق را نوشته است، این بار هم با استفاده از تحصیلات تکمیلی اش در رشته فلسفه اسلامی، توانسته به خوبی به لایه های زیرین بخشی از جوانان نقبی بزند. کسانی که با هر وسیله ای، مرزهای ساختگی و خیالی برای خود می سازند تا راه ورود هر گونه اطلاعات کاربردی و آموزه های درست را روی خود ببندند.
«مهدی علی میرزایی» در انتخاب بازیگرانش با وسواس و به خوبی عمل کرده است. او حتی از «سام درخشانی» که بیشتر چهره ای تلویزیونی دارد، به خوبی در مدیوم سینما بازی گرفته است. «بانیپال شومون» هم انگار برای همین نقش، زاده شده است! او حتی از «شاهرخ فروتنیان» هم در جای خود و اگر چه کوتاه ولی به نحوی خیره کننده بازی گرفته و از ظرفیت هایش بهره برده است.
«فرید»، یک دیپلم ردی است اما در کلاس های دانشگاه حاضر می شود و حتی برای کنکوری های کارشناسی ارشد، تدیس خصوصی دارد. او و جمعی از دوستانش، دفتری را برای امور پژوهشی راه اندازی کرده اند اما دست اندازهای اقتصادی باعث شده آن را به کافه تبدیل کنند. کوهیار کهن دژ (با بازی بانیپال شومون) یکی از این دوستان است که او را به وسیله مناسباتش با پدر (شاهرخ فروتنیان) و مادرش (پریوش نظریه) بهتر می شناسیم. شخصیت پردازیِ باورپذیر و پیشرفت فیلم با خرده داستان های طنزآمیز، ضرب آهنگ آن را تا حدی موزون می کند که به راحتی می شود «پالتو شتری» را تا دقایق پایانی پی گرفت؛ اگر چه در سکانس های پایانی، دیگر از آن عمق و لایه های زیرین، خبری نیست.
«بررسی امکان تحقق ابرمرد نیچه / زن برده ای بیش نیست و هر وقت از بردگی دور بشه، از اصل خود دور شده / فحش، ویتامین شُهرت است / اخلاق، اختراع آدم های ضعیف است / زن، هیولای بی صورت است / زن، پرتی ِخلقت است / عکس بچگی بهترین راه خر کردن دختر هاست»... اینها همگی جملاتی به ظاهر فلسفی است که کارگردان «پالتو شتری» آنها را هوشمندانه در لابلای موقعیت های کمیکش گنجانده تا بدون دلزدگی، سیاهیِ این تفکرات را نشان بدهد؛ طوری که نه فکر می کنیم با فیلمی فلسفی روبروییم و نه با فیلمی کمدی که خودش را دست کم می گیرد و در لایه های رویی، در جا می زند.
درباره جشنواره فجر 37 بیشتر بخوانید:
تباهکردن سوژه طلایی در انبوه فضولات تصویری! + عکس
چرا «ردخون» بیخیالِ قهرمانش میشود؟ + عکس
سکانسهای نفسگیر از کارگردان «نفس» + عکس
تخیلات سینمایی یک جوان 39 ساله؛ دقیقهای چند؟ + عکس
آغازی خوب برای فیلمی نه چندان خوب +عکس
قد و قواره سینماییِ آقای 195 سانتی! +عکس
هم «دیدن این فیلم جرم است» هم فکر کردن به آن! +عکس