محمدرضا خاوری – نویسنده افغانستانی ادبیات کودک و نوجوان و مدیرمسئول انتشارات کودکانه در کابل - در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات کودک در این کشور اظهار کرد: در افغانستان به خاطر سالها جنگ و مشکلات ناامنی بخشهای مختلف علمی و فرهنگی به حالت نیمهفعال و یا غیرفعال درآمد و از سال 2001 به بعد که حکومت مستقلی سرکار آمد کمکم شروع به پر کردن خالیگاهها کردند. اگر ادبیات کودک را بخشی از این خالیگاهها در نظر بگیریم، ادبیات کودک جزء اولویتهای آخر است.
او افزود: میتوان گفت به دلیل سواد پایین مردم خیلی به ادبیات کودک اهمیت نمیدهند و فکر میکنند کودک خیلی مهم نیست، بزرگ میشود و راهش را پیدا میکند؛ در حالی که برعکس است و تربیت و آموزش از کودکی شروع میشود.
این نویسنده افغان با اشاره به فعالیتهای نشر کودکانه در کابل گفت: ما پنج سال است که در کابل فعالیت میکنیم اما در شهرهای دیگر به ادبیات کودک توجهی نمیشود. تعداد نویسندههای کودک در افغانستان انگشتشمار است و اگر بخواهیم عدد و رقم بدهیم از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکند.
او درباره تأثیر ادبیات کودک ایران بر ادبیات کودک افغانستان، بیان کرد: ایرانیها سالهای سال است که در بخش ادبیات کودک کار میکنند و با توجه به همزبانیای که بین این دو کشور وجود دارد، این موضوع به مخاطبان افغانستانی کمک کرده است. ما در افغانستان از کتابهای ایرانی در حد و اندازه زیادی استفاده میکنیم و این موضوع باعث میشود کسانی که در افغانستان کار میکنند نیمنگاهی به نویسندههای ایرانی داشته باشند و از آنها الهام بگیرند و مسیر را با اشتباه کمتری طی کنند.
خاوری درباره اینکه چه موضوعاتی در ادبیات کودک افغانستان بیشتر مورد توجه نویسندگان است، توضیح داد: ادبیات کودک در افغانستان پدیده نوپایی است و هم ادبیات بومی و هم ادبیات فانتزی مد نظر نویسندگان است؛ نویسندگان داستانهای بومی و قصههایی را که سینه به سینه نقل شده و هنوز مکتوب نشده بودند، بازنویسی میکنند. موضوعات فانتزی هم موضوع جدیدی در ادبیات است و نویسندهها با آن آشنا نیستند. تک و توک نویسندهای است که خوشذوق باشد و این سبک را مطالعه کرده و چه بسا در این زمینه کار کند. اینطور نیست که بگوییم در کشورمان از ادبیات بومی گذر کرده و به ادبیات فانتزی رسیدهایم. ادبیات کودک در این کشور جای کار بسیاری دارد.
او همچنین درباره بازنویسی متون کهن برای کودکان اظهار کرد: در افغانستان از کتابهایی که در این زمینه در ایران تولید میشود، استفاده میکنیم. هنوز بحث بازنویسی از ادبیات کهن وارد ادبیات کودک افغانستان نشده است و نویسندگان زمان بسیاری نیاز دارند تا وارد این حیطه شوند و توانایی داشته باشند تا این متون را به زبان امروز دربیاورند.
مدیر انتشارات کودکانه در افغانستان درباره اینکه آیا در این کشور نویسندهها نسبت به ادبیات کودک شناخت دارند یا نه با نوشتن چند جمله کودکانه فکر میکنند نویسنده هستند، گفت: وقتی ایران با این قدمت در ادبیات کودک هنوز این مشکل را دارد، مصداقش در افغانستان بسیار است زیرا ادبیات کودک پدیده نوی است. نویسندههای افغان اولین گامها را برداشتهاند و فاصله زیادی با نویسندههای حرفهای که همه جنبههای کودک را در متن در نظر میگیرند، دارند. من فکر میکنم برای داشتن نویسنده حرفهای بسیار زود است و نویسندههای افغانستانی اولین تجربههایشان را پشت سر میگذارند.
او همچنین درخصوص استقبال کودکان از کتاب کودک چه در حوزه ترجمه و چه تألیف در این کشور اظهار کرد: کودکان در این کشور پیشزمینههای خوبی در ادبیات نداشتند و شاید با کودکان ایرانی قابل مقایسه نباشند. کودکان افغانستان اولین تجربههای داشتن کتاب را تجربه میکنند. در واقع استقبال کودکان از کتاب به انتخاب پدر و مادرهایشان برگردد و آنها باید کودکان را با کتاب آشنا کنند. کودکان افغانستان امکاناتی در اختیار ندارند که با کتاب آشنا شوند.
خاوری سپس افزود: کمکم اهمیت کتاب کودک در نسل جوان احساس می شود اما پروسه بسیار طولانیای را میطلبد تا خود کودکان با ادبیات آشنا شوند و هوش کتابخوانی در آنها ایجاد شود. این موضوع نیاز به زمان دارد. البته مدارس خصوصی گامهایی برای آشنا کردن بچهها با کتاب برداشتهاند و به خاطر فضای رقابتی که بین این مدارس وجود دارد به دنبال تجهیز کتابخانههایشان هستند.
او همچنین درباره فعالیتهای کتابخوانی برای کودکان در این کشور اظهار کرد: مراکزی مانند «کلبه کتاب» در افغانستان فعالیتهای کتابخوانی را آغاز کردهاند اما فعالیتشان فراگیر نیست. آنها فضایی را تهیه کرده و آن را به شکل جذابی برای کودکان درآوردهاند و کتابهایی را در آنجا قرار داده و از طریق رسانههای اجتماعی مردم را از وجود چنین جاهایی آگاه میکنند. البته برخی از سازمانهای خارجی مانند یونیسف و سازمان حمایت از کودکان برنامههایی برای ترویج کتابخوانی دارند.