به گزارش "ورزش سه"، هیجان ناب فوتبالى. آدرنالین خالص. چشمان بدون خواب. دنیای فوتبال با این شرایط نظاره گر دو بازى نیمه نهایى است که هفته آینده تکلیف دو تیم صعودکننده به فینال لیگ قهرمانان اروپا را مشخص خواهد کرد.
تاتنهام- آژاکس
حالا دیگر همه از آنها صحبت میکنند. از بازى چشم نوازشان. از توتال فوتبال احیا شده مکتبشان. از کاپیتان نوزده ساله و ستاره هاى بیست و یکى دو ساله اشان. از کار هاى بزرگى که تا همین الان هم انجام داده اند. کنار زدن دو غول سنتى اروپا، یوونتوس و رئال. از رکورد شکست ناپذیرى در خانه حریفان در بالاترین سطح مسابقات باشگاه هاى اروپا. از اعتماد بنفس بالاى کوچولوهاى خجالتى. از نسل جدید هلند. از آژاکس. از پسران خدا.
تقریبا در تمام مسابقه هاى این فصل شانس برنده شدنشان از حریف رو در رو کمتر بود. ولى قوانین احتمالات در فوتبال جایى ندارد. لااقل تا وقتى که یک سر این ماجرا آن ها باشند. بعد از پایین کشیدن سلطه سه ساله ى قو هاى سفید در برنابئو، همگان چاشنى شانس را عامل پیروزى هلندى ها میدانستند. اما بانوى پیر ایتالیایى چه؟ قمار صد میلیونى رونالدو به ظاهر داشت برنده مى شد که باز ورق برگشت. این بار یووه اى ها خوش شانس بودند که با گل هاى بیشتر در قلعه خود، در تورین، جلوى دیدگان هوادارانشان تحقیر نشدند.
در نیمه نهایى نوبت تاتنهام پوچتینو بود. نیمه نهایى که از آخرین حضور آژاکس در این مرحله سال ها میگذشت. از آن نسل طلایى آژاکس که بر بام اروپا ایستاده بود، سال نود و پنج. براى چهارمین بار. براى مثال تا آن زمان بارسلونا فقط یک قهرمانى اروپا داشت! البته قبل از ظهور مسى. بازى که شروع شد اولین حرکت جدى منجر به گل شد. داووید نِرِس از گوشه به مرکز. حکیم زیاش یک پاس تک ضرب در عمق براى وندر ویک. یک مکس براى غلبه بر هوگو لوریس کافى بود. به همین سادگى. مثل فوتبال زیبا و تک ضربشان. پسران پوچتینو حتى در خانه جدید، توان در دست گرفتن ریتم بازى را نداشتند و فقط روى یکى دو ضربه آزاد خطر ساز شدند. دله الى یکى از ضعیف ترین بازى هایش را داشت و حتى اریکسونى که از همین آژاکس آمده بود تاب مقاومت برابر جوان هاى جنگنده تیم هلندى را نداشت. اواخر بازى روى یک ضد حمله نتیجه میتوانست بدتر هم شود. اما ضربه داوید نرس با چشمان نظاره گر سنگربان تاتنهام به تیرک عمودى خورد و برگشت. بازى در لندن با همان یک گل تمام شد. حالا پسران خدا در یک قدمى فینال چمپیونزلیگ هستند. جایى در تاریخ. کنار دیگر بزرگان.
بارسونا- لیورپول
بازى دوم در نیوکمپ بود. اما جنگ از قبل سوت بازى و خارج از ورزشگاه شروع شده. پلیس اسپانیا با هواداران لیورپول دو سر این مجادله بودند. در حالى که انگلیسى ها طرف دیگر را به تحریک براى آغاز آشوب و سپس سرکوب همه جانبه متهم میکردند، مردان قانون هم تاریخ اوباش گرى نچندان دور هولیگان ها را بهانه کرده بودند. در زمین اما نزاع با فوتبال و جنگ بر سر توپ و میانه میدان بود. نبى کیتا اولین قربانى این برخوردها بود. هنوز هندرسون تازه وارد به خودش نیامده بود که بارسا اولین گلش را زد. سوارز. نه خبرى از اشک بود نه کوچک ترین نشانه اى از وفادارى به باشگاه قبلى. ریتم تند بازى حسرت بزرگ حذف یکى از این دو تیم قبل از فینال را تداعى میکرد.
مانه در غیاب فرمینیو مصدوم، بهترین بخت براى بازگشت سریع لیورپول را از دست داد. نیمه دوم اما جادوى مسى شروع شد. دو گل. دو رکورد دیگر. اولین گل مسى شد پانصدمین گل آبى انارى ها در این تورنمنت و دومین گلش شد ششصدمین گل با پیراهن بارسا. با ضربه ایستگاهى استثنایى از فاصله اى دور. حالا لیورپولِ بى شکست برابر بارسا در نیوکمپ و مسى بدون گل برابر لیورپول، هر دو به تاریخ پیوسته بودند. بى دلیل نبود که از ابتداى فصل همه ى تیم ها را تهدید کرده بود. تهدید کرده بود که این جام را به معبد نیوکمپ مى آورد. مثل ده جام لالیگا یا چهار جام سى الى که براى کاتالان ها بدست آورده بود. مسى، خداى فوتبال، یک تنه،بارسا را به یک فینال دیگر و شاید یک سه گانه دیگر سوق داده. شاید فینالى بین خداى فوتبال و پسرانش!
حامد صادقیان