با این حال، هر چند بسیاری از شرکتها این فرصتها را میبینند، اما اغلب آنها قادر نیستند فرصتهای به وجود آمده را سریع تصاحب کنند. دو دلیل اصلی برای این موضوع وجود دارد. نخست آنکه برخی از این شرکتها نمیتوانند سرمایههای صرف شده در فناوریهای دیجیتالی را به دستاوردهای با بهرهوری بیشتر تبدیل کنند. آنها موفق به استفاده از تواناییهای دیجیتالی برای ایجاد مدلهای جدید کسبوکار و افزایش درآمد نمیشوند. دوم، برخی از این شرکتها با توجه به سرمایه و زمانی که برای زیرساختهای موروثی صرف میکنند، با حرکت سریع برای جذب فرصتهای جدید، مختل میشوند. با این حال آنها حاضرند بخش قابل توجهی از درآمد خود را صرف تامین این زیرساختهای قدیمی کنند. در نتیجه، ارزش قابلتوجهی که میتوانست با اجرای فناوریهای نوین حاصل شود، همچنان پنهان مانده و در واقع آزاد نشده است. به ارزشهایی از این دست که قبلا هم مطرح بودند ولی بستر ارائه مناسب نداشتند، اصطلاحا Trapped Value گفته میشود. برای نمونه، میتوان از راحتی دستیابی به منابع مختلف یا قدرت قیمتگذاری مشتری در فضای جدید بهعنوان Trapped Value نام برد.
زمانی در شرکتها، Trapped Value وجود دارد که یک فرصت اقتصادی قابلرویت است، اما ماهیت شرکت به واسطه اتکای بیش از حد به مدلها و قابلیتهای کسب وکار سنتی، برای دستیابی به این فرصت دچار آسیب میشود. ایده مدلهای کسبوکار سنتی نیز میتواند مربوط به موسسات عمومی و دولتی باشد، جایی که در آن یک تلنگر یا تغییر مستلزم کاهش سختگیری است. سختگیریهایی که مانع پیشرفت و درنتیجه، نوآوری است. در صنایع مختلف نیز Trapped Value زمانی وجود دارد که شرکتها نتوانند با هم به بازار آمده و در آن رشد کنند، در نتیجه با ایجاد نوآوریهای جدید یا تسریع بهبود زیرساخت، کاری کنند که افراد بیشتری بتوانند بهرهمند شوند. این ارزش پنهان شده در بازارهای مصرفکننده نیز بهصورت هزینه بالا (مانند هزینههای تماس بینالمللی) یا مازاد مصرفکننده (مانند کسب درآمد از داراییهای شخصی) وجود دارد.
ارزش مصرفکننده
Airbnb را در نظر بگیرید: این شرکت نوپا یا استارتآپ به این ایده رسید که تقاضای پنهان برای اقامت ارزانتر و مناسب وجود دارد و در مقابل آن، حجم قابل توجهی از خانههایی وجود داشت که مالکان آن مایل بودند از این دارایی کسب درآمد کنند. با ارائه یک بازار آنلاین برای اجاره املاک یا اتاقهای اضافی برای میهمانان، برآورد میشود که این شرکت 5/ 2 میلیارد دلار درآمد بین سالهای 2010 و 2016 را بهدستآورده است. جالب اینکه برآورد شده، درآمد میزبانها هشت برابر این مقدار یعنی حدود 20 میلیارد دلار بوده است.
پارادایم جدید خلق ارزش در اقتصاد دیجیتال در اینجا نهفته است. برای رهاسازی این ارزش پنهان، شرکتها و سایر موسسات ممکن است مجبور باشند در کل ایده خلق ارزش و نوآوری تجدیدنظر کنند تا بیش از آن ارزشی که کسب میکنند، برای دیگران ایجاد کنند. مانند همان اتفاقی که درباره Airbnb رخ داد یا ارزش افزودهای که استارتآپهایی مانند اوبر برای ارائهدهندگان خدمات(رانندگان) ایجاد کردند. به جای رقابت با یکدیگر بهعنوان شرکتهای جداگانه، شرکتها باید در مورد مشارکت در اکوسیستمهای گستردهتر فکر کنند و مرزهای سخت بین شرکتها، صنایع و مصرفکنندگان را از میان بردارند، زیرا آنها میآموزند که در فرآیند همکاری میتوانند این ارزش بالقوه را بالفعل کنند.
کمیابی منابع و نااطمینانی
برخی از مشکلات جدی امروزه از جمله عدم دسترسی به آب بهداشتی، برق یا اینترنت در برخی نقاط جهان را میتوان به تخصیص منابع و محدودیتهای تامین بودجه زیرساختها نسبت داد. براساس گزارش موسسه منابع جهانی، بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان به برق دسترسی ندارند و میلیونها نفر دیگر منابع ضعیف و ناکافی دریافت میکنند. برای مصرفکنندگان خدمات نااطمینان ممکن است نیازمند سرمایهگذاری در سیستمهای پشتیبان گران مانند ژنراتورهای دیزلی باشد. برای کسب و کارها، قطعی مکرر برق و نوسانات ولتاژ میتواند مانع بهرهوری، آسیب تجهیزات و تاثیر بر کیفیت محصول شود. شرکتهایی مثل تسلا در حال حاضر در حال رسیدگی به این مساله هستند. این کارخانه با همکاری شرکت فرانسوی «نئون» (فعال در حوزه انرژی تجدیدپذیر) و دولت محلی در استرالیای جنوبی مشغول ساخت و نصب بزرگترین کارخانه باتریهای لیتیوم یونی در جهان هستند تا ارزش اجتماعی به شکل دسترسی مطمئن به برق ایجاد کنند.
فشارهای جمعیتی
توسعه جمعیتی در سراسر جهان مشکلات عمده اجتماعی مانند مساله مهم مراقبت از سالمندان را به دنبال دارد. در سراسر جهان تعداد افراد بالای 60 سال تا سال 2030 به 4/ 1 میلیارد نفر میرسد. در سنگاپور، 27 درصد جمعیت این کشور تا سال 2030 (مشابه ژاپن امروزی) بالای 65 سال خواهد بود در حالی که نسبت جوانان به 8/ 10 درصد کاهش خواهد یافت. هزینه اقتصادی مدیریت شرایط سالمندان مانند زوال عقلی سالانه 4/ 1 میلیارد دلار برآورد میشود و سهچهارم آن مربوط به مراقبتهای اجتماعی است. برای حل این موضوع، برخی از شرکتها در حال سرمایهگذاری در فناوریهایی مانند روباتهای انساننما و واقعیت مجازی برای تغییر زندگی سالمندان هستند. برای مثال در ژاپن، براساس چشمانداز تغییر مراقبتهای اجتماعی کشور تا سال 2020، روباتهای انساننما مورد استفاده قرار میگیرد. این روباتها در نقشهای هنرمند، دستیار پزشکی و دستیار پرستار در خانه سالمندان در حال استفاده هستند. سرگرم کردن و تشویق آنها برای تعامل اجتماعی از طریق برگزاری جلسات موسیقی روزانه، تمرین و بازیها و کمک برای بیرون آوردن آنها از انزوا، رهاسازی ارزش اجتماعی پنهان شده در این فرآیند است.
عدم تعادل اقتصادی
عدم تعادل دیگر که فرصتی برای رهاسازی این ارزشهای پنهان را نشان میدهد، تفاوت بین در دسترس بودن دارایی و استفاده از آن است. علاوه بر Airbnb، استارتآپ Grab، سرویس آنلاین تاکسییاب، از این عدم تعادل بهرهبرداری کرد. تا اواخر اکتبر 2017، این شرکت یک میلیارد سفر در سراسر جنوب شرقی آسیا و دانلود بیش از 72 میلیون نسخه اپلیکیشن مصرفکننده را به ثبت رساند. در این فرآیند، برآورد میشود Grab ماهانه حدود 2200 دلار درآمد خالص برای هر راننده ایجاد میکند، در حالی که بیش 1/ 2میلیون راننده مشغول به کارند.
این رویکرد با الگوی اقتصادی که درخصوص Airbnb مشاهده شده سازگار است. این دو مثال نشان میدهند برای موفقیت در اقتصاد دیجیتال، شرکتها باید ابتدا فرصتهای ارزشی را برای دیگران یافته و آزاد کنند. در حالی که شرکتها به دنبال کار بزرگ بعدی در عصر دیجیتال هستند، برای آنها مفید خواهد بود تا ارزشی که در شکل دارایی بلااستفاده یا با بهرهبرداری کم، پنهان مانده را شناسایی کنند. همچنین آن را با استفاده از نوآوری بهعنوان یک مجرا برای باز کردن ارزش پنهان شده بررسی کنند. برای آشکارسازی این ارزش، شرکتها، مصرفکنندگان و سایر نهادها مجبور خواهند شد، از طریق نوآوری برای یک هدف بزرگتر و بازنویسی قوانین مرسوم و رشد پتانسیل ذینفعان هر فعالیت اقتصادی، درباره ارزش در یک روش جدید و به مراتب بزرگتر تفکر کنند.