روزنامه شرق: بعد از گذار از مرحله سوم نظریههای روابط بینالملل، موضوعی که همواره نوواقعگرایان دارای قدرت منطقهای و جهانی، به بیشترین نحو از آن استفاده میکنند «رویکرد تهاجمی» است.
رویکرد تهاجمی با استفاده از این پارامتر که من در پی «دفاع مشروع» هستم، دکترین نظامی خود را به ورای فضای حیاتی و موقعیت جغرافیایی خود به بهانه مهار کانونهای بحران میبرد و در پی ساختن هژمونی جدید است. حال با توجه به یورش هواپیماهای ترکیه به منطقه شنگال در شمال عراق باید گفت هرگز اردوغان بعد از کودتا را نباید دستکم گرفت. توانایی آفندی او بهمراتب فراوانتر از قبل شده و او را وارد مرحله تازهای از بلندپروازیهایش کرده است. یقینا اردوغان بازیگر خوبی است و خموچم دیالوگ و امتیازدهی و امتیازستانی را خوب میداند و در بزنگاههای تاریخی، بیباکانه معاملهگری میکند؛ اما نباید نادیده بگیریم که او مأموریتی دارد و به دنبال رسیدن به آن مأموریت است و مسلما از آن کوتاه نخواهد آمد مگر آنکه او را از تخت به زیر بکشند.
حال برای رسیدن به اهداف این مأموریت او تلاش کرده همه موانع سخت را از پیشرو بردارد و با پاکسازی عناصر نامطلوب از ساحت سیاسی داخلی ترکیه، به مدینه فاضله خود نزدیک شود. اینجا دو موضوع قابل تأمل است؛ اول آنکه آیا جهان و غرب سلطانی اردوغان را میپذیرند یا نه. دوم آیا فضای نیمهسکولار و نیمهاردوغانی داخل ترکیه در بلندمدت به او اجازه ماجراجویی را خواهند داد یا خیر. در مورد اول باید گفت آمریکا و غرب و حتی روسیه بر مبنای مناسبات اقتصادی همواره سعی کردهاند رابطه خود با آقای اردوغان را با فرازوفرودهای وقت و ناوقت حفظ کنند، اما خیزش آرام و زیرپوستی دوباره ناسیونالیسم در اروپا به علت تقابل بنیادگرایی اسلامی با مظاهر مدرنیته غربی ممکن است نتواند سر سازگاری با سیاستهای کلان اردوغان را در میانمدت داشته باشد و در بلندمدت به تقابل جدی این دو اردوگاه و این دو همسایه بینجامد.
در موضوع داخلی هم اگر گروههای چپ و جمهوریخواه ناراضی با سیاستهای اردوغان، یک هسته مبارزاتی- سیاسی علیه حزب عدالت و توسعه به وجود آورند، کمااینکه امروز به صورت رسمی مخالفت خود را با نتایج انتخابات اعلام کردهاند، احتمالا بتوانند در یک بازه زمانی از طریق فشار اجتماعی، گسستی در بین اردوغان و رأیدهندگان به وجود آورند.