در دهه 90 سینمای ژاپن همواره مورد انتقاد منتقدان فیلم بود، تا اینکه در سال 1997، با بردن جوایز بینالمللی برای فیلمهای «مارماهی» The Eel ساخته شوهی ایمامورا Shohei Imamura، «سوزاکو» Suzaku ساخته نایومی کاواسه Naomi Kawase و «آتشبازی» Hana-bi به کارگردانی تاکشی کیتانو Takeshi Kitano و فیلم «شاهزاده مونونوکه» Princess Mononoke ساخته هایائو میازاکی Hayao Miyazaki، که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن شد، تحول عظیمی در سینمای این کشور ایجاد شد. پس از آن ساخته ماسایوکی سوئو Masayuki Suo، «مایل هستید برقصیم؟» Shall We Dance، پرفروشترین فیلم آسیایی در آمریکا شد.
دهه بعد از آن، تجدید حیاتی برای سینما ژاپن بود. سهم 31.8 درصدی آن در جدول فروش جهانی، با وجود 282 اثر در سال 2000، به 65.7 درصد و 554 فیلم در سال 2012 رسید. در سال 2006 برای اولینبار پس از سال 1985، فیلمهای ژاپنی به فستیوالهای خارجی راه پیدا کردند.
بسیاری از فیلمسازان موفق ژاپن در پنجاه و نهمین دوره فستیوال فیلم لندن، حضور دارند. کارگردان محبوب جشنواره کن، کاواسه (با فیلم «ان» An)، هیروکازو کورئیدا Hirokazu Kore-eda («خواهر کوچک ما» Our Little Sister)، تاکشی کیتانو (با نسخهای طنز از ساخته قبلی خود «رایوزو و 7 طرفدارش» Ryuzo and the Seven Henchman، تاکاشی میکه Takashi Miike («آخرالزمان یاکوزا» Yakuza Apocalypse)، سیون سونو Sion Sono («عشق و صلح» Love and Peace)، هیدئو ناکاتا Hideo Nakata («تاتر روح» Ghost Theatre)، هیروماسا یونبایاشی Hiromasa Yonebayashi از استودیو جیبلی Studio Ghibli («وقتی مارنی آنجا بود» When Marnie Was There)، مارمورو هوسادا Marmoru Hosoda («پسر و دیو» The Boy and the Beast) و پدیدهای جدید، فیلم 5 ساعته ساخته رایوسوکه هاماگوچی Ryusuke Hamaguchi، که برنده بهترین جایزه بازیگر زن در جشنواره فیلم لوکارنو Locarno شد.
10 فیلم برتر سینمای ژاپن در قرن بیستویک ـ قسمت اول
وقت آن رسیده است که از آثار قوی سینمای ژاپن که تحولی اساسی در فیلمسازی این کشور ایجاد کرد یاد کنیم. انتخاب تنها ده فیلم از بین این تعداد از آثار باارزش کار بسیار سختی است و اعتراف میکنم که سلیقه شخصی و داشتن زیرنویس انگلیسی بعضی از فیلمها، در این انتخاب نیز دخیل بوده است. متاسفانه فیلمسازانی قوی مثل تاکشی کیتانو و شینیا تشوکاموتو Shinya Tsukamoto و کیوشی کوروساوا Kiyoshi Kurosawa به دلیل اینکه فیلمهایشان دهه 90 ساخته شده است، در این لیست جای ندارند. و برای رعایت تعادل ژانرها، فقط یک انیمه برای این لیست انتخاب شده است.
در نهایت ذکر این نکته نیز مهم است که منتقدان داخلی و خارجی بر این عقیدهاند که صنعت فیلمسازی ژاپن آلوده شده است. بیدلیل نیست که تمام فیلمهای این لیست، محصول دهه اول قرن بیستویکم هستند. وقتی صحبت از منافع مالی پیش میآید، این شبکههای تلویزیونی بزرگ و ثروتمند هستند که با خرید و تولید برنامههای تلویزیونی، فرصت شکوفایی فیلمهای کمسروصداتری مانند فیلمهای این لیست که باعث تحول سینمای ژاپن شد، را از آنها میگیرد.
باغ معلق (2005) Hanging Garden
کارگردان: توشیاکی تویودا Toshiaki Toyodaتوشیاکی تویودا، نابغه شطرنج ژاپنی و کارگردان آثاری چون «بهار آبی» (سال 2001) Blue Spring، «نه روح» (سال 2003) 9Souls، در بیرون از کشور خود خیلی شناخته شده نیست. روایت جالب و شجاعانه او از خانوادهای متفاوت، بهترین ساخته او تا به امروز است، کمدی سیاهی که بر روی مشکلات و درگیریهای تکتک اعضای خانواده تمرکز دارد.
عنوان فیلم به باغ زیبایی که مادر خانواده بر روی بالکونی آپارتمان مدرنشان درست کرده است، که مانند خود این خانواده، هیچ ارتباطی با اطرافش ندارد، اشاره دارد.
خاطرات ماتسوکو (2006) Memories of Matsuko
کارگردان: تتسویا ناکاشیما Tetsuya Nakashimaساخته سال 2004 ناکاشیما، «دختران کامیکازه» Kamikaze Girls، باعث به وجود آمدن سبک جدیدی در فیلمسازی ژاپنی شد. آثار او کاملا نقطه مقابل آثار بدبینانه و تاریک هنرمندانی چون شینچی آاویاما Shinji Aoyama، کیوشی کوروساوا Kiyoshi Kurosawa و تاکشی کیتانو Takeshi Kitano است.
اثر بعدی او «خاطرات ماتسوکو»، داستانی تلخ در مورد غرق شدن زن جوانی در فقر و اعتیاد به الکل، را با به همراه موسیقی شاد و سرزنده، روایت میکند. میکی ناکاتانی Miki Nakatani بازی فوقالعادهای از خود در این فیلم به نمایش گذاشته است.
(2008) Still Walking
کارگردان: هیروکازو کوریدا Hirokazu Koreedaکوریدا از همان آثار اولیه خود از جمله «مابوروسی» (ساخته شده در سال 1995) Maborosi و «زندگی پس از مرگ» (سال 1998) After Life، تا آثار موفقش در جشنواره کن، «هیچکس نمیداند» (سال 2004) Nobody Knows، «پسر کو ندارد نشان از پدر» (سال 2013) Life Father Like Son، یک هنرمند بینالمللی شناخته شده بود. سبک فیلمسازی او آنقدر گسترده است که انتخاب بهترین اثر او، کار بسیار سختی است.
با اینحال انتخاب من فیلم Still Walking است، روایتی آرام از خانوادهای عزادار که سالی یکبار در سالروز مرگ پسر بزرگشان در کنار هم جمع میشوند. این فیلم نشاندهنده ارزشهای سنتی خانواده نیست، بلکه کوریدا با نمایش لحظههای ناراحتکننده و تظاهر اعضای خانواده، نگاهی جالب به موضوع خانواده داشته است.
ارتش متحد سرخ (2007) United Red Army
کارگردان: کوجی واکاماتسو Koji Wakamatsuاین اثر ارزشمند واکاماتسو، در مورد درگیری ده روزه ماموران پلیس با اعضای باند تروریستی افراطی، نقطه بسیار مهمی در زندگی حرفهای این کارگردان به شمار میآید. این فیلم برنده جایزههای بسیاری در فستیوال فیلم برلین و همچنین جزو سی فیلم منتخب دهه اول قرن بیستویک از نگاه مجله Sight & Sound شد.
داستان این فیلم به سه بخش تقسیم شده است که مراحل شکلگیری و فعالیت این گروه را روایت میکند. با اینکه واکاماتسو ارتباط نزدیکی با برخی از منابع نزدیک به این اتفاق داشته است، اما هیچ اضافهگویی در روایت خود در مورد جوانانی که تمام و کمال به رهبر فکری خود باور داشتند، نداشته است.
(2008) Love Exposure
کارگردان: شیون سونو Shion Sonoیا باید عاشق آثار او بود و یا از آنها متنفر بود. نمیشود به ساختههای متفاوت و جالب سونو بیتفاوت بود. این فیلم چهارساعته نقطه عطفی در زندگی حرفهای این کارگردان به شمار میرود.
داستان این فیلم، در مورد پسر کشیش معتقدی است که عکسهای شهوانی از زنان میگیرد و عاشق دختر خشنی میشود که در نهایت این اتفاقات باعث وارد شدن او به فرقه عجیب مذهبی میشود. داستان Love Exposure به آرامی آغاز میشود و ماجراهای جالب و سرگرمکننده آن احساسات بیننده را درگیر میکند.
این مطلب از نوشته جسپر شارپ Jasper Sharp در سایت BFI گرفته شده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
2