آیا مشورت واقعا لازم است؟
بسیار اهمیت دارد که هر شخصی قبل از اقدام به انجام کاری، از طیف گستردهای از افراد مشورت بگیرد. مثلا هنگامی که میخواهید ملکی بخرید، ممکن است از مشاور املاک، خانواده و بستگان یا افرادی که در این بخش اطلاعاتی دارند، کمک بگیرید. در حوزه بازار سرمایه نیز چنین است و سرمایهگذار باید گزینهای برای مشورت داشته باشد. از این رو اگر کسی مایل باشد با پساندازی که در اختیار دارد سرمایهگذاری کند و وارد بازار شود، طبعا مهم است که از چه کسی مشورت میگیرد.
بسیار پیش میآید که گاهی مقاصد سفتهبازی دست نامرئی بازار را کنار میزند و خود دست بهکار میشود. دامهایی را در خرید و فروش سهامی خاص پهن میکنند که عدهای از جمله خودشان را منتفع و عدهای دیگر را متحمل زیان میکنند. برای انواعی از دستکاریها در بازار، مطالعاتی صورت گرفته است که بخشی از آن را بررسی میکنیم. طی 7 تا 8 سال گذشته نگاهی به روند شاخص کل بازار سرمایه و مجموع خرید سهامداران حقوقی مشخص کرد مادامی که شاخص در حال افزایش است، خرید سهامداران عمده کاهش مییابد و هنگامی که بازار به سقف خود میرسد این دسته از بازیگران شروع به خرید میکنند. سه مکانیزم در این روند فعال است. اولین مکانیزم خرید و فروشهای حمایتی-دستوری است. همچنین ابزارهایی که تنها تحت سلطه سهامداران حقوقی است که به واسطه آنها در بازار فعالیت میکنند و تنها زمانی فروشنده میشوند که تقاضا در بازار زیاد است. مکانیزم دیگر فساد و دستکاریهایی است که صورت میگیرد. با بررسی رابطه ورود خریداران حقوقی به بازار و متوسط بازدهی سه ماه اخیر مشخص شد هنگامی که حقوقیها در نقش خریدار ظاهر میشوند متوسط بازدهی افت پیدا میکند. این در حالی است که با خروج خریداران عمده، بازدهی افزایش مییابد.
مولفه دیگری که مورد توجه است، به نام «پول هوشمند» شناخته میشود. پول هوشمند در واقع سرمایه سهامداران عمدهای است که با کدهای حقیقی خریدهای پرارزشی را رقم میزنند. زمانی که این نوع از پول وارد بازار میشود، خالص خرید حقوقیها منفی است که از نقش فروشنده سهامداران عمده خبر میدهد. با ورود پول هوشمند بازدهی در سطح بالایی رقم میخورد. پول هوشمند از سوی افرادی به بازار عرضه میشود که اطلاعات پنهانی در رابطه با تغییرات صورتهای مالی شرکتها یا اتفاقات بنیادی دارند. از این رو، سرمایهگذاران مزبور با کدهای حقوقی خود سهامی را در قیمتی پایین به فروش میگذارند که کدهای حقیقی خودشان خریدار آن است و به این صورت «پول هوشمند» را وارد معاملات میکنند. در نهایت این خریداران به ظاهر حقیقی سهام را بالاتر از قیمتی که خریدند میفروشند و بازار را ترک میکنند. هنگامی که بازار سهام با جریان پایین نقدینگی روبهرو باشد، این فرآیند بیشتر مشاهده میشود. با توجه به انجماد پول و عمق کم بازار، امکان اصلاح قیمتها بیشتر میشود. در حالیکه اگر نقدینگی بیشتری در جریان بود قیمت سهام به راحتی دستخوش نوسانات نمیشد.
بنابراین نیروهایی که در بازار فعالیت میکنند و موقعیتهایی این چنینی را ایجاد میکنند (خرید سهمی در کف قیمت و فروش آن در سقف) از ابزارها و اطلاعاتی برخوردارند که نزد سهامداران حقیقی وجود ندارد. از این رو سرمایهگذاران نوپایی که قصد ورود به بازار سرمایه را دارند و شناخت کاملی نسبت به این دست از معاملات و عناصر موجود پیدا نکردهاند، باید به مشاورانی رجوع کنند که مواضع آنها را در نظر گیرد. با توجه به اینکه تمام مشاوران اقتصادی عضو کارگزاران رسمی نیستند، سرمایهگذار باید آگاه باشد که پول خود را در اختیار چگونه کارشناسی قرار میدهد.
مسیر درست در گرو راهنمایی درست
بدیهی است که نمیتوانیم به تمام راهنماییهایی که به ما پیشنهاد میشود، اعتماد کنیم. بهطور مثال گاهی ممکن است فردی شما را تشویق به خرید سهامی کند؛ تنها به این خاطر که خود راغب به فروش آن است. گاهی اطلاعات غیردقیق و اشتباهی که به سهامداران داده میشود، از روی ناآگاهی است. اما گاهی اوقات افراد آگاهانه شما را به بستر زیاندهی هدایت میکنند تا به منافع خود دست یابند. در حال حاضر سایتها، گروههای تلگرامی و سایر رسانهها وجود دارند که در برخی موارد دنبالکنندههای فراوانی نیز دارند. سرمایهگذاران باید آگاه باشند که نمیتوانند صرفا به این مراجع اتکا کنند. به این جهت که احتمال دارد اطلاعات ناقصی را در اختیار آنها بگذارند. چرا که شاید دانش افرادی که این گروهها را راهاندازی میکنند ناقص باشد.
آنچه اهمیت دارد این است که شما بهعنوان سرمایهگذار، ملزم هستید که در انتخاب مشاور خود دقت کنید و اینکه مشاور مد نظر شما به چه کسانی کمک میکند و در چه بخشی از بازار سرمایه تخصص دارد. مشاور باید به حجم سرمایهای که میخواهید وارد جریان بازار کنید توجه کند و تشخیص دهد که حرکت در چه جهتی برای شما مناسب است. ممکن است گاهی در جهتی هدایت شوید که خانه یا سایر داراییهای خود را برای سرمایهگذاری به فروش بگذارید. در حالیکه به هیچ وجه توصیه نمیشود وسایل اساسی زندگی خود را دستکاری کنید. تنها در صورتی وارد بازار سرمایه شوید که مازاد پول یا پساندازی در اختیار دارید.
چهار گام نخست در جهت شناخت
اما از کجا باید فهمید که مشاور اطلاعات درستی را در خدمت شما قرار میدهد؟ در ابتدا باید به سوالاتی که از شما پرسیده میشود توجه کنید. مشاور باید در قدم اول از میزان بدهی فرد مایل به سرمایهگذاری مطلع شود. تنها در این صورت است که میتواند از آمادگی او نسبت به ورود به بازار سرمایه اطمینان حاصل کند. گاهی ممکن است برخی افراد با اسم مشاور، فرد مراجعهکننده را در شرایطی که بدهکار است به سوی سرمایهگذاری پرخطری سوق دهد.
نکته دیگری که مشاور باید به آن توجه داشته باشد، سطح ریسکپذیری سرمایهگذار است. مشاور باید از میزان ریسکپذیری معاملهگر و مقدار پسانداز او مطلع باشد. تنها در این شرایط است که میتواند تصمیمات منطقی را نزد سرمایهگذار بیان کند. ریسک به هیچعنوان ساده نیست و تصمیمگیری بدون لحاظ میزان خطر سرمایهگذاری، ممکن است عواقب جبران نشدنی در انتظار داشته باشد. بنابراین کارشناسانی که شما را در موقعیتهای پرخطر قرار میدهند، خود از شرایط پرریسک درآمدهایی کسب میکنند؛ چراکه اغلب اوقات آنها به جای اینکه راهنمای فرد مراجعهکننده باشند، فروشنده و به دنبال منافع خود هستند.
مورد سومی که سرمایهگذار باید به آن توجه کند قولهایی است که مشاور به او میدهد. در شرایطی ممکن است کارشناس راهنما دم از بازدهی 10 تا 20 درصدی سهامی بزند که در حقیقت نرخ سود آن در سطح یک الی دو درصد است. اگر مشاور شما اخذ نرخ حداقلی را تضمین کند یا اطمینان دهد که از بازار بهتر عمل میکند، چندان نمیتوانید نسبت به او اعتماد کاملی داشته باشید. از این رو باید نسبت به وعده و وعیدهایی که شما را به سوی سهام خاصی هدایت میکند آگاه باشید.
در نهایت آخرین امر مهم، میزان کارمزد دریافتی است. متقاضی مشاوره باید از هزینهای که قرار است به کارشناس بپردازد، اطلاع پیدا کند. افراد سودجویی که در نقاب مشاور سرمایهگذار را راهنمایی میکنند معمولا اطلاعات درستی در این باب به او نمیدهند. مشاوری که دستمزد ثابتی از شما بهصورت نرخ ساعتی یا درصدی از ارزش سبد اوراق بهادار میگیرد احتمال بیشتری دارد که از منافع شما دفاع کند تا مشاوری که کمیسیون میگیرد، برای واضحتر شدن اختلاف این دو نوع دریافت کارمزد، در نظر بگیرید که سرمایه اولیه شما 50 هزار دلار است. همچنین نرخ بازدهی سرمایهگذاری در صندوق سرمایه مورد نظر شما سالانه 6درصد است. در این صورت پس از 25 سال سرمایه پایه به 240 هزار دلار بدل میشود. با این حال با کسر کارمزد کارشناس مالی که در حدود دو درصد اعلام شده و سالانه به کل پول شما اطلاق میشود (و نه فقط سود دریافتی)، این مقدار به رقم کمتری بدل میشود و به 140 هزار دلار میرسد.
جا پای پهلوانها
مقام ناظر اطلاعاتی در مورد مشاوران سرمایهگذاری رسمی دارد که میتوانید سابقه کاری آنها را کنترل کنید. بازار نیز اطلاعاتی به شما میدهد. در بازار سرمایه ایران ممکن است سرمایهگذار از کارگزار خود مشورت بگیرد یا به مشاوران سرمایهگذاری که در حوزه بورس تخصص دارند رجوع کند. در حالت دوم ممکن است حتی پول خود را بهعنوان سبد به کارشناسان سرمایهگذاری بسپارد تا پرتفویی از اوراق بهادار را در اختیارشان قرار دهند. یا ممکن است در صورتیکه از منابع مالی بیشتری برخوردار هستند، سراغ تامین سرمایهها بروند و از صندوقهای سرمایه کمک بگیرند. بنابراین بسته به اینکه سرمایهگذار چه کسبوکاری را برای ورود انتخاب میکند، یک مشاور مالی وجود دارد. گاهی برخی بانکها با ایجاد بخش بانکداری اختصاصی، امکاناتی را در راستای مشاوره در اختیار شما قرار میدهند.
در این میان، تازهواردانی که تمایل چندانی برای پرداخت هزینه کارمزد مشاوران ندارند، به دنبال بهرهگیری از مشورت رایگان عدهای دیگر هستند. از همین رو ممکن است از افرادی راهنمایی بگیرند که آنها را در مسیر نادرستی قرار میدهند. بنابراین اگر میخواهند که گام درستی در این راه بردارند ملزم هستند به افراد قابل اطمینانی که در این حوزه فعالیت دارند، رجوع کنند. سه گروهی که مطرح شد، طیف مشاوران سرمایهگذاری بازار سرمایه ایران را تشکیل میدهد. یعنی کارگزاران، مشاوران سرمایهگذاری و نیز تامین سرمایه نهادهای اصلی در بازار سرمایه برای ارائه خدمات مشاوره.
حضور سرمایهگذاران تازهوارد که بعضا در طمع کسب سودهای سریع و بدون هزینه هستند باعث جولان بیشتر پهلوان پنبههای بازار سهام میشود. افرادی که تمایل دارند به اصطلاح مالی «سواری مجانی» (free riding) بگیرند و خود را بینیاز از تحلیلهای دقیق و پرداخت کارمزد میدانند. این گروه طعمههای خوبی برای برخی مشاورنماها هستند و بهصورت همافزایی منجر به قدرت گرفتن آنها میشوند. زیرا در کوتاهمدت فشار نقدینگی ناشی از گروههای تازهوارد میتواند مسیر قیمتها را مطابق میل و نظر پهلوان پنبهها پیش ببرد. مثلا اگر در یک سهم که ارزش معاملات روزانه آن کمتر از 200 میلیون تومان است، 100 نفر تازهوارد هر کدام یک میلیون تومان وارد کنند، طبیعتا مسیر قیمتی سهم به راحتی تغییر میکند. حال وقتی این 100 نفر بشوند 1000 نفر یا بیشتر، طبیعتا میتوانند سهمهای بزرگتری را نیز جابهجا کنند. اگر یک مشاورنما بتواند اعضای تریبون خود (مثلا کانال تلگرامی) را به خرید یا فروش ترغیب کند، در کوتاهمدت با مکانیزم «خودتاییدی» روند معاملات مطابق نظر وی خواهد بود. اما در ادامه مسیر و کسب سود از طعمههای یادشده از سوی پهلوان پنبهها، عرضههای سنگینی را شاهد خواهیم بود که منجر به تغییر روند قیمتها و زیان بسیاری از تازهواردها میشود.